آیت‌الله خامنه‌ای در مراسم ارتحال امام خمینی
این که امام روی رأی مردم این همه تاکید می کند، این ناشی است از معرفتی که به مسئله اسلام داشت. لذا امام از آن دو مکتبی که آن روز در دنیا رایج بود، یعنی لیبرال دمکراسی سرمایه محور تا رژیم کمونیستی دیکتاتوری محور، از هردوی اینها جمهوری اسلامی را جدا کرد. لذا یکی از شعارهای اصولی امام شعار نه شرقی نه غربی بود.
  • ۱۴۰۱-۰۳-۱۴ - ۱۲:۵۳
  • 30
آیت‌الله خامنه‌ای در مراسم ارتحال امام خمینی
تاکید امام روی رأی مردم ناشی از معرفتی بود که به مسئله اسلام داشت
تاکید امام روی رأی مردم ناشی از معرفتی بود که به مسئله اسلام داشت

آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز (شنبه) با حضور در مراسم سی‌وسومین سالگرد رحلت حضرت امام خمینی (رحمه‌الله) به سخنرانی در جمع مشتاقان و دلدادگان بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران پرداختند.
متن کامل بیانات رهبر انقلاب در این دیدار را در ادامه می‌خوانید:

بسم‌الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین المکرّمین سیّما بقیّة‌الله فی‌الارضین.
 به همه‌ حضار محترم، برادران عزیز، خواهران عزیز که در این محفل باشکوه شرکت کرده‌اند سلام و تحیت خودم را عرض می‌کنم؛ ان‌شاء‌الله که موفق باشید. دل‌مان تنگ شده بود برای امام و برای این محفل گرمی که همه‌ساله گِرد مرقد مطهر امام تشکیل می‌شد؛ خدا را شکر می‌کنیم که امسال مجددا این جلسه، این محفل گرم و پرمعنا تشکیل شد. امام بزرگوار، روح جمهوری اسلامی است؛ اگر این روح از جمهوری اسلامی گرفته بشود و مورد بی‌توجهی قرار بگیرد، نقشی بر دیوار باقی خواهد ماند.
بحث امروز من درباره‌ ابعادی از شخصیت امام عزیز و بزرگوار ماست. البته در تعدادی از سال‌های گذشته، درباره‌ ابعادی از شخصیت امام صحبت شده است ــ ما صحبت کرده‌ایم، دیگران صحبت کرده‌اند ــ لکن با وجود این، ناگفته‌ها هنوز بسیار است:
هر چه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم خجل باشم از آن(1)
بسیاری از ابعاد شخصیت امام بزرگوار ما همچنان ناشناخته است. درواقع نسل کنونی انقلاب، به‌خصوص نسل جوان ما، امام عزیز را به‌درستی نمی‌شناسند، درک نمی‌کنند، عظمت امام را نمی‌دانند؛ امام را با امثال این حقیر مقایسه می‌کنند؛ درحالی‌که فاصله بسیار زیاد است، فاصله نجومی است. امام شخصیت استثنائی بود به معنای واقعی کلمه.
شناسایی امام برای نسل جوان از این جهت اهمیت دارد که به آنها کمک می‌کند برای اداره‌ بهینه‌ آینده‌ کشور؛ امام، فقط امامِ دیروز نیست؛ امامِ امروز هم هست، امامِ فردا هم هست. نسل جوان و هوشمند ما که قرار است مسئولیت ملی و انقلابی گام دوم این انقلاب را بر عهده بگیرد و آینده‌ این کشور را اداره بکند، احتیاج دارد به یک نرم‌افزار واقعی؛ برای اینکه بتواند راه انقلاب را درست طی کند که این راه انقلاب، ایران را و ملت ایران را به منتهای قله خواهد رسانید، احتیاج دارد به یک نرم‌افزار مطمئن و جامع که بتواند به او کمک کند. این نرم‌افزار که می‌تواند شتاب‌دهنده باشد، کمک‌کننده باشد و حتی در مواقعی تحول‌آفرین باشد، عبارت است از درس‌های امام؛ درس‌هایی که هم در گفتار امام، هم در رفتار امام می‌توان آنها را جستجو کرد و یافت.
اولین نکته‌ای که درباره امام باید عرض کرد، مساله‌ رهبری بزرگ‌ترین انقلاب تاریخ انقلاب‌ها است که حالا من درباره این رهبری بعدا یک توضیحی عرض می‌کنم.
چرا می‌گوییم بزرگ‌ترین انقلاب در تاریخ انقلاب‌ها؟ در تاریخ انقلاب‌ها، انقلاب‌های کوچک و بزرگ زیاد است؛ از همه‌ اینها معروف‌تر، انقلاب کبیر فرانسه است در ۱۷۸۹ در قرن هجدهم، و بعد هم انقلاب شوروی است در ۱۹۱۷ در قرن بیستم؛ این دو انقلاب، معروف‌ترین انقلاب‌های بزرگِ تاریخ انقلاب‌ها هستند؛ اما انقلاب اسلامی از این دو بزرگ‌تر است؛ چرا؟ دلایل گوناگونی دارد، که من به یک مطلب اساسی و مهم اشاره می‌کنم؛ و آن، این است که این دو انقلاب، یعنی انقلاب فرانسه و انقلاب شوروی، هر دو به‌وسیله‌ مردم پیروز شدند، مردم آنها را به پیروزی رساندند اما بعد از آنکه انقلاب پیروز شد، مردم شدند هیچ‌کاره، مردم کنارزده شدند؛ مردم نتوانستند در ادامه‌ این انقلابی که خودشان آن را با تنِ خودشان و جان خودشان و با حضورشان در خیابان‌ها به وجود آورده بودند، شرکتی و حضوری داشته باشند؛ نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که این دو انقلاب به‌سرعت از مسیر مردمیِ اولیِ خودشان منحرف شدند. بعد از حدود دوازده سیزده سال از انقلاب کبیر فرانسه ــ انقلابی که علیه پادشاهی، علیه سلطنت به وجود آمده بود ــ مجددا کشور فرانسه سلطنتی شد، ناپلئون سر کار آمد، تاج سلطنت به سر گذاشت، پادشاهی برگشت؛ تقریبا پانزده سال در راس قدرت بود، بعد برکنار شد و همان خانواده‌ای که انقلاب فرانسه علیه آنها تشکیل شده بود، برگشتند و اداره‌ امور فرانسه را به عهده گرفتند؛ خانواده‌‌ بوربون‌ها؛ دوباره همان‌ها آمدند. وقتی مردم در میدان نیستند، این [جور] می‌شود. در انقلاب شوروی به دوازده سال هم نرسید؛ انقلاب را مردم کردند لکن بعد از چند سالِ کوتاه، استالین(2) و جانشینانش آن‌چنان استبدادی را، دیکتاتوری‌ای را بر کشورهای شوروی ــ کشورهایی که مجموعا شوروی سابق را تشکیل می‌دادند ــ اِعمال کردند که سلطنت‌های قبل از آنها این استبداد را ندیده بودند؛ باز هم مردم هیچ‌‌‌‌کاره بودند و هیچ‌‌کاره شدند؛ اما در جمهوری اسلامی، نه.
انقلاب اسلامی هم با حضور مردم و با جسم مردم و جان مردم به پیروزی رسید اما مردم کنارزده نشدند. پنجاه روز یعنی کمتر از دو ماه بعد از پیروزی انقلاب، رفراندوم سراسریِ مردمی برگزار شد و مردم، نظام حکومت را انتخاب کردند؛ اختیار به مردم داده شد. مردم نظام حکومت را، «جمهوری اسلامی» را انتخاب کردند در یک رفراندوم، در یک انتخابات آزاد. حدود یک سال از پیروزی انقلاب گذشته بود، اولین رئیس‌جمهور با انتخابات مردم انتخاب شد؛ چند ماه بعد هم مجلس شورای اسلامی، [یعنی] مجلس قانون‌گذاری تشکیل شد با انتخابات مردم؛ از آن روز تا امروز هم که چهل‌وسه ‌چهارسال گذشته، نزدیک به پنجاه انتخابات در این کشور انجام گرفته؛ مردم وارد شدند، وارد میدان شدند، در میدان حضور دارند، انتخاب می‌کنند و رای می‌دهند؛ عظمت این انقلاب این است؛ امام رهبر یک چنین انقلابی بود.
البته این [مطلبی] که عرض کردیم، یکی از وجوه عظمت انقلاب است؛ وجوه دیگری هم وجود دارد که این انقلاب را، انقلاب اسلامی را به‌کلی با انقلاب‌های دیگر متفاوت می‌کند، که یکی‌اش همین حضور معنویت در این انقلاب است. در انقلاب‌های کوچک و بزرگ قبلی، چه آن دو انقلاب فرانسه و روسیه و چه انقلاب‌های کوچکی که در این سال‌ها اتفاق افتاد در قرن بیستم و نوزدهم، معنویت مفقود بود؛ جنبه‌ معنوی انسان که یکی از نیازهای اساسی انسان است، به‌کلی مفقود بود و مغفولٌ‌عنه بود و کسی به آن توجه نداشت. انقلاب اسلامی، انقلابی است که هم به جنبه‌ مادی انسان و هم به جنبه‌ معنویت انسان توجه دارد، توجه کرده است و به آن پرداخته است.
خب، امام(رضوان‌الله علیه) رهبر این انقلاب بود و رهبر نهضتی بود که به این انقلاب انجامید. حالا «رهبر نهضت و انقلاب» یعنی چه؟ اینجا است که عظمت کار معلوم می‌شود. البته انقلاب را مردم به پیروزی رساندند؛ در این تردیدی نیست. اگر مردم وارد میدان نمی‌شدند، با جسم و جان خودشان، با حضور خودشان، با فداکاری‌های خودشان، با شهید دادن‌های خودشان وارد نمی‌شدند، انقلاب پیروز نمی‌شد؛ انقلاب را مردم پیروز کردند، اما آن دست قدرتمندی که توانست این اقیانوس را به تلاطم دربیاورد، آن دست قدرتمند، دست چه کسی بود؟ این مهم است. آن دست قدرتمند، آن شخصیت فولادین، آن دل مطمئن، آن زبان ذوالفقارگونه که توانست میلیون‌ها انسان را از قشرهای مختلف وارد میدان کند، اینها را در میدان نگه دارد، یأس و نومیدی را از اینها دور کند، جهت حرکت را به اینها تعلیم بدهد، عبارت بود از امام بزرگوار؛ او عبارت بود از خمینی عظیم!
امام مردم را وارد میدان کرد، راهکار را نشان داد، آنها را در میدان نگه داشت، یأس و تردید را از آنها دور کرد. هیچ‌کس دیگر در این کشور قادر به این کار نبود. ما می‌شناختیم شخصیت‌های سیاسی را، شخصیت‌های روحانی را، خیلی‌ها را از نزدیک، بعضی را از دور؛ احدی قادر نبود این کار بزرگ را، این بار سنگین را به دوش بکشد و به منزل برساند. منحصرا این کار، کار امام بزرگوار بود؛ او بود که توانست این کار را بکند.
امام، در مقاطع مختلف، «میدان مبارزه» را هم مشخص می‌کرد، به مردم تعلیم می‌داد که میدان مبارزه کجا است؛ در مقاطع مختلف، به‌تناسب؛ در دوران نهضت یک‌جور، در گرماگرم روزهای خونین پیروزی انقلاب یک‌جور. آن وقتی که رژیم، در آخرین نفس‌هایش، با کمک آمریکا به فکر این بود که حکومت نظامی در تهران برقرار کند، مردم را به خانه‌هایشان بفرستد و در غیاب مردم ریشه‌ کار را به‌کلی از بین ببرد، امام با الهام الهی ــ حقیقتا با الهام الهی که خودِ امام هم بعدا این را گفتند ــ به مردم گفت بیایید در خیابان‌ها. خیلی از سیاسیون انقلابی، در آن ساعت، مخالف این کار بودند، می‌گفتند این خطر دارد برای مردم؛ امام گفتند نخیر، اعلان کردند که مردم بیایند در خیابان‌ها. این تعیین میدان مبارزه بود؛ معلوم شد که در این ساعت، در این روز، مبارزه این است که مردم از خانه‌ها بیایند در خیابان‌ها؛ این‌جور میدان را معین می‌کرد.
در ماه‌های اول، میدان مبارزه را امام مشخص کرد. در ماه دوم انقلاب، میدان مبارزه عبارت بود از ایجاد رفراندوم و رای دادن به نوع حکومت اسلامی و مقابله با ضدانقلاب.
در یک برهه‌ای مساله‌ پاوه؛ در قضیه‌ پاوه و محاصره‌ نیروهای انقلابی و مبارز اسلام، امام دستور دادند که همه بروند. آن ساعت و آن روز عصر را بنده فراموش نمی‌کنم؛ تهران یک منظره‌ عجیبی گرفته بود؛ همه در خیابان‌ها کأنّه می‌خواستند بروند پاوه، دنبال ماشین بودند، دنبال وسیله بودند که راه بیفتند بروند طرف پاوه که امام گفته بود. میدان مبارزه را مشخص می‌کرد.
در دوران جنگ تحمیلی یک‌جور؛ در مقابله‌ با کودتای آمریکایی در پایگاه هوایی همدان یک‌جور. این خاطره را بد نیست من عرض بکنم؛ بعد از آنکه یک جوانِ افسرِ خلبانِ نیروی هوایی، باوجدان، متدین، نیمه‌ شب در سحر آمد بنده را مطلع کرد از اینکه قرار است کودتا بشود و خب ما هم دستگاه‌های مختلف را در جریان گذاشتیم و آمادگی به‌ وجود آمد، من و مرحوم آقای هاشمی رفتیم خدمت امام، نگران بودیم برای امام یک حادثه‌ای پیش بیاید؛ پیشنهاد کردیم که ایشان از آن خانه‌ جماران خارج بشوند، ایشان قبول نکردند، گفتند من از اینجا نمی‌روم، من همین‌جا هستم ولی شما بروید فلان‌جا را حفظ کنید؛ یک جای مشخصی را ــ که من نمی‌خواهم اسم بیاورم ــ گفتند بروید آنجا را حفظ کنید؛ میدان را مشخص می‌کرد.
در دوران دفاع مقدس، در برخورد با صدام، پس از قبول قطعنامه [هم همین‌طور]. شما نگاه کنید به اطلاعیه‌ امام برای قبول قطعنامه، می‌بینید که امام تکلیف مردم را برای بعد از قبول قطعنامه معین کرده بود؛ میدان مبارزه را برای بعد از رفتن خودش، برای مردم شرح داده و بیان کرده؛ این وصیت‌نامه، این بیانات، بیانیه‌های مهم سال آخر حیات امام بزرگوار (رضوان‌الله علیه)، اینها همه مشخص کردن میدان مبارزه برای بعد از خود او است.
خب، رهبری انقلاب یعنی این. رهبری انقلاب یک کلمه‌ بسیار پرمغز و پرمعنا است در مورد امام بزرگوار. حالا درباره‌ بررسی شخصیت این رهبر بزرگ، هم می‌توانیم خصوصیات شخصی او را مطرح کنیم، هم می‌توانیم درباره مکتب او حرف بزنیم که اینها البته بحث‌های طولانی و مفصلی است؛ من خیلی کوتاه سعی می‌کنم در این زمینه مطالبی را عرض بکنم.
در مورد خصوصیات شخصی، امام بزرگوار به معنای واقعی کلمه یک آدم ممتاز بود؛ واقعا ممتاز بود. خصوصیات شخصی او، خصوصیاتی بود که درمجموع و همه با هم در کمتر شخصیتی ممکن بود به وجود بیاید و ما سراغ نداریم؛ یعنی بنده واقعا درطول تاریخ خودمان هم کسی که همه این خصوصیات را با هم داشته باشد سراغ ندارم.
اولا پاک و پرهیزکار بود؛ امام یک شخصیتی بود به معنای واقعی کلمه باتقوا و پرهیزکار و پاک.
ثانیا اهل معنویت و حالات عرفانی بود؛ اهل معنویت بود، اهل حالات عرفانی بود، اهل گریه سحر بود. مرحوم آقای حاج احمد آقا به بنده گفت سحرها که امام بلند می‌شوند و در نماز و در دعا گریه می‌کنند، این دستمال معمولی‌ای که ایشان دارند کفاف نمی‌دهد، برای ایشان حوله می‌گذاریم؛ حوله‌ دست و رو خشک‌کنی برای اشک! اهل این معنویت‌ها بود.
اهل لطافت روحی بود؛ این کتاب‌های معنوی امام مثل آداب‌الصّلاه، مثل شرح حدیث [جنود] عقل و جهل را امام تقریبا در جوانی یا اوایل میانسالی ــ حدود چهل‌سالگی ــ نوشته بود؛ از جوانی این‌جور بود.
امام جمع کرده بود بین حماسه و عرفان؛ هم حماسه‌ساز بود، هم دارای معرفت و معنویت بود.
از لحاظ اخلاقی به معنای واقعی کلمه شجاع بود؛ از قول امام نقل کرده‌اند ــ بنده این را نشنیده‌ام ــ که امام فرموده باشد که «وَالله من تا حالا نترسیده‌ام» اما آنچه من خودم دیدم و خودم از امام شنیدم، [این بود که] یک وقتی بنده راجع به یک مساله‌ای با امام صحبت می‌کردم ــ یک مشکلی وجود داشت، برای ایشان شرح می‌دادم و یک پیشنهادی داشتم ‌ــ در ضمن صحبت به ایشان گفتم که «شما این کار را نمی‌کنید چون می‌ترسید ...»؛ می‌خواستم بگویم می‌ترسید که مثلا فلان مشکل پیش بیاید؛ تا گفتم می‌ترسید، ایشان گفتند من از چیزی نمی‌ترسم! خصوصیت ایشان این بود. بنده نمی‌خواستم بگویم «شما ترسو هستید»، این یک تعبیر عرفی معمولی است یعنی «ملاحظه می‌کنید که این اتفاق نیفتد» اما کلمه‌ ترس را که [به کار] بردم، ایشان گفتند من از چیزی نمی‌ترسم. شجاع بود به معنای واقعی کلمه.
دارای حکمت و عقلانیت بود، اهل محاسبه بود؛ کار را بدون محاسبه انجام نمی‌داد و اقدام نمی‌کرد، محاسبه می‌کرد؛ و وقتی در این محاسبه به یک نتیجه‌ای می‌رسید، با کمال قاطعیت آن را انجام می‌داد، و تردید و تزلزل در کارش وجود نداشت.
هرگز مأیوس نمی‌شد؛ این همه حوادث در همان سال‌های اول انقلاب رخ داد ــ این شهادت‌ها، شهادت‌های دسته‌جمعی، حوادث گوناگون ــ [ولی] مطلقا در دل امام این تاثیر را نگذاشت که ایشان را مأیوس بکند. به معنای واقعی کلمه اهل صداقت بود، صادق بود؛ هم با خدا صادق بود، هم با مردم صادق بود. به وعده‌ خود، به عهد خود پایبند بود. در اول ورود به تهران در سال ۵۷، دوازدهم بهمن ۵۷، در سخنرانی‌ای که در همین بهشت‌زهرا ایشان [ایراد] کردند، گفتند من دولت تعیین می‌کنم؛ چهار روز بعد دولت تعیین کردند. درخلال این چهار روز، شورای انقلاب را خواستند، رفتیم آنجا. ظاهرا ایشان به بعضی از افراد شورای انقلاب مثل شهید مطهری و شهید بهشتی و مانند اینها سفارش کرده بودند که یک کسی را پیدا کنند، [اما] اینها هنوز اقدام نکرده بودند؛ امام اوقات‌شان تلخ بود، تشر زدند که چرا اقدام نمی‌کنید؛ این‌جوری بود. بسیار منظم و وقت‌شناس بود؛ که حالا ما جریان‌های زیادی از ایشان در این زمینه دیده‌ایم. اهل توکل به معنای واقعی بود؛ وعده الهی را قبول داشت و به وعده‌ خدا اطمینان داشت. وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَی اللَهِ فَهُوَ حَسبُه؛(3) مصداق واقعی این جمله بود. مبارز بود؛ که حالا مبارز را بعداً شرح خواهم داد که «مبارز بود» یعنی چه. از این [قبیل] خصوصیات، خصوصیات ممتاز دیگری هم امام داشتند؛ اینها خصوصیات شخصی امام بود.
اما در مساله‌ مکتب و اصول و هدف‌ها. اگر بخواهیم زیربنای مکتب مبارزه‌ امام را و انقلاب امام را در یک جمله عرض بکنیم، باید بگوییم زیربنای همه‌ فعالیت‌های ایشان «قیام‌لله» بود؛ هدف، قیام‌لله [بود]؛ همان که در یادداشت معروف‌شان در دوران جوانی در دفتر مرحوم وزیری یزدی(4) (رحمة‌الله علیه) نوشته‌اند: قُل اِنَّمآ اَعِظُکُم بِواحِدَةٍ اَن تَقوموا لِلّهِ مَثنَی وَ فُرادَی؛(5) قیام‌لله، که این قیامِ‌لله ریشه‌ قرآنی بسیار مستحکمی دارد. قیام‌لله در همین آیه‌ سوره‌ سبأ ــ قُل اِنَّمآ اَعِظُکُم ــ [بیان شده]، یا «قوموا لِلّهِ قانِتین»(6) در سوره‌ مبارکه‌ بقره، یا در آیه‌ دیگری در سوره‌ مدّثّر در اول بعثت: یا اَیُّهَا المُدَّثِّر* قُم فَاَنذِر؛(7) «قیام‌لله» یعنی این. حالا این «قیام‌لله» در هر دوره‌ای ممکن است به نحوی باشد.
«قیام‌لله» همیشه یک‌جور نیست، لکن در همه‌ اینها هدف «قیام‌لله» یک‌چیز بیشتر نیست و آن، اقامه‌ حق و اقامه‌ عدل و قسط و ترویج معنویت است؛ در همه‌ دوران‌ها این است؛ یعنی اقامه‌ حق. «قیام‌لله» در یک دوره به شکل مبارزه‌ آنچنانی است، در یک دوره به شکل کار علمی است، در یک دوره به شکل حرکت سیاسی است اما در همه‌ اینها هدف «قیام‌لله» باید اقامه حق باشد، این یک؛ اقامه‌ قسط و عدل باشد، این دو؛ و ترویج معنویت باشد، این سه؛ هدف، اینها است. آیات کریمه‌ قرآن را من یادداشت کرده‌ام، شما می‌توانید مراجعه کنید به «المعجم»، در ماده‌ «قامَ» آنجا معلوم می‌شود که این قیام برای چیست. فرض کنید «لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط»،(8) که همه آمدورفت پیغمبران و ارسال رسل و انزال کتب برای این است که «لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط»؛ این یک آیه. یا در آیه‌ شریفه‌ سوره‌ نساء: وَ اَن‌تَقوموا لِلیَتامی بِالقِسط،(9) یا در آیه‌ سوره‌ الرّحمن: وَ اَقیمُوا الوَزنَ بِالقِسط،(10) یا در سوره‌ شوری: اَقیمُوا الدّین،(11) یا در سوره مائده: حَتّی تُقیمُوا التَّوراتَ وَ الاِنجیل،(12) و در بسیاری از جاهای قرآن: اَقیمُوا الصَّلوة،(13) و موارد دیگر که «قیام‌لله» باید به اقامه‌ این امور منتهی بشود؛ هدف از «قیام‌لله» این است.
خب، حالا ما گفتیم امام، مبارز بودند؛ این به‌معنای حضور دائمی امام در میدان «قیام‌لله» است. به‌معنای واقعی کلمه امام مراقب «قیام‌لله» بود. اقامه‌ حق و عدل طبعا هدف امام بود؛ خب این هدف چه‌جور ممکن است به تحقق بپیوندد؟ اقامه‌ حق و عدل هدف امام بود، اما آیا در زیر سقف نکبت‌بار حکومت پهلوی یا هر حکومت وابسته‌ای می‌شود اقامه‌ حق و عدل کرد؟ طبعا نه؛ پس هدف بعدی این می‌شود که انسان این سقف را بشکافد. امام دنبال این حرکت بود که این سقف نکبت‌بار حکومت پهلوی را از روی سر این ملت بردارد، برطرف کند و میدان را برای حرکت اینها و قیام اینها و پیشرفت اینها فراهم بکند: «فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم»؛(14) هم اثبات، هم نفی؛ اول نفی آن رژیم طاغوتی، بعد اثبات یک عرصه سیاسی مطلوب که مردم را به پیش ببرد. خب این حرکت امام در نفی و اثبات بود.
در حرکت عظیم امام چند نقطه‌ نمایان وجود داشت: اولا ترس در او نبود. امام ترس نداشت، مجامله(15) نمی‌کرد؛ صراحت داشت، زبان گویا داشت، این مال دوران نهضت است؛ چه در قم، چه در نجف، با مردم حرف می‌زد، به طور دائم برای مردم تبیین می‌کرد، راهنمایی می‌کرد. حقیقتا زبان او یک ذوالفقار قاطعی بود که این کار را این بزرگوار این‌جوری پیش برد؛ صریح بود.
به مردم اعتماد داشت؛ یکی از خصوصیات مهم امام، اعتماد به مردم بود از روز اول. بودند کسانی که دل‌شان می‌خواست مبارزه کنند، لکن می‌گفتند مردم دنبال ما نمی‌آیند؛ [اما] امام نه، امام از روز اول معتقد بود که اگر ما وارد میدان بشویم، مردم خواهند آمد. در اول نهضت، در سال ۴۱، در قم، در سخنرانیِ بعد از درس، ایشان با دست اشاره کردند گفتند اگر بگوییم به مردم یا بخواهیم از مردم ــ یک تعبیر این‌جوری ــ مردم این بیابان را پُر خواهند کرد.(16) این مال سال ۴۱ است که هنوز خیلی‌ها امام را نمی‌شناختند، اسم امام را هم نشنیده بودند؛ این‌جور به مردم اعتماد داشت و اعتقاد داشت. قدر مجاهدت‌های مردم را می‌دانست، حرکت را به معنای واقعی رهبری می‌کرد، با نَفَس گرم خود دل‌ها را گرم نگه می‌داشت، نمی‌گذاشت مأیوس بشویم، نمی‌گذاشت مردد بشویم، مردم در خلأ نظرات امام نبودند. خب؛ این مربوط به دوران نفی، دوران مبارزه‌ با نظام طاغوت.
و اما در دوران اثبات، دوران ایجاد جمهوری اسلامی ــ که بسیار مهم است حرکت امام در دوران ایجاد جمهوری اسلامی ــ سعی امام این بود، نقشه‌ راه امام این بود که طرح جدید را از گذشته‌ منحط کشور جدا کند، آینده را از گذشته به‌کلی جدا کند؛ سعی امام این بود. این آینده را چه جوری می‌توانست جدا کند؟ به این صورت که طرحی که ارائه می‌کرد و پیشنهاد می‌کرد برای اداره کشور، در ذیل فرهنگ و تمدن و قاموس غربی قرار نگیرد. امام اصرار داشت که این طرح، طرح جمهوری اسلامی، در ذیل آنچه در غرب به آن می‌گویند «جمهوری» یا «مردم‌سالاری» قرار نگیرد. لذا من بیان کردم، سال گذشته در صحبتِ همین روز تبیین کردم که «جمهوری» مال اسلام است، «جمهوری» وام‌گرفته‌ از غرب نیست، مربوط به خود اسلام است. اینکه امام روی رای مردم این همه تاکید می‌کند، این ناشی از معرفتی است که به مساله‌ اسلام داشت. لذا امام [مصمم بود] از آن دو مکتبی که آن روز در دنیا رایج بود، یعنی لیبرال‌دموکراسیِ سرمایه‌محور تا رژیمِ کمونیستیِ دیکتاتوری‌محور، از هردوی اینها جمهوری اسلامی را جدا کند؛ لذا یکی از شعارهای اصولی امام شعار «نه شرقی، نه غربی» بود؛ نه کمونیسم، نه لیبرالیسم؛ نه آن نظام سرمایه‌داری در اقتصاد و آن آزادی‌های بی‌بندوبار و بی‌برنامه در غرب، نه آن اختناق و استبدادی که در نظام‌های شرقی وجود داشت؛ هیچ‌کدام از این دو را امام قبول نداشت؛ نه شرقی و نه غربی؛ یک الگوی تازه‌ای را امام مطرح کردند برای نظام جمهوری اسلامی، به‌کلی متفاوت با آنها.
در الگوی امام، دوگانه‌هایی با همدیگر هماهنگ و هم‌ساز شدند؛ این دوگانه‌هایی که سعی می‌شده همیشه درمقابل هم قرار بگیرند، در الگوی امام با هم هم‌ساز شده‌اند؛ هم معنویت ــ معنویت دینی ــ هم رای مردم؛ هم معنویت، هم رای مردم؛ همیشه سعی می‌شده که این دو در مقابل هم باشند، اما درمقابل هم قرار نگرفتند؛ امام اینها را در کنارهم قرار داد.
اجرای احکام الهی درکنار رعایت اقتضائات و مصلحت‌های عمومی. این مجمع تشخیص مصلحت را امام تشکیل دادند؛ بعضی‌ها خیال می‌کنند این را بنده تشکیل دادم؛ نه، بنده رئیس‌جمهور بودم، امام به من نامه نوشتند و این جلسه را امام برای تعیین مصلحت به وجود آوردند؛ احکام اسلامی اجرا می‌شود، اما اقتضائات زمان و مصالح عمومی جامعه هم باید رعایت بشود؛ مراد از مصلحت این است؛ مصلحت اشخاص نیست.
مساله‌ رعایت حال ضعفا و اصرار بر عدالت اقتصادی ــ عدالت اقتصادی بالخصوص ــ در کنار تولید ثروت؛ هم تولید ثروت مجاز است، هم حتما بایستی عدالت در کشور رعایت بشود و حال ضعفا مورد رعایت قرار بگیرد؛ هم نفی ظلم، هم نفی انظلام، ظلم‌پذیری. به‌عنوان یک حکومت، به عنوان یک دولت به دولت‌های دیگر، به ملت‌های دیگر، نه ظلم می‌کنیم و نه از آنها ظلم می‌پذیریم؛ هم زور نمی‌گوییم، هم تسلیم زور نمی‌شویم؛ هم علم و دانش را و اقتصاد کشور را تقویت می‌کنیم، هم دفاع کشور را تقویت می‌کنیم؛ یعنی این‌جور نیست که فقط به فکر اقتصاد باشیم، از دفاع کشور و امنیت کشور غافل بمانیم؛ عکسش هم همین‌جور. هم انسجام و وحدت ملی باید رعایت بشود، هم تنوع آراء و گرایش‌های مختلف سیاسی باید به رسمیت پذیرفته بشود؛ این هم یک دوگانه دیگر. هم تقوا و طهارت مسئولان لازم است، هم کارشناسی و کاربلدی مسئولان لازم است؛ تعهد و تخصص درکنار هم. ببینید، اینها دوگانه‌هایی است که کسانی در اول انقلاب یا پیش از انقلاب سعی می‌کردند که اینها را درمقابل هم قرار بدهند، امام این دوگانه‌ها را هماهنگ کرد، همساز کرد، درکنار هم قرار داد. اینها خصوصیات مکتب امام است.
خب اینجا ممکن است شما یک سوالی بکنید؛ سوال کنید که این مکتبی که امام طراحی کرد، در زمان خود امام یا بعد از امام چقدر تحقق پیدا کرد؟ این سوال مهمی است؛ این سوالی است که در دنیا هم ممکن است از ما بکنند. پاسخی که من می‌دهم از روی اطلاع و دقت در حقایق کشور؛ جواب من این است که می‌گویم ما در همه‌ این سرفصل‌ها موفقیت‌های بزرگی پیدا کرده‌ایم؛ اگر کسی موفقیت‌ها را انکار کند، قطعا بی‌انصافی کرده؛ در همه‌ اینها، هم در زمینه‌ مردم‌سالاری، هم در زمینه‌ پیشرفت‌های علمی، هم در زمینه‌ مسائل دیپلماسی، هم در زمینه موقعیت کشور در دنیا، هم در زمینه‌ اقتصادی، هم در زمینه‌ خدمات عمومی، ما پیشرفت‌های بسیار زیادی داشته‌ایم.
البته ناکامی‌ها هم کم نداشته‌ایم؛ هم پیشرفت داشته‌ایم، هم ضعف و ناکامی داشته‌ایم. در اینجا هم امام ما را راهنمایی حکیمانه کرده؛ در همین مورد هم، راهنمایی امام دستگیر ما است. امام در سال آخر عمرشان خطاب به فرزندان شهدا یک بیانی دارند؛(17) امام این‌جور می‌گویند: «کارنامه‌ شما در گرو تلاش و مجاهدت شما است»، هرچه تلاش کنید، هرچه مجاهدت کنید، محصولش را جمع خواهید کرد. دنباله‌ فرمایش امام است: «زندگی در دنیای امروز زندگی در مدرسه‌ اراده است»؛ تابع اراده است. هر جا ملت و مسئولین، با اراده‌ قوی وارد میدان بشوند، موفقیت است؛ هر جا اراده‌ها سست بشود، تلاش کم بشود، عقب‌ماندگی هست. بله، ما عقب‌ماندگی هم داریم، پیشرفت هم داریم؛ این مربوط به خود ما است. ما بودیم، ما مسئولین بودیم، آحاد گوناگونِ موثّر جامعه بودند که یک‌ جا خوب عمل کردند، در آنجا موفقیت به دست آمد؛ یک ‌جا کوتاهی کردیم، تنبلی کردیم، کم آوردیم، طبعا عقب ماندیم؛ این را اصلا نمی‌شود انکار کرد. مکتب درست است، نقشه درست است، راه درست است؛ راه‌رو بایستی درست حرکت بکند. ما هر جا درست حرکت کردیم پیش رفتیم، هر جا کوتاهی کردیم و تنبلی کردیم، عقب ماندیم؛ مثال‌ها هم در این سال‌ها زیاد است؛ هم در زمان خود امام، هم بعد از رحلت امام تا امروز.
البته نقش دشمنی دشمنان هم نباید نادیده گرفته بشود. جبهه‌ گسترده‌ دشمن از اول انقلاب وارد میدان شد.
بعضی خیال می‌کنند ما دشمن‌ها را وادار به دشمنی کردیم؛ نه، ذات جمهوری اسلامی که می‌گوید با ظلم مخالف است، به طور طبیعی ظالم را با خودش مخالف می‌کند. مگر شما نمی‌گویید ما با استکبار مخالفیم، با ظلم مخالفیم؟ خیلی خب، هرکسی که مستکبر است، هر کسی ظالم است، هر دولتی که این صفات نکوهیده در او هست، با شما دشمن می‌شود؛ جمهوری اسلامی این است. شما می‌گویید ما اهل معنویتیم، آن کسانی که با معنویتِ آحاد مردم دشمنند، با شما مخالف می‌شوند. جمهوری اسلامی می‌گوید ما با منکرات مخالفیم، آن کسانی که با منکرات خو گرفته‌اند، دنبال منکراتند و نمی‌توانند جدا بشوند از منکرات، طبعا با جمهوری اسلامی مخالف می‌شوند؛ این چیز طبیعی‌ای است. جبهه‌ دشمن و دشمنی‌ها را نباید ندیده گرفت.
البته این دشمنی‌ها انواع و اقسامی داشت؛ همان روزهای مشرف به پیروزی انقلاب، آمریکایی‌ها ژنرال(18) خودشان را فرستادند تهران برای کودتا، که الحمدلله ناکام و مأیوس برگشت. در بسیاری از مسائل دیگر هم، آمریکایی‌ها و دشمنان، ناکام و مأیوس شدند؛ این فاصله‌گذاری امام، فاصله‌گذاری جدی امام با غربی‌ها طبعا دشمنانی را به وجود می‌آورد؛ نمی‌گذاشت آنها دخالت کنند. سفارت فلسطین را، دفتر فلسطین را که [دست ] غاصب(19) است، از او گرفتند دادند به فلسطینی‌ها که مالک فلسطینند؛ خب این طبعا دشمنی به وجود می‌آورد؛ این قهری است.
جوان‌های ما این را توجه کنند: غربی‌ها سه قرن دنیا را غارت کردند؛ سه قرن! دنیا را غارت کردند. از شرق آسیا، از اندونزی، از فیلیپین، از نپال، از شبه‌قاره‌ هند بگیرید تا آسیای مرکزی و آسیای غربی و تا شمال آفریقا، بخش‌های مغرب آفریقا و تا سرتاسر آفریقای سیاه؛ غربی‌ها سه قرن اینها را غارت کردند؛ به اینجا اکتفا نکردند، آمریکای جنوبی را هم دست گذاشتند، آنجا را هم غارت کردند؛ قاره‌ آمریکا را! قاره‌ آمریکا هم صاحبانی داشت، تمدنی داشت، ملت‌هایی داشت؛ اینها با حیله‌های گوناگون- که همه‌ اینها در تاریخ‌های دقیق مشخص است؛ کتاب بخوانید ان‌شاءالله، این حقایق را بیشتر از نزدیک درک کنید- فاجعه آفریدند؛ قتل، غارت، کشتار جمعی، شکنجه، فشار، برده‌گیری، برده‌داری؛ این کارها را غربی‌ها کردند. در این سه قرن، در همان حالی که غربی‌ها در عمل این‌جور مشغول جنایت بودند، روشنفکران‌شان و متفکران‌شان برای دنیا قانون حقوق بشر کشف می‌کردند و وضع می‌کردند! یعنی این تناقض در عمل و قول، این ریاکاری غربی‌ها [مشهود است]. در عمل آن‌جور، در زبان این‌جور؛ کشورهای اروپایی، بعد هم آمریکا به معنای واقعی کلمه در سرتاسر دنیا انواع و اقسام جنایت‌ها را انجام دادند. خب اینها شاهکارهای تمدن غرب است؛ اینها شاهکارهای تمدن غرب است!
امام این چیزها را خوب می‌شناخت، خوب می‌دانست. یکی از مسائل اساسی‌ای که امام بر آن اصرار داشتند، ایجاد فاصله و ایجاد مرز بین تفکر و سبک زندگی اسلامی و نظام اسلامی با نظام‌های غربی بود که این جزء مسائل اصلی امام است.
یک امتیاز بزرگ امام این بود که ملت را با مفهوم مقاومت آشنا کرد. ملت‌ها در موارد زیادی اتفاق می‌افتد که دنبال یک کاری هم هستند اما قدرت مقاومت ندارند؛ وقتی فشار وارد می‌آید، عقب‌نشینی می‌کنند. امام ملت ایران را این‌جوری بار آورد، این‌جوری تقویت کرد: مقاومت را، ایستادگی را به این ملت تزریق کرد؛ لذا ملت ایران امروز یک ملت کاملا مقاوم و کاملا مستحکم است.
خدا را شکر! این هم از برکات امام بزرگوار است و عنوان «مقاومت» امروز در ادبیات سیاسی دنیا وارد شده؛ این مقاومتی که امام به ملت ایران و به همه‌ ما یاد داد، امروز یکی از واژه‌های برجسته‌ در ادبیات سیاسی دنیا است.
من درباره‌ همین مساله‌ طمع‌های دشمنان، نقشه‌های دشمنان، توطئه‌های دشمنان، خواب‌های آشفته‌ای که دشمنان برای ملت ایران می‌بینند، یک نکته‌ مهمی را عرض بکنم که به نظر من مهم است. دو جزء دارد این نکته؛ یکی این است که امروز مهم‌ترین امید دشمنان برای ضربه زدن به کشور، امید بستن به اعتراضات مردمی است. امیدشان به این است که بلکه بتوانند با کار روانی، با فعالیت‌‌های اینترنتی و فضای مجازی و انواع و اقسام اینها، با پول، با مزدور‌پروری، مردم را در مقابل نظام اسلامی و جمهوری اسلامی قرار بدهند؛ این جزء اول از این مطلب، از این نکته؛ جزء دوم هم این است که این محاسبه‌ دشمن، در این مساله هم مثل بسیاری از محاسبات دشمن غلط است. در اول انقلاب وعده می‌دادند که جمهوری اسلامی 6ماه بیشتر عمر نخواهد کرد و سقوط خواهد کرد؛ بعد، این 6ماه که می‌گذشت، 6ماه تمدیدش می‌کردند می‌گفتند 6ماه دیگر! از این 6ماهه‌ها بیش از 86 ماه گذشته، جمهوری اسلامی که آن روز یک نهال باریک بود، یک درخت تناور و ریشه‌داری شده، روز‌به‌روز قوی‌تر و مقتدرتر هم شده. محاسبه‌شان آنجا غلط بود، اینجا هم غلط است. این محاسبه هم مثل همان محاسبات است؛ مثل محاسبه‌شان در قضیه‌ جنگ تحمیلی؛ به صدام کمک کردند به خیال اینکه در ظرف چند روز جمهوری اسلامی را ساقط کند؛ کودتاگران را کمک کردند به امید اینکه بتوانند یک غلطی بکنند؛ همه‌ اینها محاسباتی بود که آمریکایی‌ها و غربی‌ها کردند و همه غلط بود. امروز هم این محاسبه غلط است که خیال کنند می‌توانند ملت ایران را در مقابل نظام اسلامی قرار بدهند، می‌توانند در مقابل جمهوری اسلامی عاملی را قرار بدهند که می‌دانند جمهوری اسلامی به آن عامل خیلی اهمیت می‌دهد و آن، عامل مردم است.
این اشتباه را آمریکایی‌ها چرا می‌کنند؟ چون مشاورینی دارند که آن مشاورین، ایرانیان خائنی هستند که به آنها مشورت می‌دهند. این مشاورین خیانتکار، خب به کشور خودشان که خیانت می‌کنند، اما درواقع به آنها هم خیانت می‌کنند؛ چرا؟ چون بدون اطلاع صحیح به آنها مشورت می‌دهند؛ آن بیچاره‌ها هم طبق مشورت اینها عمل می‌کنند، شکست می‌خورند. یکی از حرف‌های آنها، از مشورت‌های آنها همین است که «شما روی ملت ایران برای مقابله‌ با نظام اسلامی و جمهوری اسلامی حساب کنید؛ ملت ایران از دین، از نظام اسلامی، از روحانیت زده شده‌اند؛ می‌توانید روی اینها حساب کنید، اینها می‌ایستند در مقابل نظام اسلامی»؛ این مشاورین ناآگاه و خائن- خائن به هر دو طرف- این را به اربابان آمریکایی‌شان می‌گویند؛ پول می‌دهند، آنها هم همین را تحلیل می‌کنند، در صحبت‌هایشان می‌گویند، در مجلس سنایشان می‌گویند، در جاهای مختلف این را تکرار می‌کنند، در داخل هم یک عده آدم ساده‌لوح- البته خوشبختانه تعداد معدود- قبول می‌کنند؛
گاهی می‌شنویم در نوشته‌های اینترنتی یا در رسانه‌ها و روزنامه‌ها که اظهارنظر می‌کنند که بله، مردم نسبت به روحانیت بی‌اعتقاد شده‌اند، نسبت به دین بی‌اعتقاد شده‌اند؛ اینها را اینجا در داخل هم می‌شنویم. خب، این یکی از آن محاسبات صددرصد غلط است؛ امروز گرایش مردم به انقلاب و به دین از روز اول انقلاب یقینا بیشتر است. اگر کسی می‌خواهد گرایش مردم به انقلاب و مبارزات و مجاهدت‌ها را بفهمد، به تشییع میلیونی شهید قاسم سلیمانی نگاه کند. بدن قطعه‌قطعه‌شده‌ شهید سلیمانی به‌وسیله‌ میلیون‌ها انسان بدرقه شد؛ یک فرد انقلابی، یک فرد مبارز و مجاهد که برای جمهوری اسلامی جان خودش را کف دستش گرفته بود؛ مردم این‌جور از او بزرگداشت و احترام کردند؛ این یک نمونه؛ نمونه‌های دیگر هم زیاد دارد؛ [مثلا] علما. مرحوم آیت‌الله صافی‌گلپایگانی یک مرجع تقلید بود، یک فقیه بود؛ شما ببینید در تشییع جنازه‌ این مرد چه حرکت عظیمی مردم نشان دادند. مرحوم آیت‌الله بهجت، یک فقیه عارف و معنوی بود؛ در تشییع جنازه‌ او، در بدرقه‌ او به‌سوی بهشت، مردم قم، قم را لبریز از احساسات کردند؛ از جاهای مختلف دیگر هم به قم رفتند برای تشییع. شما به من بگویید در بین آحاد برجسته‌ کشور، از سیاسی، از هنرمند، از ورزشکار و دیگر چهره‌ها چه کسی هست که وقتی از دنیا برود، مردم این‌جور برایش احساسات به خرج می‌دهند؟ این نشانه‌ چیست؟ این نشانه‌ بی‌اعتقادی مردم به روحانیت است؟ این نشانه‌ بی‌اعتقادی مردم به دین و به جهاد و به مقاومت است؟ تحلیل‌هایشان این‌جوری است؛ این‌جوری تحلیل می‌کنند.
شما ببینید در همین سرودی که این روزها پخش شده که اظهار ارادت به ولی‌امر، ولی‌عصر (عجّل‌الله تعالی فرجه الشریف و روحنا فداه) و سلام به حضرت بقیه‌الله است، مردم چه کار دارند می‌کنند؛ چه اظهار شوقی، چه همراهی‌ای، چه اظهار ارادتی! پیر، جوان، نوجوان، کودک، زن، مرد، همه، در سرتاسر کشور، در تهران یک‌جور، در مشهد یک‌جور، در اصفهان یک‌جور، در یزد یک‌جور، در شهرهای مختلف یک‌جور؛ این دلیل چیست؟ این دلیل روگردانی مردم از دین است؟ یا بعکس. ما اول انقلاب این‌جور چیزها را نداشتیم؛ ما اول انقلاب هجوم دانشجویان جوان به سمت مراکز اعتکاف را نداشتیم، این اجتماعات عظیم مذهبی را نداشتیم؛ امروز اینها هست؛ نخیر، درباره‌ ملت ایران اشتباه کردند. یا راه‌پیمایی‌های بیست‌ودوم بهمن؛ ۴۳ سال است که در بیست‌ودوم بهمن و در روز قدس، مردم راه‌پیمایی می‌کنند با این عظمت! این دلیل رویگردانی مردم از انقلاب است؟ این دلیل وفاداری مردم است، این دلیل مقاومت مردم است، این دلیل ایستادگی مردم است، این دلیل تأثیر درس امام در این ملت بزرگ و بزرگوار است.
در پایان عرایضم می‌خواهم چند توصیه بکنم به فعالان عرصه‌ انقلابی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی؛ افراد فعال، چه جوانان و چه دیگران، چند توصیه می‌خواهم عرض بکنم.
یک توصیه این است که نگذارید ضدانقلاب و دشمن از انقلاب شما هویت‌زدایی کند؛ نگذارید حقیقت انقلاب را واژگونه نشان بدهد، غلط نشان بدهد؛ این یک توصیه است، توصیه‌ مهمی است؛ جوان‌های هوشمند و فرزانه روی این فکر کنند.
توصیه‌ بعدی: نگذارید یاد امام در جامعه کمرنگ بشود. همان‌طور که گفتم، امام روح این انقلاب است؛ نگذارید یاد امام را کمرنگ کنند، نگذارید امام را تحریف کنند.
توصیه‌ بعدی: نگذارید رده‌های ارتجاع در کشور نفوذ کنند و جاگیر بشوند. «مرتجع» یعنی چه؟ ما وقتی می‌گوییم «مرتجع»، ذهن بعضی‌ها می‌رود به کسی که یک عرقچینی بر سرش است؛ نه، مرتجع آن کسی است که در سیاست و سبک زندگی، تابع سیاست و سبک زندگی غربی است؛ این مرتجع است. این [وضع] در کشور ما بود؛ در دوران حاکمیت فاسد و وابسته‌ پهلوی، سبک زندگی غربی در کشور بود، انقلاب آمد آن را پس زد؛ هرکس به آن برگردد مرتجع است. ممکن است این شخصی که مرتجع است تی‌شرت و شلوار لی و پاپیون و ادوکلن فرانسوی هم بزند، اما مرتجع است. هر کسی که به سمت زندگی و فرهنگ و سبک زندگی غربی برود، او مرتجع است. نگذارید کشورتان به سمت ارتجاع برود؛ نگذارید ارتجاع در بدنه‌ کشور جاگیر بشود و نفوذ کند..
توصیه‌ بعدی: دروغ و فریب و جنگ روانی دشمن را افشا کنید. یک روزی بود زمان امام، نه اینترنت بود، نه ماهواره‌ها به این شکل بود؛ آنجا امام می‌گفت که دشمن با قلم با شما مبارزه می‌کند؛ با قلم. امام متوجه بود. امروز بحث قلم نیست، امروز بحث فضای مجازی است، بحث ماهواره‌ها است؛ جنگ روانی است؛ جنگ روانی همه‌گیر و همه‌جایی. نگذارید جنگ روانی دشمن در کشور تأثیر بگذارد. ببینید! حالا یک نمونه‌ کوچک جنگ روانی را من بگویم. نفت ایران را در سواحل یونان دزدی می‌کنند، می‌دزدند- نفت ما را دزدیدند- بعد دلاوران از‌جان‌گذشته‌ جمهوری اسلامی جبران می‌کنند و کشتی نفتی دشمن را ضبط می‌کنند، او در تبلیغات سراسری فراگیر و امپراتوری رسانه‌ای، ایران را به دزدی متهم می‌کند! چه کسی دزد است؟ شما نفت ما را دزدیدید؛ ما از شما پس گرفتیم؛ پس‌گرفتن مال دزدی که دزدی نیست. شما دزدید. آمریکایی‌ها به دولت یونان دستور می‌دهند، دولت یونان هم عمل می‌کند، نفت ما را می‌دزدد. خب اینها جنگ روانی است؛ با این جنگ روانی- که امثال اینها هر روز موارد متعددی اتفاق می‌افتد- مقابله کنید.
توصیه‌ بعدی: از سرمایه‌ ایمان مردم برای تولید عمل صالح بهره بگیرید. مردم، مومنند، مردم ایمان دارند؛ این ایمان می‌تواند عمل صالح تولید کند؛ این کار را شما می‌توانید بکنید؛ که امام بزرگوار ما استاد بی‌نظیر این کار بود؛ امام، استاد بی‌نظیر استفاده‌ از ایمان مردم برای تولید عمل صالح بود.
توصیه‌ بعدی: نگذارید کسانی این‌جور وانمود کنند که کشور به بن‌بست رسیده. الان در فضای مجازی کسانی کارشان همین است- حالا آیا از روی غفلت می‌کنند یا پول می‌گیرند، من نمی‌دانم- می‌خواهند وانمود کنند کشور به بن‌بست رسیده؛ نه، کشور به بن‌بست نمی‌رسد. زمان امام هم همین اتفاق افتاد. آن وقت هم کسانی در روزنامه‌هایشان نوشتند که کشور به بن‌بست رسیده، امام گفتند نه، شما به بن‌بست رسیدید؛ جمهوری اسلامی به بن‌بست نمی‌رسد. گفتند شما به بن‌بست رسیدید؛(20) واقعش هم همین است. نگذارید مردم را مأیوس کنند.
توصیه‌ بعدی: امام در یک مواردی، در خلوت یا جلوت به مجریان نهیب می‌زد؛ گاهی در علن، گاهی هم در جلسات خصوصی؛ اما در مواردی هم صریحا قدرشناسی می‌کرد. موارد متعددی داریم که امام با صراحت از مسئولین کشور- یا از یک نفر، یا از مجموعه‌ای از مسئولین- قدرشناسی کرده. توصیه‌ من این است، امروز که دشمن در صدد تخریب مسئولان انقلابی است، وظیفه‌ قدرشناسی وظیفه‌ سنگینی است؛ باید از مسئولین قدرشناسی کرد. این‌که انسان می‌بیند در قضیه‌ آبادان یک وزیر سه چهار روز، شبانه‌روز بر سر آن کار می‌رود، خودش می‌ایستد، این خیلی کار مهمی است؛ این‌که رئیس‌جمهور محترم یا معاون او می‌روند با آسیب‌دیدگان قضیه ملاقات می‌کنند، به آنها تسلا می‌دهند، به دل‌های آنها آرامش می‌دهند، اینها خیلی باارزش است؛ از اینها باید قدرشناسی بشود. البته عاملان خرابکاری‌ها هم بایستی مجازات بشوند؛ هم در همین قضیه‌ آبادان، هم در هر قضیه‌ دیگری، آنهایی که عامل خرابکاری هستند، باید البته مجازات بشوند.
پروردگارا! تو را به ارواح مطهر شهدای عزیزمان و به روح مطهر امام سوگند می‌دهیم که ما را جزء پیروان راه حق و حقیقت جمهوری اسلامی قرار بده. پروردگارا! از تو می‌خواهیم که گام‌های ما را و گام‌های ملت ما را در این راه ثابت بدار.
شنیدم، به من خبر دادند که امروز در اثنای سخنرانی جناب آقای حاج‌حسن‌ آقای خمینی کسانی سروصدا کردند؛ بنده با این کار مخالفم، با این نوع تخریب کردن‌ها و سروصدا کردن‌ها بنده موافق نیستم، من مخالفم؛ این را همه بدانند. امیدواریم ان‌شاءالله خدای متعال همه‌ ما را به راه راست هدایت کند.
والسّلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته

پی‌نوشت:
1. مولوی. مثنوی معنوی، دفتر اول
2. ژوزف استالین (دومین رهبر اتحاد جماهیر شوروی)
3. سوره‌ طلاق، بخشی از آیه‌ ۳؛ «... و هرکس بر خدا اعتماد کند، او برای وی بس است...»
4. مرحوم سیدعلی محمد وزیری‌یزدی، مؤسس کتابخانه‌ بزرگ وزیری
5. سوره‌ سبأ، بخشی از آیه‌ ۴۶؛ «بگو: من فقط به شما یک اندرز می‌دهم، که دودو و به‌تنهایی برای خدا به پا خیزید...»
6. سوره‌ بقره، بخشی از آیه‌ ۲۳۸؛ «... خاضعانه برای خدا به پا خیزید.»
7. سوره‌ مدثر، آیات۱ و ۲؛ «ای کشیده ردایِ شب بر سر، برخیز و بترسان.»
8. سوره‌ حدید، بخشی از آیه‌ ۲۵؛ «... تا مردم به انصاف برخیزند...»
9. سوره‌ نساء، بخشی از آیه‌ ۱۲۷؛ «... و [درباره‌] کودکان ناتوان و اینکه با یتیمان [چگونه] به داد رفتار کنید پاسخگر شماست...»
10. سوره‌ الرّحمن، بخشی از آیه‌ ۹؛ «و وزن را به انصاف برپا دارید…»
11. سوره‌ شوری، بخشی از آیه‌ ۱۳؛ «... دین را برپا دارید...»
12. سوره‌ مائده، بخشی از آیه‌ ۶۸؛ «... تا [هنگامی که] به تورات و انجیل عمل نکرده‌اید...»
13. ازجمله، سوره‌ بقره، بخشی از آیه‌ ۴۳؛ «... و نماز را بر پا دارید...»
14. حافظ. غزلیّات، غزل شماره‌ ۳۷۴؛ «بیا تا گُل برافشانیم و مِی در ساغر اندازیم/ فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم»
15. چرب‌زبانی، تملّق گفتن
16. صحیفه‌ امام، ج ۱، ص ۸۷؛ بیانات در جمع طلاب و بازاریان (1341/8/14)
17. صحیفه‌‌ امام، ج ۲۱، ص ۱۳۷؛ پیام به مهدی کروبی (سرپرست بنیاد شهید انقلاب اسلامی) (1367/6/28)
18. رابرت ارنست‌هایزر (ژنرال نیروی هوایی ایالات متحده‌ آمریکا)
19. غاصب به معنای مغصوب به‌کار برده شده: غصب‌شده
20. صحیفه‌ امام، ج ۱۴، ص ۳۷۶؛ سخنرانی در جمع نمایندگان مجلس شورای اسلامی (1360/3/6)

 

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰