نسیم شیرازی، خبرنگار: علیرضا صمیمی با انتشار پیامی در فضای مجازی خداحافظیاش را از تیم ملی فوتسال ایران اعلام کرد، تصمیمی که هر چقدر برای خودش فکر شده بود برای اهالی و علاقهمندان به فوتسال خبری غافلگیرکننده بود. او حضور در سه دوره جامجهانی را بههمراه تیم ملی فوتسال تجربه کرد و یکسومی جهان و دو قهرمانی آسیا و بیش از ۱۳۰ بازی برای تیم ملی فوتسال انجام داد و تصمیم گرفت در سالروز تولدش از تیم ملی فوتسال خداحافظی کند تا این روز همیشه به یادگار برایش بماند. صمیمی در مقطعی هم بهعنوان یکی از هفت دروازهبان برتر فوتسال جهان انتخاب شد تا امروز با دست پر پیراهن تیم ملی را از تن بکند. به بهانه خداحافظی دروازهبان بااخلاق فوتسال ایران از تیم ملی با او همصحبت شدیم. گفتوگوی «فرهیختگان» با صمیمی را در ادامه خواهید خواند.
خداحافظیات از تیم ملی فوتسال هنوز هم برای مخاطبان این رشته غیرمنتظره به نظر میرسد، برای خودت هم غیرمنتظره بود یا از قبل برایش برنامه داشتی؟
بعد از جامجهانی سال گذشته برنامهام خداحافظی از تیم ملی بود ولی چون اواسط لیگ بود، احساس کردم تصمیم اشتباهی است؛ چراکه ممکن بود از لحاظ روحی به هم بریزم، چون با مس در شرایط حساسی بودیم و با خود بعد از اتمام لیگ در اسفندماه قرار گذاشتم خداحافظیام را تیرماه همزمان با تولدم انجام دهم تا خاطرهای برایم باشد و در یادها بماند چه تاریخی از تیم ملی خداحافظی کردم؛ این تاریخ برای همیشه در ذهنم ثبت شد و این موضوع حداقل برای خودم به یادگار میماند.
این تصمیم به دعوت نشدن به مقدماتی جام ملتهای آسیا ربط دارد و آیا دلیل دعوت نشدن را میدانی؟
اصلا ربطی به دعوت شدن یا نشدن به تیم ملی ندارد. همانطور که در بعضی رسانهها و در صحبتهای آقای شمسایی بود، فکر میکنم حتی در لیست آقای شمسایی بودم ولی من قبل از سرمربیگری آقای شمسایی یعنی بعد از جامجهانی که هنوز با هدایت آقای ناظمالشریعه بود، قصد خداحافظی داشتم و با او صحبت هم داشتم. من نه مشکلی با تیم ملی دارم و نه با دعوتنشدنم. آرزوی موفقیت برای تیم ملی میکنم. همه اخلاق من را میشناسند، آدمی که برای فردی بد بخواهم، نیستم و هر کمکی از دستم برای تیم ملی بربیاید، حاضرم همین الان هم انجام بدهم تا تیم ملی قهرمان آسیا شود.
تصمیمت برای ادامه راه چیست؟
قطعا دوست دارم تا جایی که میتوانم و برای باشگاه مفید هستم، بازی کنم. مشوق همیشگی تیم ملیام، و آرزوی موفقیت برایش دارم. بعد از آن اگر قسمت شد چند سال آینده بعد از اتمام کامل دوران بازیکنیام و مثمرثمر بودن در آن، نیمنگاهی هم به مربیگری دارم.
پس به مربیگری یا مربی دروازهبانها بودن هم فکر میکنی؟
سرمربیگری را بیشتر دوست دارم، مربی دروازهبانها بودن را واقعیتش زیاد دوست ندارم؛ چراکه خودم حدود 17 سال گلر بودم و اگر بخواهم باز هم در همین زمینه وارد مربیگری شوم ،کمی برایم شرایط سخت است ولی سرمربیگری یک چالش جدید برایم است که واقعا دوستش دارم ولی الان اصلا به آن فکر نمیکنم. درحالحاضر فقط به باشگاهم و اینکه بتوانم در مس سونگون باز هم قهرمان شوم و به قهرمانیهای متوالی، فکر میکنم.
به لژیونر شدن با وجود خداحافظی از تیم ملی فکر میکنی؟
قطعا لژیونری یکی از آرزوهای من است و فرقی نمیکند از تیم ملی خداحافظی کنم یا نه، دوست دارم لژیونر بودن را درصورتیکه شرایط تیم و مالی خوب باشد، تجربه کنم. البته درحالحاضر در تیم مس سونگون بازی میکنم که یکی از باشگاههای بزرگ آسیا و جهان است که با ساختار حرفهای و مدیریت بسیار قوی فعالیت دارد ولی به لژیونر شدن قطعا فکر میکنم.
به نظرت جوانگرایی در تیم ملی اتفاق افتاده است؟
تعریف از جوان باید مشخص شود، جوان از لحاظ سنی یا از لحاظ تجربی؟ مثلا دو گلری که به مقدماتی آسیایی بردند دو گلر 30ساله و 29ساله بودند که هنوز یک آسیایی را تجربه نکردهاند، اینها جوان محسوب میشوند؟ اگر جوان از لحاظ تجربه مدنظر باشد، بله جوانگرایی میشود، بازیکنانی که اصلا آسیایی نرفته یا کمتر آن را تجربه کردهاند، دعوت میکنند که بتوانند از عنوان قهرمانی تیم ملی دفاع کنند ولی اگر از لحاظ سنی بخواهیم حساب کنیم زیاد تغییری نکرده است و بیشتر بازیکنان 26، 27 و 28ساله دعوت شدهاند که به لحاظ سنی جوانگرایی اتفاق نیفتاده است ولی به نظرم این پروسه باید طی شود. اگر میخواهیم در جامجهانی موفق و حرفی برای گفتن داشته باشیم باید یکسری جوانی که حدود 25 تا 28 سال دارند، دعوت کنند که سه سال آینده در جامجهانی بتوانند با شرایط سنی مطلوب به تیم ملی کمک بکنند. البته که نظر خود کادرفنی و آقای شمسایی در اینباره مهم است.
این مسیر تیم ملی چه چالشهایی پیشرو خواهد داشت و برای گذار از آن چه میشود انجام داد؟
قطعا ایران در آسیا کار سختی دارد و هیچچیزی جز قهرمانی در آسیا ایران را راضی نمیکند و مطلوب هم نیست. از ایران در آسیا توقع قهرمانی میرود و در دنیا هم آمدن جزء حداقل 8 تیم برتر که این کار سختی است و باید اردوهای متعدد و بازیهای دوستانه قوی با تیمهای درجه یک دنیا برگزار شود تا تن بچهها به تن تیمهای بزرگ دنیا بخورد و آن ترس بریزد و در شرایط حساس با تیمهای بزرگ دنیا در جامجهانی بازی کند و بدون ترس از هیچ نامی پا به توپ شود که این کاری بسیار سخت و مسیر کندی است به نظر من؛ چراکه ما بعد از مقدماتی آسیا تا الان هیچ اردویی، تورنمنتی و بازی دوستانهای برگزار نکردیم و این برای تیم ملی فوتسال ما خوب نیست و باید این اتفاقها بیفتد تا بتواند در بازیهای سخت پیروز از میدان بیرون بیاید.
میتوان به دروازه تیم ملی با وجود نبودن شما هم مطمئن بود؟
ما قطعا در فوتسال گلرهای خوبی داریم، سپهر محمدی، سعید مومنی، باقر محمدی، سجاد بابایی، مهدی رستمی، رضا ناصری، امیر فراشی، مصطفی نظری گلرهای بسیار خوبیاند که میتوانند آینده تیم ملی ایران را تضمین کنند. خوشبختانه ایران همیشه گلرهای بسیار خوبی داشته ولی خب بهدلیل توقع بسیار بالا از گلرهای ایران کار برای بچهها سخت است و آرزوی موفقیت برایشان دارم.
خاطرهای تلخ و شیرین از پوشیدن پیراهن تیم ملی به یاد داری؟
قطعا بهترین خاطره من و به نظرم همه فوتسالیها گرفتن مدال سومی جامجهانی و برد مقابل برزیل است، بهترین مدال تاریخ فوتسال ایران را کسب کردیم و البته بدترین خاطراتم هم حذف مقابل قزاقستان در همین جامجهانیای که گذشت، بود. خاطرات تلخ و شیرین برای فوتسالیستها و ورزشیها لبخند و غم را معنا میکند.
فوتسال ایران برای برگشتن به روزهای اوج به چه چیزی نیاز دارد؟
همانطور که گفتم، باید اردوها و بازیهای دوستانه زیادی هم در داخل و هم خارج از کشور برگزار و جوانها را به تیم ملی دعوت کند. تشکیل تیم ملی (ب) برای پشتوانهسازی تیم (الف) مهم است؛ چراکه ایران بهقدری قوی است که تیم دومش هم میتواند در بعضی تورنمنتها شرکت کند.
تصمیم شما احتمالا برای خود فوتسالیها هم غیرمنتظره بود، تماسی دریافت نکردید؟
تماسهای زیادی از اهالی ورزش، همتیمیهایم، مربیان، سرپرستان و حتی مدیران تیمهای مختلف و مدیران ورزشی استانم بوشهر و استانهای دیگر داشتم. این تصمیمی است که گرفتم و ممنونم از همه که به این تصمیم احترام گذاشتند و منطقی برخورد کردند. خیلی خوشحالم اگر توانسته باشم لبخندی روی لبهای مردم ایران در سالهای خدمت به تیم ملی آورده باشم و این برایم نعمت است. 14 سال لباس تیم ملی را پوشیدم و خداحافظی از تیم ملی خیلی برایم تصمیم سختی بود، نمیدانم شاید برای عدهای تصمیم سختی نباشد ولی برایم سخت بود؛ چراکه دیگر نمیتوانم این لباس را بپوشم ولی خب این تصمیمی بود که دیر یا زود باید میگرفتم و خوشحالم که توانستم در یک روز خوب و شرایط مطلوب این تصمیم را بگیرم.
حرف پایانی شما برای این گفتوگو؟
تشکر میکنم از همتیمیهایم که همه بزرگ بودند و کمک کردند تا اینجا آمدم؛ از مربیانم، مربی دروازهبانها و عوامل فدراسیون و کمیته فوتسال که به من کمک کردند تا اینجای کار گلر تیم ملی باشم و بتوانم از دروازه تیم ملی محافظت کنم. از رسانهها ممنونم که حامی بودند و خیلی خوشحالم توانستم دروازهبان تیم پرافتخار ایران برای مدتی باشم و برای فوتسال ایران آرزوی موفقیت دارم.