بررسی چرایی اعتراضات زودهنگام اصلاح‌طلبان به دولت رئیسی در گفت‌وگوی «فرهیختگان» با مجتبی شاکری، کارشناس مسائل سیاسی
اصلاح‌طلبان یک دولتی را که 9ماه از شروع به کارش می‌گذرد براساس چیزی موردانتقاد قرار می‌دهند که خروجی پرونده دولت دوازدهم بوده است.
  • ۱۴۰۱-۰۳-۰۲ - ۰۵:۰۸
  • 20
بررسی چرایی اعتراضات زودهنگام اصلاح‌طلبان به دولت رئیسی در گفت‌وگوی «فرهیختگان» با مجتبی شاکری، کارشناس مسائل سیاسی
رفتار اصلاح‌طلبان رادیکال یک نامردی سیاسی است
رفتار اصلاح‌طلبان رادیکال یک نامردی سیاسی است

نرگس چهرقانی، خبرنگار گروه سیاست: با وجود گذشت تنها چندماه از آغاز به کار دولت سیزدهم چهره‌ها و احزاب اصلاح‌طلب انتقادها به دولت رئیسی راشروع کرده‌اند و عملکرد این دولت را مورد حمله قرار داده‌اند. اخیرا حزب اتحاد ملت در واکنش به سیاست اصلاح قیمت ارز در بیانیه‌ای خطاب به دولت سیزدهم برای آینده این دولت ابراز نگرانی کرده است. اصلاح‌طلبان درحالی با ادعای هم‌سویی با مردم علم اعتراض را در مقابل دولت 9 ماهه رئیسی برافراشته‌اند که پیش از این در اعتراضات معیشتی 96 واکنشی خطاب به دولت روحانی نشان ندادند و در اعتراضات 98 نیز جهت اعتراضات را به‌سمت نهادهای امنیتی بردند و درمقابل به روحانی به‌عنوان تصمیم‌گیر اصلی گرانی بنزین سکوت کرده بودند، برای بررسی چرایی این کنش متناقض و اهداف اصلاح‌طلبان رادیکال از اعتراضات زودهنگام به دولت سیزدهم با مجتبی شاکری، کارشناس مسائل سیاسی به گفت‌وگو نشسته‌ایم. او با تاکید بر اینکه هدفمندی یارانه‌ها را باید دولت‌های یازدهم و دوازدهم انجام می‌داد، می‌گوید: «اصلاح‌طلبان یک دولتی را که 9ماه از شروع به کارش می‌گذرد، براساس چیزی موردانتقاد قرار می‌دهند که خروجی پرونده دولت دوازدهم بوده است.» مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

اخیرا حزب اتحاد ملت در واکنش به سیاست‌های اقتصادی دولت بیانیه‌ای صادر و از آینده دولت اعلام نگرانی کرده است؟ با توجه به اینکه هنوز یک‌سال از آغاز به کار دولت نمی‌گذرد و اصلاح‌طلبان نیز در زمان گرانی بنزین با وجود اعتراضات شدیدتر مردم، نسبت به دولت روحانی انتقادی نداشتند، چقدر چنین موضعی‌گیری‌هایی را منطقی می‌دانید و هدف از این انتقادها چیست؟
پاسخ به چرایی اتخاذ مواضعی از این دست از جانب افرادی که باید حداقل درباره دو دوره ریاست‌جمهوری آقای روحانی پاسخگو باشند، خیلی دور از ذهن نیست. آنها بالاخره باید یک علائم حیاتی بروز دهند. مطالبات مردم باید به دست آنها حل و گره‌گشایی می‌شد. آنچه درمورد اشتغال، نقدینگی، بورس و شکست برجام رخ داد دیکته نانوشته نیست و همه مردم ما از آنچه این جناح با جامعه انجام داد آگاهند. بعد از عدم اقبال به اصلاح‌طلبان در انتخابات شورای‌شهر و ریاست‌جمهوری این جناح باید متوجه می‌شد که واکنش مردم به یک عملکرد هشت‌ساله است. اصلاح‌طلبان به‌نحوی رفتار می‌کنند که گویا نمی‌خواهند آن هشت‌سال بازخوانی شود. اصلاح‌طلبان یک دولتی را که 9ماه از شروع به کارش می‌گذرد براساس چیزی موردانتقاد قرار می‌دهند که خروجی پرونده دولت دوازدهم بوده است. هدفمندی یارانه‌ها را باید دولت‌های یازدهم و دوازدهم عملیاتی می‌کردند. این کار باید انجام می‌شد تا اقتصاد روی پای خودش بایستد. نه‌تنها این کار انجام نشده، بلکه با بالا بردن نقدینگی، هزینه کردن ذخایر ارزی و فروش اوراق قرضه دولت سیزدهم را بابت تصمیماتی بدهکار کردند که خود متولی آن نبوده است. من فقط می‌توانم بگویم این نامردی بزرگی است که یک جریان سیاسی از پاسخگویی و پذیرفتن مسئولیت عمل خود طفره برود و به‌نحوی رفتار کند که گویا مردم این نقاب را نمی‌شناسند. به نظر من مردم ما نقابداران را خوب می‌شناسند و تابه‌حال آن را چندین بار تجربه کرده‌اند.

یکی دیگر از مواردی که مطرح می‌شود، این است که دولت رئیسی دولتی تمامیت‌خواه است که همه نیروهای غیراصولگرا را از دولت تصفیه می‌کند. آیا این گزاره درست است؟
کسانی در قضایای دوم خرداد 76 بر سرکار آمدند و دولت را در دست گرفتند بعد شعار فتح سنگر به سنگر را دادند، به این معنی که ما سنگرهای دیگر را نیز خواهیم گرفت و براساس همین هم آرایش سیاسی گرفتند. درحال‌حاضر که این جناح از طرف مردم رانده شده، شعار وحدت ملی را مطرح می‌کنند. اینها زمانی که حاکمند به‌دنبال فتح سنگر به سنگر هستند و زمانی که قدرت ندارند، چنین برچسب‌هایی را به دولت می‌زنند.

آیا اصلاح‌طلبان با یک رویکرد انتقادی دربرابر سیدابراهیم رئیسی درصورت سوءعملکرد دولت سیزدهم توان بازیابی سرمایه اجتماعی خود را دارند؟
اتفاقا در جلسه‌ افطاری که دبیران کلان احزاب با گرایش‌های مختلف با رئیسی داشتند، من مطرح کردم که خیر و شر این کشور در دست افرادی است که دور این میز نشسته‌اند و دیدگاه‌های اینها در لایه‌های مختلف جامعه توزیع می‌شود. من به ایشان گفتم که هیچ‌یک از افراد جزء جریان موسوم به اصلاحات -که مدعی کمک به دولت هستند- زبان به نقد دولت‌های یازدهم و دوازدهم باز نمی‌کنند. اصلاح‌طلبان اگر می‌خواهند به دولت فعلی کمک کنند باید اعلام برائت کنند از دولت سیزدهم، چون وضعیت فعلی میراث این دولت‌هاست ولی این افراد حاضر به این اعلام برائت نیستند و این یعنی نفاق داشتند. من در مصاحبه‌ای گفتم که گویا سعید حجاریان یک قطعنامه نوشته و آن را قطعه‌قطعه کرده و حالا یک بند از این قطعنامه را علی مطهری، یک بند را خانم بروجردی، یک بندش را مرعشی و یک بندش را مجید انصاری می‌گوید. هر بندش را یکی می‌گوید اما همه درواقع در یک پازل حرکت می‌کنند.
اینکه ما با دنیا جنگ داریم، با منطقه ارتباط نداریم و لجبازانه به برجام بازنمی‌گردیم، گزاره‌های ساده‌انگارانه‌ای است که اتفاقا جزء ننگ‌های دولت‌های یازدهم و دوازدهم نیز محسوب می‌شود. اصلاح‌طلبان ایدئولوژی انقلاب را به‌تمسخر گرفتند، مقاله نوشتند که اصلا حکومت اسلامی و دینی معنایی ندارد و تبری جستند از اینکه دولت غاصب صهیونیستی را محکوم کنند. این جناح اقتصاد را به برجام گره زد. اصلاح‌طلبان شعار نه غزه، نه لبنان سردادند و دربرابر رزمندگان یمن و حزب‌الله ایستادند. اینها جزء پرونده سیاه اصلاح‌طلبان است و حالا مجددا می‌خواهند وارد صحنه سیاسی شوند و فکر می‌کنند که با سوار شدن بر گران شدن قیمت‌ها که یک امر شناخته‌شده در اقتصاد است می‌توانند حرکتی را به وجود آورند و با شعارهای رادیکال ایجاد دوقطبی کنند که درمقابل نیز دولت باید تدابیر لازم را برای سبک‌تر کردن بار هزینه‌های معیشتی اتخاذ کند و با مشی عاقلانه به شفاف‌سازی مساله و توضیح آن به مردم بپردازد.

یکی از مواردی که اصلاح‌طلبان مطرح می‌کنند، این است که جناح اصولگرایان صرفا از روی لجبازی با تیم مذاکره‌کننده روحانی مخالفت می‌کردند و به همین جهت نیز تیم مذاکره‌کننده فعلی تحت‌فشارهای اقتصادی موجود تن به مذاکره داده است. آیا واقعا مخالفتی با روحانی در مذاکرات وجود داشت؟
اصلاح‌طلبان خودشان گزاره‌هایی را طرح کرده و به نقد و پاسخگویی در مورد آن می‌پردازند. درحال‌حاضر بر کسی پوشیده نیست که تیم اقتصادی، سیاسی و فرهنگی که دور رئیسی جمع شده بودند، مانعی در تصمیم‌گیری نداشت. روحانی مسیر خودش را می‌رفت و مشورت نمی‌پذیرفت. هر نوع توافقی از توافق نکردن بهتر است، با امضای برجام تمامی تحریم‌ها فروریخته می‌شود، زیرپا گذاشتن خطوط قرمز و ارتباط تلفنی و خارج از چهارچوب برجام با آمریکا و ندادن متن برجام به نمایندگان مجلس گزاره‌های ناشناخته‌ای نیست. اصلا روحانی شأنی برای مشورت در مسائل مختلف اقتصادی و سیاسی قائل نبود. حرف عاقلانه نظام همین چند نکته‌ای است که همه آن را می‌فهمند. تمامی تحریم‌ها باید برداشته شود، باید راستی‌آزمایی صورت گیرد، باید برداشته شدن تحریم‌ها تداوم داشته باشد. هر گفت‌وگویی مبتنی بر تعهد دربرابر تعهد است. یک تعهد را آمریکایی‌ها باید انجام دهند و یک تعهد را نیز ما انجام می‌دهیم. این کار درستی نیست که روحانی باافتخار بگوید ما به همه تعهدات‌مان عمل کردیم. این کار اشتباهی است. این دولت چرا اجازه داد سرمایه‌های ملت به یغما رفته و هیچ‌آورده‌ای نصیب کشور نشود. باید مواظبت کرد که روایت غلط از واقعه‌ای که هنوز مدت زیادی از آن نگذشته است، ارائه نشود. این مباحث بحث تاریخ نیست. بحث همین چندسال است که اصلاح‌طلبان می‌خواهند آن را تحریف کنند.

یکی از مفاهیمی که اصلاح‌طلبان سعی دارند به‌عنوان دلیل اعتراضات زودهنگام خود به دولت مطرح کنند، همسویی با مردم است. این درحالی است که در اعتراضات معیشتی سال 96 جناح رادیکال اصلاح‌طلبان اعتراضی خطاب به دولت روحانی مطرح نکرد. این فهم متناقض از مردم ناشی از چیست؟
عمق نگاه هسته سخت اصلاح‌طلبان حکومت دینی، ولایت‌فقیه، قانون اساسی، اختیارات رهبری، شورای نگهبان و حمایت از جبهه مقاومت است. اصلاح‌طلبان سعی می‌کنند خیلی عریان صحبت نکنند، چون می‌دانند جامعه آنها را پس می‌زند، لذا سعی می‌کنند خود را قاطى مسائلی کنند که مطالبات مردم است. این درست است که مطالبات مردم بحث معیشت است اما سنخیت اصلاح‌طلبان با این مطالبات چیست؟ جنس همراهی اصلاح‌طلبان با مردم همچون مواجهه رسانه‌های معاند خارجی است. آنها نیز در ظاهر با همدردی می‌خواهند خود را با مردم قاطی کنند درحالی‌که مردم متوجه می‌شوند که اینها از جنس مردم نیستند و اگر از جنس مردم ‌بودند باید پیش از آنکه از جانب ملت پس‌زده شوند به نقد خود می‌نشستند. اما همچنان تمام‌وکمال از همان شعارها و راهبردهای غلط استفاده کردند و تصور می‌کنند که مردم دچار آلزایمر هستند و فراموش می‌کنند. به همین جهت مکررا خطاهای جدید را دچار می‌شوند.
از مردم صحبت کردن صحبت همیشگی جناح‌های سیاسی است اما آزمودن اینکه مردم چه نگاهی به این مجموعه‌ها دارند در انتخابات‌ها قابل‌ارزیابی است، بالاخره اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس و شورای‌شهر فهرست دادند. این فهرست چه سرنوشتی پیدا کرد؟ در انتخابات ریاست‌جمهوری نیز اصلاح‌طلبان حرف‌های خود را به کاندیداهای حاضر دادند تا در تریبون رسانه ملی تکرار شود. واکنش مردم نسبت به آنچه اینها گفتند چه بود؟ حجاریان، تاجزاده، آرمین و علوی‌تبار در آخرین صحبت‌ها و بیانیه‌های خود همواره دعوت به اردوکشی خیابانی می‌کنند و مردم با آنها همسویی ندارند. اینکه متصور باشی از مردم می‌گویی ولی مردم اعتنایی به صحبت‌های تو ندارند، نشان می‌دهد که این تصور یک توهم است.

در این رابطه بیشتر بخوانید:

۵ دروغ اصلاح‌طلبان رادیکال برای احیای سرمایه اجتماعی (لینک)

اصلاح‌طلبان برای به قدرت رسیدن مبادی اعتقادی‌شان را کنار می‌گذارند (لینک)

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰