سیامک خاجی، خبرنگار گروه ورزش: دراگان اسکوچیچ این روزها حتی در رختکن تیمش هم اعتماد بخش مهمی از بازیکنانش را از دست داده و در چنین شرایطی ادامه کار برای هر مربی بهخصوص در رده ملی سخت خواهد شد. انتخاب این سرمربی کروات از همان ابتدا با اما و اگرها و تردیدهای زیادی همراه بود و این نگرانی وجود داشت تیم ملی ما نتواند با فردی که سابقه چندانی در هدایت تیمهای بزرگ نداشته و در باشگاههایی چون رایکا کرواسی و اینتربلاک اسلوونی، العربی کویت و النصر عربستان و همچنین ملوان، خونهبهخونه، فولاد و نفت آبادان در فوتبال ایران حضور داشته، به موفقیت برسد. بااینحال او بهعنوان جانشین مارک ویلموتس ناکام به این سمت منصوب شد و از همان ابتدا هم این انتصاب حداقل برای او معاملهای دوسر برد بود؛ چراکه اگر میتوانست با تیم ایران به موفقیت برسد و ملیپوشان ما را به جامجهانی ببرد، کنار گذاشتن او دیگر کار سختی بود و او فرصتی عالی در اختیار داشت تا بتواند حضور در مهمترین تورنمنت فوتبال دنیا را تجربه کند. اتفاقی که شاید حتی خواب آن را هم نمیدید و در این ماهها رویای خود را تعبیرشده میدید. درصورت ناکامی هم حداقل حضور روی نیمکت تیم ملی ایران به رزومهاش اضافه میشد و با شرایطی که تیم ایران بهخصوص در دیدارهای نهایی خود در دور دوم انتخابی داشت، کمتر کسی میتوانست بابت عدم صعود یوزهای ایرانی از او خرده بگیرد.
ناکامی در مدیریت رختکن
حالا اسکوچیچ توانسته مسیر اول را برود و در این راه هم بسیار موفق بود، بهخصوص روند شکستناپذیریاش در 15 بازی ابتدایی که رکورد جالبی را در این زمینه به نامش خلق کرد و شاید تا سالها کسی نتواند آن را جابهجا کند. صعود از گروهی که شاید جدیترین و اصلیترین رقیب تیم ما کرهجنوبی بود و با توجه به عملکرد سایر تیمها که چندان در اوج قرار نداشتند شاید ملاک مناسبی برای محک جدی تواناییهای این مربی کروات نباشد. بااینحال وقتی دور انتخابی به پایان رسید و تیم ما با تنها یک باخت برابر کرهجنوبی و بهعنوان صدرنشین راهی جامجهانی شد، زمزمهها مبنیبر احتمال کنار گذاشتن اسکوچیچ از تیم ملی قوت گرفت.
او که از همان ابتدا هم پایگاه محکمی بین کارشناسان و پیشکسوتان فوتبال ایران نداشت، بهخصوص پس از شکست بدی که برابر کرهجنوبی داشت، مورد انتقادات زیادی قرار گرفت و مخالفانش بر این عقیده بودند او در دو بازی رفتوبرگشت برابر کرهایها نتوانسته استراتژی مناسبی داشته باشد و در این شرایط او برای دیدارهای مهم فاقد برنامه خوب است. حالا این نگرانی وجود داشت که پس از مشخص شدن قرعه ایران در جامجهانی و همگروهی با انگلیس، آمریکا و ولز تیم ما نتواند نمایش خوبی برابر این تیمهای مدعی داشته باشد و شاید حتی بدترین دوره حضور ما در جامهای جهانی شکل بگیرد.
مهمترین انتقاداتی که از اسکوچیچ میشود مربوط به عملکرد فنی تیم او در دیدارهای بزرگ و همچنین نداشتن کاریزمای لازم برای تاثیرگذاری روی بازیکنان تیم است. همین مورد دوم بهخصوص باعث شده تیم او در روزهای اخیر دچار بحران بزرگی شود و عملا تیم به دو دسته مخالفان و موافقان حضور او روی نیمکت ایران تقسیم شود و این میتواند نگرانی بسیار مهمتری برای فوتبال ما در فاصله کم باقیمانده تا رقابتهای جامجهانی باشد.
مدیریت رختکن همیشه یکی از اصلیترین چالشهای مربیان بزرگ بوده و هر مربی که رابطه خوبی با بازیکنانش برقرار کرده و از طرف دیگر مدیریت لازم برای مهار مهرههای اصلی تیمش داشته، توانسته با تیمهای خود به موفقیت برسد. شاید بارزترین نمونه این مربیان در سالهای اخیر سرالکس فرگوسن، یورگن کلوپ و کارلو آنچلوتی بودهاند که با برقرار کردن دیسیپلین لازم در رختکن از یکسو و ایجاد رابطه دوستانه با بازیکنان از طرف دیگر توانستهاند موفقیتهای زیادی را در طول دوران مربیگری خود تجربه کنند. اتفاقی که برای دراگان اسکوچیچ کمتر رخ داده و حتی در برخی مواقع شایعاتی مبنیبر مخالفت صریح برخی بازیکنان با او و انتقادات تندی که پس از برخی دیدارهای از وی شده، از رختکن تیم به بیرون درز کرده است. شاید اگر او مربی نامدارتری بود و همانند کارلوس کیروش سابقه کار در تیمهای بزرگ فوتبال دنیا را در کارنامه داشت، نهتنها بازیکنان جرات انتقاد از او را نداشتند بلکه حتی رسانهها هم کمتر به او هجمه وارد میکردند.
مشکلات مربیان بزرگ با بزرگان تیم
مدیریت رختکن یکی از اصلیترین ارکان موفقیت یک مربی در یک تیم محسوب میشود و بارها دیده شده حتی مربیان بزرگ هم گاهی کنترل اوضاع از دستشان خارج میشود و این اتفاق معمولا هم درنهایت به خروج آنها از تیمها منجر شده است. یکی از مربیانی که این اتفاق برایش رخ داده، ژوزه مورینیوی پرتغالی است که هم در رئالمادرید و هم در دوره دوم حضورش در چلسی با مشکلاتی با برخی بازیکنانش روبهرو شد و همین تنش در رختکن تیم درنهایت باعث جداییاش شد. در رئالمادرید او بارها با حواشی و درگیریهایش با بارسلونا خبرساز شد اما این بخشی از ماجرا بود و در فصل آخر حضورش در برنابئو بازیکنان بزرگ تیم ازجمله ایکر کاسیاس و حتی کریس رونالدو از رفتارهای او چندان راضی نبودند. مشکلاتش با کاسیاس که کاپیتان و یکی از محبوبترین بازیکنان آن زمان تیم بود، بسیار جدی شده بود و بهتدریج باشگاه به این نتیجه رسید باید بین او و گلر محبوب باشگاه یکی را انتخاب کند. درحالیکه برخی بازیکنان تیم عملا از کاسیاس حمایت میکردند، درنهایت مورینیو بهدلیل نتایج ضعیف تیمش و رابطه نهچندان خوبی که با بازیکنان داشت، برای فسخ قراردادش با باشگاه به توافق رسید. رسانههای اسپانیایی رابطه نهچندان خوب او با بزرگان تیم ازجمله رونالدو، کاسیاس و حتی هموطنش پهپه را یکی از مهمترین دلایل رفتن او از برنابئو عنوان کردند.
رود گولیت، بازیکن مشهور هلندی پس از بازنشستگی تصمیم گرفت مدتی بهعنوان سرمربی در تیمهای مختلف کار کند اما درنهایت به این نتیجه رسید برای این کار ساخته نشده است و این کار را کنار گذاشت. در سال 1999 این ستاره سابق تیم ملی هلند بهعنوان سرمربی نیوکاسل که در آن زمان جزء تیمهای خوب فوتبال انگلیس بود، مشغول کار بود اما بهتدریج با برخی بازیکنان بزرگ تیم به مشکل خورد و این اتفاق برایش سرنوشت خوبی را در این باشگاه رقم نزد. گولیت ابتدا با رابرت لی، کاپیتان تیم به مشکل خورد و در ادامه آلن شیرر یکی از بهترین گلزنان فوتبال انگلیس که بعدها به اسطوره فوتبال این کشور هم بدل شد، با او دچار درگیری شد. وقتی یک مربی با بهترین بازیکنان تیمش به مشکل میخورد مسلما اوضاع آنگونه که میخواهد پیش نخواهد رفت. وقتی رابطه او با شیرر دچار مشکل شد، تصمیم گرفت در دیدار حساس تیمش برابر ساندرلند که یک دربی محسوب میشود، بهترین گلزن نیوکاسل را نیمکتنشین کند. کلاغها این بازی را 2 بر یک باختند و این اتفاق فشار زیادی را روی مرد هلندی قرار داد و درنهایت 3 روز بعد حکم اخراجش از این باشگاه صادر شد.
آندره ویاسبواس، سرمربی پرتغالی هم قرار بود مسیر مورینیو را طی کند و پس از اینکه در پورتو نامی برای خود دستوپا کرد، به چلسی رفت اما در این تیم نتوانست آنطور که آقای خاص توانست به موفقیت برسد. این مربی جوان اما خیلی زود فهمید نباید به این سرعت وارد باشگاهی بزرگ و پرستاره مثل چلسی میشد. تیمی که بازیکنان سرشناسی در آن حضور داشتند، که هرکدام برای خود نامی بزرگ محسوب میشدند و امثال فرانک لمپارد، دیدیه دروگبا و جان تری فاصله سنی چندانی با سرمربی تیم نداشتند. همین اتفاق باعث شد او نتواند بهخوبی رختکن تیمش را مدیریت کند و خیلی زود اوضاع از دستش خارج شد. حضور ویاس بواس در چلسی به یک فصل هم نکشید و در میانههای مسابقات از سمتش برکنار شد. او بعدها در مصاحبهای گفت برخی بازیکنان تیم از پروژه او حمایت نمیکردند و تایید کرد در رختکن تیم چنددستگی وجود داشته است. همین اتفاق درنهایت با عدم نتیجهگیری و برکناری او همراه بود و البته بعدها در تاتنهام، شانگهای چین و مارسی هم نتوانست دوران موفقی را تجربه کند و این روزها هم بیکار است.
در رده ملی هم یکی از مشهورترین نمونهها در این زمینه به ریموند دومنک، سرمربی سابق فرانسه مربوط میشود که درطول دوران حضورش روی نیمکت این تیم با مشکلات زیادی روبهرو شد و بعدها در کتاب خاطراتش بهنام «تنهایتنها» بهشدت از رفتارهای برخی بازیکنان بهخصوص فرانک ریبری، تیکولاس آنلکا، سمیر نصری و کریم بنزما در رختکن انتقاد کرد و آنها را از مسببان اصلی عدم نتیجهگیری تیمش بهخصوص در جامجهانی2010 که درنهایت منجر به اخراجش از تیم شد، دانست. دومنک که تیم را در جامجهانی2006 نایبقهرمان کرده بود در یورو2008 و جامجهانی2010 در همان مرحله گروهی از دور مسابقات کنار رفت. توهین آنلکا به او در رختکن باعث شد این مهاجم به فرانسه برگردانده شود و دومنک این اتفاق را آغاز بحران در تیمش خواند. بازیکنان فردای آن روز اعتصاب کرده و تمرین نکردند و رابطه او با ریبری و بنزما بهعنوان ستارههای تیمش بهشدت تیره بود و درنهایت همه این اتفاقات دستبهدست هم داد تا دومنک یکی از بدترین جامهای جهانی فرانسه را تجربه کرد و بلافاصله پس از این رقابتها از سمتش اخراج شد.