فرهیختگان: واعظی درباره سفر بشار به ایران و قهر ظریف نکته جدیدی گفته: «دفتر رییسجمهور اصلا مطلع نبود، یعنی طوری نبود که آقای روحانی نخواهد بگوید، حاجقاسم از روحانی درخواست کرده بود و ایشان هم میخواست به قولی که به حاجقاسم داده ملتزم باشد»
این اظهارات را محمود واعظی مسئول دفتر حسن روحانی در گفتوگو با مجله آگاهینو مطرح کرده. متن اظهارات واعظی درباره حاشیه های سفربشار اسد به ایران را در ادامه میخوانید:
من تا ظهر روز ملاقات هیچ اطلاعی از سفر آقای بشار اسد به تهران نداشتم. صبح آن روز بر اساس برنامه قبلی، آقای دکتر روحانی دیداری در یکی از وزارت خانه ها با وزیر و معاونین و مدیران ارشد داشت. حدود ظهر جلسه تمام شد. آقای دکتر روحانی به من گفتند شما الان به ریاست جمهوری می آیید؟ گفتم بله. گفت آمدید بیایید با شما کاری دارم. ایشان به ساختمان قرمز رفت. من هم به ساختمان قرمز رفتم. وقتی رفتم از یکی از همکاران پرسیدم دکتر چرا به این جا آمدند، مگر ملاقات خارجی دارند؟ گفت نمیدانم. من به دفتر آقای روحانی رفتم و ایشان به من گفتند به صورت محرمانه آقای بشار اسد صبح به ایران آمده و الان هم با آقا ملاقات دارند. ایشان بعد از اتمام ملاقات به این جا می آید، شما به استقبالش بروید. یعنی من همان لحظه استقبال متوجه شدم. فقط حاج قاسم سلیمانی در جریان بود. ما همین که با هم حرف میزدیم، یک باره دفتر آقای روحانی گفت که می گویند مهمان در حال آمدن است، من سریع سمت در ورودی رفتم و از بشار اسد استقبال کردم، همین که می خواست واز ساختمان شود، آقای دکتر روحانی هم آمدند، سپس ما به اتاق را میخواهم بگویم اصلا فرصت این که من بخواهم اقدامی بکنم، نبود.
به اتاق رفتیم و حاج قاسم هم نشست و صحبت های آقای روحانی و آقای اسد را ترجمه می کرد. آقای بشار اسد هم کسی در آن جلسه همراهش نبود. ماجرا این گونه بود و اصلا قبلش مطلع نبودم. حاج قاسم به آقای روحانی شب قبلش گفته بودند که ما یک مهمان داریم و شما وقتی به ما بدهید، ممکن است ناهار هم پیش شما باشیم. البته حساسیت شرایط سوریه و محرمانگی سفر و نداشتن زمان موجب شده بود که آقای دکتر ظریف باخبر نشود. آقای دکتر ظریف در سری ترین موضوعات سیاست خارجی مطلع بودند و امین بودند.
مدتی قبل درباره این سفر صحبت کرده بودند و منتفی شده بود. آقای روحانی گفتند شما ببینید مهمان چه کسی است. وقتی آمد از دوربین دیده بودند و گفتند که چه کسی است. میخواهم بگویم که دفتر رئیس جمهور اصلا مطلع نبود، یعنی طوری نبود که آقای روحانی نخواهد بگوید، حاج قاسم از ایشان تلفنی درخواست کرده بود و ایشان هم می خواست به قولی که به حاج قاسم داده، ملتزم باشد. خیلی خطرناک بود اگر این خبر به بیرون می رفت. آنقدر سری بود که نمیدانست چه کسی است و چطور است. وگرنه صد درصد آقای ظریف از نظر دکتر روحانی امین هستند، حتی صبح آن روز هم به من نگفتند، همان لحظه ای که میخواستیم بیاییم، به من گفتند بیایید کارتان دارم، یعنی این قدر موضوع را پیش خودشان نگاه داشتند. پس این طور نبود که تعمدی وجود داشته باشد؛ اصلا امکان چنین چیزی نبوده است. ضمن این که بین دفتر رئیس جمهور خصوصا معاونت سیاسی با وزارت خارجه و شخص دکتر ظریف همکاری و تعامل خوبی برقرار بود.
واعظی در ادامه این گفتوگو به فایل صوتی منتشر شده از ظریف هم میپردازد که در ادامه میخوانید:
راجع به فایل صوتی مصاحبه دکتر ظریف باید بگویم در جلساتی که ما در دفتر رئیس جمهور داشتیم، این بحث مطرح شد که برخی مسئولان اجرایی ۴ تا ۸ سال کار می کنند، دارای تجربیات بسیار خوبی هستند، دیدگاههای خوبی دارند ولی پس از این که دوره شان تمام می شود، دنبال زندگی و کارشان می روند و این تجارب متاسفانه در کشور ثبت و استفاده نمی شود. لذا در آن جلسه قرار شد تاریخ شفاهی از تجارب کاری وزرا و مسئولان دولت تهیه شود.
در آنجا آقای دکتر آشنا گفتند ما در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری امکاناتی داریم و این کار را انجام میدهیم. آنچه در دفتر رئیس جمهور اتفاق افتاد، تصمیم گیری کلان برای پروژه تاریخ شفاهی بود. بعد هم آقای دکتر آشنا تیمی تشکیل داد و کار را هم شروع کرد. اصلا اعضای دفتر رئیس جمهور خصوصا بنده نمیدانستیم که با چه کسانی راجع به چه زمینهای صحبت شده است یا اصلا صحبتهایی که میشود، طبقه بندی دارد یا خیر. اصلا نمیدانستم که این مصاحبه ها در جای دیگری اتفاق میافتد، من تا اوایل اسفند نمیدانستم محل مصاحبه کجاست.
من اصلا نمی دانستم کجاست. لذا وقتی که من نه میدانستم جای آن کجاست، نه میدانستم چه کسی مجری است، نه میدانستم درباره چه موضوعاتی صحبت میکنند و نه اصلا مطلع بودم که آقای دکتر ظریف و وزرای دیگر چه گفتهاند، پس عملا هیچ چیزی نمیدانستم.
کسان دیگری به آقای ظریف حرفهای دیگری زده بودند، گفتم ببینید آقای دکتر روحانی، بنده و معاونان من اصلا نمی دانستند شما چه گفتید، فایل اصلا دست ما نبوده است، دست افراد دیگری بوده و از جای دیگری آمده است. به نظر من این بیشتر داستان سرایی است که دفتر رئیس جمهور تمایل به آقای لاریجانی داشتند؛ آن موقع آقای لاریجانی به روستای شان در لاریجان رفته بود و آن زمان فعالیتی نداشتند و چون در تهران نبودند، ذهنیت ما هم این بود که ایشان نمی خواهند کاندیدا شوند، یعنی آن زمان که این بحثها مطرح بود، آقای لاریجانی نه ستادی تشکیل داده بود، نه کاری کرده بود و نه هیچ چیز دیگری. پس این مسائل ربطی به هم نداشتند.