سیدمهدی طالبی، خبرنگار گروه بینالملل: روز سهشنبه پنجم جولای (14 تیر) وبگاه آمریکایی و محافظهکار «واشنگتن فریبیکن» ادعا کرد چین، روسیه و ایران قرار است در رزمایشی دریایی در ونزوئلا که اوایل تا اواسط ماه آینده میلادی برگزار شود، حضور یابند. این وبگاه مدعی است در این رزمایش 10 کشور مشارکت میکنند.
در گزارش مزبور، این رزمایش یکی از واضحترین نشانهها تاکنون در زمینه شکلگیری یک ائتلاف ضدآمریکایی در آمریکای لاتین توصیف شده است. در همین زمینه جوزف هومیر، تحلیلگر فعال در حوزه امنیت ملی به واشنگتن فریبیکن گفته است که مسکو بههمراه تهران و پکن با حضور در چنین رزمایشی در آستانه نمایش قدرت بزرگی قرار دارند. انتشار اخباری مبنیبر برگزاری احتمالی رزمایشی دریایی با حضور قدرتهای شرقی درحالی صورت میگیرد که این کشورها چندی پیش نیز رزمایشی دریایی را با عنوان «کمربند امنیت دریایی ۲۰۲۲» در منطقه شمال اقیانوس هند برگزار کرده بودند؛ رزمایشی که در ادامه رزمایش مشترک این سه قدرت در سال 2021 قرار داشت. با وجود سابقه برگزاری رزمایشهای مشترک میان قدرتهای شرقی اما نمیتوان بهطور کامل به اخبار منتشرشده از رسانههای غربی اعتماد داشت چه اینکه آنها پیشتر نیز مدعی شده بودند یک ناوگروه ایرانی حامل قایقهای تندرو عازم ونزوئلا هستند. این ادعا درحالی در اواخر ماه می سال گذشته میلادی از سوی آنها مطرح شد که ناو بندر مکران و ناوچه سهند در اصل راهی بندر سنپترزبورگ روسیه بودند تا در رژه نیروی دریایی این کشور در کنار کشورهایی مانند هند و پاکستان شرکت کنند.
بااینحال خبر رسانههای غربی بهرغم غیرقابلاعتماد بودن احتمالا به اخبار و شواهدی متکی هستند که میتواند آنها را در ارزیابیها داخل کرد. ازاینرو در گزارش تلاش شده جوانب مختلف رزمایش احتمالی قدرتهای شرقی در ونزوئلا مورد بررسی قرار گیرد.
اهداف و پیامدهای رزمایش دریایی قدرتهای شرقی در آمریکای لاتین
برگزاری رزمایش دریایی مشترک قدرتهای شرقی با ونزوئلا با توجه به غلظت همهجانبه عوامل موجود در آن، دارای پیامدهایی سنگین خواهد بود؛ هرچند نباید به شکلی عوامانه انتظارات فوری و دفعی از پیامدهای آن داشت.
عوامل موجود در این رزمایش ازجمله «دریایی» بودن آن که نیازمند هماهنگی بالاترین فناوریها در ناوهای جنگی در کنار آمادگیهای زمینی و هوایی است، نشان میدهد رزمایش از نظر نظامی در سطح بسیار بالایی تدارک دیده شده است. از سوی دیگر دریایی بودن این رزمایش محل برگزاری را نیز به خاک اصلی آمریکا نزدیکتر ساخته است؛ چیزی که رزمایش زمینی فاقد آن بوده و رزمایش هوایی نیز بهدلیل محدودیت سوخت و برد جنگندهها به میزان نوع دریایی قادر به نزدیکی به آمریکا نبود. از سوی دیگر در کنار غلظت بالای نوع رزمایش، کشورهای حاضر در آن نیز از لحاظ قرار داشتن در جبهه آمریکایی غلظت بالایی داشته و در زمان بسیار حساسی نیز به ایجاد تنش با آمریکا روی آوردهاند.
کشورهایی مانند روسیه، چین و ایران بهطور عمده در مقابل آمریکا تعریف میشوند اما در برههای که رزمایش برگزار میشود روسیه در جنگ اوکراین با غرب درگیر است و چین نیز در آستانه حمله به تایوان قرار دارد. این مسائل نشان میدهد به چه دلیل برگزاری رزمایش در ماه آینده دارای ابعاد و پیامدهای سنگینی است. در ادامه به بررسی اهداف و پیامدهای رزمایش مشترک آتی قدرتهای شرقی در ونزوئلا پرداخته شده است اما بسیاری از مسائل گفتهشده دارای همپوشانیهایی هستند که توجه دقیق به وجوه تفاوت را میطلبد.
1. در تیررس قرار داشتن خاک آمریکا
فاصله شمالیترین خشکی ونزوئلا تا خشکیهای آمریکا در جنوبشرقی این کشور، یعنی ایالت فلوریدا تقریبا 2 هزار کیلومتر است. با وجود این، محل مانور دریایی به این دلیل که میتواند در آبهای دوردست نسبت به ساحل برگزار شود، میتواند از 2 هزار کیلومتر به خاک آمریکا نزدیکتر باشد؛ تا جایی که میتواند به هزار کیلومتر نیز برسد. این فاصله البته با درنظر گرفتن منطقه انحصاری اقتصادی آمریکا که تا 200 کیلومتر از خاک اصلی این کشور فاصله داشته و تاسیساتی شامل سکوهای اکتشاف و برداشت نفت در آنها واقع شدهاند، کمتر از هزار کیلومتر خواهد بود. حضور نظامی قدرتهای شرقی در چنین فاصله نزدیکی، با توجه به مسلح بودنشان به انواع موشکهای کروز و پهپادهای انتحاری دوربرد نشان میدهد آنها تا چه میزان میتوانند در مقابل تهدیدات آمریکا از خود واکنش نشان دهند.
2. منافع عمیق و بلندمدت در آمریکای لاتین
حضور قدرتهای شرقی در نزدیکی سواحل شرقی آمریکا و برگزاری رزمایش بیسابقهشان در آمریکای لاتین نشان میدهد منافع این قدرتها در حیاطخلوت سابق آمریکا به سطحی رسیده که حفاظت نظامی از آنها لازم است.
این رزمایش ضمن آنکه عمقیافتن منافع قدرتهای شرقی را نشان میدهد، همزمان نشانگر آن است که چنین قدرتهای شرقی در چنین منافعی با یکدیگر هماهنگی و اشتراک نیز دارند.
3. پیوست نظامی بر پیوست سیاسی
پایداری دولت نیکلاس مادورو در ونزوئلا زیر شدیدترین تهدیدات نظامی و فشارهای اقتصادی و روی کارآمدن کمسابقه چپگرایان در شیلی و قدرتیابی بیسابقه آنها در کلمبیا حاکی از آن است که چپگرایان بر پایتختهای آمریکای لاتین مسلط شدهاند. آنها پیشتر دولتهای دو کشور مهم آرژانتین و مکزیک را نیز از چنگ راستگرایان وابسته به آمریکا درآورده بودند. در برزیل نیز لولا داسیلوا، رئیسجمهور اسبق برزیل در آستانه بازگشتی پرشکوه به قدرت قرار دارد. خارج شدن برزیل، آرژانتین و مکزیک بهعنوان قدرتهای اصلی آمریکای لاتین از دست آمریکا و یکدست شدن تقریبی این منطقه به دست چپگرایان وضعیت جدیدی را در نیمکرهغربی ایجاد کرده است. این شرایط موجب شده جبهه ضدآمریکایی در منطقه از لحاظ سیاسی تقویت شود. حضور نظامی قدرتهای شرقی در آمریکای لاتین میتواند یک پیوست نظامی نیز بر پیوست سیاسی موجود اضافه کند. پیشتر و در دوران ترامپ آمریکا تلاش کرده بود اقداماتی نظامی علیه ونزوئلا از طریق خاک کلمبیا ترتیب دهد اما از این پس با حضور پررنگ قدرتهای شرقی، هزینه دستزدن به اقدامات نظامی برای واشنگتن افزایش بیشتری نسبت به گذشته مییابد. با این اقدام قدرتهای شرقی ضمن آنکه امنیت ملی و تمامیت ارضی کشورهای آمریکای لاتین حفظ میشود، دولتهای چپگرا نیز با فراغبال بیشتر برنامههای خود را پیگیری میکنند.
4. تاکید بر پایان جهان تکقطبی
رزمایش دریایی آتی یک اقدام کلان در راستای نشاندادن پایان جهان تکقطبی است. این اقدام آشکارا با به چالش کشیدن حیثیت کشوری که مدعی ریاست تکقطبی بر جهان است، ناتوانی آن برای تامین ملزومات این نظام را به نمایش میگذارد.
5. تاکید بر تشکیل بلوک ضدآمریکایی
اقدام هماهنگ کشورهای شرقی در نزدیکی آمریکا ضمن آنکه بیانگر پایان جهان تکقطبی است، بر تشکیل یک جبهه فراگیر بر ضدآمریکا نیز دلالت دارد.
این رزمایش نشان میدهد کشورهای مخالف آمریکا که پیشتر بهصورت جداگانه به مخالفت با آمریکا در سطوحی پایین میپرداختند، امروز در اقدامی که محوریتی ضدآمریکایی دارد در سطحی بسیار بالا با یکدیگر هماهنگ شدهاند.
6. اراده جدی در برخورد با آمریکا
رزمایش روسیه، چین و ایران درحالی انجام خواهد شد که آمریکا عادت داشته اقداماتی بدون پیامد علیه این قدرتها صورت بدهد. پیشتر واشنگتن بدون مواجه شدن با پیامدی جدی ناتو را بهسمت شرق توسعه داده، ناوگان نظامیاش را همواره در دریای جنوبی چین مستقر ساخته و ایران را زیر فشار تحریم قرار میداد. بهرغم تمام این اقدامات و پاسخ قدرتهای مزبور به آمریکا اما هیچگاه این پاسخها معادل اقدامات آمریکا نبودند و تمامیت ارضی این کشور را بهصورت مستقیم و شدید تهدید نمیکردند.
بااینحال تحولات جدید نشان میدهد حتی چین که بر دوری از ورود به مبارزه نظامی با آمریکا اصرار داشته، بهآرامی درحال نشاندادن واکنشهایی مشابه از خود است.
7. به چالش کشیدن سیاسی آمریکا
آمریکا براساس دکترین مونروئه حضور قدرتهای دیگر در قاره آمریکا را برنمیتابد. حضور قدرتهای دیگر در منطقه ضمن آنکه تاکید میکند آمریکا دیگر راس نظام تکقطبی نیست و جهان به جهان چندقطبی ورود کرده است، نشان میدهد آمریکا حتی دیگر همانند گذشته رهبری قاره آمریکا را نیز در دست ندارد. این مساله ضربهای افزونتر از سقوط نظام تکقطبی در جهان است.
8. پیام غیرمستقیم به اروپا
اعضای اتحادیه اروپا و دیگر کشورهای حاضر در این قاره امروز درگیر جنگ اوکراین هستند. بسیاری از این کشورها برخلاف آمریکا و بریتانیا که مشتاق جنگ بودند، با آغاز جنگ مخالفت داشتند؛ اما باوجود این، امروز خود را در میانه جنگ میبینند. از سوی دیگر این کشور با تمایل خود یا فشار آمریکا بخش قدرتمندی از ساختارهای غربی برای مهار چین خواهند بود.
براساس همین، هنگامی که قدرتهای شرقی مستقیم وارد حیاطخلوت آمریکا بهعنوان رهبر جهان غرب شوند، اروپا نیز میتواند در ارزیابیهای خود توان و اراده جدی آنها در مقابله با خود را تشخیص دهد. موضوعی که برای اروپا شفاف میسازد اقداماتش علیه قدرتهای شرقی بیپیامد نخواهد ماند.
9. تشدید دوقطبی در مقابله با آمریکا برای ایجاد گروه «کشورهای بیطرف»
آمریکا پس از وقوع حملات 11سپتامبر به بهانه مقابله با تروریسم به افغانستان حمله کرد اما در سطوح بالای سیاسی کشورهای رقیب آمریکا، بسیاری میدانستند این اقدام واشنگتن برای قرار گرفتن در موقعیتی است تا بر قدرتهای شرقی نظارت کند. باوجود این، در آن دوره قدرتهای شرقی توان مقابله مستقیم با آمریکا را نداشتند. ازاینرو آمریکا به بهانه پشتیبانی از نیروهای خود در افغانستان پایگاههایی را در آسیای میانه ازجمله در ازبکستان و قرقیزستان در اختیار گرفت. حضور آمریکا در این دو کشور که پیشتر جزئی از شوروی بوده و پس از آن نیز حیاطخلوت روسیه به حساب میآمدند، میتوانست مناقشهبرانگیز باشد اما هنگامی که با پوشش مبارزه با تروریسم صورت گرفت، قابل توجیه و تحمل شد.
در آن برهه ازبکستان و قرقیزستان به این دلیل که جهان حالتی دوقطبی نداشت قادر به همکاری با آمریکا بودند بدون آنکه با واکنش روسیه یا چین روبهرو شوند. این شرایط امروز تغییر کرده و این کشورها اگر در برهه کنونی به آمریکا اجازه تاسیس پایگاه بدهند مورد بازخواست و واکنش قدرتمند قدرتهای شرقی قرار میگیرند، زیرا فضای بینالملل از حالت تکقطبی خارج شده و آمریکا در مقابل بلوکی از مخالفانش قرار دارد. پیام رزمایش دریایی در آمریکای لاتین با تمام اهداف و پیامدهایش برای دیگران آن است که جهان به دو قطب عمده «غرب» و «مخالفان غرب» تبدیل شده و هرگونه همکاری با غرب برای کشورهای دیگر میتواند پیامدهای جدی داشته باشد. چنین اقدامی موجب میشود برخی کشورها در رابطه با همکاریهایشان با آمریکا محاسبات دقیقتری انجام داده و حوزههای همکاری و میزان آن را بازتعریف کنند.
در چنین موقعیتی احتمال دارد برخی کشورها که همچنان در فضای دوران مبارزه با تروریسم به سر برده و در چهارچوب چنین پوششی با آمریکا همکاری میکنند، واقعیت جدید را دریافته و بهسمت کنارهگیری از ارتباط عمیق با واشنگتن گام بردارند. هدف قدرتهای شرقی پیوستن این کشورها به جبهه ضدآمریکایی نیست اما آنها قصد دارند کشورهای جهان را از همکاری با غرب بازدارند. در اینصورت گروهی از کشورها در جهان ایجاد خواهند شد که در فضای قطبیشده جهانی، سیاست بیطرفی را اتخاذ میکنند.
10. رزمایش «دریایی» و تاکید بر حضور شرق در خطوط تجاری دریا
آمریکا خواهان تسلط و اداره دریاهاست تا از این طریق بتواند حتی درصورتیکه مخالفانش برای ارتقای جایگاهشان خیزشی را ترتیب دادند، بهوسیله تسلط بر دریاها آنها را مهار سازد. ازاینرو ناامنسازی خطوط تجاری یکی از مقاصد اصلی آمریکا تلقی میشود.
درباره ایران، آمریکا در دوره پیشین تحریمها در سالهای 2010 و 2011 تلاش کرد از طریق تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل به ناامنسازی خطوط تجارت دریایی ایران وجههای بینالمللی بخشد. پس از لغو تحریمهای شورای امنیت نیز واشنگتن تلاش کرد بهصورت مستقیم و در همکاری با متحدانش این اقدام را بهصورت یکجانبه پیگیری کند. توقیف نفتکش مشتریان نفت ایران توسط آمریکا، توقیف نفتکشهای ایران توسط متحدان آمریکا ازجمله انگلیس و یونان و همچنین حملات نظامی رژیمصهیونیستی بهعنوان عامل منطقهای غرب به کشتیهای تجاری و نفتکش ایران ازجمله این اقدامات بودند. روسیه نیز پس از حمله به اوکراین با شرایطی تقریبا مشابه ایران روبهرو است که در برخی مواقع حتی شدیدتر از تحریمهای ایران نیز بوده است.
درباره چین ناایمنسازی خطوط دریایی این کشور نیز درحال اجراست؛ اما شدت رویههای درپیش گرفتهشده علیه ایران و روسیه را نداشته است.
یک شاخه بزرگ از اقدامات صورتگرفته ضدامنیت خطوط دریایی چین، مسلحسازی استرالیا به تعداد زیادی از زیردریاییهای دارای پیشران هستهای است که از طریق آنها کانبرا میتواند خطوط تجاری چین از شرق آسیا تا شرق آفریقا را تحت نظارت بگیرد. رزمایش قدرتهای شرقی در آمریکای لاتین ازاینرو نه در شاخه هوایی و زمینی بلکه در شاخه دریایی صورت گرفته است تا تاکیدی بر اراده آنها بر حفاظت از خطوط تجارت دریاییشان بهصورت مشترک باشد.
11. تشدید واگرایی در اتحاد غربی
آمریکا پس از حمله روسیه به اوکراین موفق شد در کوتاهمدت انسجام غرب را افزایش دهد. در این شرایط کشورهایی مانند جمهوریهای بالتیک و لهستان بیشتر بهسمت آمریکا متمایل شدند. فرانسه و آلمان نیز که مخالف تحریک روسیه بودند پس از حمله روسها به اوکراین ناچار شدند مواضع سختی علیه مسکو اتخاذ کنند. باوجود این، برخی کشورها که جسارت آمریکا در فدا کردن اوکراین برای منافع خود را دیده بودند با وجود قرار داشتن در اتحادیه اروپا و ناتو، گامی علیه مسکو برنداشتند. این موضوع نشان داد جنگ اوکراین در ابتدا به تقویت آنی انسجام غرب منجر شد، اما بهسرعت نشانههای تاثیرات واگرایانه خود بر اتحاد آنها را نیز نمایان ساخت.
رزمایش قدرتهای شرقی در آمریکای لاتین احتمالا واشنگتن را بهسمت واکنش پیش میراند که این واکنش میتواند شامل رایزنی با متحدان برای مقابله با قدرتهای شرقی باشد؛ مسالهای که هزینهای بسیار سنگین برای کشورهای غربی خواهد داشت. رویگردانی کشورهای غربی از همراهی با آمریکا میتواند عمق واگرایی در این جبهه را بیش از پیش مشخص سازد.
اقدامات کلی قدرتهای ضدآمریکایی در آمریکای لاتین
قدرتهای شرقی فارغ از برگزار شدن یا برگزار نشدن رزمایش دریاییشان در آمریکای لاتین، درحال طراحی یک راهبرد دقیق برای حضور طولانیمدت در این منطقه هستند که در ادامه به برخی از موارد آن اشاره شده است.
1. تقویت همهجانبه زیرساختها
جدا از رزمایش دریایی احتمالی قدرتهای شرقی در آمریکای لاتین، قدرتهای شرقی درحال تقویت تواناییهای بومی و درونزای کشورهای آمریکای لاتین در حوزههای فنی- مهندسی، زیرساختی، علمی، امنیتی، نظامی و سیاسی هستند.
چین براساس طرح یک کمربند یک جاده میکوشد به ایجاد و ترمیم زیرساختهای آمریکای لاتین بپردازد. روسیه در حوزه نظامی این کشورها را به تسلیحات نظامی سنگین مسلح ساخته و به آنها آموزشهای کلاسیک نظامی میدهد. از سوی دیگر ایران نیز با ارائه کمکهای فنی- مهندسی، تواناییهای خود در حوزه اقتصاد مقاومتی و همچنین تسلیحات مناسبت برای جنگهای نامتقارن درحال تقویت این کشورها براساس مزیتهای خود است.
2. ایجاد بازدارندگی از منطقه علیه آمریکا
استقرار تسلیحات گسترده مانند موشکهای کروز و پهپادهای انتحاری در نزدیکی جغرافیای آمریکا باعث میشود بازدارندگی این کشور بهشدت کاهش یابد. زیرا برخلاف آنکه موشکهای بالستیک قارهپیما به دلیل تعداد کمشان درصورت شلیک و همچنین مسیر مشخصشان قابل رهگیری هستند، موشکهای کروز و پهپادهای انتحاری به دلیل پرتاب و پرواز در نزدیکی سطح زمین قابل شناسایی نیستند و حتی درصورت شناسایی به دلیل تعداد زیادشان مقابله موثر با آنها امکانپذیر نیستند.
3. تشکیل بسیجهای مردمی
ونزوئلا برجستهترین کشوری است که دارای نیروهای بسیج مردمی در آمریکای لاتین است. تعداد این نیروها در کشور 28 میلیون نفری ونزوئلا به 2 میلیون و 800 هزار تن میرسد که 10 درصد از کل جمعیت این کشور است. حضور این میزان از نیروهای نظامی در یک کشور، ضمن آنکه دورنمای اشغال آن را مسدود میکند، میتواند احتمال اقدام نظامی مقطعی و محدود را نیز کاهش دهد.