جریان چپ در ایران در تاریخ معاصر کشور به‌ویژه در دهه‌های 40 و 50 شمسی همواره رویکردی رادیکال داشته است. این بدان دلیل است که رهبران این جریان‌ها اساسا به مبارزه مسلحانه و طبقاتی باور داشتند و به‌دنبال ایجاد یک جامعه مارکسیستی و کمونیستی با رهبری پرولتاریا بودند.
  • ۱۴۰۱-۰۳-۳۰ - ۰۲:۱۰
  • 10
از روشنفکری تا خشونت
از روشنفکری تا خشونت

سیدرضا قزوینی‌غرابی، خبرنگار: جریان چپ در ایران در تاریخ معاصر کشور به‌ویژه در دهه‌های 40 و 50 شمسی همواره رویکردی رادیکال داشته است. این بدان دلیل است که رهبران این جریان‌ها اساسا به مبارزه مسلحانه و طبقاتی باور داشتند و به‌دنبال ایجاد یک جامعه مارکسیستی و کمونیستی با رهبری پرولتاریا بودند. هرچند بسیاری از اقدامات خشن و ترورهای آنها را حتی با این هدف نیز نمی‌توان پیوند داد!
سازمان مجاهدین خلق (منافقین) یکی از این گروه‌هاست که تقریبا از همان ابتدای ایجاد، مشی مسلحانه در مبارزه با حکومت را در دستورکار خود قرار داده بود و حتی در مواجهه با انتقادات داخلی اعضا در سال 1354 نیز رویکردی خشن و حذفی از خود نشان داد.
رویکردهای خشن و مسلحانه در جریان‌های چپ به‌قدری قوی است که حتی مجاهدین خلق که رویکردی اکلکتیکال با امتزاج مارکسیسم و اسلام اتخاذ کردند، در مواجهه و برخوردهای خود عملا شیوه‌های رادیکال مارکسیستی را همچنان ادامه دادند. بررسی تاریخ این گروهک در چهار دهه اخیر به‌خوبی نشان می‌دهد چگونه مجاهدین خلق، ابزارهای خشونت را در خدمت تمامیت‌خواهی خود قرار دادند. درنتیجه این رویکرد و رفتار، بیش از 12000 شهروند ایرانی اعم از افراد عادی و مقامات دولتی قربانی خشونت و ترورهای این گروه شدند.
تاریخ 30 خرداد سال 1360 را به‌عنوان آغاز رسمی اقدامات تروریستی و مسلحانه مجاهدین خلق علیه شهروندان ایرانی و نظام سیاسی جدید حاکم بر کشور ثبت کرده است. 30 خرداد با اینکه شروع رسمی شورش مسلحانه مجاهدین خلق علیه نظام سیاسی کشور بود اما نباید از این غافل شد که این تاریخ نقطه انفجار خصومت این گروه با نظام سیاسی جدید بود، نه نقطه آغاز آن. کمااینکه این تاریخ آغاز رسمی یک حرکت مسلحانه و نظامی بوده است نه سرآغاز خشونت توسط آن. زیرا همان‌گونه که گفته شد، خشونت بخشی لاینفک از ماهیت این‌گونه گروه‌هاست.
اظهارات مسعود رجوی، سرکرده این گروه در جمع‌بندی یک‌ساله فعالیت‌های گروه پس از 30 خرداد، آشکارا و بدون هیچ‌گونه تفسیری نشان می‌دهد مجاهدین خلق از همان ابتدا، رویکردی مخالف با نظام سیاسی داشته‌اند. او می‌گوید که به 30 خرداد با نگاهی آزمایشی نگریسته تا بتواند الگوی سقوط شاه را بازسازی کند. ابراهیم یزدی، وزیرخارجه اسبق ایران که در آن هنگام، نماینده مجلس شورای اسلامی بود، اشاره می‌کند که پیش از حوادث خرداد 1360 چگونه اعضای مجاهدین خلق با مراجعه به وی می‌گفتند تمایل به تجربه تکرار انقلاب را دارند. عزت‌الله سحابی از فعالان سیاسی نزدیک به نهضت آزادی نیز سخنانی نزدیک به سخنان ابراهیم یزدی دارد. او اشاره می‌کند که چگونه رهبران منافقین به‌تدریج زمینه را برای مظلوم جلوه‌دادن اعضای خود با هدف تهییج فضا علیه حکومت و سپس تحریک اعضا برای مطالبه یک حرکت مسلحانه آماده می‌کردند.
همان‌گونه که 30 خرداد را نمی‌توان نقطه آغاز خشونت در مجاهدین خلق دانست، زیرا خشونت بخشی جدایی‌ناپذیر از هر سازمان چپ‌گرا ازجمله مجاهدین است، برای پایان آن نیز نمی‌شود نقطه‌ای را درنظر گرفت. حتی بهار سال 2003 که این گروه به‌دلیل خلع سلاح اجباری ناشی از اشغال عراق توسط ایالات متحده، سلاح‌های خود را تحویل داد، روند خشونت‌طلبی و میل به خشونت در آن همچنان درحال غلیان بوده است.
بخشی از متن سند منتشرشده توسط دادگاه کلمبیا در آمریکا در سال 2010 که اذعان می‌کند مجاهدین خلق اعضای زن خود را برای عملیات‌های انتحاری در کربلا آموزش می‌دهد گواه آن است که در کمتر از یک دهه از خلع سلاح اجباری، چگونه مجاهدین خلق همچنان به روش‌های خشونت‌آمیز علیه شهروندان و نظام سیاسی دیگری غیر از کشورشان باور داشته‌ و به‌دنبال اجرای آن بوده‌اند.
بررسی تاریخ گروهک منافقین در چهار دهه اخیر از هنگامه «آغاز رسمی» شورش مسلحانه آنها نشان می‌دهد حرکت خشونت‌آمیز توام با ترور آنها به شکل‌های مختلف استمرار یافته است. از نخستین بمب‌گذاری مجاهدین علیه اهداف غیرنظامی (3 روز پس از غائله 30 خرداد) در دوم تیر 1360 در سالن راه‌آهن قم که منجر به کشته شدن 4 نفر از مسافران و زخمی شدن 50 نفر دیگر شد تا 19 خرداد 1401 و حمله به نمایشگاه خانواده قربانیان ترور ایران در سوئد و ضرب‌وشتم خبرنگار حاضر و حمله به مسئول نمایشگاه با چاقو، همگی انعکاسی طبیعی از ذات خشن گروهی است که ماهیت آن به هیچ‌عنوان امکان تغییر ندارد. حتی خلع سلاح اجباری آن و اتخاذ ژست‌های سیاسی سرکردگان گروه در آمریکا و اروپا، نتوانسته است منجر به تغییر ماهیت این گروه شود.
15 حمله به تجمعات و مراسم ایرانیان مقیم اروپا و آمریکای شمالی در سال 1360 مانند آنچه در 19 و 20 خرداد 1401 شاهد آن بودیم (1981 و 1982) که همگی آنها منجر به زخمی شدن ده‌ها شهروند و دانشجو و دیپلمات ایرانی در این کشورها شد، نشان‌دهنده تمامیت‌خواهی مجاهدین، عدم تحمل آزادی بیان، و نپذیرفتن دیدگاه دیگران با به‌کارگیری روش‌های خشونت‌آمیز و تروریستی است.
مجاهدین خلق که در میانه سال‌های 60 تا 62 تعداد 9 عملیات انتحاری علیه اهداف غیرنظامی اجرا کردند و مسئولیت همه آنها را برعهده گرفتند را می‌توان به‌عنوان یکی از نخستین پیشگامان اجرای ترورهای انتحاری در خاورمیانه، حتی پیش از گروه‌های سلفی و بنیادگرایی مانند القاعده دانست. در همین دهه 60 بود که بخش اعظم قربانیان ترور در ایران، توسط عناصر این گروه در نقاط مختلف ایران ترور شدند. ترورهایی که در دهه 70 نیز ادامه یافت و خمپاره‌های مجاهدین خلق، در تهران و استان‌های مرزی همچنان از مردم بیگناه قربانی می‌گرفت. خود مسعود رجوی، سرکرده این گروه در مصاحبه وقت خود با نشریه عرب‌زبان المصور دستاورد اقدامات تروریستی گروه خود از خرداد 60 تا پایان 62 را کشته شدن بیش از 6 هزار نفر اعلام می‌کند و در عمل مسئولیت ترور آنها را برعهده می‌گیرد!
نقل‌مکان به عراق و همکاری با صدام دیکتاتور سابق این کشور، بخشی دیگر از روند رفتارهای خشن و تروریستی حاکم بر منافقین بود. حمله نظامی به ایران از داخل خاک عراق در مرداد 1367 که با پشتیبانی نظامی و مالی حکومت صدام صورت گرفت، سرکوب انتفاضه مردم عراق در سال 1370 و همکاری با سازمان‌های اطلاعاتی سرکوبگر صدام در تحویل دادن قیام‌کنندگان عراقی به آنها، از بارزترین اقدامات خشونت‌آمیز منافقین در دوران حضور در عراق بوده است.
حمله برنامه‌ریزی‌شده و همزمان اعضای این گروه تروریست به 11 سفارتخانه و نمایندگی سیاسی ایران در خارج از کشور و مجروح شدن تعدادی از کارکنان و دیپلمات‌ها در سال 1371 نمونه‌ای از زیرپاگذاشتن قوانین بین‌المللی در مصونیت اماکن دیپلماتیک و دیپلمات‌ها از هرگونه تعرض توسط این گروه تروریستی است. خشونت به‌کاررفته علیه سفارت کشورمان و دیپلمات‌های آن در استرالیا به‌قدری غیرقابل‌قبول بود که دولت کانبرا را که در حفاظت از سفارت، کوتاهی به خرج داده بود، وادار کرد 4 نفر از 18 عامل حمله را به 18 ماه زندان محکوم کند و از آن هنگام نام گروهک منافقین را در لیست گروه‌های تروریستی خود قرار دهد.
دستگیری مریم رجوی در سال 2003 توسط پلیس ضدتروریسم فرانسه به فاصله کوتاهی از سقوط صدام حسین، پشتیبان مالی و لجستیکی گروه، فصل دیگری از رفتارهای ضدانسانی و خشونت‌بار منافقین را نشان داد. اما این‌بار این خشونت داخلی بود.
 به دستور سرکردگان گروه، تعدادی از اعضای گروه در پاریس و مقابل دفاتر نمایندگی سیاسی فرانسه در چند شهر غربی در اعتراض به بازداشت رجوی و 160 نفر از اعضای گروه و برای فشار بر پاریس، اقدام به خودسوزی کردند که منجر به کشته و مجروح شدن تعدادی از آنان در مقابل چشمان وحشت‌زده صدها شهروند اروپایی و غربی شد. این رفتار، گونه‌ای فرقه‌ای از رفتارهای ضدحقوق بشری و خشونت‌آمیز علیه اعضای گروه به شمار می‌رود. خشونتی که ابزار رجوی‌ها برای مظلوم‌نمایی در میان اعضا و فشار علیه مقامات یک کشور خارجی بود.
 پس از پایان انتقال مجاهدین به آلبانی در سال 1395 و استقرار کامل گروه در این کشور جنوب‌شرق اروپا، مجاهدین باز هم تمایلی نداشتند و به‌دلیل ماهیت خود نیز نمی‌توانستند از ابزارهای خشونت‌آمیز در اهداف خود استفاده کنند. تاسیس کانون‌های موسوم به شورشی و ارتش موسسان پنجم، برای اقدامات مسلحانه و خرابکارانه داخل ایران از اهداف منافقین برای ایجاد خشونت و ارتکاب ترور در ایران بوده است. سرکردگان مجاهدین خلق البته به تبعات آثار منفی این رفتار و اقدامات خود در فضای بین‌المللی تا حدودی آشنا هستند، زیرا تصاویر اعضای خود را که در داخل کشور در قالب کانون‌های شورشی سلاح گرم در دست گرفته‌اند، هیچ‌گاه در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های غیرفارسی‌زبان خود منتشر نمی‌کنند و تنها به انتشار این تصاویر در بخش فارسی اقدام می‌کنند تا ساده‌اندیشانه، افکار عمومی و شخصیت‌های غربی، ماهیت خشن و تروریست آنها را نبیند و همچنان با فریب، مظلوم‌نمایی کنند و ژست سیاسی اتخاذ کنند.
اکنون حمله آنها به نمایشگاه خانواده قربانیان ترور ایران، به‌خوبی می‌تواند ماهیت واقعی این گروه را به حامیان غربی آن نشان دهد. مجاهدین خلق در 93 جلسه دادگاه محاکمه حمید نوری شهروند ایرانی در استکهلم، با فریب و دروغ‌پردازی، تریبون دادگاه را در دست گرفتند اما نتوانستند بپذیرند که گروهی از خانواده‌های قربانیان ترور، یک نمایشگاه دو روزه را در مقابل آن دادگاه برپا کنند. بنابراین به آن حمله و آن را تخریب کردند.
این همان تمامیت‌خواهی مارکسیستی و اکلکتیکالیستی مجاهدین خلق با ابزارهای خشونت در اروپاست. ماهیتی که هیچ‌وقت قرار نیست تغییر یابد، زیرا خشونت روح حاکم بر گروه‌های رادیکال اینچنینی است.
مجاهدین خلق امروز همان مجاهدین خلق دهه 60 هستند. تمامیت‌خواه و خشن و سرکوبگر. قرار نیست چیزی عوض شود.

در این رابطه بیشتر بخوانید:

حرکت خلاف جهت خواست مردم (لینک)

منافقین برای شورش مسلحانه برنامه‌ریزی کرده بودند (لینک)

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰