چرا توصیه‌های محسن رنانی در انرژی، ابزار اقتدار ایران را نابود می‌کند؟!
جایگزینی انرژی تجدیدپذیر با سوخت‌های فسیلی صرفا «یک بلوف سیاسی استراتژیک و صرفا یک سیگنال توخالی برای کاهش قیمت انرژی و استعمار بیشتر منابع نفتی و مفت‌خری و ارزان‌خری این منابع» است و عملا گزارش‌هایی که برای بزرگ‌نمایی انرژی‌های تجدیدپذیر مطرح می‌شود، برخلاف واقعیت‌های موجود پیرامون این نوع از انرژی است.
  • ۱۴۰۱-۰۴-۱۱ - ۰۴:۵۵
  • 00
چرا توصیه‌های محسن رنانی در انرژی، ابزار اقتدار ایران را نابود می‌کند؟!
پاشنه آشیل غرب را نشانه بگیریم
پاشنه آشیل غرب را نشانه بگیریم

سیدامیرحسین حسینی، پژوهشگر اقتصادی: چندماه قبل خبرگزاری آمریکایی CNBC مقاله‌ای با عنوان «چه انتقالی!؟ / انرژی‌های تجدیدپذیر درحال رشد هستند، اما تقاضای کلی انرژی با سرعت بیشتری درحال رشد است» منتشر کرد. در این مقاله با آمارهای دقیق توضیح داده شده که جهان می‌خواهد از سوخت‌های فسیلی به‌سمت انرژی سبز «انتقال» پیدا کند، اما واقعیت دشوار این است که سوخت‌های کثیف به این زودی‌ها از بین نمی‌روند یا حتی کاهش نمی‌یابند. افزایش انرژی‌های تجدیدپذیر هنوز کمتر از افزایش تقاضای انرژی جهانی است. «انتقال» از سوخت‌های فسیلی ممکن است روزی رخ دهد، اما درحال‌حاضر انرژی‌های تجدیدپذیر حتی همگام با افزایش تقاضای انرژی نیستند، بنابراین تقاضا برای سوخت‌های فسیلی همچنان درحال افزایش است.

2 سناریو برای انرژی
طبق آمار، عرضه جهانی انرژی‌های تجدیدپذیر از سال 2021 تا سال 2022 به میزان 35 گیگاوات افزایش خواهد یافت، اما رشد تقاضای جهانی انرژی در مدت مشابه 100 گیگاوات افزایش می‌یابد. کشورها باید از منابع سوخت سنتی استفاده کنند تا بقیه تقاضا را تامین کنند. برآوردهای آژانس بین‌المللی انرژی نیز داستان مشابهی را بیان می‌کند. طبق گزارش آژانس بین‌المللی انرژی، تقاضای جهانی برق به‌شدت افزایش یافته و می‌یابد؛ در سال 2021 نزدیک به 5 درصد و در سال جاری به میزان 4 درصد. همچنین به گفته‌ آژانس بین‌المللی انرژی، میزان برق تولیدشده از انرژی‌های تجدیدپذیر نیز افزایش یافته و در سال جاری این روند ادامه می‌یابد. 8 درصد در سال میلادی گذشته و بیش از 6درصد در سال جاری. بااین‌حال این سازمان افزود: «باوجود این افزایش‌های سریع انتظار می‌رود که انرژی‌های تجدیدپذیر تنها بتوانند حدود نیمی از رشد پیش‌بینی‌شده تقاضای جهانی در این دوسال را تامین کنند.»
همچنین به گزارش مجمع جهانی اقتصاد، در دو سناریو پیش‌بینی شده که روی آوردن اروپا به انرژی پاک تا سال 2050 بوده است و براساس گزارش جدید متخصص تحقیقات کم‌کربن BloombergNEF (BNEF) وقتی صحبت از اروپا به میان می‌آید، هزینه‌ روی آوردن به انرژی پاک تا سال 2050 به 5.3تریلیون دلار خواهد رسید. 3.8تریلیون دلار سرمایه‌گذاری در پروژه‌های عمدتا بادی و خورشیدی نیاز دارد و 1.5تریلیون دلار دیگر باید برای توسعه هیدروژن سبز هزینه شود. گزارش BNEF دو آینده‌  انرژی جایگزین را برای اروپا مدل می‌کند که شامل یک «سناریوی گذار اقتصادی» و یک «سناریوی خالص صفر» بلندپروازانه‌تر است.

سناریوی گذار اقتصادی
در سناریوی گذار اقتصادی، استفاده اروپا از سوخت‌های فسیلی تا سال 2050، 28درصد کاهش می‌یابد. سقوط در استفاده از زغال‌سنگ بزرگ‌ترین عامل این کاهش است، درحالی‌که افزایش خودروهای الکتریکی می‌تواند به کاهش 30درصدی تقاضای نفت تا سال 2050 کمک کند. بااین‌حال تقاضای گاز طبیعی در مدت مشابه تنها 5درصد کاهش می‌یابد. BNEF می‌گوید این به دلیل «جایگزین‌های اقتصادی محدود» برای گاز برای گرم کردن ساختمان‌ها است. همچنین پیش‌بینی می‌کند که هرگونه کاهش تقاضای گاز پس از سال 2030 شروع به کاهش خواهد کرد. در این سناریو تا سال 2050، سوخت‌های فسیلی 60درصد از ترکیب انرژی اروپا را تشکیل خواهند داد که کاهش نسبتا کمی از 69 درصد در سال 2022 دارد.

سناریوی خالص صفر
در سناریوی خالص صفر، ترکیب انرژی اروپا تا سال 2050 تغییر می‌کند. تغییر به برق‌سازی و هیدروژن سبز سوخت‌های فسیلی را به‌طور کامل در سناریوی صفر خالص حذف می‌کند. افزایش اتکا به باد و خورشید تا سال 2050 سوخت‌های فسیلی را از مصرف انرژی اولیه حذف می‌کند و انتشارات مرتبط با انرژی را حذف می‌کند. سناریوی صفر خالص مستلزم کاهش سریع مصرف نفت و گاز در اروپا در این دهه است. تقاضای نفت اروپا بیش از نصف کاهش می‌یابد، به 9.5میلیون بشکه در روز و تقاضای گاز طبیعی تا سال 2030 در سناریوی صفر خالص به 335میلیارد مترمکعب کاهش می‌یابد. این به‌دلیل برق‌رسانی سریع‌تر بخش‌هایی است که از این سوخت‌ها استفاده می‌کنند. این در تضاد با سناریوی گذار اقتصادی است که در آن تقاضای نفت اروپا تنها 0.4درصد از سطح سال 2021 به 11.5میلیون بشکه در روز تا سال 2030 کاهش می‌یابد و گاز با کاهش 7درصدی به 406میلیارد مترمکعب در سال 2030 می‌رسد.
تقاضای برق در سناریوی صفر خالص نسبت به سال ۲۰۵۰-2021 ، 82درصد افزایش یافته، درحالی‌که در سناریوی انتقال اقتصادی 23درصد افزایش یافته است. دستیابی به این سرعت شتابدهی برقی‌سازی نیازمند اقدامات تقویت‌شده برای حمایت از پذیرش خودروهای الکتریکی و پمپ‌های حرارتی و همچنین فرآیندهای صنعتی برق‌دار است. گزارش هزینه‌های انرژی برای اقتصاد، خانوارها و صنعت در کمیسیون انرژی اتحادیه اروپا، در مورد هزینه‌های اتحادیه اروپا ناشی از وابستگی زیاد آن به واردات سوخت فسیلی هشدار می‌دهد و خاطرنشان می‌کند که صورتحساب واردات انرژی اتحادیه اروپا پس از سه‌سال افزایش متوالی در سال 2018 به 331میلیارد یورو رسید. در همان زمان، در سال 2018، فقیرترین خانوارهای اروپایی هنوز 8.3درصد از کل هزینه‌های خود را برای انرژی و 15 تا 22درصد در برخی کشورهای اروپای مرکزی و شرقی خرج کردند. طبق این گزارش شدت انرژی کمتر بخش‌ها به کاهش هزینه‌های انرژی، در شرایطی کمک کرده که قیمت‌ها اندک و افزایش فعالیت اقتصادی است.
طبق گزارش نشریه اقتصادی IPS آلمان ماه گذشته، تورم سالانه در منطقه یورو به رکورد 5.8درصد رسید این رقم در سال قبل از آن فقط 0.9درصد بود. چشمه چاه افزایش بی‌سابقه قیمت انرژی است. مواد خام انرژی حدود 130 درصد براساس یورو گران‌تر از سال گذشته است. برای مصرف‌کنندگان، این به‌معنای افزایش تقریبا 32درصدی قیمت انرژی در آن دوره است. از آنجا که هزینه انرژی حدود 10درصد از سبد کالای یک خانوار را تشکیل می‌دهد، این منجر به افزایش شاخص کلی درحدود 3درصد می‌شود - نرخ تورم بدون احتساب انرژی، بر این اساس 3.0درصد است. اروپا نیاز به ثبات قیمت دارد. انفجار قیمت انرژی یک چالش بزرگ برای اروپاست. این برای اعتبار بانک مرکزی اروپا به‌ویژه در آلمان مضر است، اگرچه شوک‌های واردشده بر بازارهای انرژی نمی‌تواند به سیاست پولی آن مرتبط باشد. این عواقب اجتماعی جدی دارد، زیرا خانوارهای فقیر سهم بسیار بیشتری از درآمد خود را نسبت به خانوارهای ثروتمند صرف انرژی می‌کنند - فقر انرژی یک مشکل رو به افزایش است.

بلوف سیاسی استراتژیک!
برای جمع‌بندی این گزارش‌های خارجی می‌توان گفت اتحادیه اروپا برای 30سال آینده با هزینه گزاف 5300میلیارد دلاری صرفا می‌تواند بخش اندکی از وابستگی اروپا به انرژی‌های فسیلی را از طریق جایگزینی انرژی‌های تجدیدپذیر، جبران کند و این وابستگی به انرژی حتی با صرف هزینه‌های کلان ادامه می‌یابد و حتی ممکن است بیشتر شود. جایگزینی انرژی تجدیدپذیر با سوخت‌های فسیلی صرفا «یک بلوف سیاسی استراتژیک و صرفا یک سیگنال توخالی برای کاهش قیمت انرژی و استعمار بیشتر منابع نفتی و مفت‌خری و ارزان‌خری این منابع» است و عملا گزارش‌هایی که برای بزرگ‌نمایی انرژی‌های تجدیدپذیر مطرح می‌شود، برخلاف واقعیت‌های موجود پیرامون این نوع از انرژی است. این تحلیل آنجایی دقیق‌تر می‌شود که درعین‌حال هرگونه افزایش قیمت انرژی، منجر به آسیب شدید به زیرساخت صنعتی اروپا و نیز گسترش فقر در این سرزمین شده و همان‌طور که خواندیم باعث تشدید تورم در این قاره است.
در ایران نیز تحلیل‌های مختلفی از سیاستگذاری انرژی و تاثیر آن بر دکترین بین‌الملل و اثرگذاری بین‌المللی متاثر از دیپلماسی انرژی، وجود دارد. در همین زمینه کتابی توسط دکتر رنانی، هیات‌علمی اقتصاد دانشگاه اصفهان با عنوان «اقتصاد سیاسی مناقشه‌  اتمی ایران» نگارش شده و فرضیه‌  اصلی آقای رنانی در این کتاب، آن است که آمریکا ذی‌نفع افزایش قیمت نفت است، چون از این طریق می‌تواند روی انرژی‌های تجدید‌پذیر سرمایه‌گذاری و وابستگی‌اش به نفت خاورمیانه را کم کند. به همین خاطر آمریکایی‌ها مناقشه‌ اتمی با ایران را به‌راه انداخته‌اند تا بتوانند با کم و زیاد کردن فتیله‌  این مناقشه، قیمت نفت را مدیریت کرده و با این ابزار، انرژی‌های نو در آمریکا را به‌صرفه کنند و نتیجه می‌گیرد اگر صنعت هسته‌ای را کنار بگذاریم، آمریکا بهانه‌  دیگری برای مناقشه جور نخواهد کرد.

انرژی؛ ابزار بسط ید جمهوری اسلامی
 این درحالی است که محاسبات دقیق اساتید بزرگ نفت و گاز -ازجمله مرحوم دکتر علی‌محمد سعیدی، دکتر مسعود درخشان- و همچنین اعتراف صریح برخی مسئولان نفتی کشور نشان می‌دهد که منابع نفت و گازی ما نیز برخلاف تصور رایج، بسیار محدودتر از چیزی است که در اذهان بوده و همچنین هرگونه افزایش قیمت انرژی و تنش در این بازار، منجر به افزایش درآمدهای نفتی ما و بسط ید جمهوری اسلامی در وابسته‌سازی و امتیازگیری از تقاضاکنندگان و افزایش تعاملات بین‌المللی و به کرسی نشاندن مواضع استراتژیک خود می‌شود. همچنین علی‌رغم وابستگی اروپا تا 30سال آتی به منابع نفت و گاز وارداتی، اما این اتحادیه می‌تواند بخش کمی از نیاز خود را با جایگزینی انرژی‌های تجدیدپذیر کاهش دهد. بنابراین بسیار بعید است که بتوانند بازار انرژی فسیلی را با رکود مواجه سازند و باعث کاهش قیمت این انرژی شوند؛ این فرآیندی زمانبر و با موفقیت نامعلوم و پیش‌بینی‌ناپذیر است.
نتیجه آنکه تحلیل‌های کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه‌  اتمی ایران» با واقعیت‌ها و آمارهای حوزه‌  انرژی در دنیا و ایران همخوان نیست و سیاست‌های تجویزشده در این کتاب، در تضاد با منافع ملی هستند. با توضیحاتی که در این یادداشت ارائه شد، مشخص می‌شود منابع ما و فرصت استفاده استراتژیک از آن، هر دو محدود هستند و باید به بهترین نحو و با راهبرد «فروش کمتر، درآمد بیشتر» در عین «ممنوعیت هرگونه خام‌فروشی و مدیریت صادرات نفت بر مدار پالایش و فرآوری» مدیریت شده و سریعا به جایگزینی بخشی از انرژی‌های فسیلی با انرژی‌های نو -به‌ویژه انرژی هسته‌ای به‌عنوان انرژی بهره‌ور و استراتژیک- اقدام شود.

در همین رابطه بیشتر بخوانید...
پروفسور مسعود درخشان در گفت‌وگو با فرهیختگان: برای سال ۱۴۲۰ چاره‌ای جز توسعه صنعت هسته‌ای نداریم (لینک)

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۱