این روزها دوستان طلبه‌ام مثل خیلی از مردم دنبال خانه هستند برای اجاره، اگر صاحبخانه کنار نیاید، من هم چند روز دیگر به این قافله می‌پیوندم.
  • ۱۴۰۱-۰۳-۲۵ - ۰۳:۱۰
  • 00
مسکن؛ عامل اضطراب!

محمدامین رضایی، خبرنگار: این روزها دوستان طلبه‌ام مثل خیلی از مردم دنبال خانه هستند برای اجاره، اگر صاحبخانه کنار نیاید، من هم چند روز دیگر به این قافله می‌پیوندم. یکی از رفقا می‌گفت: «دیگه نمیشه خونه اجاره کرد، باید بریم سمت چادرزدن.» گفتم «فکر خوبیه، یک زمین بگیریم 10 نفر داخلش چادر بزنیم، مردان قبیله شب دور آتش جمع می‌شیم و درباره مسائل مملکت بحث می‌کنیم.»
حقیقت این است این روزها آنقدر وضعیت مسکن تلخ و تراژدی است که شوخی‌ها هم تلخ شده است. چند وقت پیش پیرامون زمین و مسکن کارگاهی فقهی داشتیم. حکم‌شناسی فقهی و موضوع‌شناسی را باهم جلو بردیم، وقتی آدم حکم زمین در اسلام را در اقتصادنا شهیدصدر و سایر کتب می‌خواند، ظرفیت‌های فقه در بحث انفال را می‌بیند، اصل سه و ۴۵ قانون اساسی و نامه امام درباره مسکن محرومان و صحبت‌های شهیدبهشتی و... در تامین مسکن مردم و اینها را با وضع موجود مقایسه می‌کند، از درون آتش می‌گیرد.
باور کنید کشورهایی که ته ایده‌های سرمایه‌داری را اجرا کردند در مسکن این وضعیت رها و بی‌دولتی را ندارند که ما دچارش شده‌ایم. در کدام کشور نزدیک سه‌میلیون مسکن خالی بی‌مالیات وجود دارد و وضعیت تعیین اجاره‌ها اینقدر بی‌حساب و کتاب دست بنگاه‌هاست؟ در لیبرال‌ترین کشورهای دنیا که همه‌چیز را به بازار سپرده‌اند، مسکن را دولت مدیریت می‌کند، آن وقت در کشور ما با این ظرفیت فقهی و قانونی... در 30 سال گذشته قیمت زمین در تهران ۱۰۲۰ برابر شده! زمینی که در اسلام و حکم فقها اکثر آن حتی ملکیت‌بردار نیست و اولویت آن به احیا و حیازت است. اگر مدتی رها شود که موات شود، عملا از ملکیت ساقط می‌شود.
ما بابی به نام زمین‌داری در فقه نداریم، چون اساسا زمین جزء منابع است و برای امت مسلمان و امام، اسلام با این حکم یک تقابل جدی با فئودالیسم کرده، حالا زمین در مملکت اسلامی ما که قانون اساسی‌اش از فقه عبور کرده از منابع عمومی که هیچ از سرمایه و کالاشدگی هم عبور کرده و به جنس لوکس تبدیل شده است! در ایران با این وسعت از زمین خالی که براساس آمار مرکز پژوهش‌ها حدود ۵۰ تا ۷۰ درصد یک خانه هزینه زمین آن است، سال انتظار خانه‌دار شدن در دهک‌های پایین به بیش از یک قرن رسیده است. (آمارها را ببینید) این روایات و ظرفیت فقهی و قانون اساسی و این حد از داشتن زمین آن وقت اجاره یک خانه بیش از نصف درآمد یک خانواده را شامل می‌شود. اگر کسی هم نداشته باشد باید یا به حاشیه‌نشینی تن بدهد یا از شهر خارج شود.
رسما روابط برده‌داری با دوگانه مستاجر-صاحبخانه در این وضعیت بازتولید‌ شده، بنگاه‌ها هم شده‌اند عامل قیمت‌گذاری، این وسط انگار اصلا دولتی نیست! مسکن خریدن برای زوج‌های جوان که کلا به آرزوی محال درآمده؛ مجله راه درباره تجربه مسکن و زمین در ابتدای انقلاب را بخوانید. گاهی انسان خیال می‌کند اینها همه یک سریال است، یک سریال کمدی- تراژدی، اگر اندکی آینده‌نگری داشتیم در ساحت حکمرانی وقتی دیدیم 5،6  سال دولت قبل رسما پروژه مسکن‌سازی را متوقف کرده و وزیرش به صراحت می‌گوید که اصلا وظیفه دولت تامین مسکن نیست و بازار خودش مشخص می‌کند، همان‌موقع باید قدمی برمی‌داشتیم.
عادت کرده‌ایم بگذاریم این بدن زخم بردارد، عمیق بشود، این بیمار نفسش به شماره که افتاد، به کما که رفت، آن وقت بعد به هول‌وولا بیفتیم؛ شبیه مساله جمعیت! مسکن در لغت یعنی موجب سکینه و آرامش، این روزها اما بزرگ‌ترین عامل اضطراب و اضطرار مردم خصوصا زوج‌های جوان شده، انگار کلمات را بی‌معنا کردیم، در خبرها خواندم یک روزنامه‌نگار به‌خاطر افزایش قیمت خانه‌اش سکته کرده است. مثلا خواستیم به مستاجرها کمک کنیم وام ۱۸درصد به مردم می‌دهیم، قسط ۱۰۰میلیون آن در ماه می‌شود ۲،۵۰۰میلیون که ۹۰۰هزار تومان آن فقط سود است، مستاجر اگر داشت همین‌قدر را به‌جای سود به بانک‌ها به صاحبخانه اجاره می‌داد.
سال‌های قبل همین وام زیر ۱۰ درصد بود؛ همین‌قدر را هم دولت محترم در نظر نگرفت. حق مسکن کارگران هم تنها ۱۰۰هزار تومان اضافه شده و از ۴۵۰ به ۵۵۰ رسیده است. یکی از دوستان حرف درستی می‌زد، اگر از مسئولان این خانه‌های سازمانی و مصادره‌شده را بگیریم آن وقت درد را بیشتر می‌فهمند، آن وقت احتمالا جدی‌تر به‌فکر بیفتند. بیش از ۴۰ درصد مردم ایران اجاره‌نشین هستند، در شهرهای بزرگ بیشتر، همین آمار کفایت می‌کند نشان دهد تمام سیاست‌های ما در حوزه مسکن اشتباه بوده، چون آمار اجاره‌نشین‌ها تصاعدی بالا رفته است. قیمت مسکن این روزها رسما مردم را از پا درمی‌آورد و این مساله دیگر هیچ ربطی به دشمن ندارد. در کشوری با این حد از زمین خالی، این ظرفیت فقهی- قانونی و این همه نیروی کار این وضعیت مسکن، حقیقتا کلمه‌ای در توصیف این حد از ناکارآمدی وجود ندارد.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰