رهبر انقلاب در جمع نمایندگان مجلس شورای اسلامی تشریح کردند
امروز در همه‌ دنیا تهدید غذایی وجود دارد. ببینید شرایط دنیا امروز یک شرایط ویژه است، ‌یک شرایط به‌خصوصی است؛ کمتر وضعی در دنیا پیش می‌آید مثل امروز؛ خب طبعا در یک چنین شرایطی مدیریت کشورها -همه‌ کشورها- سخت‌تر می‌شود، پیچیده‌تر می‌شود.
  • ۱۴۰۱-۰۳-۰۷ - ۰۳:۲۵
  • 00
رهبر انقلاب در جمع نمایندگان مجلس شورای اسلامی تشریح کردند
راز و رمز انقلابی‌گری
راز و رمز انقلابی‌گری

بسم‌الله الرحمن الرحیم
و الحمدلله رب‌العالمین و الصلاه و السلام علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیة‌الله فی الارضین.
خدای متعال را شکرگزارم که بحمدالله توفیق عنایت کرد امسال بعد از دو، سه‌سال که از دیدار شما از نزدیک محروم بودیم، بتوانیم در این جمع صمیمی و برادرانه دور هم جمع بشویم و فرمایشات آقایان را از زبان رئیس محترم مجلس بشنویم و ما هم عرایضی را عرض کنیم.
این روزها مقارن است با سالروز فتح خرمشهر؛ مثل دیروزی، این حادثه‌ عظیم اتفاق افتاد که این را هم ما به فال نیک می‌گیریم. من لازم است یک توضیحی در این مورد عرض بکنم. برادران عزیز، خواهران عزیز! فتح خرمشهر فقط فتح یک شهر نبود که شهری را دشمن از ما گرفته بود، ما این را پس گرفتیم؛ [فقط] این نبود -این یکی از نمادهای فتح خرمشهر بود- فتح خرمشهر تغییر یک معادله‌ حیاتی به‌سود رزمندگان اسلام بود؛ واقع قضیه این است. یک معادله‌ تلخی شکل گرفته بود. بنده فراموش نمی‌کنم تلخی آن روزهایی را که در این مرکزی که ما بودیم در اهواز، یک تابلویی در اتاق شهیدچمران که فرمانده آن تشکیلات ما بود نصب شده بود، سنجاق‌هایی با سر آبی و سر قرمز روی این نقشه فرو رفته بود، بخش‌های آبی آن بخش‌هایی بود که دراختیار ما بود، بخش‌های قرمز آنهایی بود که دشمن آنها را تصرف کرده بود؛ هر روز که طبق خبرها اینها تغییر داده می‌شد، می‌رفتیم و نگاه می‌کردیم. من یادم نمی‌رود تلخی آن روزها را که هر وقت می‌رفتیم، می‌دیدیم چند بخش قرمز اضافه شده؛ این نقطه را هم گرفتند، این شهر را هم گرفتند، این پادگان را هم گرفتند، اینجا را هم گرفتند. در اهواز به ده، یازده کیلومتری اهواز رسیده بودند، از طرف دزفول به پل نادری رسیده بودند؛ حتی [دشمن] جرات کرد از پل نادری هم عبور کرد آمد آن‌طرف؛ البته برخلاف حکمت نظامی بود این کارش؛ بعد دید این بدجوری است، برگشت عقب. روزهای تلخی بود که ما تا هشت، نُه‌ماه از شروع جنگ این وضعیت را داشتیم؛ این معادله یک معادله‌ بسیار تلخی بود. بعد با عملیات حضرت‌ثامن‌الائمه که رفع حصر آبادان بود، شروع شد این معادله تغییر پیدا کردن؛ بعد طریق‌القدس و بعد فتح‌المبین و درنهایت هم بیت‌المقدس و فتح خرمشهر؛ معادله بالعکس شد؛ یعنی اگر تا آن روز ما باید دائم نگران بودیم که فردا چه از دست خواهیم داد، از آن روز به بعد دائم مترصد بودیم ببینیم از فردا چه می‌توانیم به دست بیاوریم. البته در عملیات بعد از فتح خرمشهر هم، بعضی‌ها پیروزی بود، بعضی‌ هم پیروزی نبود اما روال، روال پیشرفت بود، روال پیروزی بود، روال رشد اراده و عزم راسخ بود؛ این مساله‌ فتح خرمشهر است؛ یعنی خرمشهر درواقع نماد تغییر یک معادله‌ تلخ به یک معادله‌ شیرین بود که ملت ایران نجات پیدا کرد. حالا خیلی از مردم شاید اطلاعات زیادی از وضع جنگ نداشتند اما آنهایی که اطلاع داشتند، دائم در نگرانی و تلخی و عسرت زندگی می‌کردند؛ مردم با این حرکت نجات پیدا کردند.
خب، این نجات ملی ناشی از چه بود؟ فتح خرمشهر و آن حوادث قبل، مولود چه عاملی بود؟ این مهم است و من روی این می‌خواهم تکیه کنم. عامل، چند چیز بود: جهاد، ازخودگذشتگی، عزم راسخ، ابتکار عمل [یعنی] دنبال راه‌های ابتکاری گشتن. نمی‌دانم شما برادران عزیز این نوشته‌هایی که مربوط به عملیات بیت‌المقدس نوشته شده که انصافا خیلی هم خوب است، خوانده‌اید؟ حالا از بین شماها بعضی‌ها -[یک عده] معدودی- شاید خودشان آن‌وقت حضور داشتند، اما اغلب شماها جوانید، اصلا آن قضایا شاید یادتان هم نیست، بعضی هم شاید اصلا در دنیا نبودید؛ این کتاب‌ها را بخوانید و ببینید که چه اتفاقی افتاد، چه اتفاقی می‌افتاد؛ این شهدایی که در این حوادث به شهادت رسیدند -که حالا اسم‌هایشان گاهی آورده می‌شود؛ شهدای معروف، شهدای غیرمعروف- چه نقش‌هایی ایفا کردند؛ از فرماندهی قرارگاه تا فرماندهی لشکر تا فرماندهی گردان تا فرماندهی یک گروه؛ چه کار کردند اینها؛ [نقش‌شان] چه بود؛ عزم راسخ. یا نگاه بلندمدت به آرمان‌ها؛ یعنی روزانه و روزمره فکر نکردن. نگاه می‌کردند؛ چون امام بیانات رسا و روشنی را نسبت به این جنگ و نسبت به این حادثه‌ عظیم بیان کرده بودند، لذا این بود که حوادث جزئی و روزمره ذهن عناصر موثر در این حرکت عظیم را، این جهاد را مشغول نمی‌کرد؛ دنبال آن اهداف بلند بودند، دنبال آن اشاره‌ای بودند که امام کرده بودند.
خب، گفتیم جهاد، گفتیم ازخودگذشتگی، گفتیم عزم راسخ، و مانند اینها؛ روح همه‌ اینها هم اخلاص، اخلاص لِله و توکلِ علی‌الله بود؛ برای خدا کار کردن و به خدای متعال توکل کردن. آن‌وقت همراه با اخلاص و توکل، ابتکار لازم بود، عزم لازم بود، مجاهدت لازم بود، ازخودگذشتگی لازم بود، و این چیزهایی که عرض کردیم.
خب حالا من می‌خواهم بگویم این مخصوص آن برهه و آن حادثه نبود؛ در همه‌ حوادث گوناگون کشور که شماها با آن مواجهید و حالا عرض خواهم کرد که مواجه خواهید بود، عامل اصلی همین است؛ یعنی انسان با توکل، با اخلاص وارد میدان بشود، بعد، ازخودگذشتگی داشته باشد، مجاهدت کند، عزم راسخ داشته باشد، دنبال ابتکارعمل باشد و راه‌های نو را جست‌وجو کردن، پیدا کردن، در همه‌ امور این[طور] است؛ اگر این چیزها بود، قطعا پیروزی پشت‌سر این است؛ قطعا. حالا ببینید ما با چقدر مساله مواجهیم!
من می‌خواهم به شما عرض بکنم در همه‌ این مسائلی که ما با آنها مواجهیم، از داخلی، خارجی، مسائل سخت‌افزاری، مسائل نرم‌افزاری؛ همه‌‌جور، می‌توان پیروز شد به کمک همین چند عامل: یعنی مجاهدت در راه خدا و عمل جهادی، اخلاص لله، عزم راسخ، ابتکار عمل و امثال اینها؛ این تصریح قرآن است. من حالا دو آیه را برایتان بخوانم. یا اَیهَا الذینَ آمَنوا هَل اَدُلکُم عَلى تِجارَةٍ تُنجیکُم مِن عَذابٍ اَلیمٍ * تُؤمِنونَ بِاللَهِ وَرَسولِهِ وَ تُجاهِدونَ فی سَبیلِ اللَهِ بِاَموالِکُم وَاَنفُسِکُم -حالا من [بعدا] انفس را معنا می‌کنم و عرض می‌کنم- ذلِکُم خَیرٌ لَکُم اِن کُنتُم تَعلَمونَ * یَغفِر لَکُم ذُنوبَکُم وَ یُدخِلکُم جَناتٍ تَجری مِن تَحتِهَا الاَنهارُ وَ مَساکِنَ طَیِبَة فی جَناتِ عَدنٍ ذلِکَ الفَوزُ العَظیمُ * وَ اُخرى تُحِبونَها نَصرٌ مِنَ اللَهِ وَ فَتحٌ قَریب؛اگر این ایمان و این جهاد و امثال اینها وجود داشته باشد، مساله فقط این نیست که خدا شما را خواهد آمرزید، نه؛ پیروزی [یعنی] آن چیزی را که دنبالش هستید، خدای متعال به شما هدیه خواهد داد؛ [در آیه] نه در جنگ، [بلکه] در همه‌چیز؛ مخصوص جنگ نظامی نیست؛ در همه‌ امور زندگی این‌‌جوری است.
آیه‌ دیگر، که این آیات آخر سوره‌ مبارکه‌ آل‌عمران است: رَبنَا وَآتِنَا مَا وَعَدتنَا عَلَى رُسُلِک؛ آن وعده‌ای که به پیغمبرانت داده‌ بودی؛ آن وعده چیست؟ وعده‌ پیروزی بر دشمن بود دیگر؛ رَبنَا وَآتِنَا مَا وَعَدتنَا عَلى رُسُلِکَ وَ لَا تُخزِنا یَومَ القِیامَةِ اِنکَ لا تُخلِفُ المیعاد؛ مومنین این دعا را می‌کنند، خدای متعال چه کار می‌کند؟ فَاستَجابَ لَهُم رَبهُم؛ خدا مستجاب می‌کند این دعا را و به آنها می‌گوید: اَنی لا اُضیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنکُم مِن ذَکَرٍ اَو اُنثى؛من عمل شما را، تلاش شما را ضایع نخواهم کرد؛ [این را] بدانید. اینها است دیگر؛ مبانی و اصول حرکت یک جامعه‌ مومن، یک جمع مومن اینها است؛ تجربه‌شده هم هست. حالا اینها را یک وقت‌هایی ممکن بود ما بخوانیم، تعبدا قبول کنیم اما بعد از انقلاب تا امروز اینها را تجربه کرده‌ایم، اینها را در عمل مشاهده کرده‌ایم، دیده‌ایم که همین‌‌جور است.
خب من می‌خواهم این را عرض بکنم: اکثر شماها جوان هستید؛ یعنی یک فرصت بزرگی پیش‌رو دارید؛ ان‌شاءالله پنجاه‌سال، شصت‌سال بعد از این، فرصت دارید که زندگی کنید؛ در این مدتی که پیش‌روی شما هست، حوادثی رخ خواهد داد، مسائلی پیش خواهد آمد: خوشی‌ها هست، ناخوشی‌ها هست -شوخی نیست چهل‌سال، پنجاه‌سال، شصت‌سال در این دنیای عجیب و غریب- خیلی حوادث برای شما پیش می‌آید، با خیلی از مسائل مواجه می‌شوید؛ به شما عرض بکنم که از این قاعده در همه‌ این مسائل استفاده کنید. مجاهدت کنید، جهادی حرکت کنید، عزم راسخ [داشته باشید]: قَو عَلى‌ خِدمَتِکَ جَوارِحى وَ اشدُد عَلَى العَزیمَةِ جَوانِحى وَ هَب لِىَ الجِد فى‌ خَشیَتِک.این در همه‌ این مسائلی که پیش‌روی شما است، به شما کمک خواهد کرد و شما را پیروز خواهد کرد.
خب، گفتیم «جهاد و ازخودگذشتگی» و گفتم من این را توضیح می‌دهم برایتان که منظور از «ازخودگذشتگی» چیست. همیشه این نیست که شما بروید جان هدیه کنید؛ یک جاهایی جایی است که ازخودگذشتگی به این است که انسان برود جانش را کف دستش بگیرد در میدان جنگ، مثل دوران دفاع‌مقدس و مثل امروز در بعضی از میدان‌ها و عرصه‌هایی که وجود دارد و مشاهده می‌کنید؛ لکن همیشه این‌جور نیست. ازخودگذشتگی، یک معنای وسیع‌تری دارد؛ ازخودگذشتگی در بسیاری از موارد به‌معنای اسیر نشدن در پنجه‌ خواسته‌های حقیر است. مشکل ماها این است؛ ماها در پنجه‌ خواسته‌های حقیر گاهی اسیر می‌شویم، گرفتار می‌شویم، نمی‌توانیم خودمان را نجات بدهیم؛ ازخودگذشتگی یعنی از این خواسته‌ها انسان صرف‌نظر کند. حالا این خواسته‌های حقیر مثل چه خواسته‌هایی است؟ یک طیف وسیعی از خواسته‌ها است.
فرض کنید در یک مجلسی، آدم بالادست رفیقش بنشیند؛ نشستن بالادست رفیق در یک محفل مثلا دوستانه؛ از اینجا بگیرید تا نشستن بر کرسی ریاست و صدارت در سطح ملی؛ اینها همه خواسته است، همه هم خواسته‌های حقیر است؛ این‌جور نیست که یکی از این دو، یک خواسته‌ حقیر باشد، آن دیگری یک چیز عظیم؛ نخیر، نشستن در این مسند و نشستن در آن محفل و مجلس با همدیگر تفاوتی ندارد؛ خواسته‌ انسان است، هر دو هم حقیر است؛ برای انجام وظیفه انسان یک وقت انجام می‌دهد، یک وقت هم نشد، با وظیفه معارض بود، انسان از آن صرف‌نظر می‌کند. برخورداری از مال دنیا، تا برخورداری از آبرو و وجهه‌ عمومی؛ برای اینکه یک وجهه‌ای در مردم پیدا کنیم، یک نام نیکی پیدا کنیم، بعضی از کارها را ممکن است انجام بدهیم؛ این اسیر شدن در پنجه‌ خواسته‌های حقیر است؛ از اینها بایستی [اجتناب کرد]. البته هیچ‌کس نمی‌گوید مال دنیا بد است یا منصب دولتی یا خدمتگزاری یا هر چه، چیز بدی است؛ نخیر، اینها هیچ‌کدام بد نیست؛ نه مال دنیا بد است، نه منصب بد است، نه آبروی اجتماعی بد است؛ اینها همه خوب است، دنبال اینها بودن و از خدا اینها را خواستن هم هیچ اشکالی ندارد؛ دعاهای ما پر از طلب همین چیزها است. بحث این است که یک وقتی یک وظیفه‌ای برای انسان پیش می‌آید که سر راه آن وظیفه یکی از این خواسته‌ها قرار می‌گیرد؛ آنجا است که باید پا گذاشت روی این خواسته‌ نفس؛ «ازخودگذشتگی» یعنی این.
خب؛ حالا اینها عرایضی بود که عرض کردیم به شما برادران عزیز. البته خود من، در معنا، بیش از همه‌ شما مخاطب این حرف‌ها هستم؛ یعنی بنده بیشتر از شما احتیاج دارم به این نصیحت و امیدواریم که خدای متعال در دل ما نافذ کند این نصیحت را که به برادران‌مان می‌کنیم. و اما مجلس. خب مجلس شورای اسلامی یکی از ارکان اصلی مدیریت کشور است؛ یکی از ارکان اصلی مدیریت کشور مجلس شورای اسلامی است؛ بین چند رکن اساسی و اصلی در اداره‌ کشور، یکی از این ارکان مهم، مجلس شورای اسلامی است. شما اگر حتی از یک شهر دوردست و کم‌جمعیت نماینده شده‌اید، انتخاب شده‌اید، آمده‌اید داخل مجلس، باید به مجلس با این چشم نگاه کنید؛ شما در چنین جایگاهی قرار دارید، در جایگاه مدیریت کشور، و در یکی از ارکان مهم و درجه‌ یک این مدیریت. مدیریت کشور یک پدیده‌ چندضلعی است، یک ضلعش مجلس شورای اسلامی است؛ اضلاع دیگری هم دارد -حالا سه قوه یا مثلا فرض کنید نیروهای مسلح و امثال اینها- لکن یک ضلع مهم آن، مجلس شورای اسلامی است. اهمیتش این[قدر] است یعنی با این دید بایستی به مجلس نگاه کرد؛ هم بیرون از مجلس، هم داخل خود مجلس باید این نگاه را نسبت به مجلس داشته باشند.
خب مدیریت کشور که شما جزء اجزای مدیره‌ این کشور هستید، کار بسیار سخت، پیچیده، دشوار و کار بسیار مهمی است؛ کشوری با موقعیت ایران عزیز. موقعیت ایران عزیز یعنی چه؟ یعنی وسعت کشور، جمعیت کشور، جغرافیای کشور، تاریخ کشور، اقلیم متفاوت و متنوع کشور؛ اینها خصوصیات کشور ما است و خصوصیاتی است که ایران عزیز را جزء کشورهای مهم و استثنایی دنیا قرار داده؛ واقعش این است؛ یک چنین کشوری را شما می‌خواهید مدیریت کنید.
خب طبعا مدیریت کشور کار دشواری است؛ به‌خصوص این دشواری افزایش پیدا می‌کند در برخی از اوضاع و احوالی که در دنیا پیش می‌آید، مثل همین اوضاع و احوال امروز. امروز در دنیا یک شرایطی وجود دارد، اوضاع و احوالی وجود دارد که نه [فقط] برای ما، برای همه‌ کشورها مدیریت کشور را دشوار می‌کند. اوضاع و احوال چیست؟ حالا من مثلا بخش‌های مهمش را می‌گویم: رقابت‌های خصمانه‌ قدرت‌ها با هم؛ یعنی مثلا قدرت‌های اتمی چشم‌درچشم هم می‌دوزند و یکدیگر را تهدید می‌کنند؛ این یک چیز مهم است، این موقعیت بسیار حساسی به دنیا می‌دهد.
وجود تحرکات نظامی در یک نقطه‌ حساس دنیا. می‌دانید اروپا جزء جنگ‌خیزترین مناطق دنیا است. بنده حالا با تتبعات خودم -که شاید این تتبعات کامل نباشد- در دنیا هیچ نقطه‌ای را با قواره‌ اروپا -یعنی با عرض و طول اروپا- سراغ ندارم که به‌قدری که در اروپا جنگ واقع شده، در آنجاها جنگ واقع شده باشد؛ در هیچ نقطه‌ دنیا؛ اروپا اصلا یک نقطه‌ جنگ‌خیز است. خب این آخری‌اش دو جنگ جهانی است که در اروپا به وقوع پیوست، [یعنی] از آنجا سرچشمه گرفت، دنیا را به خودش مشغول کرد و ده‌ها میلیون انسان را نابود کرد. قبل از آن، جنگ‌های گوناگون بین آلمان، فرانسه، انگلیس، ایتالیا، دیگران، دائم [اتفاق می‌افتاد]؛ یعنی یک نقطه‌ جنگ‌خیز مهم دنیا است. الان در این نقطه‌ جنگ‌خیز یک جنگی اتفاق افتاده؛ خب این دنیا را حساس می‌کند، این خیلی نقطه‌ مهمی است؛ تهدیدهای فزاینده‌ نظامی.
بیماری‌های فراگیر؛ این هم جزء چیزهایی است که در دنیا یا بسیار کم‌سابقه است یا اصلا سابقه ندارد؛ که حالا یک بیماری‌ای این‌‌جور همه‌ دنیا را فرا بگیرد، یعنی هیچ نقطه‌ای از دنیا خالی نباشد از این بیماری؛ این هم یک نقطه‌ مهمی است.
یا تهدیدهای غذایی در سطح جهان؛ حالا یک وقت در آفریقا یا یک گوشه‌ای از دنیا قحطی پیش می‌آید، کمبود غذایی و تهدید غذایی پیش می‌آید؛ امروز این[طور] نیست؛ امروز در همه‌ دنیا تهدید غذایی وجود دارد. ببینید شرایط دنیا امروز یک شرایط ویژه است، ‌یک شرایط به‌خصوصی است؛ کمتر وضعی در دنیا پیش می‌آید مثل امروز؛ خب طبعا در یک چنین شرایطی مدیریت کشورها -همه‌ کشورها- سخت‌تر می‌شود، پیچیده‌تر می‌شود.
ما البته یک مساله‌ دیگر هم داریم؛ ایران اسلامی علاوه‌ بر کشورهای دیگر یک مساله‌ دیگر هم دارد و آن، این است که ما یک سخن نو را در مباحثات جهانی وارد کرده‌ایم؛ مردم‌سالاری دینی، مردم‌سالاری اسلامی؛ این یک حرف نویی است؛ این را ما در مباحثات سیاسی دنیا، در ادبیات سیاسی دنیا وارد کرده‌ایم؛ این علی‌الظاهر یک کلمه‌ حرف است اما باطنش چیست؟ باطنش همین چیزی است که دشمنی و خصومت قدرت‌های درجه‌ یک دنیا را علیه این ادبیات، علیه این واژه، علیه این حقیقت، علیه این پدیده برمی‌انگیزد؛ یعنی این حرکت در جمهوری اسلامی توانسته جدول تنظیم‌شده‌ نظام سلطه را به هم بریزد. نظام سلطه یک جدول مشخصی برای اداره‌ دنیا تنظیم کرده بود. نظام سلطه را بارها بنده معنا کرده‌ام؛ یعنی تقسیم دنیا به سلطه‌گر و سلطه‌پذیر؛ حد وسط ندارد. یک عده‌ای حتما سلطه‌گر باید باشند، یک عده‌ای حتما سلطه‌پذیر؛ این نظام سلطه است. یک جدولی برای دنیا معین کرده بودند؛ یک روز به شکل استعمار، یک روز به شکل استعمار نو، یک روز دیگر هم استعمار پسانو، بعد از استعمار نو. یک سیاستی، یک جدول منظمی را برای دنیا تنظیم کردند؛ این حرف نو جمهوری اسلامی آمده این جدول را به‌هم‌ریخته؛ تنظیم این جدول را به هم زده؛ لذا با آن مواجهند، با آن مقابلند.
شماها خب نماینده‌ مجلسید، اطلاعات‌تان خیلی زیاد است؛ می‌دانید که تعداد پایگاه‌های اطلاعاتی و اینترنتی و تلویزیونی و ماهواره‌ای و مانند اینها علیه جمهوری اسلامی چقدر است و چقدر پول در شبانه‌روز دارد مصرف می‌شود و چقدر انسان، چقدر مغز در به‌قول خودشان اتاق فکرها می‌نشینند برای جمهوری اسلامی فکر می‌کنند؛ این[جور] است. البته جمهوری اسلامی هم سینه سپر کرده، سرش را بالا گرفته، قدم‌های بلندی دارد برمی‌دارد و دارد پیش می‌رود؛ آنها موفق هم نشدند. خب، پس بنابراین مدیریت کشور مدیریت آسانی نیست؛ شما در یک چنین مدیریتی دخیل هستید؛ من این را می‌خواهم بگویم؛ این موجب می‌شود که همه‌ اجزای این مدیریت مراقبت‌شان را مضاعف کنند. شما مدیرید، باید بدانید چه کار دارید می‌کنید؛ دولت هم همین‌‌جور، قوه‌‌قضاییه هم همین‌‌جور، دستگاه‌های گوناگون دیگر هم همین‌‌جور؛ هر کسی که نقشی در این مدیریت دارد باید بداند که چه کار بزرگ و مهمی را دارد انجام می‌دهد.
خب، اولا از توانایی‌های خودمان آگاهی داشته باشیم، ثانیا آسیب‌‌پذیری‌های خودمان را درست بشناسیم، هم بدانیم توانایی‌هایمان چیست، هم آن آسیب‌پذیری‌هایمان؛ به‌تعبیر رایج فارسی «چشم اسفندیار»را در خودمان کشف کنیم؛ ببینیم کجای ما آسیب‌پذیر است، حواس‌مان باشد. علاوه‌‌بر اینها بایستی سعی کنیم خطا نکنیم، اشتباه نکنیم. دشمن بیش از آنکه به توانایی‌های خودش امیدوار باشد، به خطاهای ما امیدوار است؛ [اینکه] ما یک اشتباهی بکنیم، به‌قول نظامی‌ها پهلو بدهیم به دشمن. شما با دشمن روبه‌رو هستید دیگر؛ اگر غفلت کردید، دشمن دور زد شما را، از پهلو به شما حمله کرد، هیچ کار نمی‌توانید بکنید. یکی از کارهایی که فرماندهان نظامی مراقبند که در میدان جنگ انجام نگیرد پهلو دادن به دشمن است؛ مراقب باشیم پهلو به دشمن ندهیم. خب، این حالا راجع به مسائل کلی مجلس.
ما گفتیم «مجلس انقلابی»! یک عده‌ای خوش‌شان نیامد؛ ولی ما حقیقت را گفتیم؛ حالا بعضی‌ها خوش‌شان می‌آید، بعضی‌ها خوش‌شان نمی‌آید عیبی ندارد. حقیقت همین بود که این مجلس با شعارهای انقلاب تشکیل شد؛ مردم نگاه کردند، گزینه‌هایی را انتخاب کردند که حرکت‌شان، جهت‌گیری‌شان، شعارشان، حرف‌شان، حرف انقلاب بود؛ پس مردم هم طرف‌دار همین گرایش و همین حرکتی هستند که شما عنصر انقلابی در شهر خودتان، در منطقه‌ خودتان شعارش را دادید، حرفش را زدید. بنابراین مجلس انقلابی یعنی این دیگر. شعارهای انقلاب به‌نفع کشور است؛ برخلاف کسانی که می‌خواهند وانمود کنند که انقلاب برای کشور دردسر است، نه بالعکس، انقلاب و شعارهای انقلابی و آرمان‌های انقلابی -که البته هنوز به آرمان‌ها نرسیده‌ایم؛ اما توجه به این آرمان‌ها و رفتن به سمت این آرمان‌ها- درمان دردهای کشور است؛ دردسر نیست، رفع دردسر است؛ انقلاب این‌‌جوری است. خب حالا البته در فضای مجازی، در فلان روزنامه، در فلان نوشته، کسی یک عقیده‌ای دارد می‌گوید عیب ندارد بگویند اما حقیقت قضیه همین است که حرکت، حرکت انقلابی بود، مجلس هم انقلابی است.
 البته برادران عزیز، خواهران عزیز! یک نکته‌ اساسی‌ انقلابی ماندن است. ببینید جلسه، جلسه‌ صمیمی و خصوصی است دیگر، جلسه‌ برادرانه است. الان کاملا جلوی چشم بنده هست که کسانی بودند که مثلا سال ۵۸ -که بنده عضو شورای انقلاب بودم و آن وقت‌ها هنوز رئیس‌جمهور هم نبودم- می‌آمدند پیش ما که حالا خودمان جزء بچه‌های انقلاب بودیم و مثلا با سوابق مبارزاتی فلان، می‌نشستند حرف‌هایی می‌زدند تند، داغ، آتشین که ما چشم‌مان خیره می‌ماند که اینها چه کسانی‌ هستند دیگر! یعنی به تعبیر فرنگی‌مآب‌ها سوپرانقلابی؛ بعد برگشتند و  انقلابی نماندند. همان افراد با آن شیوه‌ برخورد، با آن شیوه‌ نگاه، نتوانستند خط را ادامه بدهند، طاقت نیاوردند. ببینید حقیقت قضیه این است که طاقت نیاوردند! اینکه کسی بخواهد وانمود کند که ما نگاه کردیم، دیدیم این انتخاب بهتر از آن انتخاب است؛ نخیر، این حرف‌ها نیست. رفتن در این راه، ماندن در این راه طاقت می‌خواست، طاقت نیاوردند. اگر من حافظه‌ام خطا نکرده باشد، امام (رضوان‌‌الله‌علیه) راجع به سوره‌ هود، این آیه‌ شریفه که [می‌فرماید:] «فَاستَقِم کَما اُمِرتَ وَمَن تابَ مَعَک»،هم خودت استقامت کن و ایستادگی کن در این راه، هم کسانی که با تو به‌سمت خدا حرکت کردند، آنها ایستادگی کنند، به‌نظرم این‌جور می‌آید -نشده مراجعه کنم- فرمودند اینکه حضرت‌رسول فرمودند «شَیبَتنی سورَةُ هود»،این آیه این بزرگوار را پیر کرد؛ این آیه پیر کرد؛ این‌قدر سخت است! فَاستَقِم کَما اُمِرت؛ بِایست، بمان، ادامه بده راه را. خب، پس ببینید مشکل‌تر از انقلابی‌بودن و گرایش انقلابی داشتن، انقلابی‌ماندن است؛ چه فرد، چه جمع، که کل مجلس باشد.
خب حالا انقلابی چیست؟ من چندتا شاخص برای نماینده‌ انقلابی عرض کردم. شماها الحمدلله موفقید دیگر، خدای متعال به شما توفیق داده، در مجلس هستید، دارید کارهای خوبی می‌کنید؛ این گزارش جناب آقای قالیباف را هم من شنیدم. البته هم در بیرون، این نمایشگاه را و این به‌اصطلاح تصویرهایی را که همین گزارش را توضیح می‌داد نگاه کردیم،هم گزارش‌هایی که قبلا دست من رسیده، همین‌هایی را که ایشان در این گزارش‌ها گفتند دیدیم؛ بحمدالله مشغولید لکن در عین حال تذکر خوب است. بدانیم اگر بخواهیم نماینده‌ انقلابی بمانیم چه کار کنیم. من چند نکته را اینجا نوشته‌ام. اولش ساده‌زیستی است؛ اسیر تجملات و اعیان‌منشی و امثال اینها نشدن؛ شما قبل از اینکه بیایید در مجلس، یک‌جور زندگی‌ای داشتید؛ حالا که آمدید مجلس، نباید فکر کنید که دیگر حالا ما نماینده‌ایم، مثلا باید این‌‌جوری زندگی کنیم؛ نخیر؛ ساده‌زیست، همان زندگی معمولی‌ای که داشتید، همان را ادامه بدهید. یکی‌اش امانتداری است؛ امانتداری خیلی مهم است؛ این آیه‌ای که این قاری عزیزمان اینجا خواند: اِنا عَرَضنَا الاَمانَةَ عَلَى السمَاوَاتِ وَ الاَرضِ وَ الجِبالِ فَاَبَینَ اَن یَحمِلنَها وَ اَشفَقنَ مِنها وَحَمَلَهَا الاِنسان،انسان امانت را قبول کرده، امانت الهی را. بخشی از این امانت الهی همینی است که الان دست شما است. بخشی از آن امانت، همینی است که الان دراختیار شما است! این امانت را باید درست حفظ کنید.
یک مساله، مساله‌ مسئولیت‌پذیری است؛ قانونی را تصویب می‌کنید، اگر به نظرتان این قانون، قانون خوبی است و باید تصویب می‌شده، محکم بایستید، بگویید بله، من این را تصویب کردم؛ بله، ما تصویب کردیم. این‌جور نباشد که ما بگوییم ما این قانون را تصویب می‌کنیم، می‌دانیم هم که شورای نگهبان رد می‌کند، خب بگذار مسئولیتش بیفتد به گردن شورای نگهبان. می‌دانیم که این قانون عملی نیست، بعضی از قوانین [این‌جور] است؛ ببینید من خودم نماینده‌ مجلس بودم، بنده مجلس را از داخل می‌شناسم؛ گاهی آدم می‌داند که این قانون را دولت با این امکاناتی که دارد، با این شرایطی که دارد، نمی‌تواند عمل کند؛ می‌گوید خیلی‌خب، من تصویب می‌کنم، بگذار او عمل نکند، مردم او را متهم کنند، او را مسئول به‌حساب بیاورند که چرا عمل نشد. نه، این درست نیست؛ باید مسئولیت‌پذیری داشته باشید.
یکی دیگر از شاخص‌ها مردمی بودن است؛ مردمی بودن یعنی چه؟ مردمی بودن یعنی با مردم عادی معمولی مخلوط شدن، نشست‌وبرخاست کردن، هم گوش شنوا برای شنیدن حرف مردم داشتن، هم زبان گویا برای روشن کردن ذهن مردم داشتن. اینکه ما برویم در یک جمعی از مردم، یک داعیه‌ای دارند، یک خواسته‌ای دارند، حرف‌شان را بشنویم و بعد هم بگوییم «بله، صددرصد حق با شما است و این کسانی که گوش نمی‌کنند، عمل نمی‌کنند، چنین و چنان هستند»، نه، [کافی نیست]؛ یک‌وقت‌هایی هست یک گرهی در ذهن مردم هست، شماها باید این گره را باز کنید؛ این «جهاد تبیین» که ما عرض کردیم، شامل این موارد می‌شود. مشکلاتی وجود دارد؛ فرض کنید فلان قشر یک مطالبه‌ای دارد، خب شما نماینده‌ مجلسید، از مصرف کشور و درآمد کشور مطلعید، می‌دانید که این عملی نیست؛ وقتی می‌دانید عملی نیست، منتظر نمانید که مثلا فلان نماینده‌ اجرایی یا قضایی بیاید بگوید نمی‌توانیم؛ نه، شما بگویید نمی‌شود؛ یعنی هم گوش برای شنیدن حرف مردم، هم زبان برای روشن کردن ذهن مردم داشته باشید. ممکن است در آن جمعی که مقابل شما هستند، دو نفر، سه نفر، ده نفر جماعتی هم بگویند «برو بابا! این هم [کاری نکرد]»! بگویند؛ شماها بایست [به وظیفه‌ خودتان عمل کنید]. مردمی بودن یعنی این؛ اینکه می‌گوییم «مردمی»، مردمی، فقط این نیست که ما مثلا فرض کنید که همین‌طور مدام شعار طرفداری از مردم بدهیم؛ نه، باید به مردم کمک کنیم؛ «کمک»، هم شنیدن حرف آنها است، هم اجرا کردن خواسته‌ آنها است درصورت امکان، هم روشن کردن ذهن آنها است درصورت وجود اشکال و عدم‌امکان. دنبال حل مشکلات اساسی کشور بودن؛ یعنی واقعا اساسی‌ترین مسائل را نگاه کنید، آنها را [دنبال کنید]. من به تعبیر بهتر بگویم، در مسائل کشور، مسائل اصلی وجود دارد، مسائل فرعی وجود دارد؛ تا وقتی مسائل اصلی پیش پای ما است، نوبت به مسائل فرعی نمی‌رسد. سراغ مسائل فرعی رفتن درحالی‌که ما مسائل اصلی را جلوی چشم داریم، جایز نیست. دنبال حل مشکلات اساسی و مسائل اصلی باشید؛ اصلی ـ فرعی کنید موضوعات را.
اجتناب جدی از تبعیض و فساد؛ اجتناب! یک‌وقت می‌گوییم ضدیت جدی با فساد، خب بله، همه ضدند، ما هم همه ضدیم؛ منتها گاهی اوقات می‌شود که این ضدیت با فسادِ در دیگران است، با تبعیضِ در دیگران است. باید خودمان مراقبت کنیم، خودمان جدیت داشته باشیم، هم با تبعیض و فساد در زید و عمرو، هم با تبعیض و فساد در شخص خودمان.
همکاری صمیمانه با دیگر دست‌اندرکاران مدیریت کشور. یکی از مشکلات کشور ناهماهنگی بوده؛ ناهماهنگی مسئولان سه‌قوه و بدنه‌ سه‌قوه. حالا گاهی مسئولان هم با هم رفیقند، می‌نشینند دور هم و توافق می‌کنند، بدنه توافق نمی‌کند؛ این اشکال ایجاد می‌کند در اداره‌ کشور؛ این دیگر تجربه‌ سال‌های متمادی ما است. باید همکاری صمیمانه وجود داشته باشد؛ گروکشی نباید وجود داشته باشد؛ معارضه‌ بی‌معنا نباید وجود داشته باشد. همکاری صمیمانه با دولت، با دستگاه قضایی، با دیگران، با هر کسی که به نحوی سروکار دارد؛ همکاری کنند برای پیشرفت کارهای درست کشور. البته اگر چنانچه آدم خطایی در آن‌طرف مشاهده می‌کند، باید صریح آن خطا را متذکر بشود؛ اما آنجایی که واقعا جای همکاری است، همکاری کند.
یکی از شاخصه‌های نماینده‌ انقلابی این است که با عموم مردم، با عامه‌ مردم همراه است اما عوام‌زده نیست. من به شما عرض بکنم هیچ‌وقت جَوزده نشوید. بعضی از مشکلات ما در بخشی از این سال‌ها به‌خاطر این بود که جَوزده شدیم. فرض کنید در یک جلسه‌ای نشستیم، از مسئولان عالی‌رتبه‌ کشور ــ اینها یک چیزهایی است که اتفاق افتاده، بنده هم همان‌وقت‌ها بهشان اعتراض کردم ‌ــ در جلسه‌ای نشسته‌ بودند، مثلا فرض کنید اساتید دانشگاه هم آنجا حضور داشتند، یکی یک چیزی گفته، یکی‌شان بلافاصله یک امتیاز بزرگی را که به‌صلاح هم نبوده، همان‌جا مثلا در بین سخنرانی به مجموعه‌ حاضر در جلسه داده؛ این جَوزدگی است، این فایده‌ای ندارد، این مضر است. همراهی با مردم، غیر از عوام‌زدگی و جَوزدگی و تحت‌تاثیر های‌وهو قرار گرفتن است؛ نه. یکی از مهم‌ترین خصوصیات
امام (رضوان‌الله‌‌علیه) همین بود؛ اگر یک‌وقتی یک نظری داشت که همه با او مخالف بودند و او معتقد بود که این نظر، نظر الهی و شرعی و درست است، می‌ایستاد؛ می‌گفت همه‌ دنیا [هم] با من مخالف باشند، باشند. قرآن هم همین دستور را به پیغمبر می‌دهد: وَ اِن‌ تُطِع اَکثَرَ مَن فِی الاَرضِ یُضِلّوکَ عَن سَبیلِ اللَه؛ این مطلب بارها در قرآن تکرار شده. نماینده‌ انقلابی آن کسی است که جَوزده نمی‌شود. شما یک قانون را تصویب کردید، به‌نظر شما قانون درستی هم بوده، یک عده‌ای مخالفت کردند، البته طبیعت کار این است که نگاه کنید ببینید آیا این مخالفان منطق درستی دارند یا ندارند؛ اگر منطق درستی داشتند البته می‌پذیرید، اگر منطق درستی نداشتند بایستید؛ بگویید بله، من تصویب کردم این قانون را، پایش هم می‌ایستم. اینکه در سایت‌ها و در فضای مجازی و مانند اینها علیه ما، علیه مجلس، علیه این مجموعه، علیه این قانون جنجال کنند، نباید شما را به زانو دربیاورد؛ یکی از خصوصیات نماینده‌ انقلابی این است.  پایبندی به قانون اساسی. یکی از مسائل بسیار مهم در کار مجلس، پایبندی به قانون اساسی است؛ آن مواردی که قانون اساسی تکلیفی معین کرده، حتما رعایت بشود. این قانون اساسی نباید حتی اندکی مخدوش بشود. حالا البته تکلیف انطباق با قانون اساسی با شورای نگهبان است اما خود شما هم یک مواردی را می‌توانید [بررسی کنید]؛ حالا اینها مثال‌هایی هم دارد. برخی از نشانه‌های نماینده‌ انقلابی‌ای  ــ که ما هم مخلص نمایندگان انقلابی هستیم و مرید شما هستیم ــ اینها است.
یکی از چیزهایی که نشانه‌ نماینده‌ انقلابی نیست، عبارت است از نطق‌های اعتراضی پرشور میان‌برنامه؛ این نطق‌هایی که آقایان [می‌کنید]. اینکه یک نفر بایستد آنجا بنا کند اعتراض کردن، این اصلا علامت انقلابی بودن نیست؛ علامت انقلابی بودن اینهایی است که عرض کردیم و چیزهایی از این قبیل. اعتراض کردن و عصبانیت به خرج دادن و مانند اینها، اینها علامت انقلابی بودن نیست.
 البته این مجلس در این دوسالی که گذشته، کارهای باارزشی انجام داده؛ همین‌هایی که آقای قالیباف اشاره کردند ــ رئیس محترم مجلس ــ کارهای بسیار باارزشی است. بعضی از اینها را ما البته با تفصیل در جریانیم، بعضی‌ از اینها را هم فی‌الجمله در جریانیم؛ حالا جزئیاتش را نه؛ که آنجا هم، در این راهرو هم شرح هر کدام اینها را روی یک ورقه زده بودند که من یک نگاهی به آنها هم کردم؛ اینها بسیار باارزش است. منتها من یک چند توصیه درزمینه‌ مسائل قانونگذاری دارم که عرض می‌کنم.
یک توصیه این است که قانون را با نگاه جامع و بلندمدت وضع کنید. اینکه ما هر مطلبی پیش می‌آید، مطلب کوچک یا متوسط، فورا بپردازیم به اینکه یک قانون برای این درست کنیم که دولت هم لایحه ندارد، طرح باید بدهیم ــ که حالا راجع به طرح هم عرض خواهم کرد ــ این منتهی خواهد شد به انباشت قانون، تراکم قانون که در آن همین مشکلات قانون پیش می‌آید که به این تنقیح قوانینی که شما کارهای خوبی در این دو سال درزمینه‌ تنقیح قوانین کردید محتاج خواهیم شد؛ یعنی تراکم قانون چیز خیلی مطلوبی نیست. قانون را وقتی مجلس می‌خواهد وضع کند، باید با نگاه بلندمدت وضع کند، با نگاه جامع وضع کند؛ هر مساله‌ جزئی کوچکی درخور وضع قانون نیست؛ یکی این.
 یک مساله‌ دیگر [این است که] به قانون‌هایی که از دل سیاست‌های کلی درمی‌آید، باید اهمیت داد. سیاست‌های کلی طبق قانون اساسی به روسای سه‌قوه یعنی به سه‌قوه ابلاغ می‌شود؛ این سیاست‌های کلی نظام اسلامی به دولت، به مجلس، به قوه‌ قضاییّه ابلاغ می‌شود که هرکدام وظایفی درقبال اینها دارند؛ وظیفه‌ مجلس این است که قانونگذاری را منطبق با این سیاست‌ها انجام بدهد؛ معارض با این سیاست‌ها نباشد؛ این خیلی‌اهمیت دارد؛ به این باید توجه کنید. الان من می‌خواهم عرض کنم مثلا سیاست‌های کلی انتخابات ــ که به‌نظرم آقای قالیباف هم یک اشاره‌ای کردند ــ الان پنج، شش‌سال است این سیاست‌ها ابلاغ شده،[ولی] قانون هنوز تنظیم نشده؛ این باید انجام بگیرد. یا سیاست‌های کلی قانونگذاری که آن هم یک سیاست‌هایی دارد؛ این سیاست‌ها بررسی‌شده است؛ روی آن کار شده، روی آن فکر شده؛ این هم به نظرم دوسال، سه‌سال است ابلاغ شده اما هنوز قانونی بر اساس آنها گذاشته نشده؛ این هم یکی از توصیه‌های ما.
یک توصیه‌ دیگر مساله‌ طرح است؛ خب شما یک خلئی را احساس می‌کنید، دولت هم لایحه‌ای نداده یا ندارد و نمی‌دهد، کمااینکه اتفاق افتاد؛ یک‌ وقتی یک مجلسی همین چندسال قبل از این، مدتی از تشکیل مجلس گذشته بود به بنده مراجعه کردند، شکایت کردند، گفتند دولت اصلا لایحه نمی‌دهد به ما؛ هیچ لایحه‌ای درطول پنج، شش‌ماه نیامده. خب یکی از وظایف مجلس همین است دیگر؛ وقتی که یک مساله‌ لازمی وجود دارد، لایحه‌ای هم وجود ندارد باید طرح [تهیه کند که] جزء حقوق مجلس است؛‌ جزء هم حقوق مجلس است، هم وظایف مجلس است که باید طرح تهیه کند؛ البته با شرایطی که در قانون اساسی ذکر شده منتها من عرضم این است که این طرح‌ها را نگذارید افزایش پیدا کند؛ یعنی زیاد طرح تهیه بشود، داده بشود؛ این اشکال دارد که البته من شنیدم، گزارش به من دادند ــ حالا این را نشده من از آقای قالیباف بپرسم ــ که در این مجلس خیلی زیاد، بیش از مجالس قبلی طرح تهیه شده و تنظیم شده؛ این کار تعریفی ندارد. شما وقتی طرح تهیه می‌کنید، بعد این طرح فرضا تصویب می‌شود، می‌رود در اختیار دولت؛ من‌باب‌مثال دولت می‌گوید من این طرح را نمی‌توانم اجرا کنم و به هر دلیلی نمی‌تواند اجرا کند؛ [در این صورت] مسئولیت لوث می‌شود؛ انسان نمی‌داند به دولت بگوید که چرا این قانون را عمل نکردید، یا به مجلس بگوید که چرا این قانون را که عملی نبود شما تصویب کردید؛ این است؛ لوث مسئولیت.
یا تراکم طرح‌ها. یکی از مشکلات این طرح‌ها این است که غالبا مجالس جدید که تشکیل می‌شود، طرح‌های باقیمانده‌ از مجلس قبلی را کنار می‌گذارند؛ حتی طرح‌های دارای فوریت را؛ طرح‌های یک‌فوریتی را یا شاید بعضی از طرح‌های دوفوریتی را هم کنار می‌گذارند! یعنی مجلس جدید که تشکیل شد، طرحی را که مجلس قبل نشسته‌اند، فکر کرده‌اند، کار کرده‌اند، تصویب کرده‌اند یا در جریان تصویب قرار گرفته، کنار می‌گذارند؛ این همه زحمت، این همه فکر، این همه وقت به هدر می‌رود. آن‌وقت، وقتی طرح زیاد شد، کار کارشناسی هم مشکل می‌شود؛ اینکه شما بخواهید [روی] این همه طرح کار کارشناسی دقیق بکنید، خیلی کار مشکلی است. این هم یک مساله.
یک مساله، مساله‌ بودجه است که حالا آقای قالیباف اشاره کردند. نه، بودجه انصافا اصلاح نشده؛ یعنی مشکل ترکیب غلط بودجه اصلاح نشده، که یک مقداری از این مربوط به دولت است، یک مقداری مربوط به مجلس است. البته من این را بیشتر باید خطاب به دولتی‌ها بگویم و گفته‌ام و باز هم خواهم گفت ان‌شاءالله؛ اما شما هم نقش دارید. یکی از کارهایی که مجلس می‌تواند درمورد بودجه انجام بدهد، این است که به کسری بودجه اضافه نکند؛ یعنی هزینه‌هایی که تعیین می‌شود بدون اینکه درآمد معادلش محاسبه‌ دقیق شده باشد و معلوم باشد که این درآمد و این منبع وجود دارد. گاهی این‌جوری است که منابع بودجه، منابع خیالی است، منابع واقعی نیست. خب، درقبال منابع خیالی، هزینه‌های واقعی است؛ این کسری بودجه را افزایش می‌دهد؛ کسری بودجه امّ‌الخبائث است؛ بسیاری ‌از مشکلات بزرگ اقتصادی ما  ناشی از کسری بودجه است. این هم یک مساله.
 یک مساله این است که بنیه‌ کارشناسی مجلس را تقویت کنید. من راجع به مرکز پژوهش‌ها یکی، دوسال، دو، سه‌سال پیش از این یک صحبتی کردم و از آن تمجید کردم؛مرکز پژوهش‌ها بسیار مهم است. هرچه می‌توانید مرکز پژوهش‌ها را تقویت کنید؛ یعنی بایستی هم در مرکز پژوهش‌های مجلس، هم در کمیسیون‌های تخصصی، کار کارشناسی به‌طور قوی انجام بگیرد؛ یعنی بنیه‌ کارشناسی مجلس باید افزایش پیدا کند. این یکی از مسائل بسیار مهم است. من البته حالا خیلی خاطرم جمع نیست اما گزارش‌هایی که از مرکز پژوهش‌ها اخیرا به دست ما می‌رسد، خیلی گزارش‌های دلگرم‌کننده‌ای نیست.
 یک مساله‌ مهم، برنامه‌ هفتم [توسعه] است که حالا شما باید آن را تنظیم کنید. برنامه‌ هفتم یعنی تکلیف پنج‌سالِ آینده‌ کشور را معین کنید؛ برنامه‌ هفتم یک‌سال هم عقب‌افتاده دیگر، یعنی باید پارسال تمام می‌شد که نشد. اصلا در برنامه‌های پنج‌ساله و به‌تعبیر رایج برنامه‌های توسعه ــ که بنده با این کلمه‌ توسعه هم خیلی موافق نیستم، اما حالا بالاخره مصطلح است ــ کلی‌گویی فایده‌ای ندارد. گاهی‌اوقات در این برنامه‌های توسعه یک کلی‌گویی‌هایی می‌شود که هرگونه اقدامی با هر سلیقه‌ای را می‌شود در آن گنجاند؛ این فایده‌ای ندارد. برنامه بایستی راه را به‌طور روشن نشان بدهد، و جلوی پای دستگاه‌های اجرایی کشور بگذارد، جلوی پای همه‌ دست‌اندرکاران کشور باید بگذارد. به نظر ما راهش هم این است که برنامه‌ هفتم را مساله‌محور کنید؛ یعنی یکی از چیزهایی که در برنامه‌ هفتم مهم است، مساله‌محور کردن است.
البته این هم جزء تکالیف دولت است، یعنی دولت باید به این توجه کند؛ به دولتی‌ها تذکر هم خواهیم داد ان‌شاءالله، شما هم توجه کنید. فرض کنید مثلا مساله‌ معدن؛ خب ما در قضیه‌ معدن خیلی عقبیم دیگر؛ یکی از مشکلات اساسی ‌ما مساله‌ معدن است. این همه معدن ارزشمند در این کشور وجود دارد و کشور از درآمد اینها، از منافع اینها، حالا نمی‌گویم صددرصد اما 90درصد محروم است. بعضی از معادن دست‌نخورده باقی مهم‌اند، بعضی هم بدون ارزش‌افزوده از دسترس خارج می‌شود. بدون اینکه روی این محصول معدن کار بشود، می‌رود بیرون. خب مثلا حالا معدن؛ برای مساله‌ معدن ــ یک مساله است دیگر در کشور ــ‌ یک سند تهیه کنید؛ مثلا سند مربوط به معدن، سند مربوط به صنایع. آن حضرات صنعتی کشور که اینجا جمع بودند،به آنها من گفتم که سند صنعتی کشور چیست؟ ما در چندسال آینده درمورد صنعت چه کار می‌خواهیم بکنیم؟ آن سند کلی‌ای که نشان بدهد که ما راهبردمان درمورد صنعت چیست، آن سند کجا است؟ چنین سندی نداریم. کشاورزی [هم] همین‌جور. ‌این سندها باید تهیه بشود با توجه به امکانات کشور، با توجه به مسائل گوناگون، مسائل آمایش سرزمین؛ وقتی آمایش سرزمین مورد توجه قرار نمی‌گیرد، ما آن‌وقت می‌آییم مثلا فلان کارخانه را در یک جایی می‌گذاریم که نباید می‌گذاشتیم؛ [یا] فلان کشت را در فلان نقطه‌ای [کشت] می‌کنیم که نباید آنجا این را کشت می‌کردیم. این [جور] است دیگر؛ [آن‌وقت] وضع معدن ما هم به آن شکل درمی‌آید. بنابراین مساله‌محور شدن که این سند، هم علمی باشد، هم با توجه به آمایش سرزمین باشد، با توجه به امکانات کشور باشد، یکی از راه‌های پرفایده کردن برنامه‌ پنج‌ساله است.
یک توصیه‌ دیگر ما مساله‌ تبیین رسانه‌ای است؛ حالا شما می‌گویید رسانه‌ ملی، خیلی خب رسانه‌ ملی یک وظیفه‌ای دارد، گاهی می‌کند، گاهی هم ممکن است نکند اما خود شما هم وظیفه دارید. شما یک قانونی تنظیم می‌کنید، روی آن کار می‌کنید، مطالعه می‌کنید، با سروصدا و هیاهو تصویب می‌کنید اما به مردم توضیح نمی‌دهید که این قانون چیست و چرا تصویب‌شده. خب وقتی توضیح نمی‌دهید، یک عده‌ای فرصت پیدا می‌کنند علیه آن قانون بنا کنند جوسازی کردن، هیاهو کردن و‌ شما را از تصویب این قانون پشیمان کنند؛ این است دیگر. بنابراین تبیین رسانه‌ای قوانین هم یکی از کارهایی است که خود شما مجلس بایستی انجام بدهید.
یک مساله‌ دیگری که مورد توجه بنده است، مساله‌ دیوان محاسبات است که خب بحمدالله در این سال‌های اخیر دیوان محاسبات چابک، فعال و خوب شده؛ یعنی این گزارش‌های تفریغ بودجه در موعد خودش خیلی زود و خوب [انجام می‌شود]، این چیز بسیار خوبی است که اخیرا به بررسی شرکت‌های دولتی هم پرداخته‌اند؛ این باید ادامه پیدا کند. حالا برخی از شرکت‌های دولتی مورد توجه و بررسی دیوان محاسبات است، اگر این به همه‌ شرکت‌های دولتی تعمیم پیدا کند ــ البته من حالا یک فکری است که دارم می‌گویم، روی آن [بایستی] بررسی بشود ــ و اگر بتوانید این کار را بکنید، به نظر من این یکی از امتیازات بزرگ مجلس شما خواهد بود.
 یک سفارش مو کد هم بکنم؛ البته آقای قالیباف حالا که می‌آمدیم داخل، به من گفتند که شما در یکی از این سال‌ها راجع به اینکه نمایندگان در مورد انتصاب‌ها و امثال اینها دخالت کنند یک چیزی گفتید که بعضی از همکاران ما ناراحت شدند. بنده ناراحتی شما را که اصلا نمی‌خواهم و نمی‌پسندم اما شما را هم خیلی دوست دارم، مصلحت شما را می‌خواهم؛ واقعا نباید دخالت کنید در انتصابات! بله، ایشان گفتند بعضی‌ از دوستان خوش‌شان نیامده؛ نه [این‌طور نباشد]؛ شما فرض کنید وقتی که راجع به فلان مدیرکل، راجع به فلان فرماندار و حتی راجع به استاندار، و مانند اینها مثلا به آن وزیر مربوطه پیشنهاد می‌کنید یا احیانا مثلا خدای‌نکرده فشار وارد می‌کنید، این موجب می‌شود که اگر چنانچه آن مامور بد عمل کرد، آدم نداند یقه‌ چه کسی را باید گرفت؛ نه مردم بدانند، نه دستگاه قضایی بداند که یقه‌ آن وزیر را باید گرفت که چرا این را گذاشتی یا یقه‌ این نماینده را باید گرفت که چرا فشار آورده؛ چرا این کار را بکنید؟ یکی از مسائل مهم قانون اساسی همین مساله‌ «تفکیک قوا» است؛ یعنی شما بگذارید او کار خودش را بکند، شما هم کار خودتان را بکنید؛ [اگر] ایرادی دارد، به شکل مناسب و لازم ایرادش را مطرح کنید. البته توصیه‌ من به دولتی‌ها هم همیشه این بوده؛ قبلا هم همیشه توصیه کرده‌ام، حالا هم توصیه می‌کنم از نظرات نمایندگان استفاده کنند. نماینده مال این شهر است، نماینده اهل این شهر است؛ یعنی اینجا را می‌شناسد، مسائل اینجا را می‌داند، [لذا] مغتنم است مشورت با نماینده؛ او این کار را باید بکند، شما هم متقابلا این‌جور باید عمل بکنید؛ به نظر من این مهم است.
 یک مساله هم مساله‌ آبروی افراد است؛ مراقب آبروی افراد باشید. گاهی اوقات انسان می‌بیند فرض کنید در یک صحبتی یا در یک نطقی در مجلس ــ بلندگوی مجلس با مثلا فلان پایگاه اینترنتی و فضای مجازی فرق دارد؛ اینجا یک مرکز مهم مسئول است ــ از این بلندگو گاهی اوقات راجع به یک کسی یک چیزی گفته می‌شود که تحقیق‌نشده است! خب وزر و وبال این [کار] پاک‌شدنی نیست؛ چه جوری می‌خواهید وزر و وبال این را [پاک کنید]؟ اگر بعد ثابت شد برای خودتان که مثلا این حرف خلاف بوده، آدم چه جوری می‌خواهد جبران کند؟ یعنی خیلی مشکل است؛ البته ممکن است جبرانش، اما بسیار مشکل است. مراقب باشید این انجام نگیرد.
آخرین عرایض من عبارت است از اینکه برادران عزیز، خواهران عزیز! شماها مسئولید؛ هرچه مسئولیت انسان بیشتر می‌شود، تضرعش و توسلش به درگاه پروردگار باید بیشتر بشود. عبادت را، تضرع را، دعا را، توسل به درگاه الهی را، تلاوت قرآن را فراموش نکنید؛ این جزء کارهای واجب و لازم است، این به شما کمک خواهد کرد، این شما را پیش خدای متعال و پیش بندگان خدا روسفید خواهد کرد. از خدای متعال کمک بخواهید، به خدای متعال توسل کنید، ائمه‌ هدی (علیهم‌السلام) را شفیع قرار بدهید، از طریق ائمه از خدای متعال درخواست کنید، بخواهید، خدای متعال به شما برکت خواهد داد؛ این کار، برکت کار شما را افزایش خواهد داد. امیدواریم ان‌شاءالله خدای متعال به همه‌ شماها توفیق بدهد.
 پروردگارا! به حق محمد و آل‌محمد، ما را با وظایف خودمان آشنا کن؛ ما را به وظایف خودمان عامل کن. پروردگارا! این حرف‌هایی که گفتیم و شنیدیم، این گفتن و شنیدن را برای خودت و در راه خود قرار بده، و این را وسیله‌ای برای پیشرفت کار ما قرار بده. پروردگارا! روح مطهر امام بزرگوار را و ارواح مطهر شهدای عزیز را و روح مطهر این شهید اخیر پریروز را که اهل میانه بود (رضوان‌الله تعالی علیه)، با پیغمبر محشور کن و درجات آنها را روزبه‌روز عالی‌تر بفرما.
والسّلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۱