مجتبی اردشیری، خبرنگار: در آخرین روزهای اسفندماه سال گذشته بود که افزایش 50 درصدی قیمت بلیت سینما، مخاطبان سالنهای تاریک را شوکه کرد. افزایشی که پیشتر وعدهاش داده شده بود اما کسی گمان نمیکرد که بلیت سینماها تا این اندازه و بسیار زودتر از سایر اقلام مصرفی، با افزایش قیمت مواجه شود.
در همان زمان کاملا مشخص بود که مخاطبان سینما در سال 1401 با کاهش معناداری مواجه خواهند شد. این گمانه خیلی زود خود را در اکران 13 روزه نوروز نشان داد و در سالی که فیلمهای نهچندان مناسب برای اکران این بازه طلایی انتخاب شده بودند، چیزی حدود یکسوم استقبال معمول، از سینماها بهعمل آمد تا زنگ خطر خیلی زود به صدا درآید.
این جریان در ماه رمضان به اوج خود رسید و حتی در اکران فطر خود را نشان داد. در ادامه خردادماه نیز با بدرقه کمرنگ مخاطب مواجه شد تا تعداد مخاطبان سینما در فصل بهار سینماها، سهمیلیون و 760 هزار نفر شود. آماری که عموما تنها در فروردینماه محقق میشد حالا با نمایش 20 فیلم طی سهماه بهدست آمد.
در ادامه اکران تیرماه که ماه بسیار طلایی برای سینماها محسوب میشود نیز روند کجدارومریز خود را سپری کرد تا این گزاره بیشتر تقویت شود که این افزایش قیمت بلیت، اصلیترین دلیل کاهش مخاطب در سینمای ایران است.
در تمامی این ماهها اما مخالفان این گزاره، کم نبودند. آنها با این استدلال که افزایش قیمت بلیت، ارتباطی با کاهش مخاطب ندارد، به وضعیت اقتصادی مردم اشاره کردند و آن را اصلیترین عامل کاهش مخاطب سینماها عنوان کردند. این پیشفرض اما غیرعلمی بودن خود را خیلیزود نشان داد. نخست آنکه طی سهشنبهها که بلیتها نیمبها محاسبه میشود، تعداد مخاطبان سینما، چندین برابر میزان مخاطب روزهای عادی سینما میشود. ثانیا سینماهای حوزه هنری در طرحی جدید، برای دو فیلم خود، طرح شناور بلیت را در نظر گرفت که طبق آن بهای بلیت سینما در ساعات مختلف یک روز، از 25 تا 45 هزار تومان شناور بود. نتیجه این طرح رشد 30درصدی تعداد مخاطبان آن فیلمها بود.
از سوی دیگر مخالفان کاهش قیمت بلیت در همان ابتدا از نبود فیلمهای مناسب در اکران گلایه داشتند و کاهش مخاطبان را درنتیجه این عامل میدانستند اما تا امروز گیشه 1401، کمدیهایی چون سگبند و انفرادی و آثاری از داریوش مهرجویی و رضا درمیشیان را به خود دیده است و در مواقعی نهتنها آن نتیجه مطلوب بهدست نیامده، بلکه آثاری که گمان برده میشد پرفروش شوند، شکستهایی سنگین را متحمل شدند.
بنابراین اکنون که 124 روز از سال میگذرد، جای هیچتردیدی باقی نمیماند که اصلیترین مانع استقبال مخاطبان از آثار روی پرده، بالا بودن قیمت بلیت است.
باز هم شاهد از غیب رسید
برای چندمین بار درطول امسال، تجربه نشان داد که بالا رفتن قیمت بلیت دلیل استقبال اندک از فیلمهاست. در روز نخست این هفته بود که وزیر ارشاد در جمع خبرنگاران عنوان کرد به مناسبت روز حجاب و عفاف، سانسهای دو فیلم بدون قرار قبلی و هناس در سینماهای سراسر کشور رایگان است.
درنتیجه این اعلام تنها دقایقی پس از باز شدن آیکون فروش بلیت این دو فیلم برای روز سهشنبه، تمامی سانسها پر شدند. میزان استقبال بهاندازهای خیرهکننده بود که سانسهای کمتعداد این دو فیلم، از تمامی سانسهای پرتعداد فیلمهای پرفروش، مخاطب بیشتری داشتند.
«تیتی» هماکنون پرمخاطبترین و پرفروشترین فیلم سینماهای کشور است. فیلم آیدا پناهنده در روز سهشنبه، 15 هزار بلیت فروخت اما فیلم «هناس»، 28 هزار بلیت و فیلم «بدونقرار قبلی» نیز 16 هزار بلیت فروختند. تعداد بلیت فیلم انفرادی بهعنوان دومین فیلم پرمخاطب و پرفروش این روزهای کشور برای روز سهشنبه نزدیک به 14 هزار بلیت بوده است.
بنابراین برای چندمینبار ثابت شد که برای هر فیلمی، مخاطب هدف قابلتوجهی وجود دارد اما افزایش 50 درصدی قیمت بلیت که در ادامه، 4درصد نیز تحتعنوان کارمزد خرید آنلاین به آن اضافه میشود، سبب شده مخاطبان میزان استقبال خود را از آثار روی پرده به حداقل برسانند.
این نبود استقبال سبب شده تعداد مخاطبان سینما از ابتدای سال تا به امروز، تنها چهارمیلیون و 900 هزار نفر باشد که قطعا آمار خوشایندی محسوب نمیشود. در این بین اما مخالفان کاهش قیمت بلیت، مبنای ریالی فروش را در نظر گرفته و اینگونه عنوان میکنند که سینماهای ایران در سال 98 بهعنوان آخرین سال نرمال پیش از کرونا، 300 میلیارد تومان فروش داشته اما امروز که هنوز چهارماه از سال 1401 سپری نشده، گیشه سینماهای کشور، از مرز 158 میلیارد تومان عبور کرده است.
یک خطای استراتژیک و البته هوشمندانه که دامنه توجهات را بیش از آنکه به یکسوم شدن تعداد مخاطبان گسیل دارد، متوجه رقم گیشهها میکند که در این بین، برخی رسانهها همسو نیز با برجسته کردن این میزان فروش، ذهن و حواس مخاطب را از این فاجعهای که در سینمای ملی درحال رقم خوردن است، دور میکند.
افزایش قیمت بلیت، یک خودزنی بزرگ است
در روز سهشنبه به پردیس سینمایی آزادی میرویم تا نظرات مردم را راجع به قیمت بلیت جویا شویم. در ابتدا سراغ حلقهای از جوانانی میرویم که خود را عشاق سینما مینامند. جمع هفتنفرهای که میگویند فیلم مهمی در سینمای ایران و جهان نیست که از بدو اختراع سینما، آن را ندیده باشند. وقتی از این جمع، نظرشان راجع قیمت بلیت میپرسیم، با اتفاقنظر گرانی آن را تایید میکنند. مانی که جدیتر از سایر نفرات حاضر است، به «فرهیختگان» میگوید: «من تصمیم دارم کارگردان شوم و الان هم مدتهاست که در کلاسهای آموزش کارگردانی و فیلمسازی شرکت میکنم. سال پیش به این نتیجه رسیدم که برای کارگردان شدن، برخلاف خیلیها که گمان میکنند فقط باید آثار بزرگان را تماشا کرد، باید تمامی فیلمهای روی پرده را ببینم تا بتوانم نکاتی هرچند کوچک از کارگردانانی که شاید اسمورسمی نداشته باشند، بهدست بیاورم. با اینکه کرونا بود اما تقریبا تمامی فیلمهای روی پرده را دیدم اما برای امسال، حقیقتا به مشکل برخوردهام.»
او ادامه میدهد: «آقایان مدیر میگویند مبلغ 45 هزار تومان بهای زیادی برای بلیت سینما نیست، درحالیکه این دوستان نمیدانند هزینههای زندگی فقط بلیت سینما نیست و وقتی مخارج دیگری وجود دارد، همین 45 هزار تومان میشود فرعیات زندگی و به رقم سنگینی تبدیل میشود که امکان تماشای فیلم را از خانوادهها میگیرد. خود من یکی از کسانی بودم که میگفتم سهشنبهها نباید سینما رفت، چون از هر قشری به سینما میروند و مخاطب نمیتواند آن تمرکز کافی را در سالن داشته باشد، اما اکنون بهجایی رسیدهام که چارهای ندارم جز اینکه فقط سهشنبهها به سینما بیایم و این برای افرادی مانند من، خیلی بد است.»
هومن از همان جمع، به «فرهیختگان» میگوید: «من مطمئنم فرد یا افرادی در این قیمتگذاری دست داشتهاند که سودای زمین خوردن سینما را در سر میپروراندهاند. امکان ندارد آن فرد یا گروهی که به چنین نتیجهای رسیدهاند، دلسوزان سینمای ایران باشند. کاملا مشخص است که این میزان افزایش برای بلیت، موجب کاهش مخاطب میشود آنوقت چطور تن به این کار دادهاند؟ مگر میشود سینما با بلیت 30 هزار تومان، در سال 10 میلیون مخاطب داشته باشد و با بلیت پنجهزارتومانی نیز همان 10 میلیون به سینما بروند؟»
او ادامه میدهد: «وقتی با بلیت 30 هزارتومانی، 10 میلیون به سینما میروند، این تعداد برای بلیت 45 هزارتومانی، در بهترین حالت به نصف هم نمیرسد. اینطور میشود که سینما در چرخه یکساله خود، حتی نمیتواند پولی که سال گذشته دریافت کرده را بهدست بیاورد. حالا این وسط تورم هم هست که سبب میشود همان میزان اندکی که سینما با بلیت 45 هزارتومانی دریافت میکند، بسیار ناچیز بهنظر بیاید و اتفاقی را در سینما رقم نزند. پس کسانی که این کار را کردهاند یا فقط به سینماهای دولتی توجه داشتهاند که اگر هزار تومان هم در طول ماه نفروشد، مشکل و اختلالی در کارش پیش نمیآید یا اینکه چیزی از تجارت سرشان نمیشود که به چنین خودزنی بزرگ تن دادهاند.»
جو روانی بلیت 45 هزارتومانی خیلی منفی است
سراغ یک زوج جوان میرویم که ظاهر آنها نشان میدهد از سرکار مستقیم به سینما آمدهاند. آنها به «فرهیختگان» میگویند: «اینقدر هزینه زندگی بالا رفته که واقعا تنها سرگرمی ما سینما رفتن است. سال گذشته تقریبا ماهی یکبار به سینما میآمدیم اما امسال یکبار در تعطیلات نوروز آمدیم و اکنون برای بار دوم است که به سینما میآییم.»
مرد جوان در ارتباط با این کاهش تعداد سینما رفتن میگوید: «قطعا تنها دلیلش هزینه بلیت سینماست، برای من که مجبورم هزینه 40 هزارتومانی اسنپ از خانه تا محل کارم را نپرداخته و رفتن با مترو آن هم با تغییر سه واگن را تجربه کنم، این افزایش قیمت، خیلی مهم است. وقتی من 6 میلیون و 300 هزارتومانی دریافتی دارم و مجبورم چهارمیلیون و 200 هزار تومان آن را برای اجاره بپردازم و مابقی حقوقم هر برای قسط به بانک میرود، درنتیجه تنها با حقوق همسرم میتوانم زندگی کنم. حقوق پنج میلیون و 600 هزارتومانی همسرم نیز تکافوی خرید خانه و دیگر ملزومات را نمیدهد چه برسد به اینکه بخواهیم ماهانه نزدیک به 200 هزار تومان هزینه کنیم و بدون خوردن شام، یکبار به سینما بیاییم.»
همسر مرد جوان به میان حرفهای او میپرد و ادامه میدهد: «تا جایی که من میدانم همه دوست دارند به سینما بروند اما با این قیمتها واقعا نمیشود. سینما که فقط 45 هزار تومان بهای بلیت نیست. تنقلات داخل سالن و هزینه پارکینگ و احیانا شام آن نیز هست. با این میزان میبینید که هر بار سینما رفتن برای یک زن و شوهر، چیزی نزدیک به 500 هزار تومان آب میخورد. درست است که فرق 30 تا 45 هزار تومان، 15 هزار تومان است اما باور کنید جنبه روانی این 45 هزار تومان سبب میشود خیلیها به سینما نیایند و مثلا بگویند میروم با این 45 هزار تومان، یک کیلو مرغ یا یک کیلو میوه میخرم و تا دو روز دارم.»
اینطور که نمیشود سینما اداره کرد، آقا!
یک فرد میانسال که منتظر است سانس فیلمش شروع شود، سوژه بعدی ماست. نامش یعقوب است و وقتی پرسش ما راجعبه قیمت بلیت را میشنود، خیلی آرام میگوید: «بالاست. من نمیدانم آقایان چه اصراری دارند وقتی قرار است گرانی به جان مملکت بیفتد، همهچیز را با هم گران میکنند. من چند ماه پیش به متصدی فروش بلیت اعتراض کردم آقا چه خبر است 45 هزارتومان؟ آن آقا هم خیلی خونسرد به من گفت انگار در این مملکت زندگی نمیکنی، مگر نمیبینی همهچیز گران شده. یعنی طوری شده که در این مملکت در اعتراض به هر چیز گرانی، یا میگویند دلار گران شده یا میگویند همهچیز گران شده است.»
یعقوب ادامه میدهد: «من تا قبل از کرونا، با خواهرزادههایم به سینما میآمدم اما الان واقعا نمیتوانم سه نفر دیگر را با خود به سینماها بیاورم. حقوق من 10درصد افزایش یافته و بهای سینما 50درصد. هرطور حساب و کتاب میکنم، میبینم نمیتوانم بهصورت جمعی فیلم ببینیم. آن دوستانی که تصمیم گرفتند و بهای بلیت را به 45 هزارتومان رساندند انگار از طبقه مرفه بودند که فرق 30 هزار با 45 هزارتومان را متوجه نمیشوند و نمیدانند همین 15 هزارتومان برای افرادی مانند من، برای آن کسانی که بلیت نمیزنند اما از گیت مترو و بیآرتی عبور میکند، برای آن کسانی که زندگیشان را با یارانه میگذرانند، برای کسانی که پول خرید روزنامه ندارند و مجبور هستند آن را قاچاقی در هر دکه مطالعه کنند و... خیلی پول است.»
او ادامه میدهد: «اگر بلیت امسال سینماها همان 30 هزارتومان میماند، آن جماعتی که دو سال نتوانسته بودند به سینما بروند، بهسمت سینماها هجوم میآوردند و سینما تمام ضرر و زیانهای ایام کرونای خود را در همین فصل بهار امسال جبران میکرد اما الان بدترش کردند و کاری کردند هیچکس به سینما نیاید. جالب است که چهار ماه از سال گذشته و این استقبال ناچیز را هم میبینند اما باز هم کاری نمیکنند تا امسال تمام شود و برای سال آینده، بلیت را روی 50 یا 60 هزارتومان نگه دارند؛ اینطور که نمیشود سینما اداره کرد.»
لجاجت برای چه؟
در مقوله افزایش قیمت بلیت، شاید روی کاغذ، سینماداران بزرگترین منتفعان این جریان باشند اما وقتی پای محاسبه به این موضوع باز میشود، میبینیم آنها میتوانند خیلی بیشتر از وضعیت فعلی سود کنند.
بهعنوان مثال اگر بلیت سینما، همان 30 هزارتومان سال گذشته باشد، با احتمال اینکه با قیمت فعلی، یکسوم سالن و با قیمت 30 هزارتومانی، دوسوم از سالن پر میشود، متوجه میشویم با بلیت 45 هزارتومانی در یک سالن 100نفره، یک میلیون و 530 هزارتومان به گیشه واریز میشود و در همان سالن با بلیت 30 هزارتومانی، یک میلیون و 950 هزارتومان عایدی آن سینما خواهد بود. حالا این اعداد را در مقیاس سانسهای روزانه آن سینما ببرید تا متوجه اختلاف فاحش آن شوید.
بنابراین اکنون که مخاطب بلیت 45 هزارتومانی را دیده، کاهش قیمت بلیت، خیلی به چشم آمده و روند استقبال قطعا با افزایش چشمگیری مواجه خواهد شد.
این مدل، سادهترین، دمدستیترین و قابلهضمترین روشی است که پیشپای سینماداران، پخشکنندگان، سرمایهگذاران و تهیهکنندگان قرار دارد و خیلی عجیب است که این صنوف با اینکه محک جدی خود را در سال 1401 در ایام مختلفی چون اکران نوروز، اکران فطر و اکران تابستان انجام داده و در تمامی آنها شکست خوردهاند، چرا از این فرمول برای مابقی ایام سال که قطعا به شکوفایی چهار ماه اخیر نخواهد رسید، استفاده نمیکنند.
این صنوف کافی است تنها 10 هزارتومان از روی بهای بلیت کم کنند تا افزایش میزان مخاطب و چندینبرابر شدن گیشه سینماها با وجود همین فیلمسوزی و همین فیلمهایی که هفتگی روی پرده میروند و حرف و حدیث بسیاری راجعبه کیفیت آنها مطرح است، به چشم ببینند اما متاسفانه نوعی لجبازی در این حوزه دیده میشود که اجازه اجراییشدن این ایده را با وجود تضمین موفقیت یا حداقل بهتر شدن شرایط به نسبت آنچیزی که امروز وجود دارد، به آنها نمیدهد.
وخامت این تفکر تا جایی است که برخی از این صنوف معتقد هستند که بهای بلیت کنونی چندان بالا نیست و باید برای امسال ارقامی چون 50 هزارتومان برای بلیت درنظر گرفته میشد! قطعا وجود چنین تفکراتی در میان صنوف سبب شده وضعیت استقبال از آثار سینمایی به این روز افتاده و میزان مخاطبان سینما با این میزان افت مواجه شود.
راهکارهای افزایش میزان مخاطب
بحران کاهش مخاطب در سینمای ایران مقوله جدیدی نیست. چندان هم پیچیده نیست که نتوان آن را نجات داد. راهکارهای مختلفی دارد که تا زمان اجرایی نشدن، نمیتوان نسبت به نجات از این وضعیت فعلی امید داشت.
یکی از آن راهکارها، افزایش روزهای نیمبهاست. در سالهای گذشته، برای روزهای شنبه و سهشنبه بلیت بهصورت نیمبها محاسبه میشد که البته نتایج خوبی هم به دست آمد اما بهیکباره روز شنبه حذف و سهشنبه تنها روز نیمبهای سینمای ایران شد که مشاهدات میدانی نشان میدهد میزان فروش سهشنبههای سینما با فروش روز پنجشنبه برابری میکند که یک نتیجه معقول است و میتوان با تکیه بر این حقیقت، یک روز نیمبهای دیگر را در هفته درنظر گرفت.
راهکار دوم، اجرایی کردن طرح بلیت شناور در تمامی سینماهای کشور است. با این راهکار، بهای بلیت سینماها بسته به روز و زمان سانس فیلمها متغیر خواهد ماند و حداقل خروجی آن این است که سینمای ایران از این حیث در راستای کشورهای متمدن سینما قرار گرفته و تعداد مخاطبان سینماها نیز چندینبرابر میشود. دوستان مخالف این طرح میتوانند از صاحبان سینماهای حوزه هنری و شهرداری سوال کنند که اجرای طرح بلیت شناور در همین یک ماه اخیر تا چه اندازه توانسته میزان مخاطبان آثار را با افزایش مواجه کند.
راهکار سوم، کاهش حداقلی قیمت بلیت است. هماکنون بلیت 45 هزارتومانی برای سینماهای ممتاز حسابی بین مردم سروصدا کرده و اگر این میزان ولو با پنج هزارتومان تخفیف به 40 هزارتومان برسد، شاهد خواهیم بود که متناسب با همین میزان کاهش، مخاطبان سینما تا چه اندازه افزایش پیدا میکنند. در این طرح، درست است که پنج یا 10 هزارتومان از قیمت بلیت کسر میشود اما چندینبرابری شدن مخاطبان سینما، نهتنها این کاهش قیمت بلیت را جبران میکند که سود بیشتری را برای فیلمها و سینماها به ارمغان خواهد آورد. درواقع بار روانی این طرح سبب میشود مخاطب به بهانه ارزان شدن قیمت بلیت استقبال بیشتری از فیلمها به عمل بیاورد.
در این میان، برخی راهکارهای دیگر نظیر درنظر گرفتن کدهای تخفیف برای سینماها، افزایش اکرانهای مردمی، درنظر گرفتن سرانه سینمایی برای خانوادهها و... میتواند سینماها را از وضعیت ایزوله کنونی نجات داده و میزان مخاطب را بیشتر کند.
قطعا اجرایی کردن طرحهایی چون رایگان کردن سینما در روزهایی چون دیروز یا روز ملی سینما و... ، راهکار مناسب و درخور شأن سینما نیست. سینمایی که داعیه صنعتی شدن دارد، قطعا با چنین راهکارهایی نمیتواند حتی در پاشویه صنعتیشدن نیز جای داشته باشد، هرچند شرایط فعلی نیز کمکی به ارتقای فرآیند صنعتیشدن سینما نمیکند.
بنابراین هماکنون زمان بسیار مناسبی است تا سینماها پس از ایام تاسوعا و عاشورا با یک راهکار معقول در حوزه قیمت بلیت، قدم در این وادی گذاشته و حیات جدید را با حضور مخاطبان چشمگیر تجربه کنند. حیاتی که مواردی چون کاهش قابلتامل ساخت فیلم و کمبود فیلمهای مخاطبپسند و زمان نهچندان مناسب اکران تا انتهای امسال، تصمیم دیگری را پیشروی مدیران سینما قرار ندهد و این آژیر هشدار را برای آنها به صدا درنیاورد که قبل از ورشکستگی جماعت بیشتری از فعالان سینما، با دستکاری در قیمت بلیت به نجات آن کمک کرده و آن را به حیات نرمال و طبیعی خود بازگردانند.
در این رابطه بیشتر بخوانید:
فرمول خروج سینما از بحران اقتصادی (لینک)