محمدرضا حاجیعبدالرزاق، خبرنگار گروه ورزش: مدتها از فراز کمالوند خبری نبود و او سعی میکرد کمتر مصاحبه کند. به قول خودش از آنجایی که در مدت اخیر چند جابهجایی را تجربه کرده بود بیش از اندازه در کانون توجهات قرار گرفته و همین موضوع باعث شده بود تا کمتر با رسانههای مختلف مایل به گفتوگو باشد. با این حال بعد از رقابتهای هفته سیودوم لیگ دسته اول و بازی خیبر مقابل قشقایی شیراز این فرصت دست داد تا مصاحبه مفصلی را با وی ترتیب داده و از هر دری با او صحبت کنیم. از آخرین شرایط خیبر گرفته تا وضعیت فوتبال تبریز و در ادامه درخصوص قهرمانی استقلال و درنهایت هم درخصوص وضعیت فدراسیون و تیم ملی با کمالوند صحبت کردیم. با این توضیح که چندان علاقه نداشت درباره حواشی مربوط به مسابقات لیگ دسته اول صحبت کند. گفتوگوی «فرهیختگان» با کمالوند را در ادامه میخوانید.
از وقتی به خیبر پیوستید خیلی وقت است در رسانهها خبری از شما نیست. خودتان را ممنوعالمصاحبه کردهاید؟
در هر صورت من در یک مقطعی ظرف یکسال دو، سه تیم عوض کردم، به همین خاطر در کانون توجه قرار گرفتم. این درحالی است که دو، سه تیمی را هم که تغییر دادم، یک بخشی از آن از دست من خارج بود. مثلا در بحث تراکتور بهخاطر اختلافاتی که به وجود آمد اصلا به شروع مسابقات نرسیدیم یا جدایی از استقلال که دلایل خاص خودش را داشت. به همین دلیل چون بیش از اندازه در کانون توجهات بودم گفتم شاید هجمه ایجاد شود، احساس کردم اگر از این فضا یکمقدار دوری کنم بهتر است. حالا هم الحمدلله که چندماهی میشود از همهچیز فاصله گرفتیم و در این چندماه اخیر هم که به خیبر آمدم محیط خیلی آرام و نتایج خوبی را هم کسب کردیم. هرچند من خیلی دیر و از هفته بیستودوم به این تیم اضافه شدم که با وجود این، در آستانه صعود هم قرار گرفتیم. بنابراین همهچیز خیلی خوب است اما ترجیح خودم این بود که یکمقدار از کانون توجهها دور باشم.
کار کردن در خیبر چطور است؟ هرچند همه میدانند کار در لیگ دسته اول خیلی سخت است.
بله، همینطور است. من در اواخر بازیها و درحالی که چند هفتهای از نیمفصل گذشته بود به خیبر آمدم. درمجموع تجربه خوبی را کسب کردم، ضمن اینکه اتمسفر شهر بسیار خوب است و ازسوی دیگر هم رابطه بسیار خوبی با مالک و مدیریت تیم دارم. عبدی برای این باشگاه خیلی زحمت میکشد و یک مجموعه خوب و حرفهای را فراهم کرده است و به همین خاطر تصمیم گرفتهام برای فصل آینده هم همینجا بمانم. درواقع برخلاف اینکه در یک مدت کوتاه سه، چهار تیم عوض کردم اما به کار در اینجا ادامه میدهم. به همین خاطر مسابقات امسال را به فصل آینده متصل کردم تا در فصل بعدی هم در خدمت خیبر باشم.
با هدف صعود به لیگ برتر؟
بله، درست است. تا دوستان هم دست از سر ما بردارند مدام نگویند که فراز از این تیم به آن تیم میرود و بتوانم یک ثباتی را ایجاد کنم.
همین موضوع دستمایه بسیاری از شوخیها در فصل اخیر فوتبال کشور بود.
دوستان یکمقدار بیانصافی میکنند. مثلا نمیگویند من 8سال در تبریز بودم و 4سال آن را در تراکتور و 4سال دیگر را در گسترش سپری کردم. شما یک مربی را در لیگ ما پیدا کن که 4سال در یک باشگاه بماند اما من دو تا 4سال ماندم. چطور آنها را نمیگویند. در هر صورت در مقاطعی اتفاقاتی هم میافتد که یکسری از آنها ناخواسته است. مثلا قضیه تراکتور که به فوتبال و مسابقات ربطی نداشت و مشکلات دیگری به وجود آمد یا در استقلال در مقطعی به این تیم رفتم که خوب هم کار کردم و در ادامه به هر دلیل خواستم جدا شوم. یعنی با مصیبت و دعوا و مرافه که جدا نشدم. این یک امر طبیعی در فوتبال است. یکجایی ممکن است شما چندسال ممتد در یک تیم کار کنید که من دو تا 4سال در تبریز ممتد کار کردم و یکجایی هم شاید طی یکسال برخی اتفاقات ناخواسته بیفتد که دوستان خیلی بیش از حد روی این مسائل زوم کردند و متاسفانه به این قضیه منصفانه نگاه نکردند.
واکنشهای طنز درخصوص تغییرات پیاپی تیمهایتان را میخواندید؟
خیلی به این مسائل اهمیت نمیدهم اما کموبیش این صحبتها به گوشم میرسید که مثلا فراز مارکوپولو شده و صبح که بیدار میشویم در یک تیم است و بعدازظهر یک تیم دیگر و از این حرفها زیاد بود.
فوتبال تبریز چرا به این روز افتاده است. بهعنوان کسی که سالها در فوتبال این شهر کار کردید چرا فوتبال این شهر تا این اندازه نزول کرده است؟
واقعا ترجیح میدهم درباره فوتبال تبریز دیگر صحبت نکنم چون متاسفانه فضا و جو فوتبالی در این شهر نسبت به گذشته خیلی تغییر کرده است، بنابراین دوست ندارم الان درباره فوتبال این شهر خیلی صحبت کنم و در یک مقطع دیگر مفصل در این رابطه صحبت میکنم.
اگر بخواهید فقط به یک مشکل اشاره کنید، بزرگترین مانع و مشکل کدام است که اجازه نمیدهد فوتبال تبریز و بهخصوص تراکتور به روزهای خوب گذشه برگردد؟
فضای فوتبال در تبریز تغییر کرده است. درواقع آن فضایی که در اواخر دهه80 و اوایل دهه90 در تبریز داشتیم و به موفقیتهای بزرگی رسیدیم دیگر امروز شاهد این فضا نیستیم. در آن زمان تیم بعد از چندینسال به لیگ برتر آمد و استادیوم از همان زمان مملو از جمعیت میشد. این درحالی است که در سال دوم با بازیکنان جوان و کمتجربه و لیگ یکی و البته هزینهای اندک فقط یکامتیاز برای گرفتن سهمیه کم آوردیم؛ اما متاسفانه فضا تغییر کرد و در ادامه هم فضای مجازی هویت فوتبال تبریز را زیرسوال برد. درواقع برخی رفتارها در فضای مجازی که یکسری تماشاگران را به سمتوسویی خاص بردند کار را به اینجا رساند. البته اغلب تماشاگران تبریزی بسیار فهیم هستند و درک و شعور بالایی از فوتبال دارند و عده قلیلی هستند که این کارها را میکنند. من با فرهنگ تبریز بزرگ شدم و اصلا در این شهر کسی به کسی توهین و اهانت نمیکند و من بهترین روزهای زندگیام را آنجا داشتم. با این حال همان روزها هم که در تراکتور بودم گفتم اگر همین عده قلیل شناساییشده و با آنها برخورد میشد کار به اینجا کشیده نمیشد. متاسفانه یکمقدار سرسری از کنار آن عبور کردند. الان تاکید میکنم اگر این معضل حل نشود فوتبال آذربایجان آسیبهای بیشتری خواهد خورد.
بهنظر میرسد سالی که تراکتور داشت قهرمان میشد و اتفاقاتی حین بازی رخ داد و در ادامه هم فضای یادگار امام به تشنج کشیده شد؛ از آن سال به یعد یک نوع دلزدگی بین تبریزیها و اهالی فوتبال در این شهر و تنزل جایگاه برای تراکتور ایجاد شده باشد؟
من با این بحث کاری ندارم و بهصورت کلی میگویم که مردم تبریز بین مردم کشور مثالزدنی هستند. این فرهنگ «عیبی یخ» اصلا از تبریز بلند شد. ما در ایران تیمی نداشتیم که گل بخورد تماشاگرانش بگویند ایرادی ندارد. این فرهنگ را تبریزیها جا انداختند. ما در سال اول لیگ برتر با سایپا بازی داشتیم و با وجود اینکه باختیم اما 70هزار نفر پنج دقیقه سرپا تیم را تشویق کردند. این فرهنگ هنوز هم در تبریز ساری و جاری است.
پس چطور میشود که در دیدار با پرسپولیس در تبریز این اتفاقات عجیب در ورزشگاه یادگار میافتد؟
بازهم تاکید میکنم چنین فرهنگی که گفتم در فوتبال آذربایجان وجود دارد چون فرهنگ مردم تبریز و آذربایجان بسیار بالاست. من عرض کردم اگر چندتا صفحه مجازی که دشمنی دارند و بهعمد برخی کارها را انجام میدهند، با آنها مقابله شود دیگر این اتفاقات نمیافتد. این نظر من است. با وجود اتفاقاتی که در دیدار با پرسپولیس افتاد از آنجایی که در جاهای مختلف کار کردم بازهم اذعان میکنم که هنوز هم اصالت و فرهنگ تماشاگران تبریزی را کمتر جایی میتوانیم پیدا کنیم.
به قهرمانی استقلال برسم. تیمی که مدتی در آن کار کردید و جداییتان هم با برخی اتفاقات همراه بود.
من این قهرمانی را به مجموعه بزرگ استقلال تبریک میگویم. این تیم الحق والانصاف کاملا عادلانه و بهحق قهرمان شد. به هر صورت این قهرمانی را به دوست عزیزم فرهاد مجیدی تبریک عرض میکنم. او در ابتدای کار مربیگریاش کار بزرگی را انجام داد. مجیدی در ابتدای کار مربیگری با این قدرت تیمش را قهرمان کرد. اینکه استقلال 29 هفته شکست نخورده کار کوچکی نیست و یک رکورد برای این تیم در فوتبال ایران و جهان بهشمار میرود.
شما خودتان از استقلال این فصل چنین پیشبینی را داشتید؟
به هر صورت در ورزش هیچ چیزی اتفاقی نیست. وقتی مرتبا این موفقیتها تکرار میشود و رکوردها تداوم پیدا میکند یعنی این قهرمانی حق استقلال بود. اینکه این موضوع را به مسائل دیگر ربط بدهیم بیانصافی است چون هیچ تیمی امسال نسبت به استقلال برای قهرمانی در لیگ برتر شایستهتر نبود و من باز هم این قهرمانی را به مجموعه بزرگ تیم استقلال تبریک عرض میکنم و از دوستان هم میخواهم به این داستان منصفانه نگاه کنند. البته همیشه یک عده قلیلی هستند که میخواهند همه موفقیتها را زیر سوال ببرند اما آنچه که مسلم است این است که همه جامعه پذیرفتهاند که استقلال در این فصل در عین شایستگی به قهرمانی رسید.
با فرهاد مجیدی مثل سابق در تماس و ارتباط هستید؟
نسبت به گذشته تماسهایمان کمتر شده، چون هر دو در این روزها مشغله کاری زیادی دارم اما مثل همیشه دوستهای خوبی هستیم، بودیم و خواهیم بود. من این موفقیت را بهطور خاص به فرهاد تبریک میگویم و برای وی آرزوی موفقیتهای روزافزون دارم و امیدوارم فرهاد بتواند استقلال را صاحب ستاره سوم در آسیا کند.
در طول فصل جاری خبری از مشورتهای فنی مجیدی با شما نبود؟
از زمانی که من از استقلال جدا شدم، بالاخره در یک مقطعی هر دو در لیگ برتر کار میکردیم و با هم رقیب بودیم و این موضوع باتوجه به اینکه در سایپا و سپس تراکتور بودم اصلا امکانپذیر نبود و از یک مقطعی به بعد هم دیگر خود فرهاد ماشاءالله نسبت به سال اول مربیگریاش آدم باتجربهای شده و الان به مرحلهای رسیده که باید خودش به بقیه مشورت بدهد.
حسرت نخوردید که در این کادر استقلال که قهرمان شد نبودید؟
در فوتبال حسرت معنایی ندارد. من به موفقیتهای زیادی در فوتبال رسیدم تا جایی که در 30 سالگی مثلا تراکتور را به لیگ برتر آوردم یا در 29 سالگی شیرین فراز را به لیگ برتر رساندم. البته در آن مقطعی که در کنار استقلال بودم برایم جای افتخار داشت درحالی که در آن مقطع با این تیم مقتدرانه از گروه مرگ قاره آسیا صعود کردیم. این تیم در هر صورت پرافتخارترین تیم آسیا محسوب میشود و آن دوران هم خیلی دوران خوبی بود و بچهها خیلی خوب بودند. فرهاد هم خیلی مربی خوبی است که عملکردش نوید یک مربی بزرگ را به جامعه فوتبال میدهد. در هر صورت آن مقطع زمانی هم یک بخشی از زندگی ماست و من خیلی خوشحالم از خاطرات خوبی که استقلالیها در سه چهار ماهه داشتند من هم سهیم بودم.
بهعنوان آخرین موضوع درباره شرایط نابسامانی فدراسیون فوتبال و سردرگمی تیم ملی صحبت میکنید؟
شرایط طوری است که فدراسیون اصلا جای صحبت باقی نگذاشته است. این وضعیت طوری است که باعث سردرگمی اهالی فوتبال شده است. الان 3 ماه است که فدراسیون رئیس ندارد. این از یک طرف؛ از طرف دیگر فاجعه مشهد متاسفانه به وجود آمد و الان هم که بازی با کانادا لغو شده است. البته بازی با کانادا گویا به خاطر مسائل سیاسی لغو شده باشد اما من توقعم از هیاترئیسه و شخص میرشاد ماجدی این است که این اوضاع را سروسامان بدهد. بالاخره ماجدی یک آدم پخته و باتجربه در فوتبال است. در هر صورت او بازیکن ملی و مربی بوده و دکتری تربیت بدنی دارد و ریاست کمیته آموزش و عضو هیاترئیسه را در کارنامه دارد و مراتب ترقی را یکییکی طی کرده است. بنابراین از او توقع دارم که این داستان را جمع کند چون این اتفاقاتی که دارد پشت سرهم میافتد به فوتبال ما ضربه میزند. در این بین از هیاترئیسه هم گلایه دارم چون وقتی 8، 9 نفر نتوانیم پشت یک میز بنشینیم و حرفهایمان را بزنیم و دعوا را به رسانه بکشانیم کار درستی نیست چون همه ما آدمهای بالغ و فوتبالی هستیم که این کارها باعث میشود دودش در چشم فوتبال برود. بنابراین اصلا نباید چنین فضایی به وجود بیاید چون واقعا زشت است و یک چیزهایی دیگر هم که واقعا خجالتآور است. خواهش من این است که در مجمعی که در روز دهم پیش رو داریم، این داستان را به هر ترتیبی شده جمع کنند. در هر صورت ما در آستانه جامجهانی هستیم و امیدوارم اتفاقاتی بیفتد که بیشتر از این به فوتبال ما ضربه نزند.