مصطفی آقاجانی، پژوهشگر هسته بازاریابی سیاسی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع): ماهیت و هویت احزاب سیاسی تاثیر زیادی در نوع بازاریابی سیاسی دولت و انتخابات دارد، بهعبارتی فارغ از نوع نظام حزبی مستقر در نظام جمهوری اسلامی، کیفیت و هویت احزاب و تشکلهای سیاسی اجتماعی و نحوه کنشگری ایشان تاثیر مستقیمی در طراحی زمین بازی سیاست ایرانی دارد. شهید بهشتی بهعنوان یکی از نظریهپردازان انقلاب اسلامی، موضوع تحزب را بهعنوان یکی از استوانههای برقراری و قوام نظام اسلامی معرفی میکند. او بهعنوان یک مسئول بلندپایه، رهبری اجتماعی و نخبهای دانشگاهی و حوزوی، هیچگاه بین کار حزبی، ارزشمداری، عدالتخواهی و رعایت مصالح عمومی و اسلامی تعارضی نینگاشت. در این مختصر برآنیم به برخی ویژگیهای احزاب و تشکلهای سیاسی از منظر شهید مظلوم بهشتی بپردازیم تا از این رهگذر فاصله گروههای موجود در ایران با نمونه ارائهشده توسط ایشان را محک بزنیم.
1- اعتقاد به اصل ولایتفقیه و اسلام اجتهادی
«یک جامعه اسلامی نمیتواند بدون یک چنین رهبری و پیوند با یک چنین رهبری، به زندگی اسلامیاش ادامه دهد. ما هم درصدد ایجاد تشکیلات سیاسی، اجتماعی و اسلامی بودیم که این اصل را بهعنوان یکی از اصول اجتماعی زندگی اسلامی خودمان به آن معتقد باشد و پذیرفته باشد؛ این یکی از ویژگیهای این تشکیلات موردنظر بود.»(روزنامه جمهوری اسلامی، 1359/01/28)
2-پایبندی به ارزشهای اخلاقی و پرهیز از دروغ
«موضع ما در مسائل اخلاقی و ارزشهای اخلاقی این است که ارزشهای اخلاقی اصیلاند و وسیله نیستند. وقتی میگوییم اسلام دین صدق و راستی است، یعنی جان من دروغ اصلا نگو، اگر هم مجبور شدی و گفتی دروغ مصلحتآمیز است، صد روز یکی سالی یکی، نه ساعتی صدها دروغ تاکتیکی. آخر این چه جهادی است، مبارزهای است، که بر پایه دروغ، تهمت زدن، شایعه ساختن و بیاعتمادی بهوجود آوردن باید رشد کند؟ این کجا میبرد ما را؟ این چیست آخر با این دروغها، با این شایعهسازیها و با این تهمت زدنها میگوید آقا باید این گروه را، این فرد را، آن دسته را، آن تشکیلات را آنقدر دربارهاش دروغ بسازیم و بگوییم تا از اعتبار بیفتد.» (روزنامه جمهوری اسلامی 1361/04/15)
3- نفی گروهگرایی
«تا آنجا که در رابطه با حزب جمهوری اسلامی است، ما عملا هم از نظر عمل و هم از نظر تعلیمات و تربیت اجتماعی اسلامی کوشش کردهایم که این گروهگرایی نباشد و هرجا که هست، با آن مقابله میکنیم. همچنین در داخل تشکیلات حزب جمهوری اسلامی، میبینید که در مورد نخستوزیر، در بین افراد پیشنهادی ما بعضی از افرادی که عضو حزب نیستند، امتیاز بیشتری آوردهاند تا آنهایی که عضو حزب هستند؛ البته امتیاز اول از آن آقای فارسی است، که عضو حزب هستند، ولی امتیاز دوم از آن آقای رجایی است که عضو حزب نیستند. بنابراین ما عملا در حزب جمهوری اسلامی، در خط نفی گروهگرایی هستیم. گروه هستند، متشکل هستند، ولی تعصب گروهی، بدان معنا که مانع استفاده از نیروهای ارزنده بیرون گروه باشد، ندارد.» (حسینی بهشتی، 1390: 334)
4-ابزارانگاری قدرت و اصالت خدمت
شهیدبهشتی در مصاحبه با خبرنگار و سردبیر روزنامه اورگان موضوع قدرت و کسب قدرت در حزب و اصالت آن را چنین بیان میکند: «در رابطه با قدرت دو فرمول و دو حالت وجود دارد: یکی قدرت بهصورت یک خواسته و یک هدف. فردی یا گروهی لذت میبرند و خوششان میآید که رئیسجمهور، نخستوزیر، وزیر، استاندار، فرماندار، بخشدار، دهدار، رئیس اداره، معاون اداره، و ... باشند. غیرطبیعی هم نیست و اتفاقا طبیعی است. هر انسان سالمی خوشش میآید که مشهورتر، مورد احترامتر، محترمتر و مقدم بر دیگران باشد. قدرت در شکل تفوقطلبی، استعلا و برتریجویی. یک حالت هم اینکه قدرت بهصورت یک وسیله و برای یک خواسته دیگر، که آن خواسته دیگر عبارت است از انجام خدمت بهتر و موثرتر در جهت خدمت به خلق برای رضای خدا، مطرح است. خواسته و هدف انسانی عبارت است از خدمت موثر به خلق. برای انساندوستها در همینجا متوقف میشود. برای انساندوستی که انساندوستیاش هم در جهت خدادوستیاش است، رضای خدا هم به خدمت موثرتر به خلق اضافه میشود. به او گفتم حزب جمهوری اسلامی، شخص من و دوستان ما طالب و خواهان در دست گرفتن قدرت هستند اما به شکل دوم.» (حسینی بهشتی، 1390: 168)
5-ضرورت حفظ وحدت توأم با اختلاف سلایق
«در این مرحله یک خطر دیگر نیز انقلاب را تهدید میکند و آن خطر تفرقه جداییافکنی است، شایعهسازی و دشمنتراشی است. کسانی را که درطول انقلاب با هم همصف بودهاند میخواهند به اشکال مختلف از هم جدا کنند. ما از همه دوستان و خواهران و برادران مجاهدمان دعوت میکنیم باید دور هم بنشینیم حرفهایمان را از نزدیک با هم بزنیم و انتقادات را مستقیما به یکدیگر بگوییم. امروز که دیگر مانع برخورد مستقیم و سازنده آرا و افکار وجود ندارد. پیروزی این انقلاب در گرو وحدت امت ماست و این وحدت شعار میخواهد، اما تنها با شعار تامین نمیشود؛ راه میخواهد. ما از همه روشنفکرهای متعهد که دارای هر نوع فکر و سلیقهای باشند دعوت میکنیم بیایند و بنشینیم و مطالب خود را با هم در میان بگذاریم؛ باید بحث آزاد باشد. آرای ما نباید تبدیل به عقدهها شود. طرح و انتقادی دارید آزاد در میان بگذارید. من فکر میکنم با این اصل عالی اسلام که افبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هدیهم الله و اولئک هم اولو الألباب. ملت ما بتواند با برخورد سالم و سازنده عقاید و افکار و اندیشهها، راه را بهسوی وحدت واقعی همچنان باز نگه دارد.» (روزنامه جمهوری اسلامی، 1358/08/05)
6-شرط مردمی بودن
«دیگر اینکه تشکیلاتی باشد متعلق به همه مردم، جوان، پیر، زن، مرد، شهری، روستایی، کارگر، پیشهور، مهندس، پزشک، معلم، دانشآموز، دانشجو، روحانی و همه. یک تشکیلاتی که همگانی بودن توده به پا خاسته مبارز را نشان بدهد و به همه قشرهای اجتماعی متصل و مرتبط باشد.» (روزنامه جمهوری اسلامی، 1359/01/28)
7-عشق به خدا یکی از خصوصیات احزاب
«حزب جمهوری اسلامی بر این اساس بهوجود آمد که همه مواضع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ما و همه مواضع عاطفی و رفتاری ما باید بر مبنای عشق به خدا تنظیم گردد. این اصولیترین موضع این حزب است. (حسینی بهشتی، 1390: 46) به شکلی کوتاه میتوان این موارد را بهعنوان عناصر هویتی حزب جمهوری اسلامی در نگاه شهیدبهشتی برشمرد. (نمودار مطالعه شود)
جمعبندی
در تطبیق این عناصر هویتی با احزاب و گروههای مستقر در ایرانِ معاصر و نیز برخی گروههای غیررسمی کنشگر، میتوان این ادعا را مطرح کرد که بسیاری از گروهها و تشکلهای سیاسی-اجتماعی حاضر از بسیاری از ویژگیهایی که شهید مظلوم بهشتی احصا کردهاند خالی هستند و برخی از ایشان که از قضا تمایلات عدالتخواهانهای نیز از خود بروز میدهند راه را اشتباه رفته و ویژگیهایی خلاف حزبِ بهشتی را برای خود تمهید کردهاند. موضوعی که بهخودیخود کلاف سردرگم معضل عدم وجود احزاب سیاسی فعال را پیچیدهتر میکند.
پینوشت
حسینیبهشتی، سیدمحمدحسین (1390)، حزب جمهوری اسلامی (گفتارها، گفتوگوها، نوشتهها)، تهران: روزنه