آلمان، اتاق احیای بیمارستان و دکتری که تلاش می‌کند بیمارش را برگرداند. اینها صحنه‌های ابتدایی فیلم سینمایی «بدون قرار قبلی»، تازه‌‌ترین اثر بهروز شعیبی در مقام کارگردان است. این‌که روند داستانی فیلم بعد از این صحنه‌ها به کدام سمت می‌رود اولین غافلگیری اثر را برای بیننده رقم می‌زند و مخاطب را از یک جامعه اروپایی و سرد و صنعتی به ورطه عشق و مذهب و عرفان می‌اندازد.
  • ۱۴۰۱-۰۳-۲۱ - ۰۵:۳۳
  • 00
بدون قرار قبلی از آلمان تا قلب تپنده ایران

مریم رحمانی، خبرنگار: آلمان، اتاق احیای بیمارستان و دکتری که تلاش می‌کند بیمارش را برگرداند. اینها صحنه‌های ابتدایی فیلم سینمایی «بدون قرار قبلی»، تازه‌‌ترین اثر بهروز شعیبی در مقام کارگردان است. این‌که روند داستانی فیلم بعد از این صحنه‌ها به کدام سمت می‌رود اولین غافلگیری اثر را برای بیننده رقم می‌زند و مخاطب را از یک جامعه اروپایی و سرد و صنعتی به ورطه عشق و مذهب و عرفان می‌اندازد.
تازه‌ترین اثر شعیبی الهام‌گرفته از یکی از داستان‌های مصطفی مستور است و فضای فیلم مثل فضای داستان‌های مستور، آرام و لطیف و پیش‌برنده است و درعین سادگی مخاطب را خسته نمی‌کند، البته در مقایسه با فیلم‌هایی که هر لحظه نفس بیننده را به شماره می‌اندازد طبیعتا کشدار و کسل‌کننده محسوب می‌شود؛ اما برای مخاطبی که محتواشناس باشد این ریتم آرام برای این سبک روایت مناسب است.
 یاسمین قصه فیلم، زنی منطقی، آرام و مستقل است. زن جوانی که با فرزند و مادرش در آلمان زندگی می‌کند. این نقش را پگاه آهنگرانی بازی می‌کند که در نقش‌هایی که تاکنون از او دیده‌ایم به قدرت او در خلق یک شخصیت متمایز درعین کثرت آن در جامعه و اطرافیان‌مان ایمان داریم. آهنگرانی در فیلم نقش یک پزشک را ایفا می‌کند که به دلایلی که تقریبا در نیمه‌های فیلم مشخص می‌شود از همسرش جدا شده و تنها پسرش که مشکل اوتیسم هم دارد با او زندگی می‌کند. زن فیلم بدون قرار قبلی اما از یک خلأ بزرگ روحی رنج می‌برد و آن نداشتن تکیه‌گاه است؛ نداشتن گوشی شنوا برای صحبت‌هایش و گفتن از زخم و دردهایش امکانی که شاید سبک زندگی و موقعیت جغرافیایی که در آن است از او سلب کرده و او برای این گفتن‌ها و شنیدن‌ها سال‌ها چت‌کردن با فرد ناشناسی را انتخاب می‌کند که گویی تنها برای او ناشناس بوده اما صاحب آن جمله‌‌ها و حرف‌ها یاسمین را خوب می‌شناخته مثل پدری که فرزندش را.
ماجراها در این فیلم روی یک خط روایت می‌شود و آن هم روایت دختری است که ارتباطی با پدرش نداشته و حالا پس از سال‌ها از طریق وکیل پدرش خبر فوت او را دریافت می‌کند و خواسته‌اش برای حضور دختر در مراسم تدفین و عمل به وصیت پدر.
در کنار نقش آهنگرانی نقش مکملی وارد قصه می‌شود که برای نشان دادن سطح تفاوت شخصیت این دو زن به‌صراحت می‌توان از یک فنجان چای گرم ایرانی با گل، هل و دارچین یاد کرد در کنار یک لیوان آب سرد، که با مقدار زیادی یخ پر شده است.
الهام کردا نقش دخترخاله یاسمین را بازی می‌کند. زنی فعال، شیرین و نمونه یک زن ایرانی. کردا را هم می‌توان جزء بازیگران توانمند خواند اما در این فیلم به‌درستی از پس ادای لهجه برنیامده و در کنار همسرش که به‌درستی لهجه‌ مشهدی را ادا می‌کند این نقطه ضعف او بیشتر به چشم بیننده می‌آید.
مشهد، یک خانه حیاط‌دار، پنجره‌هایی که پشت هرکدام ردیف‌ردیف شیشه ترشی و آبغوره و آبلیموست و زن النگو به دستی که تمام دل‌خوشی‌اش گرم نگه‌داشتن کانون خانواده‌اش است تصویری آرام‌بخش را به مخاطب ارائه می‌کند. از همان تصویرهایی که هروقت از این زندگی آپارتمان‌نشینی شلوغ خسته شدی دلت می‌خواهد بنشینی و دوباره این صحنه‌های فیلم را تماشا کنی.
شعیبی در بدون قرار قبلی سعی دارد عشق به ایران به‌عنوان وطن و عشق به امام رضا و مذهب به‌عنوان شخصیت و هویت هر فرد را تصویر کند که الحق به‌درستی از پس این کار برآمده است و عشق و عرفان و مذهب سه ضلع مثلثی را تشکیل می‌دهد که داستان درست بین آنها جریان پیدا می‌کند.
فیلم سینمایی بدون قرار قبلی دقیقا مانند اسمش در طول ماجراهای جاری فیلم باب یک عشق بدون قرار قبلی را برای یاسمین باز می‌کند و از این بخش مصطفی زمانی وارد فیلم می‌شود.
این‌که وصیت پدر یاسمین چه بوده که باید برای اجرایش حتما او را به ایران و مشهد می‌کشانده، گره‌ای است که در طول فیلم مخاطب آرام‌آرام از آن رمزگشایی می‌کند اما نقطه طلایی قصه آنجا رقم می‌خورد که پدر یاسمین دقیقا دوای دردها و بی‌قراری‌‌های او و فرزندش را تشخیص داده است و این مادر و پسر را به‌سمتی هدایت می‌کند که آرامش مطلق است و عشق بی‌نهایت.
بدون قرار قبلی یک فیلم شسته‌ورفته و تمیز است که حضور بازیگرانی چون پگاه آهنگرانی، مصطفی زمانی، صابر ابر و الهام کردا از امتیازات فیلم محسوب می‌شود. همچنین انتخاب داستان متمایز و بستری که فیلم در آن روایت می‌شود هم از دیگر نقاط‌قوت این اثر است. به‌طورکلی وقتی مقابل پرده نقره‌ای سینما قرار می‌گیرید تا برای چیزی حدود دو ساعت این فیلم را تماشا کنید، یک درام آرام و لطیف را شاهد هستید که از آلمان تا قلب تپنده ایران مشهدالرضا کشیده می‌شود و به‌خوبی شما را هم به‌عنوان مخاطب با خود همراه می‌کند.

در این رابطه بیشتر بخوانید:

قرار سینما با سرزمین مادری (لینک)

امیدی در دل تاریکی (لینک)

3 روایت از عشق هشتم (لینک)

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰