در گفت‌وگو با ایرج اسکندری مطرح شد
فرهیختگان: ایرج اسکندری یکی از هنرمندان معاصر در حوزه هنرهای تجسمی است که در سال‌های اخیر علاوه‌بر فعالیت علمی در حـوزه نقاشی، عضو گروه نقاشی در حوزه هنری و سرپرست گروه تجسمی دانشکده الزهرا نیز بوده است.
  • ۱۳۹۶-۰۳-۲۴ - ۱۵:۳۳
  • 00
در گفت‌وگو با ایرج اسکندری مطرح شد
کمرنگ شدن قلم نقاشان در روایت مسائل اجتماعی و سیاسی
کمرنگ شدن قلم نقاشان در روایت مسائل اجتماعی و سیاسی

آزاده صالحی
خبرنگار ادب و هنر

این هنرمند در حال‌حاضر معاون آموزشی و پژوهشی دانشکده هنرهای تجسمی دانشگاه هنر و همچنین مدیرگروه دانشگاه هنر است. با او درباره نقش مسائل و دغدغه‌های اجتماعی و سیاسی در آثار نقاشان به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

   برخی براین باورند ضرورت دارد اثر هنری (در هر شاخه‌ای که باشد) باید به‌گونه‌ای تصویر شود که مبین دغدغه‌های روز جامعه باشد، ولی این‌طور به نظر می‌رسد که این مساله در تمام شاخه‌های هنر تجسمی اتفاق نیفتاده است، به‌عنوان مثال، انعکاس رویدادهای اجتماعی و سیاسی را در این سال‌ها در حوزه کاریکاتور و عکس بیشتر شاهد بوده‌ایم تا نقاشی، به نظر شما دلیلش چیست؟
 ماهیت کاریکاتور از دیرباز تا امروز به این شکل بوده که به ساده‌ترین شکل ممکن به طرح مسائل اجتماعی بپردازد، یا در حیطه عکس این مساله بیشتر نمایان بوده است. در حوزه عکاسی مستند اجتماعی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آثار برجسته‌ای از سوی عکاسان زبده خلق شده‌ است که به غنای این حوزه افزوده‌اند، اما در حوزه نقاشی که در سوال اشاره کردید این مساله یعنی پرداختن و توجه به رویدادهای اجتماعی، سیاسی روز تا حدود زیادی مغفول مانده است. آن دسته از هنرمندانی هم که در این حوزه فعالیت کرده‌اند بیشتر به ارائه آثار کلی پرداخته‌اند و آن هم به خاطر مولفه‌هایی است که هنر نقاشی در مقایسه با دیگر شاخه‌های تجسمی دارد، یعنی به لحاظ روایتگری از عرصه محدودتری برخوردار است، درحالی که در کاریکاتور و عکس این حیطه از گستره بیشتری برخوردار است. ولی آنچه مسلم است این است که هنرمند هیچ‌گاه نمی‌تواند از دغدغه‌های اجتماعی منفک باشد و به شکل مستتر یا مستقیم در آثارش به مسائل اجتماعی، سیاسی نظر دارد.

   با این‌حال خود شما یکی از هنرمندانی بوده‌اید که در سال‌های گذشته تلاش کرده‌اید آثاری که ارائه می‌کنید منطبق با مسائل روز جامعه باشد.
همین‌طور است، من در برهه‌های مختلف زمانی در سال‌های گذشته توجه زیادی به رویدادهای اجتماعی سیاسی داشته‌ام و بر اساس این گرایش، نقاشی‌هایی با این مضامین ارائه کرده‌ام؛ نمونه بارز آن نقاشی‌ای بود که در دهه 60 کشیدم و بیانگر وقایع تلخی بود که در مریوان و حلبچه از رهگذر بمباران شیمیایی در جنگ گذشته بود. نمونه دیگر آن اتفاقی بود که در مکه افتاد و به جمعه سیاه تعبیر شد از این حادثه الهام گرفتم و اثری با این تم خلق کردم. یا همین‌طور وقتی واقعه 17 شهریور پیش آمد من اثری 12 لته‌ای کشیدم که 21 متر طول دارد و امروز در انبار موزه آزادی نگهداری می‌شود. من نقاشی بوده‌ام که سعی کرده به رویداهای جامعه توجه بیشتری داشته باشد؛ نمونه‌اش هم کارهایی است که از من در این زمینه با مضامین انقلاب اسلامی و جنگ باقی مانده است و در این مقال به برخی از آنها اشاره کرده‌ام. تصور می‌کنم نه‌تنها من بلکه تعدادی از هنرمندان خاصه نقاشان در زمان جنگ و پیروزی انقلاب به خلق آثار متناسب با شرایط روز جامعه پرداخته‌اند، اما هرچه جلوتر آمدیم گرایش به روایتگری درباره مسائل اجتماعی، سیاسی در حوزه نقاشی کمرنگ‌تر شده است.

  به نظر شما دلیل اصلی چه بوده است؟
شاید یک دلیل آن به بهبود روابط و مناسبات ارتباطی کشورها با یکدیگر برمی‌گردد. به مرور زمان بین برخی  کشورها این مناسبات رفتاری بهبود یافت و طبعا مسائلی که پیش آمده بود فراموش شد، اگرچه معتقدم هنرمندان کشورهای دیگر در حوزه نقاشی در قیاس با ما کارهای بیشتری انجام داده‌اند، درواقع نقاشانی چون «پیکاسو» یا «گویا» توانستند با گوشه چشم داشتن به رویدادهای کشور و حتی جهان به ارائه آثار بیشتر و ماندگارتری بپردازند. به‌عنوان مثال پیکاسو با خلق اثر «گرانیکا» توانست تصویر زیبا و در عین‌حال دردناکی از بمباران این شهر توسط بمب‌افکن‌های آلمان نازی در جنگ داخلی اسپانیا ارائه دهد.

  به نظر شما می‌توان امیدوار بود که بین هنرهای تجسمی به‌ویژه، نقاشی و مسائل سیاسی اجتماعی روز پیوند بیشتری برقرار شود؟
مساله این است که نمی‌توان به هنرمند القا کرد که به رویدادهای سیاسی، اجتماعی نظر داشته باشد. این امر باید به طور خودجوش در او شکل گیرد. هنرمند باید به شکل ذاتی و پویا دغدغه مسائل اجتماعی چه در کشور خود و چه در منطقه را داشته باشد، منتها با تکنیک‌ها و شیوه‌های منحصر به خود.

  یعنی می‌خواهید بگویید اگر در چنین آثاری ساختار و محتوا هم‌دوش یکدیگر حرکت کنند، اثری که ارائه می‌شود به مراتب مطلوب‌تر است؟
دقیقا، در واقع اثر یک هنرمند زمانی ارزش پیدا می‌کند که از این مولفه برخوردار باشد. با این ‌حال تصور می‌کنم آن دسته از نقاشانی که طی سال‌ها تجربه اندوخته‌اند و به‌ اصطلاح شناخته شده هستند، اگر دست روی هر موضوع اجتماعی، سیاسی بگذارند می‌توانند به بهترین نحو در انتقال پیام‌های خود به مخاطب موفق باشند.

  خود شما درحال ‌حاضر
 در حوزه نقاشی روی چه موضوعی متمرکز شده‌اید؟
در سال‌های اخیر توجهم بیشتر به سمت و سوی اسطوره‌ها بوده است، خاصه ادبیات کهن که تصور می‌کنم به آن شکلی که باید از ظرفیت‌های گسترده آن در هنرهای تجسمی به‌خصوص نقاشی بهره نگرفته‌ایم.

 

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰