

فروغ طباطبایی
خبرنگار گروه شهر
رسیدگی به این پرونده از یکم اسفند 94 به دنبال جدال دو پسر جوان در شهرک ولیعصر آغاز شد. بررسیها نشان میداد علی 27ساله با قمه به یک پسر جوان به نام مهدی حمله کرد و به دست وی زد. مهدی به بیمارستان منتقل شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت اما تلاش پزشکان برای پیوند دو بند انگشت دست راست وی بینتیجه ماند.
این پسر پس از ترخیص از بیمارستان از علی شکایت کرد. به این ترتیب علی که به شیشه معتاد بود، بازداشت شد و به قمهکشی اعتراف کرد.
وی که با قرار وثیقه سنگین آزاد است دیروز در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی کیخواه و با حضور قاضی واعظی پای میز محاکمه ایستاد.
در ابتدای این جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و گفت: «پزشکیقانونی با بررسی پرونده اعلام کرده امکان قصاص میسر است. از اینرو تقاضای قطع انگشت علی را دارم.»
سپس مهدی در جایگاه شاکی ایستاد و در تشریح جزئیات ماجرا گفت: «من و خانوادهام به تازگی به محله شهرک ولیعصر اسبابکشی کرده بودیم. به همین خاطر شناخت زیادی از اهالی محل نداشتم. آن شب از محل کارم به خانه بر میگشتم که با علی روبهرو شدم و به او نگاه کردم. او که به گمانم حال طبیعی نداشت به بهانه نگاه چپ با من درگیر شد. هر چه به او گفتم اشتباه میکند و به او نگاه چپ نکردهام دستبردار نبود. او قمهای را از آستینش بیرون آورد تا آن را به گردنم بزند که برای دفاع از خودم دستم را روی گردنم گذاشتم. همان موقع تیغه قمه با انگشتم برخورد کرد و موجب قطع انگشت کوچک دست راستم شد. باور کنید اگر دستم را روی گردنم نگذاشته بودم شاهرگم بریده میشد.»
وی ادامه داد: «میخواستم انگشت قطعشدهام را از روی زمین بردارم و به بیمارستان بروم تا شاید پزشکان بتوانند انگشتم را پیوند بزنند اما برادر علی سر رسید و او هم با سیلی به صورتم زد. علی و برادرش حتی اجازه ندادند تا انگشت قطعشدهام را بردارم. من به همین خاطر برای علی حکم قصاص میخواهم و حاضر به گذشت نیستم.»
سپس متهم روبهروی قضات ایستاد و گفت: «حال طبیعی نداشتم که قمه کشیدم. شیشه مصرف کرده بودم که دست به چنین کاری زدم. من بیدلیل به خیابان آمده بودم که با مهدی روبهرو شدم. اما حالا حرفی غیر از پشیمانی ندارم.»
وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود، ادامه داد: «میدانم پشیمانی فایدهای ندارد اما از مهدی تقاضا دارم مرا ببخشد.»
با رد این درخواست از سوی شاکی پرونده قضات دادگاه وارد شور شدند و حکم به قطع انگشت کوچک دست راست علی صادر کردند.
متهم در گفتوگو با «فرهیختگان»:
با ترک شیشه زندگیام تغییرکرده
چقدر درس خواندهای؟
سیکل دارم.
شغلت چه بود؟
پیک موتوری بودم.
چه مدت بود مواد مخدر مصرف میکردی؟
چهار سال بود شیشه میکشیدم و قرص میخوردم.
چرا معتاد شدی؟
مدتی به پیشنهاد دوستانم تفریحی شیشه مصرف میکردم اما وقتی به خودم آمدم که معتاد شده بودم.
چرا قمه همراه خودت داشتی؟
نمیدانم. آن روز بعد از مصرف شیشه بیدلیل از خانه بیرون رفتم. قمه را در آستین پیراهنم پنهان کرده بودم.
از قبل خصومتی با شاکی داشتی؟
نه. فقط فکر کردم او چپچپ به من نگاه میکند. اصلا نمیدانم چرا با قمه به او حمله کردم.
حالا مواد را ترک کردهای؟
در مدتی که در زندان بودم شیشه را ترک کردم. حالا با وثیقه آزادم. از صبح زود به سرکار میروم و منتظر به دنیا آمدن فرزندم هستم. با ترک شیشه زندگیام تغییر کرده.
برای جلب رضایت شاکی چهکار کردهای؟
من قبلا چندبار برای جلب رضایت مهدی با او ملاقات کرده بودم. آخرین بار قرار بود رضایت او را جلب کنم اما همان موقع پدرم به خاطر کهولت سن جان سپرد و نتوانستم برای مصالحه با مهدی دیدار کنم.
چطور میخواهی رضایت او را جلب کنی؟
قرار است بهزودی از بانک وام بگیرم. میخواهم مبلغ دیه را به او دهم و از او بخواهم به خاطر فرزندم مرا ببخشد و از قصاص انگشت صرفنظر کند. من تحت تاثیر مصرف شیشه دست به چنین کاری زده بودم.
