غلامرضا ظریفیان، معاون وزیر علوم دولت اصلاحات در گفت‌و‌گو با «فرهیختگان»:
به نظر بنده بزرگان انقلاب وظیفه دارند نسبت به شبهاتی که پیرامون شخصیت امام مطرح می‌شود به‌طور کامل و روشن از مواضع امام دفاع کنند و آن را دوباره بازخوانی کنند.
  • ۱۴۰۱-۰۳-۱۲ - ۰۴:۵۷
  • 30
غلامرضا ظریفیان، معاون وزیر علوم دولت اصلاحات در گفت‌و‌گو با «فرهیختگان»:
نگاه امام(ره) به حق تعیین سرنوشت مردم در میان فقهای شیعه بی‌نظیر است
نگاه امام(ره) به حق تعیین سرنوشت مردم در میان فقهای شیعه بی‌نظیر است

نرگس چهرقانی، خبرنگار گروه سیاست: یکی از مهم‌ترین جنبه‌های عقلانیت سیاسی حضرت امام خمینی(ره) تکیه ایشان بر مردم بود، همین جنبه باعث ایجاد تمایز بین ایشان و سایر فقهای شیعه در دوران حیات‌شان می‌شد، زیرا براساس خاطرات و اسناد تاریخی برجای مانده برخی فقها در آغاز نهضت اسلامی امام در سال 42 ایشان را از دخالت در سیاست و مبارزه با رژیم پهلوی بر حذر می‌داشتند، زیرا از نظر این دسته از فقها هرگونه فعالیت سیاسی علیه دولت پهلوی از آنجا که با حمایت مردمی همراه نمی‌شود، درنهایت منتهی به شکست خواهد شد و در نتیجه این شکست نیز مانند انقلاب مشروطه نهاد دین و حوزه‌های علمیه در ایران تضعیف خواهند شد. امام برخلاف این دیدگاه با اعتماد به مردم پای در مسیر مبارزه با حکومت پهلوی گذاشتند و درنهایت توانستند با اتکا بر همین مردم در سال 57 حکومت پهلوی را ساقط کنند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز نگاه امام به مردم تغییر نکرد، با وجود آنکه مردم رهبری امام را پذیرفته بودند و بارها در خیابان‌ها شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» را سر داده بودند، اما امام خود شخصا دست به تعیین نوع حکومت آینده نزد و تصمیم‌گیری در این رابطه را به مردم واگذار کرد. در ادامه این مطلب با غلامرضا ظریفیان، استاد تاریخ دانشگاه تهران  و معاون وزیر علوم دولت اصلاحات به بررسی جایگاه مردم در سیره و اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) به گفت‌وگو پرداخته‌ایم. متن این گفت‌وگو در ادامه از نظر شما می‌گذرد.

پیش از آغاز نهضت امام در سال 42 نگاه فقهای شیعه به حاکمیت مردم و آزادی ملت در تعیین سرنوشت‌شان چگونه بود؟
بعد از غیبت کبری تا دوران ماقبل مشروطه عموم فقهای شیعه به این دلیل که زمینه را مناسب نمی‌دیدند، به‌هیچ‌وجه به‌سمت تغییر نظام سیاسی و تشکیل حکومتی اسلامی و مبتنی بر اراده سیاسی مردم نمی‌رفتند، نحوه رفتار فقها در این دوران بیشتر براساس رساله فی‌العمل مع سلطان سیدمرتضی بود، یعنی آنها به‌دنبال این بودند که نحوه ارتباط با حکمران چطور باشد تا ظلم حکمرانان به مردم را کاهش دهند. موضوع حق تعیین سرنوشت مردم در عصر مشروطه برای نخستین‌بار توسط بزرگانی چون آخوند خراسانی یا میرزای‌نائینی در کتاب مطرح شد اما این بزرگان نیز به‌دلیل نامناسب بودن شرایط و عدم آمادگی مردم این حق را آن‌گونه که باید قطعی نمی‌دانستند، ولی به‌هرحال با مجاهدت این فقهای بزرگ شیعه در عصر مشروطه عرصه‌های جدید در رابطه با حق تعیین سرنوشت مردم ایجاد شد که ما نتیجه آن را در قانون اساسی مشروطه می‌بینیم، در این قانون همان‌گونه که سلطنت به‌رسمیت شناخته‌شده، عرصه‌هایی نیز برای حاکمیت ملت در نظر گرفته است.

از پاسخ شما می‌شود این‌گونه استنباط کرد که عدم آمادگی مردم باعث شده است پس از غیبت کبری، فقهای شیعه آن‌گونه که باید دست به مبارزه برای تشکیل حکومت اسلامی مبتنی‌بر نظر مردم نزنند، آیا این مورد نیز در رابطه با امام‌خمینی(ره) به‌ویژه در سال‌های 42 تا 56 صادق است؟
بعد از تحولات عصر مشروطه در آغاز دهه40 امام(ره) به‌طور جدی وارد عرصه فعالیت سیاسی می‌شوند، در آغاز نهضت حضرت‌امام در سال42 هم شرایط آن‌گونه که باید مناسب نبوده و اقبال مردم به نهضت نیز محدود بوده است، به همین جهت امام تا سال56 عمده وقت خود را صرف آگاهی‌بخشی به مردم با صدور اعلامیه و اطلاعیه‌های مختلف می‌کرده است. در این رابطه پاسخ امام‌خمینی به سوال خبرنگار روزنامه لوموند فرانسه قابل‌توجه است، خبرنگار لوموند در پاریس از امام سوال می‌کنند شما از 42 تا 56 خیلی فعال نبودید و در حد اطلاعیه‌ها و سخنرانی‌ها با مردم ارتباط داشتید، چطور شد که از این زمان به بعد (سال56) حرکت گسترده‌ای را شروع کردید؟ امام در پاسخ دقیقا به همین موضوع اشاره می‌کنند و می‌گویند در ابتدا تحلیل من از شرایط به‌گونه‌ای بود که احساس می‌کردم جامعه به دلایلی امکان درکنار هم قرار گرفتن و وحدت را ندارند، اما بعد از حوادثی که مشهور به واقعه چهلم‌هاست، امام فرمود من یک‌باره دیدم جامعه درکنار هم قرار گرفته است و این اقبال را در مردم دیدم که قصد دارند در سرنوشت خود نقش داشته باشند، به همین جهت احساس کردم زمانه دیگری است و همین احساس تکلیف من را جدی‌تر کرد تا وارد عرصه شوم. در یک جمع‌بندی کلی می‌توان گفت میان فقهای شیعه نوع نگاه و رویکرد امام به‌ حق تعیین سرنوشت مردم بی‌نظیر است. امام(ره) با همین نگاه میراثی از خود به‌جای گذاشتند که این میراث با آنچه علمای بزرگ ما تلاش کردند کاملا متفاوت است. امام در عرصه تعیین سرنوشت کاملا معتقد بودند مردم نه اینکه صرفا تکلیف دارند بلکه حق دارند، این حق تکوینی مردم است. به اعتبار این حق تکوینی نیز معتقد بودند تعیین سرنوشت حق شرعی، قانونی و عقلانی مردم است، براساس همین امام میراث بی‌نظیری و برخاسته از حق تعیین سرنوشت مردم برای ما به‌نام جمهوریت به ارمغان آوردند. جمهوریتی که امام به ارمغان آوردند در تاریخ ایران سابقه ندارد و برای تحقق آن امام با پدیده‌های مدرن همچون تشکیل حزب که از لوازم تحقق حاکمیت ملی در دوران مدرن است نیز موافق بودند، ما تبلور جمهوریت مدنظر امام را در اصل56 قانون اساسی جمهوری اسلامی می‌بینیم. در اصل56 قانون اساسی ایران که به تایید امام(ره) و سایر فقهای شیعه نیز رسید آمده است حق تعیین سرنوشت ازآن خداوند است و خداوند این حق را به ملت واگذار کرده و هیچ‌کسی حق ندارد این امری که خداوند به ملت تنفیذ کرده، بگیرد.

از نظر شما در ابتدای انقلاب بیان امام بر «میزان رای ملت است» یک بیان سلبی و متناسب با شرایط آن دوره بود یا عبارت «میزان رای ملت است» را برخاسته از اندیشه امام می‌دانید؟
پیش از این نیز تعداد اندکی از شخصیت‌های علمی حوزه این مساله را مطرح کرده بودند که بیان امام مبنی‌بر «میزان رای ملت است» درواقع یک بیان سلبی و در واکنش با حرف‌های دیگران بود و اصلا جنبه ایجابی نداشت، درحالی‌که یک مرور ساده، نه مرور تحقیقی، در بیانات حضرت‌امام در بعد و قبل از انقلاب داشته باشیم می‌فهمیم اساسا مساله حق سرنوشت مردم جزء محکمات اندیشه امام است و جزء متشابهات نیست که بخواهیم آن را تفسیر یا تحلیل کنیم، امام مساله حق تعیین سرنوشت را امر ایجابی می‌دیدند.
 همان‌طور که در پاسخ سوالات قبلی اشاره کردم ایشان معتقد بودند آزادی همه انسان‌ها در تعیین سرنوشت خود یک حق عقلانی، شرعی و بالاتر از همه حق تکوینی است و عبارت «میزان رای ملت است» تنها بیان امام(ره) در این رابطه نیست، ایشان در سخنان خود بارها به مساله حق سرنوشت مردم اشاره کرده‌اند که به بخشی از آنها اشاره می‌کنم.
یکی از شبهاتی که طرفداران رژیم پهلوی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی به حرکت امام وارد می‌کردند این بود که مردم ایران در گذشته به قانون اساسی مشروطه رای داده‌اند پس به‌صورت قانونی نمی‌شود حق سلطنت و حکومت بر مردم ایران را از شاه سلب کرد. امام در پاریس خیلی روشن و شفاف جواب این شبهه را دادند. الان فیلم و صوت سخنان ایشان در این رابطه موجود است و می‌توانید شما به آن مراجعه کنید. امام(ره) در این سخنرانی طی یک بحث جدلی می‌گویند، حتی اگر فرض کنیم شاه فردی صالح، سلیم‌النفس و خدمتگزار به ملت بود اما جمعیت میلیونی که امروز به خیابان‌ها آمده‌اند یکصدا همه از بزرگ و کوچک می‌گویند ما این شاه را نمی‌خواهیم و اراده کرده‌ایم فرد صالح دیگری را به‌جای او به قدرت برسانیم. امام در ادامه می‌فرمایند، این حق ملت است که سرنوشت خود را تعیین کند و هر که را بخواهد بر قدرت برساند. یا امام بعد از ورود به ایران در بهشت‌زهرا(س) نیز در پاسخ به این شبهه می‌گویند، اگر پدران ما روزگاری تصمیم گرفته‌اند و فرض کنیم مبتنی‌بر این تصمیم سلطنت رضاشاه نیز قانونی بوده است، اما آیا امروز ما حق نداریم برای خود تصمیم بگیریم؟ چه حقی آنها داشتند که برای ما سرنوشت‏‌ ‌‏معین کنند؟ هرکسی سرنوشتش با خودش است. مگر پدرهای ما ولی ما هستند؟ مگر آن‏‌ ‌‏اشخاصی که در صد سال پیش از این، 80 سال پیش از این بودند، می‌توانند سرنوشت‏‌ ‌‏ملتی را که بعدها وجود پیدا می‌کنند، آنها تعیین بکنند؟
جایگاه مردم در نظر امام آنقدر بالاست که ایشان در حکم نخست‌وزیری مهندس بازرگان نیز به این موضوع اشاره می‌کنند و می‌گویند، به اعتبار آرای عمومی که مردم در خیابان به من ابراز کردند من نخست‌وزیر تعیین می‌کنم. این مثال‌هایی که زده شد همگی نشان می‌دهد تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی امام مکرر به شکل ایجابی شقوق مختلف حق تعیین سرنوشت مردم را به لحاظ شرعی، عقلی و حقوقی مطرح کردند. تعجب می‌کنم برخی به این کدها و نکاتی که امام فرمودند، توجه نمی‌کنند. همین تک‌جمله «میزان رای ملت است»، را در صحیفه امام جست‌وجو کنید، متوجه خواهید شد نه یک‌بار بلکه امام چندین‌بار این جمله را بیان کرده‌اند.
به‌عنوان مثال در روزهای ابتدایی پس از پیروزی انقلاب عده‌ای می‌گویند باید مجلس موسسانی تشکیل شود تا منتخبان آن مجلس برای مردم تصمیم بگیرند، امام در پاسخ به این عده می‌گویند منتخبان مجلس موسسان وکیل مردم هستند، مردم نهایت هستند و وکیل نمی‌تواند حق کسی که او را وکیل کرده، سلب کند. «میزان رای ملت است»، وکیل موظف است آنچه موکل گفته، انجام دهد و حق ندارد رای مردم را سلب کند. اینجا امام تاکید می‌کنند که میزان رای ملت است و این بدون تفسیر است.

نگاه امام نسبت به رای و نظر مردم پس از انقلاب نیز به همان شکل پیش از انقلاب بود یا اینکه با تشکیل جمهوری اسلامی و متناسب با مقتضیات زمانه مانند بحران‌های سیاسی ابتدای انقلاب یا جنگ هشت‌ساله این نگاه نیز دچار تعدیل و تغییر شد؟
نگاه امام نسبت به حق تعیین سرنوشت مردم تغییری نکرد، ایشان پس از انقلاب تا پایان عمر بابرکت خود نیز مکرر به مناسبت‌های مختلف به‌صراحت بیان می‌کردند تابع آرای مردم هستیم و ملت ما هر طور رای داد ما هم از آنها تبعیت می‌کنیم. در عرصه عمل نیز امام به این موضوع پایبند بودند، پس از آنکه با رای مردم حکومت جمهوری اسلامی تشکیل شد از همان ابتدا و با وجود شرایط سخت و آشوب‌زده کشور امام مساله انتخابات و رجوع به آرای عمومی را مطرح کردند و براساس همین تاکیدات نیز شاهد برگزاری انتخابات مختلف اعم از انتخابات خبرگان قانون اساسی تا انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاست‌‌جمهوری و... بودیم. در جنگ هشت‌ساله نیز حتی انتخابات در کشور ما تعطیل نشد، درحالی‌که بسیاری از کشورهای مدعی دموکراسی در شرایط جنگی با اعلام وضعیت ویژه انتخابات برگزار نمی‌کردند.

آیا اتکای امام به مردم فقط شامل مسائل سیاسی می‌شد؟
خیر. در این رابطه می‌شود به مساله جنگ ایران و عراق اشاره کرد. طی 200 سال گذشته در جریان حملات متعددی که از سوی بیگانگان به کشور ما شد، بخش‌هایی از خاک ایران نیز جدا شدند تا اینکه ببر نقشه ایران به گربه امروزی تبدیل شد اما در دوران جمهوری اسلامی پس از حمله رژیم صدام به خاک ایران امام با اتکا به ملت و اعتقادی که به آنها داشت، توانست کشور را از شر دشمن نجات دهد بدون آنکه یک سانت از خاک ایران جدا شود. در سال 67 نیز امام بعد از اینکه احساس کردند شرایط کشور و نیازهای مردم و تاب‌آوری مردم به‌گونه‌ای است که باید تصمیم دیگری برای منافع مردم و ملت بگیرند همه مسئولیت‌ها را پذیرفتند و قطعنامه 598 را امضا کردند. بنابراین امام هم در نظر و هم در عمل به شکل ایجابی کاملا معتقد به تعیین حق سرنوشت برای ما مهم است و دخالت در این امر در هر شکلی نوعی تجاوز به حقوق مردم است و این نگاه را در آخرین زمان‌های عمر خود هم نظری و هم عملی پایبند بودند.

اگر نکته‌ای باقی مانده، بفرمایید.
به نظر بنده بزرگان انقلاب وظیفه دارند نسبت به شبهاتی که پیرامون شخصیت امام مطرح می‌شود به‌طور کامل و روشن از مواضع امام دفاع کنند و آن را دوباره بازخوانی کنند. همچنین اگر این کشور بخواهد راه خود را درست طی کند گذرگاهی ندارد جز اینکه حق تعیین سرنوشت را برای همه مردم و در همه عرصه‌ها درنظر بگیرد.

در این رابطه بیشتر بخوانید:
امام(ره) ضامن آزادی‌های مشروع بود (لینک)

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰