قاسم پورحسن، عضو هیاتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی: 1. مدتهاست این سوال در جامعه ما مطرح میشود، که چرا در کشور ما اقبالی جدی به کتاب وجود ندارد؟ این مساله موضوع بحث در روانشناسی یا جامعهشناسی نیست. این مساله به منظر فرهنگی، فکری و حتی تاریخی برمیگردد. شاید بتوان گفت که ایران از حیث توجه به کتاب یکی از تمدنهای برتر بوده و کتابخانههای بزرگی در ایران وجود داشته است. مستحضر هستید که بیتالحکمه در سال 217 بر خرابههای جندیشاپور به وجود آمد. جندیشاپور کتابخانه بزرگی محسوب میشد. کتاب در دوران جدید متاسفانه به دلایل زیادی ازجمله بهدلیل فرهنگی یعنی عدم اعتنا به دانش که در چهارصد سال اخیر در ایران شکل گرفته، ارزشمندی خود را از دست داده است. امروز کتاب به فروش میرود؛ ولی ما با چیزی به نام توجه و اقبال اساسی به کتاب روبهرو نیستیم. متاسفانه امروزه مساله کتاب بخشی از زندگی ما نیست و دغدغه ما را شکل نمیدهد، حل این معضل نیازمند دگرگونی فرهنگی اساسی در جامعه است. اینگونه نیست که با چند نگاه، سخن و توصیه و دستور بتوان کتاب را در درون زندگی ایرانیان قرار داد. کتاب و متفکران باید ارزش پیدا کنند و به جایگاه واقعی خود برسند تا جامعه ما به ارزش کتاب پی ببرد.
2. این نکته را درنظر داشته باشید که بسیاری از بزرگان مثل ابنسهلان یا ابوسهلان ساوجی براساس استنساخی که از کتابهای ابنسینا به عمل میآورد در نیشابور زندگی میگذراند. این مساله در دوران طلایی ایران اهتمام به کتاب بود. اهتمام به کتاب صوری نبود، چون اهتمام به اندیشمند وجود داشت. هر حکومت و قدرت و درباری که به اندیشمندان توجه میکرد، شکوفا میشد. چگونه میتوان باور کرد که بلخ و بخارا وجود داشت و ابنسینا از بخارا به خوارزم کوچ کرد؟ بله! تا زمانی که به اندیشمندان و دانشمندان در بخارا توجه میشد در این شهر بود و زمانی که دستگاه خوارزم جایگزین شد، به این شهر کوچ کرد. در یک زمان در میان حکومت آلمامون در خوارزم ابنسینا، ابوسهل، ابوریحان و ابوعبدالله ناتلی و بسیاری دیگر از دانشمندان و اندیشمندان هستند. وقتی نگاه میکنید میبینید، آن دربار مشحون از متفکران است. علت توجه به کتاب به علت توجه به تفکر وجود داشت. ارزشمندی متفکر سبب شده بود آثار او اهمیت پیدا کند. حقیقت این است که جامعه ما با اهتمام جدی به کتاب فاصله زیادی دارد؛ به همان میزان که از اهتمام جدی به نخبگان و متفکرانش فاصله دارد. هیچ جامعهای به نحو اتفاقی شکوفا یا قدرتمند نمیشود. فرید زکریا کتابی درباره آمریکا دارد، فکر میکنم این کتاب در سال 2008 نوشته شده با این موضوع که چرا آمریکا قدرتمند است؟ بسیاری معتقد هستند آمریکا بهدلیل تسلیحات نظامی قدرتمند است، اما وی پاسخ میدهد تسلیحات نظامی و قدرت سخت آمریکا از دانشگاههای آمریکا سرچشمه دارند و بهخاطر اهمیتی که به متفکران و آثار علمی داده میشود، این قدرت حاصل میشود؛ این نکتهای مهم است. در کشور ما نسبت به غرب کاوش جدی صورت نمیگیرد. نباید صرفا راز پیشرفت غرب را در نظام قدرت دید. نظام دانایی و نظام دانش آنها چندان بر ما مکشوف نشده و ما فقط ذکر میکنیم که اینها متفکران غرب هستند و وضعیت رنسانس این بوده است و... ، ولی اهمیت بنیادینی که در باب علم در بطن جامعه غرب نهادینه شده و کتاب بخشی از آن است، موردتوجه قرار نگرفته است. مسالهای که جامعه ما از آن بسیار دور است.
امروزه در کشور ما حتی زمانی که کتاب مهمی منتشر میشود، میبینیم در 500 نسخه منتشر میشود یا حداکثر هزار نسخه، شما باید این را با کتابی که در غرب یک میلیون نسخه منتشر میشود، مقایسه کنید. طلایی بودن دوران مهم اسلامی بهدلیل وجود متفکران و آثار علمی بود که داشتند.
3. در باب ترجمه و رمان حقیقت این است که مردم ما اهل سختی نیستند و تصور میکنند علم همانند سایر امور باید بهراحتی به دست بیاید. فراگیری و کسب علم نیازمند کوشش، تلاش، سختی و زمان و فرآیند طولانی است، ولی متاسفانه خوی و خصلت ایرانیان بهسادگی و حتی متاسفانه به تنبلی و راحتی انس پیدا کرده است یا اموری که شفاهی باشد. خواندن رمان، سرگرمی و تفنن است و بهندرت بنیاد فکر محسوب میشود. متاسفانه جامعه ما رمانهای اصیل و تاثیرگذاری که بتواند آگاهی جامعه را زیر و رو کند، موردتوجه قرار نمیدهد و رمانهای دمدستی و ساده را میخواند. درمورد ترجمه هم به همینصورت است. ما بهدلیل عدم توجه به استادان و متفکران کتابهای عمیقی که بتوانند مرجع علمی تلقی شوند، تولید نمیکنیم. نگارش یک کتاب خوب زمان میبرد و باید مثلا 10 سال روی آن موضوع تحقیق کرد، ولی کسی نیست که پشتیبانی کند. کسی که میخواهد کتاب خوبی تولید کند باید همه سختیها را بهتنهایی به جان بخرد. ازاینرو ترجمه آثار دستچندم راحتتر است و درآمد بیشتری دارد، لذا ما به کتاب و علم برای کسب سود و منفعت نگاه میکنیم، نه بهمثابه دانش بنیادینی که اگر ایران ادعای ظهور تمدن را دارد. برای ظهور تمدن و دانش برتر باید 200 سال شبانهروز کار کند و بخشی از این کوشش علمی باید کتاب باشد. ما متاسفانه از کتاب دور هستیم، تنها راه این است که نظام دانایی، ارزشمندی پیدا کند و جامعه ما سرشار از اهتمام به دانش و کتاب باشد.