سپیده سیروس کریمی
متاسفانه به دلیل اینکه مخاطب کودک را اصلا جدی نمی‌گیریم و بیشتر جنبه‌های آنتن و اقتصادی را در حوزه برون‌سپاری تولیدات مدنظر قرار دادیم، کیفیت تولید محتوای کودک به‌شدت کاهش یافته و متاسفانه کمبود بودجه‌ها دلیل مضاعف این مساله است.
  • ۱۴۰۱-۰۴-۰۷ - ۰۵:۵۲
  • 00
سپیده سیروس کریمی
مدیریت دانش برای تولید محتوا برای کودک
مدیریت دانش برای تولید محتوا برای کودک

سپیده سیروس کریمی، آرشیویست ارشد در معاونت فضای مجازی اداره کل بازار محتوا: برنامه‌های مخصوص کودک‌ونوجوان نسبت به دهه‌های 70 و 80 بسیار کم شده است و آنهایی هم که تولید می‌شود پربار نیست؛ زیرا که گروه‌های تولیدی، داخل سازمان جمع شدند، تولیدکننده‌ها، تهیه‌کننده‌ها و کارگردان‌هایی که قبلا در سازمان به‌عنوان یکی از عوامل سازمانی با سرمایه‌های سازمانی کار می‌کردند، از سازمان رفتند و تولیدات مرتبط با کودک‌و‌نوجوان منسجم سازماندهی و آرشیو نشدند تا بشود آنها را رصد کرد و دراختیار نسل‌های جوان‌تر تولید قرار داد تا الگویی از این تولید محتوا بگیرند.
 متاسفانه به دلیل اینکه مخاطب کودک را اصلا جدی نمی‌گیریم و بیشتر جنبه‌های آنتن و اقتصادی را در حوزه برون‌سپاری تولیدات مدنظر قرار دادیم، کیفیت تولید محتوای کودک به‌شدت کاهش یافته و متاسفانه کمبود بودجه‌ها دلیل مضاعف این مساله است. معضل اصلی این است که مدیریت وجود ندارد و نیروی انسانی هم اصلا ارزش ندارد؛ وقتی مدیریت دانش نداریم چطور می‌خواهیم عقبه کاری را رصد کنیم. تولیدکننده‌‌ای همچون والت‌دیزنی که پیک‌‌وال را می‌خرد، از فیلمنامه‌های قدیمی بازتولید انجام می‌دهد. به مجموعه سیندرلا که انیمیشن است نگاه کنید چند سری بعد از سیندرلای اصلی تولید شد؟ هم جنبه کسب‌وکار آن حوزه را تقویت کرده و هم محتوا را غنی می‌کنند. مخاطب کودک الان با انواع رسانه‌های اجتماعی در تعامل است؛ رسانه‌هایی که آثار مخربی روی کودک دارد و دستگاه‌هایی که آثار مخرب روی جسم بچه‌ها دارد.

حلقه مفقوده تولید محتوا برای کودک
متاسفانه نه رادیوی کودک داریم و نه شعر کودکانه مناسبی داریم؛ یعنی شعرهای بچه‌های کودک را گوش کنید، همه شعرهای بزرگسالان را می‌خوانند یا اگر شعر کودکانه‌ای به‌صورت محدود باشد از مهدکودک یا از نسل قدیم است. تنها یک شبکه کودک است که در سه بخش تولید محتوا می‌کند. در سازمان، یک مرکز تولید انیمیشن داریم، بیشتر نداریم. هزینه‌های تولید برنامه‌های ویژه کودکان بالاست و تامین کردن آن قطعا نیاز به کسب‌وکار دارد. در دنیا وقتی می‌خواهند یک انیمیشن تولید کنند عروسک‌ها را طراحی می‌کنند. لوازم‌التحریر و لباس و... را طراحی می‌کنند؛ هر چیزی که بچه از آن خوشش بیاید و با آن ارتباط برقرار کند و بعد آن شخصیت را روی آنتن می‌فرستند. بچه با اینها ارتباط برقرار می‌کند. در اینجا بخواهیم عروسکی طراحی کنیم به خدا می‌رسیم تا آن مجموعه عروسکی تولید شود و درنهایت قیمت هر عروسک بسیار زیاد است و هم اینکه فیلمنامه محتوای درستی ندارد و تولید آن فقط پول حرام‌کردن است. باید سرمایه‌گذاری دقیق شود و بدون دانش این امر اتفاق نمی‌افتد. پایه همه کارهای سازمانی مدیریت دانش است. باید قدیمی‌ها را درکنار جدیدها داشته باشیم. تجربیات قدیمی‌ها راهگشای کار است.
بچه‌هایی که کودکی نکرده باشند، دنبال یک چیزی می‌گردند. بچه ذاتا به موسیقی و ریتم علاقه دارد. کودک به صنایع‌دستی که شبیه عروسک‌های پارچه‌ای، کاردستی‌ها و... است علاقه دارد، چون ذهن کودک با اینها ارتباط برقرار می‌کند. وقتی تمام بسترهایی که دراختیار بچه قرار می‌دهیم گرافیکی کامپیوتری باشد، محدودیت برای خلاقیت بچه به وجود می‌آید. این ذهن رشد نمی‌کند و از سوی دیگر اقناع نمی‌شود و آن چیزی را که می‌خواهد پیدا نمی‌کند و به سمت موسیقی‌های بزرگسال گرایش می‌یابد. از اینجا انحرافات فکری کودکان شکل می‌گیرد و کودکان به جای اینکه بچگی کنند و با هم‌سن‌وسال‌های خود ارتباط داشته باشند با بزرگ‌ترها ارتباط برقرار می‌کنند، کارهای بزرگ‌ترها را تقلید می‌کنند و معنی این را نمی‌دانند بلکه فقط به‌دنبال اقناع فکری هستند. این بچه با همین تصور و با همین کمبودها بزرگ می‌شود و باید یک‌سری نبایدها و بایدها را رعایت کند اما درنهایت هیچ قید‌وبندی ندارد چون نیاز فکری‌اش برآورده نشده است. این می‌شود که شاهد نسلی هستیم که واقعا هیچ تمایلی به اطاعت در برابر قوانین ندارد، به‌عبارتی افسارگسیخته و ناهنجار می‌شوند.

 بودجه‌های کم برای کار کودک
درباره بحث بودجه اگر بخواهیم واقع‌بینانه به این مساله نگاه کنیم، باید درست مدیریت شود. بستگی به این دارد که چه اهمیتی به مخاطب می‌دهیم، اگر نسل کودک و نوجوان را آینده‌سازان کشور در نظر بگیریم روی این نسل سرمایه‌گذاری کنیم، پس این بودجه را دور نمی‌ریزیم. شاید در برخی جاها وقتی می‌خواهند بودجه را تقسیم کنند اهم و فی‌الاهم می‌کنند و می‌گویند مخاطب بزرگسال بیشتر اهمیت دارد و درک کمتری نسبت به مخاطب کودک‌و‌نوجوان دارد، چون اهمیتی برای این نسل قائل نیستند. فکر می‌کنیم بچه است و نمی‌فهمد و اهمیتی ندارد، چون کوچک هستند اینها را نمی‌بینیم. درگیر یک‌سری کوته‌فکری‌ها و بی‌برنامگی‌ها و مشخصا کم‌دانشی در این زمینه هستیم. اگر نسل خود را به‌عنوان یک سازمان فرهنگی بخواهیم درست تربیت و هدایت کنیم باید از زمانی که کودک با رسانه تعامل پیدا می‌کند آن را هدایت کنیم و برای این هدایت باید برنامه داشته باشیم. مثل خیلی از کشورها که برای یک نسل برنامه دارند، نه برای یک سریال! این محتوا را طوری تولید می‌کنند که تاثیر این محتوا روی آن نسل قوی است و یک‌سری رفتارها را در آن نسل نهادینه می‌کنند، به‌واسطه تکرارهایی که به شکل‌های مختلف انجام می‌دهند. این اختصاص بودجه به‌معنای هزینه نیست بلکه به معنای سرمایه‌گذاری است اما این نگرش وجود ندارد. مخاطب بزرگسال ما رشد کرده و تربیت شده و از یک سنی به بعد تربیتی صورت نمی‌گیرد. آن چیزی که باید تربیت شود کودکی است که شخصیت آن شکل می‌گیرد. از یک سنی به بعد که شخصیت او شکل گرفت، نمی‌توانید آن فرد را تغییر دهید. ممکن است عادت‌هایی بدان اضافه کنید اما شخصیت این فرد تغییر نمی‌کند.

چرا گروه کودک شبکه یک، نابود شد؟
ما در طول سالیان درازی گروه‌های کودک در سازمان و گروه کودک‌و‌نوجوان در تمام شبکه‌ها داشتیم. از مقطعی همه این گروه‌ها را حذف کردیم، به بهانه اینکه در شبکه‌ای متمرکز کنیم و اینها را از سازمان خارج کردیم. من به یاد دارم گروه کودک‌و‌نوجوان شبکه یک که یکی از غنی‌ترین گروه‌های کودک بود با منابع بسیار عالی همه متلاشی شد، چون منابع کودک، آن چیزی که تولید شد، آن چیزی که خریداری و دوبله شد در یک گروه به جای اینکه منسجم در یک جای مشخصی به اسم آرشیو گردآوری شود به‌صورت پراکنده تحویل آرشیو شد و بسیار نامنسجم و غیراصولی در گروه نگهداری می‌شد. وقتی گروه‌ها از هم پاشید منابع از بین رفت، افراد متخصص این حوزه متلاشی شدند و هریک به سمت‌وسویی رفتند.

تجربه‌نگاری نداریم
برخی بازنشسته شدند و از این سازمان رفتند. وقتی سازمان برای نیروی انسانی ارزش قائل نیست و نمی‌تواند درکنار یک فرد متخصص چهار متخصص دیگر تربیت کند با رفتن یک فرد از سازمان کل تجربه 30 ساله از سازمان می‌رود. این چیزی است که در دنیا اکنون روی آن سرمایه‌گذاری می‌کنند. فردی که وارد سازمان می‌شود از لحظه‌ای که شروع به آموزش و تجربه کردن می‌کند همراه او گام‌به‌گام تجربیات را ثبت کنید، این مدیریت دانش است. سیستم باقی می‌ماند و افراد دچار دگرگونی نمی‌شوند. افراد دچار فراموشی می‌شوند اما سیستم‌ها باقی هستند. اگر این منابع و تجربه‌ها در سازمان ثبت شده بود، الان یک مجموعه غنی از تجربیات و منابع را داشتیم و براساس آنها می‌توانستیم این راه را ادامه دهیم.  ما شبکه ویژه کودکان را ایجاد کردیم بدون اینکه محتوای درستی برای کودک داشته باشیم و مجبور شدیم انیمیشن‌های خارجی را برای دوبله بیاوریم. قطعا چاره دیگری نداشتیم. اگر جریان دانش در یک مجموعه متوقف شود آن مجموعه محکوم به مرگ است. شما هیچ‌سازمانی را پیدا نمی‌کنید که جریان دانش در آن متوقف شده باشد و زنده بماند. همه به‌سمت پلتفرم‌ها می‌روند تا اقناع روحی را به‌دست بیاورند. اگر این جریان دانش را احیا کرده و حفظ کنیم قطعا درکنار این مسائل نوآوری و خلاقیت را داریم و مطمئن باشید مانند کشورهای دیگر روزبه‌روز در حوزه‌های دانشی پیشرفت و رشد می‌کنیم. اگر توجه نشود و فقط به این فکر کنیم لحظه‌ای آنتن پر کنیم، نتیجه این است که گرایش به‌سمت پلتفرم‌ها و محتوای نامناسب بیشتر می‌شود و ممیزی‌های درستی در این زمینه ایجاد نمی‌شود.

رژیم‌صهیونیستی هم بر محتوای کودک نظارت دارد
یکی از مباحثی که در حوزه کودک بسیار مورد توجه است و بسیاری به آن توجه می‌کنند، نظارت بر محتوای کودک است. یکی از دولت‌هایی که خیلی روی تولید محتوا اهمیت می‌دهد رژیم‌صهیونیستی است. کشورهایی همچون استرالیا، آمریکا، کشورهای غربی تولید محتوای قوی دارند اما بحث قانونی محتوا در کشور ما خیلی ضعیف است و در قانون اساسی در حوزه تولید دیداری و شنیداری قانون درستی نداریم. محتوای خاص کودک باید با توجه به شرایط روحی حساس آن قبل از انتشار کنترل شود، نه زمانی که محتوا منتشر شد همه جامعه ببینند و بعد محتوا را محدود کنند. اینها مسائل مهم در حوزه کودک‌و‌نوجوان است و شاید در دهه‌های قبل این میزان تهاجم رسانه‌های اجتماعی نبود و کودکان رسانه رادیو و تلویزیون به‌صورت محدود داشتند و کنترل آن راحت‌تر بود و الان سازوکار خاص خود را می‌طلبد. باید برای اینها برنامه‌ریزی کرد. به جای اینکه صورت مساله‌ها را حذف کنیم برای آنها بنیادی برنامه‌ریزی کنیم. باید مسیر رو به رشد را با استراتژی دقیق و برنامه‌ریزی درست با توجه به دانش روز دنیا پیش ببریم، نه اینکه عقب‌گرد کنیم.

در این رابطه بیشتر بخوانید:

سه ماه تعطیلی (لینک)

مشکل تلویزیون بازاریابی محتواست نه تولید (لینک)

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰