محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام: دولت یک سیستم بزرگ و پیچیده است که مسئولیتهای متعددی در ابعاد مختلف برعهده دارد و جهتگیریهای دولت برآمده از نظام فکری حاکم بر آن است. جریانات فکری مختلف و گروههای مختلف فکری هریک برآمده از خاستگاه فکری خود بایدونبایدهایی برای دولت ترسیم میکنند و دولت درنهایت در یک چهارچوب فکری قرار گرفته و حرکت میکند. نگاهی تاریخی به دورههای مختلف نشاندهنده میزان نفوذ جریانهای فکری متفاوت در دولت بوده است. بر همان اساس میتوان عملکرد دولتها و میزان مسئولیتپذیری هدایتکنندگان فکری و عملی دولتها را در ادوار مختلف بررسی کرد. مقاممعظمرهبری در سخنرانی آغاز سال ۱۳۹۵ در جمع زائران و مجاوران امام هشتم(ع) دو جریان فکری عمده را معرفی کردند و فرمودند که تلاش دارند گفتمانی در بین نخبگان جامعه ترویج کنند و بهتدریج آن را در میان مردم و افکار عمومی سرریز کنند. در داخل و خارج کشور این فکر را دارند ترویج میکنند و به شکلهای گوناگون و با بیانهای مختلف در وسایل ارتباطجمعی دنیا گسترش میدهند و کسانی را میگمارند برای اینکه بتوانند این فکر را در میان ملت ما گسترش بدهند، البته در داخل هم همینطور که عرض کردیم کسانی هستند که این فکر را قبول دارند و قبول کردهاند و تلاش میکنند که آن را به دیگران هم بقبولانند که ملت ایران بر سر دوراهی قرار دارد و چارهای ندارد جز اینکه یکی از این دو راه را قبول کند و آن دو راه عبارتند از اینکه یا با آمریکا کنار بیاید یا باید بهطور دائم فشارهای آمریکا و مشکلات ناشی از آن را تحمل کند. درمقابل تفکر و گفتمان دیگری است؛ این دوراهی غلط و دروغ است اما یک دوراهی دیگر وجود دارد یا باید مشکلات تحریم را تحمل کنیم یا بهوسیله اقتصاد مقاومتی ایستادگی کنیم. در ادامه مقاممعظمرهبری ۱۰ نقطه کار مطرح میکنند.
بههرحال همواره در تاریخ انقلاب این دو گفتمان مطرح بوده است و در زمانهای مختلف هریک فرصت بروز و ظهور یافتهاند، حال که دولت سیزدهم بهعنوان دولت مردمی و انقلابی مطرح است، فرصت راهبردی است تا گفتمان ایستادگی بهوسیله اقتصاد مقاومتی فرصت بروز و ظهور بسیار پیدا کند و تفکر لیبرالیستی که همواره نوعی گفتمان اول را مطرح کرده و جامعه را در ترس از تحریم آمریکا قرار میدهند، منزوی شود.
نمونههایی از ۲ گفتمان
بیماری کرونا جهان را فراگرفت. گفتمان اول که همواره مشوق تسلیم بود تامین واکسن را در گرو پذیرش FATF مطرح میکرد و اصولا اعتقادی به تولید واکسن داخلی نداشت و موانع متعددی ایجاد کرد اما گفتمان دوم توانست علاوهبر تکمیل فرآیند تولید واکسن داخلی و عرضه آن در کشور و صادرات آن، در اجرای اولین برنامه دولت مردمی موفق عمل کند.
اولین برنامه دولت مقابله فراگیر، موثر و آیندهنگرانه با کرونا بود که از الگوهای بسیار موفق جهان بود و یکی از امتیازات بزرگ این دولت محسوب میشود. فراموش نمیشود که در دولت قبلی بحث مقابله با کرونا و واکسن را به پذیرش FATF متصل کرده بودند و در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز بیشتر بحثهای FATF بهصورت غیرکارشناسی و از جنبه سیاسی و با سادهسازی موضوع مطرح و از FATF بهصورت ابزاری استفاده میشد. بههرحال با اهتمام دولت جدید و فعالیتهای ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) و دیگر مراکز تحقیقاتی این واکسن توسط دانشمندان کشورمان تولید شد که واکسن سالم و تجربه علمی موفقی بود. درحالحاضر ایران در دنیا جزء ردههای اول در واکسیناسیون مردم است. در خود اروپا بیاعتمادی عجیبی نسبت به واکسن وجود دارد، چون مجبورند عمدتا فایزر مصرف کنند، در فرانسه علیرغم تجربه عظیم در حوزه دارو تا الان شرکت سانوفی نتوانسته واکسن تولید کند و حدود نیمی از مردم فرانسه هم نسبت به واکسن فایزر اعتماد ندارند و نمیزنند. در ایران علاوهبر واردات واکسن که صورت گرفت، تولید داخل هم پیگیری و محقق شد که درصورت عدم تولید داخل آثار مالی خیلی بدی هم روی بودجه کشور میگذاشت. خوشبختانه ظرفیت ساخت واکسن برای سویههای جدید هم اخیرا بهخوبی در کشور ایجاد شده که از نظر اقتصادی هم بسیار سودآور است.
گفتمان اول که امیدوار بود در سایه حل مسائل با آمریکا مشکلات کشور حل میشود اهتمام محدودی در توجه به ظرفیتهای داخلی داشت و اقتصاد شرطی شد و مذاکرات هم دچار نوسانات شدیدی بود. دولت انقلابی هنوز نتوانسته از این شرایط خارج شود و کماکان آثار آن گفتمان در عرصه اقتصاد وجود دارد و دولت مردمی زمانی میتواند این وابستگی را کاهش دهد که با عنایت به ظرفیتهای داخلی و تقویت آنها در عمل به فعالان اقتصادی نشان دهد ثبات وجود دارد و تاثیر از مذاکرات را به حداقل برساند. ایجاد صندوقهای تثبیتی مختلف و حمایت واقعی از بخش مولد اقتصاد و مقابله با فعالیتهای غیرمولد رمز موفقیت در تمامی شرایط و سکوی شکوفایی اقتصادی است.
سومین نکته مثبت برنامههای دولت در حوزه ذخایر کالاهای اساسی است که وضع نامطلوبی داشت ولی دولت بهفوریت و قوی عمل کرد و ذخایر کالاهای اساسی را قبل از وقوع جنگ اوکراین و با سرعت فراوان با فنون متفاوت تجاری ازجمله روش تهاتر -که قبلا متروک و مطرود شمرده میشد- انجام داد و تامین کالاهای اساسی بهخوبی صورت پذیرفت، در کل وظیفه همه است که از دولت مستقر حمایت کنند و در این شرایط سخت پیشنهادها مشفقانه باشد.
در حوزه مالیه دولتی البته پدیده جدیدی از دهه قبل شروع شد تحتعنوان پرطمطراق «توسعه بازار بدهی» که در کتابهای درسی مالیه هم مطرح است اما بهگونهای افراط شد که درواقع آیندهفروشی بود و با فروش اوراق، کسری بودجه تامین میشد. فراموش نکردیم افرادی با عناوین بهظاهر زیبا توسعه بازار بدهی آیندهفروشی کردند و بودجهها را بهجای اصلاح ساختاری گسترش دادند.
الزامات راهبردی موفقیت دولت در شرایط کنونی
الزامات راهبردی موفقیت دولت در شرایط کنونی هماهنگی بین قوا از نظر سیاسی است، البته تا حدودی وجود دارد و باید از این هماهنگیها حداکثر بهرهبرداری شود.دستگاه قانونگذاری مرکب از نیروها و نخبگان منطقهای است که بهطور طبیعی نیازهای منطقه کانون توجه و حساسیت آنهاست، درحالیکه رویکردبخشی حاکم بر نظام برنامهریزی کشور است. بنابراین اگر دستگاه برنامهریزی کشور بدون در نظر گرفتن ظرفیتها و نیازهای اساسی کل مناطق کشور برنامهریزی نکند و صرفا بخشی نگاه کند، وقتی لایحه بودجه به مجلس میآید آنها هم با نگاه منطقهای تغییرات اساسی میدهند. اما اگر ابتدا تعامل و هماهنگی به نحوه شایستهای صورت بگیرد و همه در راستای سند بالادستی یعنی سیاستهای کلی حرکت کنند- مقاممعظمرهبری هم این توجه را به نمایندگان دادند که قانون برنامه در راستای سیاستهای کلی برنامه هفتم نوشته شود- در این صورت کمک میشود دولت بهتر عمل کند. پدیدهای که دولت باید خیلی مراقبت کند، این است از نفوذ تفکرات نئولیبرال در دولت جلوگیری کند که انصافا اوج تفکر نئولیبرالیستی در دولت قبل خود را تحمیل کرد و هنوز هم این تفکر کمابیش در دولت خود را حفظ کرده است.
لیبرالیسم مانند یک حزب نانوشته و نامحسوس سعی در حضور و نفوذ در همه جناحها دارد و هیمنه فکری خود را در تصمیمات مختلف اعمال میکند و روش آنها این است که با جزءجزء کردن برنامههایش، بهتدریج برنامه کلان موردعلاقه خود را جلو میبرند و یکدفعه پرچم یارانههای پنهان را با تبلیغات فراوان و پیگیرانه بالا میآورند و با این پرچم هر دهه اقتصاد ایران را تخریب میکند و به دولتها تفکر خود را تحمیل میکند و بدون در نظر گرفتن حتی روش صندوق بینالمللی پول نرخ فرضی ارز را بالا و بالاتر میگیرد و همواره مدافع جدی تضعیف ارزش پول ملی هستند. وقتی یارانه پنهان را تصور و القا میکنند، نتیجه تضعیف رادیکال پول ملی است ولی بهجای صراحت و نام بردن از پیشنهاد تضعیف پول ملی میگویند به مردم یارانه پنهان میدهیم و نمیگویند داریم از مردم یارانه میگیریم! درواقع این آرژانتینی کردن اقتصاد ایران است که تجربهاش را در جاهای مختلف بهخصوص آرژانتین دیدهایم و ضربه سنگینی به اقتصاد آرژانتین زدهاند.
شعار مرگ بر صندوق بینالمللی پول در هر تظاهرات مردم آرژانتین هنوز هم زنده است. شما فکر میکنید اسلامگراها و نجمالدین اربکان چطور در ترکیه به دولت قوی نظام کودتایی مورد پشتیبانی آمریکا غلبه کردند؟ بهعلت اجرای توصیههای صندوق بینالمللی توسط دولتهای کودتایی و بهاصطلاح اصلاحات اقتصادی نابرابری و شکاف در جامعه ترکیه، بهشدت تشدید شد. منتها تنها کسانی که پرچم عدالت را در این اقتصاد نابرابر بلند کردند، اسلامگراها بودند که مورد استقبال تودههای مردم ترکیه قرار گرفتند. جنس سیاستهای لیبرال اینگونه است که رادیکال و شوکدرمانی است و درنهایت منافع توانگران را نتیجه میدهد، آنها قطع نظر از کارشناسی موضوع چند برنامه رادیکال را با هم اجرا و جامعه را دچار مشکل میکنند. باید در اجرای برنامههای هوشمندی به خرج داد، لیبرالها خیلی هوشمندانه همزمان که برنامهها را در فضای رسانهای سالها ترویج میدهند، ضد آنها هم بیانیه میدهند و بعد شکست برنامهها ادعا میکنند «خوب اجرا نشد» و وقت مناسبی برای اصلاحات نبود و در هر شکست نظیر سیاستهای تعدیل دوباره همانها ردای منجی اقتصاد را میپوشند، این است که دولت در شرایط حاضر با یک وضعیت پیچیده اقتصادی مواجه است.
اصل طرح خوب بود ولی اجرا شد!
در بحث هدفمندی یارانهها به نظر من تنها راه توفیق دولت در این برنامه اجرای سریع و دقیق کالابرگ الکترونیکی است که بساط رانتخواری و واسطهگریها و رهاسازی قیمتها و آشفتهسازی زنجیرههای ارزش و سرکوب تولید برچیده شده و سیستمها و دولت و همه پاسخگو میشوند. هماکنون لیبرالها میگویند اصل طرح خوب است ولی کالابرگ الکترونیکی نباشد یعنی انضباط در زنجیره نباشد، درحالیکه نمیشود بهصورت نقدی یارانه بدهیم و با افزایش فاحش و آنارشی قیمتها کاری نداشته باشیم. وقتی یارانه هدفمند یعنی کالایی شود حداقل اصل ایده هدفمندی که بهصورت امر واقع به آن نگاه میکنیم، محفوظ میماند. حالا ما اگر بیاییم کالا را به قیمت به جای پول نقد بدهیم آنموقع هیچ دغدغهای برای گروههای ضعیف و متوسط نیست. بهعلاوه باید از اصل تدریج به جای اصلی شوکدرمانی استفاده شود، درغیر اینصورت باعث شکست سیاستهای دولت میشود. لازمه اجرای هر طرح تحولی ایجاد اعتماد عمومی در مردم است؛ چراکه باید تعامل فعال با محیطی که با آن کار میکنیم یعنی جامعه داشته باشیم و برنامههای سازمان دولت را با محیط بیرونی سازگاری و تطبیق بدهیم و همچنین سستی درونی برخی دستگاهها در دولت را رفع کنیم.
پیشنیازهای هدفمندی هوشمندانه یارانهها
محور مهم دیگری که مطرح میکنم این است که در کشورهای جهان تجارت خارجی اهرم عظیمی است ولی در ایران استفاده از ابزارهای گوناگون تجارت خارجی تعطیل است. کسی با صادرات مخالف نیست، برعکس خیلی هم خوب است ولی شما باید با عوارض روی خامفروشی صادرات آن را مهار و تولید ملی با ارزشافزوده بالا را حمایت کنید. شما وقتی بینظمی و افزایش قیمتها در حوزه پروتئین گیاهی را با دادن آرد صنفی صنعتی با نرخ کمتر (غیرشوکدهنده به سفره مردم) مهار میکنید، برای جلوگیری از قاچاق میتوانید به اندازه تفاوت نرخ ارز عوارض روی صادرات ماکارونی بگیرید تا حداکثر استفاده را از ظرفیت کارخانههای گسترده ماکارونی کشور داشته باشیم نه اینکه این صنعت را به هم بریزید و در آخر به سفره مردم ضعیف و متوسط لطمه بزنید. یا مثلا جوجهریزی باید به قوت انجام شده و تداوم یابد نه اینکه جوجهریزی محدود شود، که در آینده فاجعه در ششمین صنعت مرغداری جهان داشته باشیم. نتیجه میگیریم که مهمترین استلزام بسته هدفمندی یارانهها این است که زنجیره ارزش صنایع را حفظ کنیم. ریچارد نفیو، طراح تحریمهای فلجکننده و هوشمند ایران هفتبار در کتاب «هنر تحریمها» اشاره میکند چگونه به این صنعت بزرگ ایران ضربه بزند. اگر در برخی حلقههای مهم زنجیره ارزش صنعت مرغداری بنیاد شهید (سازمان اقتصادی کوثر) حضور نداشت و این را هم خصوصی میکردند یک فاجعه ملی پیش میآمد و قیمتها بهطرز وحشتناکی بالا میرفت و من آگاه هستم بعضی تلاشها شد تا اینکه این صنعت را متلاشی کنند، کمااینکه مرغ آرین را ۱۳سال دولتهای قبل رها کردند. مرغ ایرانی آرین یک مساله استراتژیکی بود ولی این را هم میخواستند به بهانه خصوصیسازی نابود کنند، درحالیکه از صنایع حیاتی و راهبردی است. پس مساله هدفمندی یارانهها استلزاماتی دارد که باید انجام شود.
اخبار خوبی نیست که خرید مرغ و تخممرغ توسط مردم کاهشی شده است ولی در طرح هدفمندی هوشمندانه باید همزمان تنظیم بازار، تولید داخل و تسهیلات صادرات و کسب بازار صادراتی صورت پذیرد. این را گفتم که بدانیم استعدادها و ظرفیتهای متنوع مزیت بزرگ اقتصاد ایران است و برنامهها با جامعیت و دقت کامل باید انجام شود پس بحث ایمنسازی و تکمیل زنجیرهها در کالاهای اساسی حیاتی است. در کالاهای اساسی «تامین مالی زنجیرهای» پس از هدفمندی بسیار حیاتی محسوب میشود. امروز وزارت جهاد کشاورزی هم اعلام کرد در کل 30 هزار میلیاردتومان تسهیلات برای صنعت مرغداری و دامداری کشور تدارک دیده شده است. خب وقتی ارز ترجیحی را حذف میکنیم و بانکها میگویند در کل سقف اعتبارات ۳۰ هزار میلیارد است، یعنی تولید صدمه میخورد. وقتی نرخ ارز را بالا میبرند و پرچم یارانه پنهان را بالا میبرند، هیچ فکر شده که تامین مالی باید چندبرابر شود تا صنعت صرفا به همان اندازه قبل تولید کند، درغیر اینصورت درنتیجه مرغدار جوجهریزی نمیکند، آنوقت بعد از حدود 6ماه تا یک سال دیگر مشکل کمبود مرغ پدید میآید.در چنین شرایطی دیدگاه لیبرالی واردات مرغ را آن هم با قیمتهای جدید جهانی که تامین ارز آن دشوار است، مطرح میکند. ازاینرو هرگونه کمک در تسریع برقراری کالابرگ کالای اساسی بهشدت موردنیاز است و اجرای نظام رصد قیمتها و جلوگیری از رانتهای واسطهها پس از هدفمندی باید سر جای خودش باشد. ما نمیتوانیم قیمتها را در همه کالاها رها کنیم، این بینظمی قیمتی فاجعه است حتی در کالاهای غیراساسی. الگوی دولت حداقلی فریدمن نئولیبرالها پس از شکست در آمریکا و بریتانیا با گسترش نابرابری شدید به جای اینکه طرد شود، اینبار بدتر از آن نادولتی را در ایران رواج میدهد و القا میکند که نمیشود کاری کرد، بهویژه اینکه یک دولت انقلابی سر کار آمده و انواع مزاحمتهای مرئی و نامرئی را پیشروی آن میگذارند. البته اجزای دولت هم باید مراقبت کنند که با تصمیمات شتابزده تسلیم مسابقه افزایش قیمت جبران خدمات و تورم ناشی از فشار هزینه دولت نشوند.
تعامل فعال با همسایگان
از دیگر برنامههای موفق دولت، تغییر آرایش تجارت خارجی ایران در راستای تحقق بند مربوط در سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی است. برنامههای فراموششده تعامل فعال با همسایگان و با کشورهای منطقه و شرکای اقتصادی راهبردی بالقوه و بالفعل بهویژه با قدرت اقتصادی آینده جهان در اجرای برنامههای بلندمدت راهبردی همکاریهای اقتصادی و حمایت از نگاه بلندمدت به حوزه اقتصاد که بهتدریج نتایج آن در حوزه اقتصاد و تولید ملی نمایان خواهد شد.
مراقبت از بازتولید رویکرد لیبرالیستی
در یک جمعبندی میتوان گفت که رویکرد لیبرالیستی زنده و دنبال بازتولید خود در دستگاههای کشور هستند و بهشدت ضدرویکرد تحول همراه با برنامهریزی و انضباطبخشی و شکلگیری زنجیرههای ارزش در رشتههای گوناگون تولیدی و صنعتی هستند و حوصله انتظامبخشی را نداشته و نسبت به تولید کاملا بیاعتنا هستند ولی برای اینکه انگشتنما نشوند، اسم تولید را هم گاهی بر زبان میآورند اما نتیجه برنامه تعدیل و رهاسازی اقتصاد آنان ضربات سهمگینی به تولید ملی بوده و درنتیجه واردات گسترده منابع ارزی فراوان کشور را در دهه ۷۰ و 80 بلعید. تنها در زمان جنگ از تسلط اینها بر اقتصاد کاسته شد ولی دوباره مسلط شدند. برای اینکه تفکر آنها با هر قیافه و شکل شناخته شود، اینها نسبت به سیاستهای مربوط به تولید و طرف عرضه و نظمبخشی به زنجیرههای ارزش بیاعتنایی و آن را دخالت دولت تلقی میکنند و پس از شکست بازار تحتعنوان تنظیمگری آن هم توسط ذینفعان یعنی برقراری (اوج تعارض منافع) که شکستی بهمراتب بدتر از شکست بازار است، دوباره خود را مطرح میکند و نتیجه آن هم ضربه به تولید و محدود شدن رفاه ملت و افزایش نارضایتی و کاهش سرمایه اجتماعی است که طبیعتا نشاندهنده این است که تفکر لیبرالیسم در جهان یک برنامه سیاسی برای شکست «دولت-ملتها» و تسلط ایده جهانیسازی با ابزار بنگاههای عظیم فراملیتی و نظام سلطه درهمتنیده و برآمده از این بنگاههای عظیم فراملیتی است.
بیدلیل نیست هماکنون مهمترین نقطهنظرات اثرگذار که در جهان در فضای مجازی میچرخد از جانب مدیران بنگاههای عظیم است که هم در همه مسائل جامعه و بینالمللی اظهارنظر میکنند و هم نظیر سیاستمداران یک طرف قوی بازدارنده اخذ مالیات متناسب از بنگاههای بزرگ هستند. اقتصاد مقاومتی همواره بر تسلط تفکر سیاستگذاری بنگاههای عظیم در عرصه اقتصاد، آموزش و فرهنگ کشور یعنی مالیسازی آنها مقاومت کرده و نقش خنثیسازی برنامههای آن را پیش برده است، ازجمله ضرورتهای حیاتی اقتصاد ایران در برنامه هفتم علاوهبر زنجیرههای ارزش که مسئول آن دولت است، بنگاههای خرد و کوچک و متوسط است که این خلأ بهخوبی حس میشود و وزن آنها در اقتصاد کشور ما برخلاف اقتصادهای نوظهور و پیشرفته بسیار ناچیز است. هیچ ملاحظه کردهاید که لیبرالها هیچگاه اهتمام به SMEها ندارند، حمایت از آنها را برنتابیده و بهشدت محدودیتهای موجود را بهانه میکنند و مسیر رشد کشورهای موفق در فرآیند توسعه را برنمیتابند. کتاب «انداختن نردبان در چشمانداز تاریخی توسعه»، اسناد غیرقابل انکاری از نقش حمایت و مداخله موثر دولتها در فرآیند توسعه را نشان میدهد حتی در خود آمریکا، بریتانیا، کرهجنوبی و آلمان بهشدت آموزههای لیبرال را برای رسیدن به توسعه کنار گذاشتهاند.
امیدوارم افرادی که دلشان برای کشور میتپد، با همگرایی برنامههای تحول حسابشده نتیجهبخش در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی را بهویژه در برنامه هفتم پیگیری کنند.