ریحانه عارفنژاد، خبرنگار: یک روز کتابی را میبینید که اسم عجیبش توجهتان را جلب کرده: رونی یک پیانو قورت داده. روی جلدش هم یک دختر نوجوان است که دارد فلوت میزند و درظاهر هیچ ربطی به هیچ پیانویی ندارد. از پشت جلد هم که نگویم! کلی چیز عجیب و غریب نوشته که راویاش یک دختر 14ساله به اسم رونی است. از هیولای مترو گرفته تا مرد نمکی عاشقپیشه و گروه سهکلهپوک! شما باشید با خواندن اینها کنجکاو نمیشوید؟ بعد هم که شروع میکنید، با عقاید و افکار رونی بیشتر آشنا میشوید و با خود میگویید آخر این چه حرفهایی است که میزنی دخترجان؟! کی گفته همه شاعرها روی مخ هستند و وقتی به درپوش قرمز نوشابه خانواده زل زدهاند، شعر بهشان الهام میشود؟ ولی درعینحال رونی جوری حرف میزند و به شکلی این کتاب را نوشته که اصلا نمیتوانید ولش کنید. دوستداشتنی و پرحرف و باحال است. همهچیز را به روش خود و با ادبیات خاصش تعریف میکند. این رونی 14ساله در همان صفحات اول کتاب بیشتر و بیشتر کنجکاویتان را قلقلک میدهد. برایتان درباره کلیپی به اسم #یه_ذره_عاشق_باش که حسابی جنجال به پا کرده، میگوید. درظاهر همهاش درمورد خودش است، اما هیچ توضیح بیشتری نمیدهد تا شما همانطور کنجکاو بمانید و تا آخر کتاب برای کامل شدن پازل این کلیپ صبر کنید. بعد هم شما برای بیشتر دانستن درمورد این کلیپی که رونی را معروف کرده، باید ماجرا و جزئیاتش را از خیلی قبلتر بدانید. پس رونی این کتاب را نوشته تا به قول خودش مجبور نباشد این ماجرای طولانی و مفصل را تکبهتک برای آدمهای فضول قانعنشو توضیح بدهد و اینطوری دهانشان را ببندد. واقعا جریان چیست؟ این کلیپ از کجا آمده؟ چطور در اینترنت معروف شده و رونی تا قبل از انتشار این ویدئو و بعد از آن که بوده و چه میکرده؟
رفتن یا نرفتن؟!
رونی کتاب را با معرفی خود و خانوادهاش شروع میکند. خیلی زود میفهمیم که با وجود سن کمی که دارد، سعی کرده جای مادر را در خانه پر کند. حواسش از همه لحاظ به برادر کوچکش هست و پدر هم سعی میکند برای بچههایش از هیچچیزی کم نگذارد. رونی (که مخفف رونیکاست) مثل همه دخترهای نوجوان دیگر دغدغههای فکری و درگیریهای زیادی دارد. به یک جشن تولد مهم دعوت شده و بین رفتن و نرفتن خیلی تردید دارد؛ چون مدتهاست طبق قانونی که برای خودش وضع کرده، در هیچ جشن تولدی شرکت نکرده و نخواهد کرد. اما روحش هم خبر ندارد که شاید این جشن تولد از چیزی که فکرش را میکند، عجیبتر و حتی ترسناکتر باشد.
این دختر نوجوان سرزنده و سرحال اهل موسیقی است و اسامی افرادی مثل بتهوون و موتزارت و آثارشان در کتاب زیاد به چشم میخورد. خودش هم به آموزشگاه موسیقی میرود و فلوت میزند. ادای قهرمانها را درنمیآورد. قرار نیست یکشبه زمین را نجات دهد یا به سفرهای اکتشافی دورودراز و خطرناک برود. بهدلیل روحیات و افکار امروزی و مدرنی که دارد احتمالا برای همه دخترهای نوجوان دیگر محبوب و قابل درک است. یاد گرفته که چطور از کوچکترین و سادهترین چیزها لذت ببرد و میداند با وجود غمهای سنگینی مثل نبود مادرش زندگی را رنگی و شاد ببیند.
«چیزهای کوچیکی در زندگی هست که باید بهشون اهمیت داد. اگرنه یه روز میشن حسرت زندگیت. مثلا وقتی میشه عاشق یه گل سرخ ساده شد، باید شد. اگه نشی هرگز نمیتونی عاشق ستارهها بشی، خانوادهات را دوست نداشته باشی، نمیتونی ادعا کنی عاشق زندگی شدی.»
تولد یک شخصیت دوستداشتنی
کتاب شخصیتها و شخصیتپردازیهای خوبی دارد. بهخصوص پدر رونی که همیشه ذهن دخترش را میخواند و از چیزهایی باخبر است که رونیکا دربارهشان هیچ حرفی نزده. به عقیده رونیکا پدرش حتما ۱۰ تا چشم دارد که میتواند اینطوری همهچیز را ببیند. عمه که خیلی اهل بازی و سرگرمی است و شاهرخ، برادر رونی که نقش مهمی در داستان خواهرش دارد. بهخصوص بهدلیل اینکه طرفدار پروپاقرص آقای غلامرضا بکتاش_شاعر حوزه کودک و نوجوان_ است و همه کتابهایش را خریده و مرتب میخواند. کتابهایی که ساختگی نیستند و شما هم میتوانید همان سرودههای آقای بکتاش را از کتابفروشی بخرید! ایشان درمورد رونی گفتهاند: «تولد یک شخصیت ایرانی دوستداشتنی را به همه نوجوانها و مخاطبها تبریک میگویم.»
بیشتر از ماجراهایی معمولی
«رونی یک پیانو قورت داده» بهصورت اولشخص نوشته شده و رونی خودش راوی قصه است. به نظرم گاهی زیاد حرف میزند و از چیزهایی میگوید که شاید درنهایت به موضوع اصلی ارتباط زیادی نداشته باشند. اما رونیکا مخاطب را با لحن طنز داستان میخنداند. این صمیمیت و البته سوالات زیادی که رونی برای مخاطبش ایجاد کرده، باعث میشود کسی نتواند بهراحتی دست از دنبال کردن داستان بردارد. کتاب درظاهر فقط درمورد یک دختر معمولی و ماجراهای غیرمعمولیاش است. ولی به آخر قصه که میرسیم، میبینیم آقای نویسنده به چیزهایی بیش از وقایع معمولی، مثل مساله خودکشی پرداخته است. البته من فکر میکنم میشد داستان با ماجراهای مهیجتری پیش برود. رد پای زیادی از شازدهکوچولو در کتاب هست که این کتاب را برای دوستداران شازده جالبتر میکند. انتهای کتاب و جریان پیانوی رویال هم من را حسابی یاد بتی و پیانویش در داستان زنان کوچک انداخت.
خالق رونی و موفقیتهایش
تیمور آقامحمدی از نویسندهها و شاعران خوب کشور هستند و جوایز زیادی ازجمله جایزه ششمین جشنواره بینالمللی شعر فجر، قلم زرین، لاکپشت پرنده و کتاب سال شهید حبیب غنیپور را در کارنامه دارند. رونی یک پیانو قورت داده هم برنده جایزه جشنواره کتاب سال تبریز شده است. این کتاب توسط بخش کودک و نوجوان سوره مهر منتشر شده و طبق چیزی که پشت جلدش میگوید، نوجوانان بالای 13سال و حتی بزرگترهایشان میتوانند از دوستی با رونیکا لذت ببرند. رونیکایی که میتواند جلدهای دیگری هم داشته باشد و بازهم با ماجراهایش مخاطب را شگفتزده کند.