نیلوفر مژدهی، خبرنگار: تیم تراکتور تبریز فصل سختی را در دوره بیستویکم لیگ برتر پشتسر گذاشت و حتی در مقطعی جزء گزینههای سقوط بود. تراکتور به سقوط آنقدر نزدیک بود که حتی در باشگاه تبریزی در این مورد حرف زده بودند و برای سقوط احتمالی برنامه داشتند. تراکتوریها در همان مقطع اما به بقا امیدوار بودند و حتی در بخش دیگری از فعالیتهای خود برای بقا برنامهریزی کردند. تیمی که در مقطعی به قطبی در فوتبال تبدیل شد و یک قهرمانی حذفی در سالهای اخیر را در کارنامه داشت و در چند دوره متوالی یکی از نمایندگان ایران در لیگ قهرمانان آسیا بود، ناگهان به چنان حواشیای گرفتار شد که در مقطعی رها شده و فقط هوادارانش را داشت. از اینرو باید بگوییم این تیم تراکتور که امروز میبینیم تیمی است که بعد از تجربه قهرمانی در جامحذفی از هم پاشید و دوباره متولد شد. بدونشک همه این فرازونشیبها نیز بهواسطه مالک دمدمیمزاجی چون محمدرضا زنوزی بود که همواره این تیم را دستخوش حواشی میکرد؛ از بدهیهای سنگین، پنجره بسته تا تغییرات مکرر در پستهای مختلف همه بهدلیل بیثباتی در تصمیمات زنوزی بود.
با این حال به نظر میرسد دوران آزمون و خطا در تراکتور به سر آمده و حالا این مالک آنقدر تجربه کسب کرده که بتواند تیمش را این فصل بدونخطر در لیگ حفظ کند. شروع او در فصل نقلوانتقالات با به خدمتگرفتن قربان بردیف خوب بود و اینطور به نظر میرسد که همچنان ادامه خواهد داشت. باید دید زنوزی با این همه اشتباهاتی که داشت در فصل جدید با توجه به تورم موجود در جامعه و افزایش قیمت دلار چه راهکاری برای نجات تیمش پیدا خواهد کرد. در این شماره از روزنامه «فرهیختگان» به حواشی انتخاب این مربی و آنچه ممکن است در آینده برای این تیم پرطرفدار رخ دهد، میپردازیم.
ساغلام و جدایی عجیبش
باشگاه تراکتور با ساغلام ترکیهای قراردادی یکسال و نیمه بسته بود. به گفته میرمعصوم سهرابی، مدیرعامل این باشگاه مبلغ قرارداد او مشخص بود و این مربی بهبهانه درخواست مالی بیشتر این تیم را ترک کرد. البته باز هم به گفته سهرابی تراکتوریها کمی روی مبلغ قرارداد فصل قبل گذاشتند و پیشنهادی جدید برای او ارسال کردند اما ساغلام قبول نکرد و جدا شد. این صحبتهای معقول و منطقی درحالی به گوشمان میرسد که خبر دیگری ذهنمان را به خود مشغول میکند.
در اواسط نیمهدوم فصل گذشته بود که یکی از عوامل تیم تراکتور به ما گفت ادامه همکاری با ساغلام مشخص نیست. در همان زمان در همین روزنامه به آن اشاره کردیم و گفتم ممکن است این همکاری با پایان فصل تمام شود؛ چراکه زنوزی در همان زمان رایزنیهایی را برای انتقال مربی دیگری که شاید همین بردیف بود، آغاز کرده بود. ساغلام زمانی به تراکتور آمد که مدتی بیکار بود و نیاز به تیم داشت از اینرو بعید است وقتی پیشبینی بیکار بودن را میکرد بخواهد برای تراکتور ناز کند و برای پول به این تیم نیاید. از اینرو ممکن است همان پایان فصل با او تسویه کرده و او را به خانه فرستاده باشند تا بردیف بیاید و چه کاری برای آرام نگهداشتن هواداران بهتر از اینکه بگویند ساغلام پیشنهاد تراکتور را رد کرد و به ایران بازنگشت!
آزمون کار خودش را کرد
همه میدانند سردار آزمون با زنوزی رابطه خوبی دارد و قبلا از این ارتباط نزدیک و تنگاتنگ پرده برداشته شده بود. از اینرو کسی تعجب نکرد وقتی شنیدیم آزمون عامل انتقال قربان بردیف به تیم تراکتور است. آزمون که پیش از این سابقه کار در دو تیم روستوف و روبینکازان را با این مربی دارد هم نزد او مقبول است و هم تراکتوریها قبولش دارند. از اینرو اصلا عجیب نیست که واسطه این اتصال باشد.
درواقع تراکتوریها به بهترین شکل از این رابطه استفاده کردند و فردی را انتخاب کردند که کارش را در عرصه مربیگری بلد است. او هرچند فصل قبل در تیمی قزاقستانی موفق نبود اما حالا با تراکتور آرزوهای بزرگی دارد. آزمون نقطهقوت اوست و اعتباری است که میتواند با آن در ایران پز بدهد. درواقع او از نام آزمون برای این انتقال بهترین بهره را برد و همچنان با اعتبار او در ایران پیش خواهد رفت.
تکیه بردیف به آزمون
جالب است که در بیانیه باشگاه تراکتور آمده بردیف مسئول فنی تیم تراکتور است و هیچجا بهعنوان سرمربی اشاره نکرده است. این کلمه تاملبرانگیز مسئول فنی شبهه ایجاد میکند و ما را به یاد همان اتهام معروف همیشگی میاندازد که فلان مربی خارجی دلال است.
این مرد کهنهکار روس قرار است علاوهبر اینکه روی مسائل فنی باشگاه تراکتور تاثیر مستقیم داشته باشد، از رده نونهالان تا تیم بزرگسالان را زیرنظر بگیرد و در فصل نقلوانتقالات امسال هم نقش پررنگی داشته باشد. درواقع اوست که بازیکنان لیگ پیشرو را برای تراکتور جذب میکند و در این راه نیز به مسئولان باشگاه حتی مدیرعامل اجازه دخالت نمیدهد. اینطور شنیدیم که امین او آزمون است. او بهخوبی فوتبال ایران، لیگ برتر و بازیکنان شاغل در آن را میشناسد و از طرفی از نیاز تراکتور هم خبر دارد، از اینرو قرار است بهعنوان مشاور به بردیف کمک کند. حتی گفته میشود آزمون قرار است برخی ملیپوشان را به تراکتور وصل کند تا شاید به این شکل توافقاتی حاصل شده و آنها پیراهن تراکتور را بپوشند.
در همین خصوص صحبت از انتقال احسان حاجصفی، محمد محبی و کریم انصاریفرد مطرح شده و ممکن است گزینههای دیگری هم وجود داشته باشند. خصوصا آنهایی که یا الان ملیپوش هستند یا در سالهای اخیر پیراهن تیم ملی را پوشیدهاند. البته سردار به این خبر واکنش نشان داده و اعلام کرده فقط به بردیف بازیکن معرفی کرده و دخالت خاصی در امور تراکتور ندارد، با این حال به نظر میرسد تیم خاصی قرار است این فصل تراکتور را ببندد و آنها از بین اعضای این باشگاه نیستند. به این ترتیب تلاشهای کمیته فنی تیم تراکتور که به همراه ساغلام در 4 هفته پایانی لیگ بازیکنان را زیرنظر گرفتند و لیستی از نیازهای تیم تهیه کردند، بیفایده بوده و به کار این مربی نمیآید.
شرط اسپانسر برای تراکتور
اینکه فکر کنیم اینبار زنوزی بازهم جوگیر شده و میخواهد در فوتبال بریزوبپاش کند خیالی باطل است. او در اصل همانطور که پیشتر نوشتیم به پشتوانه اسپانسری مخفی که نمیخواهد علنا وارد عرصه تیمداری در تبریز شود، حمایت خواهد شد. از اینرو این اسپانسر برای حمایت از این تیم شرط و شروطی دارد؛ شروطی که جلوی هزینههای سنگین را میگیرد. اینکه بردیف به ایران آمده پروژهای مشترک بین آزمون و زنوزی است. از اینرو هزینه به خدمت گرفتن این مربی را باید پای زنوزی نوشت و او خود این هزینه را پرداخت میکند. درمورد دیگر فعالیتهای تراکتور اما مبلغی از سوی این اسپانسر پرداخت خواهد شد و زنوزی باید در ازای آن تا سقف مشخصی در بازار نقلوانتقالات فعالیت کند. با این حال تراکتور بازیکنان زیادی لازم دارد و فصل قبل در بسیاری از پستها ضعیف بود و حتی بازیکن نداشت. از اینرو عجیب نیست که او علاوهبر سهمیه مشخص لیگ برتر، بخواهد از بازیکنان خارجی یا سهمیههای ایرانی خارج از لیگ استفاده کند. به این ترتیب شروط این اسپانسر در فعالیت باشگاه تراکتور تاثیرگذار است حتی اگر مسئول این انتقالات خود بردیف باشد؛ چراکه او هم باید از قوانین مالی باشگاه تبعیت کند!