سیدمهدی موسویتبار، خبرنگارگروه فرهنگ: اگر برخی سریالها و برنامههای موفق شبکه نمایش خانگی، در سالهای اخیر الگویی برای برنامهسازان شبکههای تلویزیونی بوده اما درباره «شبهای مافیا» این ماجرا برعکس است. برنامه «شهروند و مافیا» یکی از برنامههای موفق شبکه سلامت بود که با حضور شرکتکنندگانی برگزار میشد که چهرههای معروفی نبودند و درواقع مردم معمولی بودند. این برنامه و فراتر از آن، این بازی جذابیتهای بالایی دارد و ایده اینکه این بازی بهصورت مسابقه تلویزیونی روی آنتن برود، قابلتوجه و تمجید بوده است. حالا فصل چهارم، چهارمین سری از «شبهای مافیا» در پلتفرم فیلیمو قرار است پخش شود. در این چهار سری، بازیگران، خوانندگان و ورزشکاران مختلف و گاه تکراری در این بازی حضور داشتند و یکبار هم کامبیز دیرباز بهجای محمدرضا علیمردانی در فصل سوم گردانده شد که البته تجربه چندان موفقی نبود. موفقیت این بازی و استقبال خوب مخاطبان نشان داد که زوج رقابت و سرگرمی، رویایی هستند و همچنان جواب میدهند. زوجی که اگر صرفا برمبنای دکورهای سنگین و فرمهای مندرآوردی نباشد، میتواند در هر زمان و هر بستری، بینندگان زیادی را پای خودش بنشاند و سود مالی خوبی هم برای پلتفرم پخشکننده و سرمایهگذارانش به ارمغان بیاورد.
اما بهتر است بررسی کنیم و ببینیم شبهای مافیا چه ویژگیهایی دارد؟ چرا بعضی قسمتهایش دیدنی میشود و برخی قسمتهایش نه؟ تغییر گرداننده چه تاثیری در جذابیت این برنامه داشت؟ چرا کاراکتر شرکتکنندگان هر فصل رابطه مستقیمی دارد با دیدنی شدن یا نشدن آن فصل و قسمتهایش؟ این سوالات، پاسخهای پیچیده و عجیبی ندارد. وقتی حتی مسابقه مافیا با حضور شرکتکنندگان گمنام هم برپا شود باز هم برخی شخصیتها دلنشینترند و برخی دیگر نه. هرچند این تفاوتها درباره سلبریتیها و چهرههای مشهور بیشتر است. از آنسو هم باید مدیریت شوند اما بههرحال واقعیتی است که روی فصل و قسمتها تاثیر میگذارد. برای نمونه و تایید یا تکذیب این صحبتها فصل اخیر با حضور حامد آهنگی و مجید واشقانی را با فصلی که بشیر حسینی و منوچهر هادی بودند، مقایسه کنید تا تفاوت کاراکترها و تاثیراتشان روی جذابیت هر فصل بیشتر معلوم شود.
شبهای مافیا نمونه موفقی از همزیستی سرگرمی و رقابت با حضور چهرههای مشهور است. هرچند از ابتدای ساخته شدن و پخش آن، حاشیه و دلخوری کم نبوده اما درنهایت آنچه دیدهایم یک هیجان ناشی از جدی گرفتن برنامه و احترام به مخاطب بوده است. مخاطبان برخی شرکتکنندگان را فارغ از اینکه شهروند یا مافیا باشند، دوست دارند و ورای این علاقه، میتوانند حدس بزنند که کدام شرکتکننده جدی و باهوشتر است و کدامشان صرفا برای دریافت یک مبلغ و اضافه کردن اسم یک برنامه به کارنامه کاریشان به شبهای مافیا آمدهاند. صرف حضور در این برنامه این فرصت را به بینندگان میدهد که با چهره عریانتری از هنرمندان یا ورزشکاران محبوبشان مواجه شوند و آنها را در یک فضای نسبتا شفاف قضاوت کنند.
این برنامه ضعفهای فاحشی مانند کارگردانی تلویزیونی یا حتی تصویربرداری و گاهی بستن قابها دارد و هنوز نتوانسته از افکتهای تصویری و صوتی بهشکل مطلوبی استفاده کند و جای خالی و گاه اجرای بدش حس میشود. تمجید از این برنامه به معنی کامل بودنش نیست و سبد خالی تلویزیون و شبکه نمایش خانگی از وجود چنین برنامههایی، یکی از مهمترین دلایلی است که شبهای مافیا هنوز دیده میشود و حضور تکراری شرکتکنندگان هم چندان ضربهزننده نیست.
برای صحبت درباره ساخت این برنامه و چندوچون آن و همچنین برنامههای دیگر سراغ سعید ابوطالب رفتیم. ترجیحمان گفتوگوی حضوری یا تلفنی بود اما اصرار ابوطالب روی فرستادن سوالات و گفتوگوی غیرمستقیم بود.
در برنامههایی مثل «شام ایرانی» یا «شبهای مافیا» نشان دادید که برای وجه سرگرمی اهمیت زیادی قائلید. درحالیکه برخی مدیران یا برنامهسازان برای سرگرمی وجاهت و اهمیتی قائل نیستند. منشأ این نگاه به تفکرات خودتان برمیگردد یا ضرورت زمانه؟
همه آنچه من میسازم سرگرمی نیست. اما برنامههایی که نام بردید طبیعتا جزء گروه برنامههای فان وسرگرمی است. سرگرمی یکی از کارکردهای اصلی رسانه است. هر کارگردانی باید بتواند آثار مختلف بسازد. جامعه در همه شرایط به همه انواع محصولات فرهنگی نیاز دارد؛ اعم از آثار فاخر داستانی، تاریخی، معناگرا، سرگرمی و... اینها تفاوت در ساختار است نه تفاوت در محتوا. ممکن است برای یک محتوای خاص شما آثار متفاوت در ژانرهای متفاوت بسازید، مثلا ممکن است ما بخواهیم حس وطنپرستی و ملیت را در بین نسل جوان تقویت کنیم، یعنی نسل جوان را متوجه این اصل مهم کنیم. برای این هدف یک کارگردان ممکن است یک اثر فاخر نمایشی بسازد. یکی مستند جذابی بسازد، یک نفر یک کار شاد و فانتزی. بههرحال انتخاب ژانر یا گونه بستگی به شرایط مخاطب و سازنده دارد. بله، من به برنامههای سرگرمی علاقه بیشتری دارم. تصور میکنم جای برنامههای شاد و سرگرمکننده و سالم خیلی خالی است. برنامهای که ادعا نداشته باشد اما بتواند حال مخاطبانش را خوب کند. این نیاز رسانههای ماست.
در شبهای مافیا گاهی عنصر رقابت پررنگتر خودش را نشان میدهد تا سرگرمی. چه کردهاید تا بین این دو وجه تعادل ایجاد شود؟
این موضوع رئالیتیشو است اما قالب آن مسابقه است. درواقع میدانید که رئالیتیشو یک گونه از برنامهسازی در تلویزیون و در همه جای دنیا هست که 14 شاخه اصلی دارد که یکی از آنها تیویشو یا رئالیتی شو تلویزیونی است که میتواند مسابقه باشد که نوع مسابقه انتخاب شده و گونههای متنوع دیگری هم وجود دارد، بنابراین زمانی که ساخته میشود، وجه مسابقه بودن آن برای بازیگران مهم است. ضمن اینکه بازیگران دعوت میشوند و با مربی در زمان معین آموزش بازی را میبینند و بعد بهطور گروهی با هم بازی میکنند. قبل از اینکه بازیگران بازی کنند پلیرهای حرفهای این بازی دعوت میشوند و بازیگران چندین جلسه با پلیرها بازی میکنند تا بازی را کامل یاد بگیرند. بنابراین وجه رقابت بین بازیگران کاملا جدی است، حال بستگی به حضور بازیگران و حضور کاراکترهای کمدی هم دارد و چون رئالیتیشو است ما در این امور سختگیری نمیکنیم و اجازه میدهیم اگر فضا بهسمت شاد و فان برود، مانع نمیشویم به همین دلیل در برخی از قسمتها بخش فان آن بیشتر است.
وجه رقابت نسبت به وجه سرگرمی پررنگتر است؟
باید گفت که رقابت خود، نوعی سرگرمی بهحساب میآید، مانند این است که هزاران نفر مسابقه فوتبال تماشا میکنند؛ درواقع برای سرگرم شدن، یک رقابت کاملا جدی و قانونمند را مشاهده میکنند، حتی اگر متاسفانه ممکن است دلخوری هم در این رقابت بهوجود بیاید به این دلیل که فکر میکنند برخورد گرداننده سختگیرانه بوده است، به همین دلیل اصرار داریم وجه سرگرمی جدی باشد. زمانی که سرگرمی جدی است و مخاطب و بازیگران هم متوجه میشوند که از قواعد بازی چشمپوشی نمیشود در این بستر اگر فضای فان هم اتفاق بیفتد، جذابتر میشود و اگر وجه سرگرمی کمتر باشد وجه فان هم کمرنگ میشود، بنابراین سرگرمی است که بستر آن مسابقه و رقابتی است.
برنامههایی شبیه به شبهای مافیا چقدر مبتنی بر ستارهها و چهرهها هستند و چقدر فرم خودشان بهتنهایی جذابیت دارند؟
مقداری از جذابیت این برنامه به ذات خود رئالیتیشو بازمیگردد، یعنی بازی مافیا. دقیقا مانند مافیا نیست، بهعنوانمثال بازی طراحی کردیم بهعنوان «ارتش سری»، «چریکه»، «هاراگیری» و «ضد» این بازیها سفارشدهندههای مختلف دارند و قرار است که بازی و ساخته شوند. طبیعتا اصل این بازی، فکری و استدلالی است و جذاب است و وقتی جذابتر میشود که شما ببینید یک بازیگر یا چهره شناختهشده، این بازی را میکند؛ بنابراین این نوع رئالیتیشو که ما پایهگذاری کردیم و انواع و اقسام دیگری هم خواهد داشت و بهدنبال برگزار کردن آنها هم هستیم، درواقع خود بازی جذاب است، اگرچه احساس میکنم وجود بازیگران آن را جذابتر میکند.
آیا در شرایط فعلی میتوان شبهای مافیا با این ویژگیها و با حضور بازیگران را در تلویزیون ساخت؟
بله، تلویزیون بازی مافیا به نام «مافیا و شهروند» را شبکه سلامت پیش از ما شروع به ساخت کرده و جذاب است و مخاطبهای خاص خودش را دارد؛ تفاوت آن مقداری در نوع بازی است که ما در شبهای مافیا مقداری بازی را ساده کردهایم، بهطوریکه بازی در شبهای مافیا طوری طراحیشده که پایان آن غیرقابل حدس و گمان باشد و هرلحظه امکان دارد که نتیجه بازی تغییر کند، بنابراین نمونه این بازی در تلویزیون وجود داشته، متنها با بازیگران نبوده و پیشنهادی که جدیدا من از تلویزیون داشتهام، این است که ما بازی فکری دیگری را از همین جنس بازیهای گروهی نقش مخفی برای یکی از شبکههای تلویزیون بسازیم.
امکانش هست درباره بازی که تلویزیون پیشنهاد داده، توضیح بیشتری بدهید؟
بعد از اتفاقی که برای شبهای مافیا افتاده است و بهطور مثال فقط از پلتفرم فیلیمو تا به الان حدود 1.5 میلیارد دقیقه دیده شده که طبیعتا به همین مقدار یا شاید هم بیشتر از طریق رسانههای مجاز و غیرمجاز دیگر پخش شده است، از طریق رسانههای دیگر سفارشهایی به ما داده شده که ما بهاتفاق گروه خلاق و دوستان طراح برنامه مافیا براساس سفارش آن رسانه یا دستگاه، تعدادی بازی را طراحی کردیم و یکی از بازیها که به علاقه شخصی خودم طراحی کردم به نام «ارتش سری» که این بازی براساس قصه زمینهای سریال معروف ارتش سری است که چند دهه قبل از طریق تلویزیونهای ایران پخش شد؛ قصه خلبانان انگلیس در حین جنگ جهانی دوم که در بلژیک سقوط میکردند و گروه امداد سعی به نجات آنها دارد.
بازی دیگری طراحی کردیم به نام سناتور که قصه زمینهای آن به دهههای 40 و50 شمسی برمیگردد و بازی دیگری طراحیشده به نام «ضد»، «چریکه» و بههرحال چندین بازی به این صورت طراحیشده و تعدادی از آن مجوز از کانون فرهنگی و فکری کودکان و نوجوانان گرفتند و تعدادی از آنها هم در مرحله آمادهسازی فیزیکی هستند و بعضی از آنها هم ممکن است برای تلویزیون تهیه و پخش شود. یکی از آنها را قرار است برای شبکه نمایش خانگی بسازیم.
بازی دیگری به نام «هاراگیری» طراحیشده که درواقع یک نوع گیمیفیکیشن است که هدف آن آموزش منابع انسانی است، ممکن است بعضی از آنها تبدیل به اثر تصویری شوند، چه در تلویزیون و چه در شبکه نمایش خانگی و ممکن است بعضی از آنها به اثر تلویزیونی تبدیل نشود.
بهعنوان کسی که هم در تلویزیون کار کرده و هم در شبکه نمایشی، کدام بستر را برای فعالیت ترجیح میدهید و چرا؟
درواقع هیچ ترجیحی این دو بستر نسبت به هم ندارند، هرکدام مزیتهایی دارند بهعنوانمثال تلویزیون مخاطب عام و گستردهای دارد، شبکه نمایش خانگی مخاطب خاصتری دارد که برنامه را انتخاب میکند و میبیند و طبیعتا با آن گستردگی نیست؛ مخاطب خاص هزینه میدهد و مسلما برنامه جذابتری میخواهد و اگر برنامه را نپسندد بلافاصله شما متوجه میشوید، اما درمورد تلویزیون اینگونه نیست؛ بهعنوانمثال اگر در تلویزیون سریالی 26 قسمتی را بسازند ابتدا چند قسمت اول آن که پخش شد مخاطب بهصورت آماری و کلی فیدبک میدهد ولی درمورد شبکه خانگی چون بهصورت لحظهای به شبکههای اجتماعی وصل است، زمانی که یک برنامه پخش میشود در همان ساعات اول هزاران نظر به ما منتقل میشود که من بهعنوان سازنده در همان لحظه متوجه میزان رضایت مخاطب میشوم؛ این ارتباط مستقیم بین مخاطب و برنامهساز به اثر بسیار کمک میکند.
از سوی دیگر میزان مخاطب در تلویزیون دهها برابر مخاطب در شبکههای خانگی است.
البته برنامه تلویزیون بهصورت رایگان است و هر شخصی در کشور با هر سلیقه و هر جنسی میتواند آن را مشاهده کند و زیاد قدرت انتخاب ندارد و چون رایگان است دلخوری برای مخاطب به وجود نمیآید، اما درمورد شبکه نمایش خانگی چون مخاطب مستقیم هزینه میکند بابت آنچه مشاهده میکند، خیلی زود نظر خود را اعلام میکند و تاثیر خود را روی برنامه میگذارد. هر دو بستر در هر صورت جای کار دارند.