چرا دکترین نفتالی بنت، نخست‌وزیر رژیم‌صهیونیستی دیر، انفعالی و بی‌ثمر است؟
دکترین اختاپوس با نام نفتالی بنت، نخست‌وزیر فعلی رژیم‌صهیونیستی گره خورده است. او برای نخستین‌بار زمانی که در دولت بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر سابق رژیم‌صهیونیستی مسئولیت وزارت دفاع را برعهده داشت، از چنین دکترینی سخن گفته بود؛ هرچند اجرای این سیاست به‌صورت بی‌محابا به دوران نخست‌وزیری خودش رسید.
  • ۱۴۰۱-۰۳-۲۸ - ۰۴:۳۷
  • 10
چرا دکترین نفتالی بنت، نخست‌وزیر رژیم‌صهیونیستی دیر، انفعالی و بی‌ثمر است؟
دکتر اختاپوس
دکتر اختاپوس
سید مهدی طالبیپژوهشگر حوزه بین‌الملل

سیدمهدی طالبی، خبرنگار گروه بین الملل: دکترین اختاپوس با نام نفتالی بنت، نخست‌وزیر فعلی رژیم‌صهیونیستی گره خورده است. او برای نخستین‌بار زمانی که در دولت بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر سابق رژیم‌صهیونیستی مسئولیت وزارت دفاع را برعهده داشت، از چنین دکترینی سخن گفته بود؛ هرچند اجرای این سیاست به‌صورت بی‌محابا به دوران نخست‌وزیری خودش رسید.
براساس دکترین بنت، وی محور مقاومت را به یک اختاپوس تشبیه می‌کند که ایران به‌عنوان سر و دیگر اضلاع مقاومت به‌عنوان بازوهای آن عمل می‌کنند. بنت مدعی است تهران مدت‌ها به‌وسیله بازوهای خود به رژیم‌صهیونیستی آسیب وارد کرده اما به‌دلیل مشغول شدن تل‌آویو به مقابله با بازوهای ایران، تهران خود از تبعات اقدامش آسوده‌خاطر مانده است.
نخست‌وزیر رژیم‌صهیونیستی در همین راستا مقامات مسئول محور مقاومت را که در تهران مستقر هستند، تهدید کرده بود این‌بار در پایتخت ایران به‌دنبال آنها خواهد آمد.
اقدامات پرسروصدای رژیم‌صهیونیستی در این مدت به ترور شهید سرهنگ صیادخدایی، عضو سپاه انجامیده است و برخلاف ترورهای پیشین که تنها دانشمندان و مقامات مسئول در حوزه هسته‌ای را دربرمی‌گرفت، با گسترش حوزه مواجه شده و شامل افراد فعال در عرصه‌های دیگر نیز شده است.
ترور انجام‌شده و اتفاقاتی که رژیم‌صهیونیستی به خود منتسب ساخته، با یک پیوست رسانه‌ای منطقه‌ای و بین‌المللی همراه شده است، این رسانه‌ها سعی دارند القا کنند نفتالی بنت با به‌کارگیری دکترین اختاپوس و مقابله مستقیم با ایران موفق شده دست برتر را در مواجهه با ایران در اختیار خود بگیرد. ادعایی که البته منحصر به جو رسانه‌ای است و برای فهم چنین برساخته‌ای باید به بررسی عمیق‌تر آن پرداخت تا مشخص شود دکترین اختاپوس نفتالی بنت که لقب «دکتر اختاپوس» را به تأسی از یک شخصیت شرور کارتونی برای وی دست‌وپا کرده است، آیا در واقعیت نیز کاری از پیش برده یا خیر.

   هر گردی گردو نیست
رژیم‌صهیونیستی برای دکترین جدید خود از اختاپوس بهره گرفته تا به‌زعم خود نوعی از هراس‌افکنی نیز درباره ایران انجام داده باشد. بااین‌حال مقامات صهیونیست در واقعیت نیز بر این اندیشه‌اند که با محوری می‌جنگند که عملکردهایش همانند یک اختاپوس است. صهیونیست‌ها بر این مبنا مدعی هستند که سال‌ها با بازوهای دشمن درگیر بوده‌اند ولی سر آن را رها کرده‌اند. صهیونیست‌ها می‌گویند باید با رها کردن بازوها مستقیم سراغ سر دشمن رفت، درحالی‌که آنها این مساله را نادیده گرفته‌اند که به چه دلیل درصورت درگیری تل‌آویو با سر دشمن، بازوهای محور مقابل، این رژیم را رها خواهند کرد تا به آسانی به نبردی در خلأ دست بزند.
نکته دومی که در تشبیه صهیونیست‌ها فریب‌آمیز عمل می‌کند، این ایده است که سر دشمن به‌طور مستقل از خود دفاعی به عمل نمی‌آورد. از نگاه صهیونیست‌ها هنگامی که تل‌آویو بازوها را رها کند و مستقیم به‌سمت سر دشمن حرکت کند، این سر بی‌دفاع خواهد بود، دقیقا همانند آنچه درباره اختاپوس صادق است. این تشبیه از آنجا فریب‌آمیز است که در جهانی واقعی توضیحی درباره میزان توانایی‌های دشمن فارغ از بازوهایش ارائه نمی‌دهد. در جهان واقعیت، جایی جدای از تشبیه صهیونیست‌ها، ایران دارای توانایی‌های نظامی و امنیتی بسیار گسترده‌تری از دیگر اضلاع محور مقاومت است.

   منظور از «سر» دقیقا چیست؟
رژیم‌صهیونیستی می‌گوید با راهبرد «مرگ با هزاران چاقو» قصد دارد به «سر» دشمن خود حمله کند یا به‌عبارتی دیگر هزاران ضربه به سر دشمن خود وارد کند. در اینجا باید دید منظور استراتژیست‌های رژیم‌صهیونیستی از سر یا حداقل محل‌هایی که قرار است ضربات آنها زخم ایجاد کنند، چیست؟
منظور صهیونیست‌ها از سر یا باید افراد باشند یا ساختارها یا حتی جمع هر دو. تجربه نشان داده در سطحی بزرگ‌تر و در زمانی حساس‌تر، ایران با فرار رئیس‌جمهور و سپس شهادت همزمان رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر بعدی روبه‌رو شده و حتی پارلمان آن نیز به‌دلیل شدت ترورها در خطر عدم حدنصاب برای تشکیل جلسات بوده است.
این مساله در سال‌های اخیر به شکل واضح‌تری در ترور سردار سلیمانی فرمانده سپاه قدس مشهود است، جایی که عالی‌ترین فرمانده منطقه‌ای ایران به‌همراه شهید ابومهدی المهندس، نایب‌رئیس حشدالشعبی و رئیس ستاد نظامی این سازمان در حمله هوایی ارتش آمریکا به شهادت رسیدند. تقریبا دو سال پس از آن واقعه که همراه اقدامات پسینی و پیشینی زیادی همانند حمله به مواضع مقاومت در مرزهای عراق و سوریه و همچنین ساقط کردن دولت عادل عبدالمهدی در بغداد بود، امروز صحبت از وسیع‌تر شدن نفوذ منطقه‌ای ایران چه معنایی دارد؟
آیا اقدامات صهیونیست‌ها به سطح اقدامات سال 2020 خواهد رسید؟ و اگر رسید آیا آن اقدامات نتیجه‌بخش بودند؟
اگر منظور رژیم‌صهیونیستی صرفا کشتن افراد نیست و تل‌آویو از ترور افراد به‌دنبال درهم‌کوبیدن ساختارهاست، این رژیم چگونه می‌خواهد ساختارها را که پیوندی قوی با افراد دارند درهم بکوبد، چه اینکه پیش‌تر ترور سردار سلیمانی نشان داده ساختار حتی با وجود چنین ضربه محکمی دچار تغییر ماهوی نمی‌شود؟

   تاب‌آوری طرفین در زد و خوردها
با توجه به آنکه رژیم‌صهیونیستی درصورت اقدام علیه ایران برمبنای راهبرد مرگ با هزاران چاقو با واکنش‌هایی روبه‌رو خواهد شد، بحث تاب‌آوری طرفین در این درگیری‌ها بسیار مهم است. رژیم‌صهیونیستی بدون واکنش قادر به وارد آوردن هزار یا دو هزار ضربه به ایران نیست. در اینجا سوال مهم آن است که اگر رژیم‌صهیونیستی در مقابل هر 1000 ضربه خود تنها 100 یا 200 ضربه دریافت کند آیا قادر به ادامه فعالیت‌های خود خواهد بود؟

   کمربند اطراف رژیم رها شده یا محکم‌تر می‌شود؟
رژیم‌صهیونیستی قصد احیای بازدارندگی در برابر ایران با انتقام‌جویی را دارد اما چقدر احتمال دارد این انتقام‌ها به کاهش کمربند بهداشتی اطراف رژیم بینجامد؟
دکترین اختاپوس با تشبیه و ساده‌سازی دشمن رژیم‌صهیونیستی به اختاپوس باعث شده مقامات تل‌آویو این‌گونه بیندیشند که پس از اقدامات خود منطقه با کاهش تنش مواجه خواهد شد اما هیچ‌گاه آنها را به این مساله رهنمون نساخته است که درصورت تشدید تنش‌ها آینده رژیم‌صهیونیستی چگونه خواهد بود؟
دکترین اختاپوس که با رویکرد مرگ با هزاران زخم درحال اجراست به‌دلیل آنکه از شیوه‌های پنهان و غیررسمی بهره می‌گیرد، در میان‌مدت و بلندمدت اتفاقی را رقم می‌زند که صهیونیست‌ها از آن گریزانند. بدون آنکه ایران خود به مواجهه‌ای مستقیم با رژیم‌صهیونیستی دست بزند تا دستاوردی تبلیغاتی در اختیار این رژیم قرار دهد، دست به تسلیح افزون‌ اضلاع مقاومت خواهد زد.

   دکترین اختاپوس، چرا حالا؟
اشکالات موجود در دکترین اختاپوس دارای تعدد هستند اما یکی از مهم‌ترین موضوعات به زمان اجرای این دکترین باز می‌گردد. از اساس رژیم‌صهیونیستی چرا در زمان کنونی به‌سمت اجرای چنین دکترینی رفته است، درحالی‌که پیش‌تر نیز می‌توانست چنین سیاستی را درپیش گیرد.
اگر دکترین اختاپوس در زمانی که اجرای آن آسان‌تر بوده، به اجرا درنیامده است، این مساله نشانگر موضوعی مهم است؛ جایی که یک ضعف و شتابزدگی را آشکار می‌سازد. ایران طی دهه‌های اخیر چندین ارتش در پشت مرزهای رژیم‌صهیونیستی ایجاد کرده که توانسته‌اند در مقابل تجاوزات این رژیم به سرزمین‌های اسلامی مقاومتی را ترتیب دهند. در مقابل رژیم‌صهیونیستی به‌دلیل اضطراب از محاصره کنونی‌اش توسط محور مقاومت و همچنین ناتوانی از تشکیل محوری مشابه در اطراف ایران به‌دنبال آن است تا اضطراب روانی خود را با اقدامات موردی همانند ترور و خرابکاری التیام دهد. این اقدام صهیونیست‌ها اقدامی برابر نیست بلکه اقدامی پایین‌تر از سطح اقدام ایران است.

   چرا این اقدامات اثری بر ایران ندارد
با توجه به ابعاد هدف باید سطح اقدامات موثر تدارک دیده شود. ابعاد ایران کشوری با قدرت مادی و معنوی جالب‌توجه در نسبت منطقه‌ای به‌شدت بزرگ است، به‌گونه‌ای که حتی ائتلاف غربی-عربی نیز با تمام فشارها موفق به مهار آن نشده‌اند. جنگ ۸ ساله که در آن دکترین اختاپوس حتی ورای جنگ به‌وسیله نفوذی‌ها مانند سازمان منافقین اجرا شده، چه دستاوردی در مهار ایران داشته که ۴ دهه بعد اجرای دکترین اختاپوس در شکلی مینیاتوری بخواهد موثر باشد؟
در دوره جنگ تحمیلی همزمان با حمله نظامی عراق و شهادت ده‌ها هزار تن به‌وسیله جنگ، ستون پنجم داخلی نیز هزاران تن از مردم و مسئولان را به شهادت رساند اما این سیاست مرگ با هزاران ضربه نیز توفیقی دربرنداشت.

   بنت و رویاپردازی با دولت مستعجل
یک عامل اساسی در موفقیت یک طرح، قوت اجراکننده آن است. به همین دلیل باید چنین موضوعی را درباره رژیم‌صهیونیستی به‌طورکلی و رهبری‌اش به‌طور جزئی بررسی کرد.
حزب یامینا به رهبری نفتالی بنت در آخرین انتخابات پارلمان رژیم‌صهیونیستی با کسب 7 کرسی در رتبه پنجم قرار گرفت. این حزب همچنین در ائتلاف دولتی نیز سومین حزب است. به نخست‌وزیری رسیدن بنت با چنین وضعیت نادری نشان‌دهنده میزان نارسایی ساختاری در رژیم‌صهیونیستی و شدت فرصت‌طلبی در سیاست این کشور است که از وضعیت بغرنج تل‌آویو حکایت دارد.
فراتر از ضعف ساختاری و فرصت‌طلبی شدید سیاسی، بنت نخست‌وزیر دولتی شده است که پیش از این به‌مدت دست‌کم سه سال با نخست‌وزیری موقت اداره شده است. بنت نیز خود به‌دلیل جدایی‌های فزاینده اعضای ائتلاف دولتی در آستانه سقوط قرار دارد و مسئولیتش را به‌صورت روزانه انجام می‌دهد.
درصورت سقوط کابینه دولت، بنت به‌دلیل توافقی که با بزرگ‌ترین موتلفش یعنی یائیر لاپید دارد، حتی به‌صورت موقت نخست‌وزیر نخواهد بود و این مسئولیت را باید به وی بسپارد.

   ستون‌‌های تضعیف‌شده رژیم‌صهیونیستی
به‌دلیل تضعیف رژیم‌صهیونیستی در داخل سرزمین‌های اشغالی، ستون‌های موجودیتی این رژیم نیز دچار مشکل شده‌اند. به‌عنوان نمونه حمایت‌های بین‌المللی که در قالب کمک‌های سخاوتمندانه سیاسی، نظامی و اقتصادی به‌سمت این رژیم در جریان بوده، به‌شدت دچار اشکال شده است. حمایت‌های بین‌المللی از رژیم به‌ویژه از سوی افکار عمومی و دولت‌های اروپایی و همچنین افکار عمومی آمریکا کاهش یافته است و از سویی دیگر پدیده‌ای بزرگ‌تر باعث شده از میزان کارایی این حمایت‌ها نیز کاسته شود. به‌عنوان یک نمونه، جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا قرار است طی هفته‌های آتی راهی سرزمین‌های اشغالی شود اما این سفر به‌دلیل شکنندگی وضعیت سیاسی رژیم‌صهیونیستی در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. شکاف‌های سیاسی رژیم‌صهیونیستی موجب شده حتی کمک‌های سخاوتمندانه قدرت‌های حامی این رژیم نیز با وجود در جریان بودن با تنزل کارایی مواجه شوند.

   دکترین مشوش از اختاپوس تا جنگ ستارگان
بخشی از «دکترین اختاپوس» نفتالی بنت متکی بر تحمیل بودجه‌های نظامی هنگفت به رژیم ایران در شرایطی رقابتی است که از سیاست «جنگ ستارگان» رونالد ریگان کپی‌برداری شده است. بنت می‌گوید قصد دارد با توسعه فناوری‌های نظامی رژیم‌صهیونیستی، ایران را مجبور به سرمایه‌گذاری‌های بیشتری در حوزه نظامی خود کند تا درنهایت دچار فروپاشی اقتصادی شود؛ همان‌گونه که ریگان با سیاست خود موفق به فروپاشاندن اقتصاد شوروی و سقوط نهایی آن شد.
چنین موضوعی برای نخستین‌بار نیست که علیه ایران به‌کار گرفته می‌شود و تهران انطباقی تاریخی با این وضعیت دارد. دولت ایران تا حدی وارد چنین چاه‌هایی نشده که حتی متهم است در طول جنگ با رژیم صدام‌حسین و برخلاف وی، برای آنکه جامعه را بهتر اداره کند، تمام بودجه را به جنگ اختصاص نمی‌داد.
ایده صهیونیست‌ها همچنین مواجهه 4 دهه‌ای ایران با ارتش آمریکا را نیز نادیده می‌گیرد. ایران اگر قصد فروافتادن در چاه جنگ ستارگان را داشت در رقابت با آمریکا می‌افتاد، نه آنکه منتظر پیشرفت‌های نظامی رژیم‌صهیونیستی باشد. بنت با این وضعیت چگونه می‌خواهد با ایجاد پدافند هوایی لیزری که درحال دریافت فناوری آن از آمریکاست تا آن را به نام خود بزند، ایران را وارد یک بازی پرهزینه کند؟

   رژیم‌صهیونیستی تنها در مقابل محور مقاومت
گفته می‌شود آنچه باعث تشدید حملات رژیم‌صهیونیستی علیه اضلاع محور مقاومت شده است، به کاهش سطح حضور روسیه در سوریه بازمی‌گردد. برخی این کاهش حضور را به کاهش قدرت محور مقاومت تفسیر می‌کنند که در سوریه با مسکو در ائتلافی ضدتروریستی قرار دارد. آنها معتقدند با خروج روسیه نیروهای محور مقاومت ازجمله نیروهای ایرانی باید جای خالی ارتش روسیه را پر کنند و از آنجا که آمریکا و رژیم‌صهیونیستی به‌دلیل قدرت روسیه جرات حمله به مواضع این کشور را نداشتند، با کاهش حضور مسکو، آنها مواضع تهران را مورد حملات شدید قرار خواهند داد. این تفسیر اما دارای اشکالاتی است. اگر روسیه به‌تنهایی درگیر جنگ در اوکراین شده و نیروهایش در سوریه را کاهش می‌داد این موضوع می‌توانست به‌منزله کاهش قدرت محور تفسیر شود اما اگر همزمان با مسکو، واشنگتن نیز دلایلی برای کاهش تمرکزش بر سوریه داشته باشد وضعیت قدری متفاوت می‌شود.
آمریکا پیش از جنگ اوکراین، در دو منطقه شرق اروپا و شرق آسیا با جبهه‌هایی ملتهب اما غیرفعال روبه‌رو بود. درحال‌حاضر به‌دلیل حمله روسیه به اوکراین جبهه شرق اروپا فعال شده است. در سوی دیگر جبهه شرق آسیا نیز درگیر جنگ نیست و به وضعیت فعال ارتقا نیافته است؛ اما دیگر غیرفعال نیز نیست بلکه در وضعیت نیمه‌فعال قرار دارد. همزمان با جنگ در اوکراین هراس از حمله چین به تایوان به‌شدت افزایش یافته و آمریکا مجبور است همزمان با جنگ اوکراین، بخش جالب‌توجهی از توان خود را به تایوان اختصاص دهد.
با این شرایط می‌توان فهمید در سوریه همزمان با کاهش سطح حضور روسیه، آمریکا نیز سطح حضورش را به‌دلیل مشغله‌هایی که دارد، کاهش می‌دهد. با توجه به این اتفاق از این پس در تحولات سوریه با افزایش سهم محور مقاومت و رژیم‌صهیونیستی روبه‌رو خواهیم بود. آنچه پیش‌تر از رویارویی گسترده این دو جلوگیری کرده بود، کاهش غلظت بازیگری‌شان به‌دلیل حضور روسیه و آمریکا بود اما حالا با کاهش سطح بازیگری این دو ابرقدرت، میزان زدوخوردهای محور مقاومت و رژیم‌صهیونیستی افزایش خواهد یافت. جایی که یک محور متشکل از یک قدرت بزرگ منطقه‌ای به‌همراه اضلاع قدرتمندش در عراق، سوریه، لبنان، یمن و غزه وارد درگیری با یک رژیم کوچک و متلاطم خواهد شد. به همین دلیل است که مقامات تل‌آویو سراسیمه به‌دنبال یارگیری از میان کشورهای عربی در منطقه هستند تا برای رویارویی آتی اعتمادبه‌نفسی به دست آورند.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰