روز اول خرداد، حوالی غروب، دروازه سعادت این بار در خیابان مجاهدین اسلام تهران به روی شهید دیگری باز شد. درست زمانی که صدای شلیک پنج گلوله سکوت کوچههای قلب تهران را شکست و شهید صیاد خدایی از میان ما پر کشید. بازتابهای مختلفی از این حادثه غمانگیز در فضای مجازی منتشر شد.
اما مسالهای که حتی در بین رسانههای معاند نیز در هالهای از ابهام بود، اطلاعات و آگاهیهای ضدونقیض از شخصیت، جایگاه و دسترسیهای نظامی و حتی هستهای این سرهنگ نیروی قدس سپاه بود. به اعلام شبکههای مختلف صهیونیستی و رسانههای مکتوب عبری زبان، گمانهزنیهای مختلفی پیرامون جایگاه شهید صیاد خدایی مطرح شده بود. از رابط و انتقالدهنده فناوری موشکهای نقطهزن ایرانی به حزبالله لبنان و فعالیتهای پهپادی تا عامل و مغز متفکر ترور و ربایش صهیونیستها. هرچند تمامی این حدسیات توسط رسانههای رسمی رد شد.
کنشگریهای رسانهای صهیونیستها نشان میدهد در این عملیلات خصمانه، سرویسهای اطلاعاتی و تروریستی اسرائیلی نقشآفرین بودند. افزایش عملیاتهای ترور توسط رژیمصهیونیستی در سالهای اخیر چند پیام را میتواند در پی داشته باشد که به نوبه خود حائز اهمیت است. نخست آنکه هزینه ترور اشخاص نظامی و علمی کشورمان برای رژیمصهیونیستی کم شده است و دوم آنکه آنچه رژیمصهیونیستی را به سمت پیادهسازی نقشه هزار خنجر برد، این است که در زمینه نظامی در موضع ضعف قرار دارد و این ترورها دستوپا زدنهای آخر این رژیم است.
رژیمصهیونیستی امروز قابل مقایسه با اسرائیل 10 یا 20 سال پیش نیست. اعترافات مقامات مختلف نظامی و سیاسی فعلی و اسبق این رژیم حاکی از آن است که نفسهای آخر خود را میکشد. شکست مفتضحانه در نبردهای مختلف، نابود شدن هیمنه توخالی گنبدآهنین در درگیریهای چند ماه گذشته و اختلافات سیاسی و شکافهای عمیق بین سیاستمداران رژیمصهیونیستی همگی ثابتکننده این مدعاست.
نیاز رژیمصهیونیستی به نمایش
وضعیت ناامیدکننده رژیمصهیونیستی در حوزههای نظامی، سیاسی و اجتماعی مهمترین دلیلی است که این رژیم را ناچار به اقدامات آشکار تروریستی علیه ایران کرده است. شکست تروریستهای تحت حمایت جبهه غربی- عربی در سوریه اکنون این رژیم را در جبهه مستقیم سوریه قرار داده است. علاوهبر جبهه خارجی، رژیمصهیونیستی در جبهه داخلی نیز شرایط مساعدی ندارد. ناتوانی سامانه گنبدآهنین رژِیم صهیونیستی در مقابله با راکتهای فلسطینی در جنگ سال گذشته این ترس را برای شهروندان صهیونیستی به وجود آورده است که درصورت بروز یک تهدید جدید چه چیزی قرار است از آنها دفاع کند. تمرکز حامیان غربی رژیمصهیونیستی بر جنگ اوکراین همچنین منجر به کاهش میزان تسلیحات ارسالی به اسرائیل شده و توانمندی صهیونیستها را بیش از بیش تضعیف کرده است. تلاقی تصویر نظامی ضعیف رژیمصهیونیستی با بحران سیاسی که این رژیم برای انتخاب نخستوزیر با آن دست به گریبان بود چهره حاکمان اسرائیل را در چشم ساکنان آن تضعیف کرده و رژیمصهیونیستی را ناچار کرده است تا برای احیای وجهه خود دست به اقدامات تروریستی و پروپاگاندای رسانهای بزند. اسرائیل اما در این جنگ رسانهای نیز نا موفق عمل کرده است تا جایی که رسانههای این کشور در معرفی شهید نیز کاملا متناقض با یکدیگر عمل کرده و هریک تفسیر غیردقیق خود را در این رابطه ارائه میدهند. اینتل تایمز در خبری در مورد فرد ترور شده در تهران گفته است این فرد احتمالا در فعالیتهای پهپادی مشارکت داشته است. شبکه 13 تلویزیون اسرائیل هم مدعی شد فرد ترور شده مسئول انتقال فناوری موشکهای پیشرفته و دقیق به حزبالله بوده است. در همین حال کانال 12 اسرائیل در پوشش متناقض خود با دیگر رسانههای عبری مدعی شد سرهنگی که در تهران ترور شد مسئول طراحی حملات تروریستی و ربایش اسرائیلیها بود!
در آخر باید باور کنیم که سالهاست با رژیمصهیونیستی درگیر جنگ هستیم و عرصه جنگ، عرصه زد و خورد است. اما سابقه نشان داده است که هر زمان که با پشتوانه مردم و با اتکا به ظرفیتها و اراده مردم پا به میدان گذاشتهایم پیروزمندانه آن را پشتسر گذاشتهایم. اکنون نیز باید از هر آنچه باعث کاهش یا تضعیف این سرمایه میشود پرهیز کرد و حفظ پشتوانه مردمی در نبردهای ایدئولوژیک و اقتصادی را نصبالعین و در اولویت قرار داد. ترور چهرههای تاثیرگذار و کلیدی امروز یادآور شهادت جهانآراها و فرماندهان خرمشهر است. از دست دادن بزرگان نظامی جبهه مقاومت ناامیدمان نکند که بیشک فتح قدس، شیرینتر از فتح خرمشهر خواهد بود. از یاد نبریم خدای فتح خرمشهر، خدای فتح قدس هم هست.
در گزارش امروز با دو تن از کارشناسان مسائل منطقه هادی سیدافقهی و جعفر قنادباشی در رابطه با ابعاد اقدام تروریستی روز یکشنبه که منجر به شهادت حسن صیادخدایی شد به گفتوگو نشستیم.
تروریستترین کشور در جهان
عملیاتهای تروریستی و ایذایی بیش از آنکه بازنمایی قدرت کشور تروریست در جهان باشد، از ضعف نظامی او در عرصه بینالمللی پرده برمیدارد. ترور فرماندهان نظامی ایرانی توسط رژیمصهیونیستی نیز در این پارادایم گنجانده میشود. از کارشناسان مسائل منطقه دراینباره پرسیدیم که رژیمصهیونیستی از چه موضعی دست به چنین اقداماتی میزند؟
جعفر قنادباشی میگوید رژیمصهیونیستی دچار یک جنون عملیاتی شده است. او معتقد است: «یک دلیل این عملیاتهای تروریستی، این است که رژیمصهیونیستی از لحاظ نظامی دچار افول جدی شده و به همین دلیل برای بازنمایی قدرت پوشالی خود، دست به اقدامات ایذایی و تروریستی میزند. برهمین اساس رژیمصهیونیستی دچار یک جنون عملیاتی شده است و این جنون، ناشی از یک احساس است، امنیت در اسرائیل هم برای شهروندان صهیونیست، هم برای سرکردههای رژیمصهیونیستی بسیار اهمیت دارد، بهطوری که از لحاظ روانی در این رژیم، مساله ناامنی میتواند تشویش روحی و روانی دائمی و شبانهروزی ایجاد کند. لذا آنها الان بعد از آنکه قدرت مقاومت را در منطقه برآورد کردند، چه قدرت سوریه را بعد از داعش، چه قدرت و توان حزبالله را، چه قدرت و توان انصارالله -که بهقول خودشان یک حزبالله جدید با توانمندی بسیار زیاد- فهمیدند که قدرت آنها دربرابر جبهه مقاومت کاهش یافته و رو به افول است، یعنی برآوردهایی که از ظهور انصارالله درقالب مقاومت و فرهنگ مقاومت میکنند، موجب میشود احساس خطر کنند. همچنین در عراق هم احساس خطر میکنند، در عراق هم گروههای مقاومی با داعش جنگیدند. این برآورد آنها را دچار تشویش و انفعال عملیاتی میکند، عملیاتی که بسیار به زیان آنهاست.»
این کارشناس مسائل منطقه ادامه داد: «آنهایی که دست به ترور میزنند، رژیمی هستند که پیوسته در دنیا محکوم بودند. میدانید علیه اسرائیل طی 30سال گذشته، حداقل هرسال 10قطعنامه با امضای 150کشور تصویب شده است، یعنی منفور است حتی برای کشورهای اروپایی. لذا بیش از دوسوم کشورهای جهان حتی در همین امسال، با حدود 10قطعنامه اسرائیل را محکوم کردند. خب این برای رژیمصهیونیستی، ترور بسیار جانبخش است. دست به ترور بزند بازهم مثل گذشته، یک رژیم تروریستی شناخته میشود و اعتقادات به اینکه رژیمصهیونیستی، یک رژیم تروریستی است، مجددا احیا میشود و خاطرهها زنده میشود و بسیار به زیان اقتصاد این رژیم بوده و نشاندهنده این است که آنها ناتوان شدهاند و دچار تشویش هستند و نشانه روشنی است برای کارشناسان اسرائیلی. ولی با همه اینها، این اشتباه را میکنند. تصور میکنند که این نوعی به رخ کشیدن قدرت است، ولو که هرگز چنین نیست، شرایط این عملیاتی که در تهران انجام شد، بسیار ساده بود چون فردی که شهید شده نه محافظ داشته و نه ماشین ضدگلولهای. همه هم میدانستند که ماموریتش چیست. همه هم میدانند که یک کار اطلاعاتی وسیعی نمیخواسته. لذا بهنظر من، این عملیات نشانه تشویش، بیانگر نگرانی شدید آنها براساس برآوردهایشان که کشورهای محور مقاومت و نیروهای مقاومت الان در موقعیت بسیار قویای هستند و تصور میکنند با این عملیات میتوانند شدت خطرات را علیه خودشان کم کنند.»
کارشناس منطقه دیگری که اهداف و مواضع رژیمصهیونیستی در عملیاتهای تروریستی علیه ایران را مورد بررسی قرار داد، هادی سیدافقهی بود. او گفت: «ببینید قبل از اینکه وارد بحث ضعف نظامی رژیمصهیونیستی بشویم، باید به چند مورد اشاره کنم. رژیمصهیونیستی دنبال تحقق یک معادلهای است و آن معادله این است که آمریکا کمکم میخواهد نیروهای خودش را در منطقه کاهش بدهد یا منتقل کند به کشورهای دیگر. قبلا میگفتند میخواهد با چین رودررو شود و چین را میخواهد محاصره کند و یک نوع جنگ شبهراهبردی و اقتصادی برای محدودکردن رشد اقتصاد و نفوذ سیاسی چین در منطقه پاسفیک و دریای چین راه بیندازد و یکسری نیروهایش را به آن سمت منتقل کند. حالا رژیمصهیونیستی معتقد است میتواند خلأ خروج نیروهای آمریکایی از منطقه غرب آسیا را پر کند، لذا برای پر کردن این خلأ بهتنهایی قادر نیست و دنبال این است که از طریق عادیسازی روابط با برخی کشورهای منطقه، قبلا مصر و اردن بوده و اخیرا یکی، دوسال اخیر، مساله بحرین، عربستان و سودان بوده است.»
سیدافقهی با بیان اینکه رژیمصهیونیستی با عملیاتهای تروریستی میخواهد دکترین خودش را به آمریکا اثبات کند، تاکید کرد: «بنابراین این رژیم دنبال این است که هم در بعد امنیتی و نظامی و هم در بعد اقتصادی، یک محوری را در مقابل ایران و محور مقاومت تشکیل بدهد. بنابراین میخواهد قدرت عملگرایی خودش را در میدان اثبات کند که من میتوانم درمقابل ایران بایستم و هرجا که ایران حاضر است، او را بزنم و حضور نظامی و امنیتی ایران را هم در داخل بزنم و هم در منطقه، هرجا که ایران و همپیمانان ایران و شرکای او باشند. ببینید من در بعد تاسیسات نظامی و هستهای و شخصیتهای نظامیشان را هم در داخل ایران و هم خارج از ایران میزنم.»
او ادامه داد: «این درواقع دکترین رژیمصهیونیستی در منطقه است. رژیمصهیونیستی میتواند این دکترین را به آمریکا و شرکای خودش در منطقه اثبات کند؟ آیا این عملیاتهای تروریستی پراکنده میتواند منجر به تشکیل یک محور ضدمحور مقاومت در منطقه شود؟ و آمریکاییها را قانع کند که اگر شما میخواهید از منطقه خارج شود، ما قدرت جایگزینی شما را در مهار اقتدار ایران خواهیم داشت.»
سیدافقهی از شکستهای دکترین رژیمصهیونیستی درمقابل ایران نیز میگوید و با اشاره به اقدامات کمکی ترامپ به اسرائیل، گفت: «خب زمان ترامپ، میدانید او سه اقدام کرد، یکی اینکه مطرح کردن بحث عادیسازی بود، یکی دیگر معامله قرن بود و دیگری معامله آبراهام بود که هر سه این طرح ترامپ یا نتوانست محقق شود یا به نسبت خیلی پایین توانست تاثیر بگذارد. مثلا مساله عادیسازی فکر میکردند در یکی، دوسال اخیر، بسیاری از کشورهای عربی را با خودشان همراه کنند، ولو اینکه اینطور نشد و محاسباتشان غلط بود و حتی همین کشورهایی هم که عادیسازی کردند، تاثیری بر منطقه ما نداشته است. مساله عادیسازی یک چیزی نیست که به ذهن مردم تزریق و عادی شود. اگر مساله عادیسازی یک امر سادهای بود، حدود چهلوخردهای سال شاهد بودیم که انورسادات کمپ دیوید را با رژیمصهیونیستی امضا کردند، اما آیا واقعا مردم مصر الان روابط عادی با رژیمصهیونیستی دارند؟ یا مثلا در امارات یا بحرین میتوانند بروند و بهراحتی فعالیت کنند؟ خیر، مردم بحرین و امارات مرتبا اعتراض میکنند به فرآیند عادیسازی حکام آلخلیفه با رژیمصهیونیستی. بنابراین این موضوع کلان قضیه است. مساله دیگر، مساله هستهای ماست. رژیمصهیونیستی میخواهد ثابت کند که میتواند جلوی احیای برجام را بگیرد، تاسیسات هستهای ایران را تهدید میکند، به دانشمندان حمله میکند و... .
مساله سوم، مساله خروج نیروهای روسیه از کشور سوریه است. این خلئی را ایجاد میکند. سفر بشار اسد و ملاقات با مقاممعظمرهبری، شاید برای پر کردن این خلأ خروج نیروهای روسی از کشور سوریه برگزار شده که چه کسی توان بیشتری دارد تا بتواند جای آن را بگیرد. بنابراین اسرائیلیها میگویند اگر خروج نیروهای سوریه قرار است انجام شود و ایران جایگزین شود، هم فرماندههای نظامیاش را در سوریه میزنم هم در داخل ایران. ایران هم در پاسخ به این عملیاتهای تروریستی اسرائیل با یک اقتدار کامل برخورد کرد و با 11موشک، آن پایگاه جاسوسی موساد در اربیل را منهدم کرد و سپاه پاسداران بهطور رسمی اعلام کرد از این بهبعد هر اقدامی چه از داخل فلسطین اشغالی، چه از درون کشورهای منطقه به اهداف ما آسیب برساند، ما پاسخ قاطع خواهیم داد.»
این کارشناس منطقه به مشکلات درونی رژیمصهیونیستی نیز اشاره کرد و گفت: «افزون بر این، الان ببینید رژیمصهیونیستی از درون دچار مشکل شده، همان عملیات استشهادی، سیفالقدس که این روزها سالگردش است، هم قیام مردم فلسطین1948، هم اعلام آمادگی مقاومت اسلامی فلسطین که ما دوباه میزنیم و هم استعفای برخی اعضای کابینه برای ائتلاف نفتالی بنت، بهشدت وضعیت داخل رژیمصهیونیستی را بحرانزده کرده؛ هم بهلحاظ امنیتی و مخصوصا در کشته شدن شیرین ابوعاقله که واقعا خیلی عجیب بود. نفتالی بنت میخواهد با این عملیاتهای تروریستی فرار رو به جلو کند و میخواهد بگوید من میتوانم عادیسازی را ادامه دهم، هم برای داخل سرزمین اشغالی، میخواهد بگوید من قدرت دارم ایران را بزنم. بنابراین اهداف متعددی را رژیمصهیونیستی از این عملیاتها و ترورها و حملات به تاسیسات هستهای ما و جنگ روانی که گاهبهگاه میشنویم که گاهی به تاسیسات اقتصادی ما حمله سایبری میشود. همه اینها را اگر ما در یک طرح کلان ببینیم، درواقع این نشانگر قدرت و اقتدار رژیمصهیونیستی نیست، نشانه استیصال و هراسش است و میداند الان محور مقاومت در اوج خودش است، چه در یمن، چه در سوریه، چه در لبنان، پیروزی شکوهمند حزبالله لبنان و همپیمانان حزبالله در انتخابات اخیر لبنان با آرای خیلی بالا. بنابراین در جمعبندی این بخش از صحبتهایم میتوانم بگویم رژیمصهیونیستی هم بهلحاظ اقتصادی، هم بهلحاظ امنیتی و نظامی درحال کاهش اقتدار است منتها میخواهد نشان دهد که هنوز اقتدار دارد، ولی مطمئن باشید همانطور که رهبری فرمودند زمان بزن و دررو تمام شده و هرجا باشد تعقیبش میکنیم و پاسخ عملیات تروریستیاش را میدهیم.»
رژیمصهیونیستی بازدارندگی نظامی ندارد
یکی دیگر از عللی که برای حملات تروریستی رژیمصهیونیستی عنوان میشود، از دست دادن بازدارندگی نظامی است. روزنامه عبری معاریو اخیرا گزارش داده اسرائیل قدرت بازدارندگی خود را دربرابر جبهه مقاومت از دست داده است. در راستای همین مساله، به بررسی وضعیت بازدارندگی رژیمصهیونیستی پرداختیم.
قنادباشی گفت: «اینکه اسرائیل بازدارندگیاش را از دست داده، درست است. در صحنه داخلی فلسطین، در رویارویی با غزه، مردم کرانه باختری، حتی فلسطینیهای ساکن سرزمینهای1948، رژیمصهیونیستی یک توانمندی از خودش نشان داده بود و این باور را ایجاد کرده بودند که هیچکس به آنها نمیتواند حمله کند و اگر بکند، زیانهای بسیار زیادی میبیند. این تصور واقعا الان از میان رفته است. درحال حاضر، جنگ پارسال تحتعنوان نبرد شمشیر قدس (سیفالقدس) را برای اولینبار، گروه حماس با عملیاتی نظامی آغاز کرد و این عملیات نشان داد که بازدارندگی رژیمصهیونیستی و این باور که نمیشود به این رژیم حمله کرد، شکسته است. در فضاهای دیگر هم همینطور است، فعلا نبردی اتفاق نیفتاده است. آنها به این باور رسیدهاند که قدرت سوریه بعد از داعش و لبنان الان بسیار زیاد است و آنها واقعا طی جنگ نظامی هیچ بازدارندگیای نخواهند داشت. این در عرصه جنگ نظامی.»
او ادامه داد: «در عرصه تروریستی هم، اسرائیلیها جنگ نفتکشها یا بهتر است بگویم جنگ کشتیها را آغاز کردهاند. در این عرصه، هر ضربهای زدند همان ضربه را خوردند، برهمین مبنا عملیاتهای خود را متوقف کردند، چون دیدند دیگر نمیتوانند به اهداف خود برسند. در عرصه تروریستی همین است، یعنی ما به موضوع بازدارندگی در دو سطح نگاه میکنیم؛ یکی سطحهای خرد و تاکتیکی، یکی سطحهای کلان. چیزی که الان در صحنه دارد پیش میرود بهگونهای است که بازدارندگی مقاومت به سطح تهاجمی رسیده و افزایش آمادگی و هماهنگی میان نیروهای منطقهای و قدرتمندتر شدن را دارد. این مسالهای است که مقاومت یک بازدارندگی قابلملاحظهای حتی دربرابر آمریکاییها و دیگر قدرتها هم پیدا کرده و آنها هم میدانند. اصلا عصبانیت آنها به توانمندی است که از حالت بازدارندگی خارج شده و حالت تهاجمی به خودش گرفته است. همانطور که مقاممعظمرهبری هم یکبار فرمودند گذشت آن زمان که ما دفاع کنیم و الان باید زمینههای تهاجم را آغاز کنیم و این یک مساله است. اما در سطح خرد، ما این توانمندی را داریم، هم سیستم اطلاعاتی ما میتواند خوب کار کند، هم عملا نشان دادیم در خود رژیمصهیونیستی چه در جنگ سایبری چه در بههمریختن عملیاتهایی که در فلسطین شده و بعضی از آنها هم منتشر نشده است، اینها توانمندی جبهه مقاومت را نشان میدهد. نشانه روشنش اعلام آمادهباش همهجانبه اسرائیل به نیروهای خود است. یعنی این نشان میدهد که برآورد آنها این است که پاسخ عملیاتهای تروریستی آنها به سختترین وجه داده خواهد شد.»
باور مردم، بزرگترین بازدارندگی درمقابل رژیمصهیونیستی
شرایط داخلی ایران را که درنظر بگیریم، بسیاری از رسانههای غربی و عبری سعی میکنند با سیاهنمایی از مشکلات فضای داخلی کشور سوءاستفاده کنند. در این بین، نقش مردم و باور مردم همیشه پررنگتر از هر نقشی بوده است. در این زمینه نیز نظر کارشناسان منطقه را پرسیدیم. جعفر قنادباشی گفت: «در دو یا سه صحنه مردم میتوانند نقش بسیار پررنگی ایفا کنند. یکی آگاهی از اینکه در شرایط امروز بنا به نوع تصمیمات و نوع چینش و آرایش نظامی که در دنیا وجود دارد، امروزه دفاع در درون مرزها تعریف نمیشود. اگر این باور ایجاد شود، خیلی مهم است، یعنی این را مردم باید باور کنند که گذشت آن دوران که درون مرزها امنیت کشور تامین میشد. ما اگر در سوریه یا لبنان هستیم، این حالت مستشاری ما، درواقع درقالب دفاع از مرزهایمان است. خیلی مهم است که این درک عمومی شود. متخصصان برخی این مسائل را میدانند و زمینه انتقالش به مردم را پیدا نکردند. برخی باور ندارند که این باور چقدر میتواند کمک کند. به هر ترتیب، همانطور که ما به سوریه و لبنان در تامین امنیتشان کمک میکنیم، به همان اندازه هم آنها به ما در تامین امنیتمان کمک میکنند. یعنی شما خطر داعش را درنظر بگیرید، این جمله معروفی است که اگر ما در موصل نجنگیده بودیم، در ایران میجنگیدیم. این باور باید ایجاد شود. بنابراین امنیت کشورها درون آن کشورها تعریف نمیشود، الان ببینید در اوکراین جنگ میشود، اما در آمریکا قیمتها بالا و پایین میشود. ببینید یک کشور چطور روی کشور دیگر تاثیر دارد.»
او ادامه داد: «ما ناگزیر به بیرون مرزها هستیم، زمانی که میبینیم یک رژیمی در پشتصحنه فشار حداکثری اقتصادی علیه ایران، پشت حذف دانشمندان بسیار مفید ما در عرصههای مختلف علمی هست، ما نمیتوانیم سکوت کنیم. همچنین مردم باید بدانند که ما در مخالفت با رژیمصهیونیستی تنها نیستیم. طی 30سال اخیر، هرساله بیش از 10قطعنامه علیه رژیمصهیونیستی صادر میشود، قبلا هم عرض کردم ما تنها نیستیم، این هم یکی از آگاهیهایی است که مردم باید داشته باشند. این اطلاعات را مردم اگر داشته باشند، همراهی میکنند و فکر نمیکنند که کار مضاعفی ایران میکند.»
سیدافقهی نیز نظر خود را درباره نقش مردم در بازدارندگی ایران میگوید و معتقد است: «هر انقلابی اگر در چهارچوب جغرافیایی خودش محدود شود، خفهاش میکنند. آمریکا از دهها فرسخ آنورتر آمده منطقه غرب آسیا، میگوید من اینجا منافع دارم. آنوقت ما حق نداریم در سطح منطقه از عمق راهبردی و تهدیداتی که از لب مرز میخواهد تحمیل شود، و از منافع کشور خودمان و کشورهای همپیمانمان دفاع کنیم؟ فلذا منافع منطقه باید حفظ شود. هم ترامپ گفته، هم بایدن، هم قبلش بوش و بولتون گفته بودند که سال آینده آزادی را در ایران جشن میگیریم. پس آمریکا آمده در منطقه و با ما میجنگد. مردم ما هم این انقلاب را خودشان ایجاد کردند، در جنگ تحمیلی فرزندان خودشان را برای حفظ کشور انقلاب و اسلام تقدیم کردند. الان واقعا سزاوار است که بنشینیم و تماشا کنیم که رژیمصهیونیستی یا آمریکا ما را بزند؟ برخی میگویند مساله فلسطین در این مشکلات داخلی ایران به ما چه ربطی دارد؟ یا میگویند رژیمصهیونیستی که بهصورت مستقیم با ما نجنگیده! در پاسخ باید بگویم نمیتواند رودررو بجنگد وگرنه میجنگید. الان رژیمصهیونیستی حمله نمیکند؟ اسرائیل دانشمندان ما را نمیزند؟ رژیمصهیونیستی فرماندهان ما را نمیزند؟ این هم یک نوع جنگ است. دنبال ایجاد ائتلاف علیه ایران است. بنابراین معادلات امنیتی و خطرات امنیتی باید این قدرت را به ایران بدهد که توان بازدارندگی و توان مقابله با این توطئهها را داشته باشد. اینها شرایط ما در درون را هم میدانند و فشار میآورند، ولی مردم ما با باورشان نشان میدهند که توان بازدارندگی علیه این رژیم را داریم و الان فراتر از بازدارندگی رفتهایم.»
*قاسمعلی محتشم