
دغدغه اصلی من کار معلمی بود و سعیام بر این بود که این مساله را کنار نگذارم. ولی همیشه بهدنبال راهکارهای رسمی در نظام رسمی نظام آموزش و پژوهشی دانشگاه میگشتم.
ماموریتمان را دانش رسانه تعریف کردیم

ابوالفضل مظاهری- مریم طیبی نظری، گروه دانشگاه: 27 اردیبهشتماه روز جهانی ارتباطات، بهانه خوبی برای مروری دقیقتر و موشکافانه در اتمسفر ارتباطات کشور است. اگرچه از ورود علم ارتباطات و تشکیل دانشکدهها و ایجاد رشتههای این حوزه فکری چند دهه میگذرد، اما فضای دانشگاهی کشور با وجود تلاشهای گسترده هنوز آنچنان که باید نتوانسته پاسخگوی کامل نیازها و انتظارات کنشگران این حوزه باشد. خلئی که سوژه فعالیت یک استارتاپ رسانهای شده که البته تفاوت محسوسی با سایر استارتاپهای مرسوم این حوزه دارد. رسانیوم تلاش جمعی گروهی از اساتید و دانشجویان حوزه ارتباطات کشور است که امروز سومین سال تولدشان را جشن میگیرند. مجموعهای که محور اصلی ماموریتشان را بر توانمندسازی دانشی اکوسیستم رسانهای کشور قرار داده و دانشمداری، پویایی، خلاقیت، مشارکت و کار تیمی، سرعت توام با دقت و بهروز بودن را بهعنوان اصول کاریاش در نظر گرفته است. رسانیوم علیرغم سنوسال کمش، فعالیتهای پرتعداد و مختلفی داشته و خدمات متنوعی ارائه داده است. سههزار نفرساعت پروژههای پژوهشی، 200ساعت کلاس آموزشی، بیش از 300دقیقه محتوای تصویری علمی، 9شماره نشریه اختصاصی و 6جلد دانشنامه بخشی از این فعالیتهاست. اگرچه نحوه شکلگیری رسانیوم هم کم جذابیت ندارد اما گفتوگوی امروز «فرهیختگان» با سیاوش صلواتیان، عضو هیاتعلمی دانشگاه صداوسیما و مدیر مجموعه رسانیوم منحصر به روایت شکلگیری استارتاپ نیست و یک آسیبشناسی از فضای پژوهشی عرصه ارتباطات و رسانه درکنار عارضهیابی فعالیت ارتباطات صنعت و دانشگاه است که در ادامه میخوانید.
آغاز داستان یک استارتاپ علمی با یک پیشنهاد دانشجویی
اگر موافق باشید به ابتدای ماجرای رسانیوم برویم. رسانیوم از کی و کجا شروع شد؟
بعد از گذشت یکی، دو ماه از کرونا و در اواخر اسفند 98، با وضعیت بدی مواجه شدیم؛ هم دانشجویان که تازه وارد دانشگاه شده بودند و هم اساتید ازجمله خود من با دانشگاههای تعطیل مواجه شدند، این شرایط همه را شوکزده کرده بود. یکی از بچهها ایمیلی به من زد که ما با کلی انرژی در خانه نشستیم که در این صورت مقدار قابلتوجهی پتانسیل از بین میرود، حداقل چند مقاله معرفی کنید تا بخوانیم. همین درخواست مقاله برای مطالعه استارتی بود برای شروع مسیر پرپیچوخم رسانیوم.
پیش از کرونا چطور؟ دغدغهای برای تشکیل چنین مجموعهای نداشتید؟
دغدغه اصلی من کار معلمی بود و سعیام بر این بود که این مساله را کنار نگذارم. ولی همیشه بهدنبال راهکارهای رسمی در نظام رسمی نظام آموزش و پژوهشی دانشگاه میگشتم. فکر میکردم در سازوکارهای رسمی که برای این مساله وجود دارد، میشود راهحلهایی پیدا کرد. کرونا مثل خیلی زمینههای دیگر که پیشفرضها را از بین برد، در اینجا هم این پیشفرض را از بین برد.
دانشگاه صداوسیما بستر مناسبی برای ارتباطات کاربردی دارد
شما که عضو هیاتعلمی دانشگاه هستید. بستر دانشگاه پاسخگوی انتظارتان نبود؟
دانشگاه صداوسیما دانشگاهی وابسته به یک دستگاه اجرایی است. تفاوت اساسی و ویژهای با سایر دانشگاهها دارد که بهشدت ماموریتمحور است و مشخصا در ماموریت خود رفع نیازهای پژوهشی سازمان مادر خود را برعهده دارد. همینطور نیازهای نیروی انسانی. با توجه به شناختی که از دانشگاه صداوسیما دارم، این دانشگاه بستر بسیار خوبی است و ظرفیت خیلی خوبی برای تبدیلشدن به ارتباطات کاربردی و عینی کردن آنها دارد. من بهدنبال چنین چیزی در دانشگاه صداوسیما بودم و هنوز هم فکر میکنم راه آن در دانشگاه وجود دارد. اما ضعف جدی را در حوزه پژوهش میدیدم که در نظام دانشگاهی وجود دارد.
رسانیوم محصول مجموعهای از تلاشها برای شکستنخوردن است
به درخواست دانشجویان برای معرفی مقاله اشاره کردید. داستان شکلگیری رسانیوم چگونه پیش رفت؟
برگردیم به زمان کرونا، بعد از مطالبه آن دانشجو، گفتیم چرا مقاله معرفی نکنیم که همگی باهم بخوانیم؟ تا دانشجویان با نظریات و مقالههای جدید در عرصه ارتباطات آشنا شوند. کمکم این ایده شکل گرفت که یک باشگاه مقالهخوانی راه بیندازیم. با بچههای کلاس یک باشگاه مقالهخوانی مجازی در حوزه ارتباطات راه انداختیم. اولین باشگاه در حوزه ارتباطات هم بود؛ ایونتهای مقالهخوانی در دانشگاهها وجود داشت اما اینبار قرار شد به شکل یک باشگاه مقالهخوانی فعالیت کنیم. این باشگاه قرار بود دانشجویان را از لحاظ علمی توانمند کند. این را هم بگویم رسانیوم محصول مجموعهای از تلاشهاست برای شکست نخوردن و پیدا کردن راه و یک مدل رشد خاص خودش را داشت. ما از اول تصور و طرحی برای چنین مجموعهای به نام رسانیوم نداشتیم. برای اسم این باشگاه، از ترکیب دو جز رسانه و مدیوم استفاده کردیم. در گام بعدی لوگویی برای آن طراحی شد. لوگو یک کتاب در میان حلقهها بود، منظور از لوگوی طراحیشده حلقههایی بود که قرار شد دور هم جمع شوند و کار دانشی کنند و در کادر تلویزیون بود که اشارهای به بحث رسانه داشت. رسانیوم اول یک باشگاه مقالهخوانی بود. تمامی هماهنگی این فعالیتها بهصورت مجازی دنبال میشد. 27 اردیبهشت 99 بهمناسبت روز ارتباطات رسما اعلام کردیم که اولین باشگاه مقالهخوانی مجازی ارتباطات راهاندازی میشود و اولین جلسه این باشگاه سوم خرداد 99 برگزار شد. باشگاه مقالهخوانی راهاندازی شد و مورد استقبال بالایی قرار گرفت. از اول تصور نمیکردیم این مقدار بزرگ شود. مقاله را مشخص میکردیم، بچهها از دانشگاههای گوناگون بودند که مقالهها را میخواندند و آن را ارائه میدادند.
مشوقی مثل نمره کلاسی تاثیرگذار نبود؟
بحث نمره کلاسی اصلا مطرح نبود. اساسا بچهها از دانشگاههای مختلفی در این باشگاه شرکت کرده بودند. محلی شده بود برای افرادی که عطش خواندن داشتند. هسته مرکزی حرکت 6-5 نفر بود.
هرکدام از طرحهایی که در ادامه معرفی میکنم روی یکی از نقصها و خلأهای آموزشی رسمی سوار میشود.
سفرنامهخوانی مسیر پایاننامهنویسی را جذابتر کرد
فعالیت رسانیوم محدود به مقالهخوانی نشد. یکی از برنامههای خاص شما سفرنامهخوانی بود. ایده آن چگونه شکل گرفت؟
یکی از مسائلی که بچهها در تحصیلات تکمیلی دارند، مساله پایاننامهنویسی است که برای آنها تبدیل شده به یک سد پیشرفت! بهجای آنکه رشدی ببینند، عملا به چشم مانعی به آن نگاه میکنند. یک استعارهای از قبل در ذهن ما وجود داشت که پایاننامه را به شکل سفر میدید. بر همین اساس با بچهها صحبت کردیم و طرحی به نام سفرنامهخوانی را راهاندازی کردیم. قرار شد کسی که این سفر را رفته و تمامش کرده، بیاید از مسیر رفته بگوید. از این کار دو هدف داشتیم؛ یک آنکه پایاننامه را تبدیل به یک سفر دلنشین و لذتبخش کنیم و از حالت سد و مانع دربیاوریم و دومی آنکه انتقال تجربیات در حوزه پایاننامهنویسی اتفاق بیفتد. از این طرح هم استقبال شد و حجم داوطلبان برای بیان تجربیاتشان به قدری بود که به مشکل برخوردیم. ما هر هفته دوشنبهها برنامه مقالهخوانی داشتیم، آن را تبدیل کردیم به اینکه یک هفته باشگاه مقالهخوانی و یک هفته سفرنامهخوانی داشته باشیم و اسم آن را دوشنبههای رسانیومی گذاشتیم. شروع شد، بچهها بعد از آنکه سفر خود را تعریف میکردند، سفرنامه سه، چهار صفحهای خود را مینوشتند و منتشر میکردیم. هر سفرنامه سه بخش داشت، بخش اول موضوع قبل پژوهش، بخش دوم خود پژوهش و بخش سوم بعد از پژوهش بود. از این طرح هم استقبال شد و فضای خشک پایاننامهای تبدیل به یک بخش جذاب شد.
رسانیوم محصول تلاقی خلأها با ظرفیتهای حوزه ارتباطات است
در ادامه مسیر احساس کردیم منظومه اتفاقات رسانیوم جزء دیگری را کم دارد، آن هم انتقال تجربیات عملی به دانشجویان است. باز یک خلئی را احساس کردیم. رسانیوم محصول تلاقی یکسری خلأها با یکسری ظرفیتها در حوزه ارتباطات است. رسانیوم نگاه میکند یک ظرفیتی را دارد یا میتواند یک ظرفیتی را در بچهها آزاد کند و از طرفی خلئی هم وجود دارد که این دو را بههم وصل میکند. تمام تلاشمان را هم در این زمینه انجام میدهیم. برای مثال ما ظرفیتی در بچهها در حوزه کتاب میبینیم و از طرفی خلئی در حوزه نشر میبینیم که نیاز به یک مرکز تحقیق و توسعه در آنجا وجود دارد، در نتیجه اتفاقی میافتد به نام آزمایشگاه کتاب که از اتفاقات جدید رسانیوم است. همه این ایدهها تلاش میکرد خلأهای موجود در ساختار رسمی آموزشی را از بین ببرد. سومین خلئی که دیدیم انتقال تجربه از خارج از دیوارهای دانشگاه به درون دانشگاه بود. دانشجویان میخواهند کاری در زمینه روابطعمومی انجام بدهند اما با یک نفر که واقعا در زمینه روابطعمومی کار کرده باشد و با یک بحران مواجه شده باشد، در ارتباط نبودند و تجربهها انتقال پیدا نکرده است. اینجا سومین عضو کهکشان رسانیوم به نام تجربهخوانی شکل گرفت. بنابراین یک هفته مقالهخوانی، یک هفته سفرنامهخوانی و یک هفته تجربهخوانی داشتیم.
مجموعه این فعالیت در چند ماه اجرایی شد؟
تمامی این اتفاقات یکسال طول کشید؛ از اوایل سال 99 تا اواخر سال 99. ما در این مسیر دائما ظرفیتهایی را در بچهها شناسایی میکردیم و از طرفی خلأها و نیازهایی را در نظام دانشی رسمی ارتباطات حس میکردیم. درنهایت در ابتدای سال 1400 تصمیم گرفتیم رسانیوم را تبدیل کنیم به یک هویت مستقل و گستردهتر.
فرهنگ ساختاری رسانیوم در یک واژه «خانواده» خلاصه میشود
بچههایی که در این مجموعه مشغول کار هستند در دانشگاهها ازجمله انجمنهای علمی مشغولند. چرا این اتفاقات در ساختار و بستر اینقبیل مجموعههای دانشجویی رخ نداد؟
این مساله چند دلیل دارد. رسانیوم فقط انجمن علمی دانشگاه صداوسیما نبوده که اگر قرار بود انجمن علمی باشد، دوست داشت انجمن علمی حوزه ارتباطات کشور باشد اما نمیخواست محدود به دانشجویان دانشگاه صداوسیما باشد. این ایده هم از آنجایی در ذهنم شکل گرفت. زمانیکه در دانشگاه صداوسیما بودم اعتقاد داشتم این دانشگاه نسبت به کل فضای رسانهای کشور وظیفه دارد. دوم آنکه معمولا موانعی در مسیر انجمنهای علمی قرار دارد که باید برای برگزاری برنامهها مجوزهای مختلف گرفته و هماهنگی انجام شود. ساختارهای رسمی که انجمنهای علمی مجبورند خود را به آنها متصل کنند. غل و زنجیر ایجاد میکنند و چابک نیستند. سوم آنکه معمولا یکپارچگی و همدلی در این انجمنها شکل نمیگیرد. دو، سه نفر از یک رشتهای میآیند، دو سه ترمی فعالیت میکنند و بعد بهخاطر سنگینشدن پایاننامه میرفتند و دو، سه نفر دیگر میآمدند. یکدلی و یکرنگی شکل نمیگرفت. اگر بخواهم فرهنگ ساختاری رسانیوم را در یک کلمه خلاصه کنم آن واژه خانواده است، رسانیوم مثل یک خانواده شکل گرفت. مساله فقط کار نبود، بلکه بحث رشد و رشد فردی مطرح بود. مثلا اگر یک روز بچه من مریض باشد نگران خواهند شد و از حال او میپرسند. این یکدستی در انجمنها با رفتوآمد بچهها شکل نمیگیرد، اساتید هم خیلی ارتباط با این انجمنها نمیگیرند و این هدایت توسط آنها شکل نمیگیرد.
چه شد که به تغییر هویت فکر کردید؟ فکر استارتاپ شدن چگونه شکل گرفت؟
ما به جایی رسیدیم که دیدیم فقط از10 واحد ظرفیت بچهها استفاده میکنیم و بیش از 90 واحد بلااستفاده است. از طرفی هم فقط در حال پاسخگویی به دو سه واحد از نیازهای اطرافمان هستیم. بنابراین نتیجه گرفتیم به جای آنکه یک به یک مقاله خوانده شود، وقت پرش است. این تصمیمگیری هم از جنس تلاقی ظرفیتها و نیازها بود. تا آن زمان در حال سرویسدهی دانشی به دانشجویان یا علاقهمندان به پژوهشگری در فضای داشگاهی بودیم. بعد از یک مطالعه اولیه متوجه شدیم، در فضای ارتباطی دانشگاهها تعداد زیادی از استارتاپها در حال فعالیت در حوزه تولید محتوا در رسانه هستند. فیلم میسازند، سریال میسازند اما خلأ کنشگر دانشی در حوزه رسانه و ارتباطات خیلی جدی است. دانشگاهها و پژوهشگاهها پاسخگویی لازم را به این نیاز نمیدهند.
دانشگاه و صنعت به مترجم نیاز دارند
شما این مساله را عارضهیابی کردهاید؟ ما اساتید بسیار توانمندی در این زمینه داریم و در بخش خصوصی فعال هستند این نشان میدهد که از لحاظ توانمندی مشکلی ندارند. با این وجود اتصال بین دانشگاه و صنعت اتفاق نمیافتد، علت چیست؟
چند دلیل وجود دارد. یکی آنکه دو طرف نیاز و ظرفیت زبان یکسانی برای برقراری ارتباط ندارند. آنکه در دانشگاه است با یک زبان صحبت میکند و کسی که در صنعت است با زبان دیگر. این وسط نیاز به یک مترجم است. اتفاقا رسانیوم این نقش مترجمی را ایفا میکند. ظرفیتها را به نیازها وصل میکند و این نیازها را ترجمه میکند و نقش پلتفرم و بستر دارد. یکی دیگر از عوامل موثر در این زمینه کندی و عدمچابکی ساختارهای نظام آموزشی و پژوهشی رسمی کشور است. در پژوهشگاهها سرعت پژوهش در مقایسه با سرعت نو شدن نیازها پایین است. بنابراین نمیتوانند به هم لینک شوند، دلیل دیگر آن است که دو طرف خیلی شناختی از هم ندارند و یک ضعف ارتباطی در این میان وجود دارد. در این میان نقش مترجم در اینجا نقش یک متصلکننده و ترویجکننده است. رسانیوم در صدد رفع این موارد یعنی به زبان مختلف صحبت کردن، سرعت مختلف داشتن و عدم اطلاع طرفین از هم در آمد. اینجاست که رسانیوم با وزارتخانه صحبت میکند و میگوید نیاز تو در اینجا است و آن را تبدیل میکند به یک پروپوزال و از طرفی میرود پیش هیاتعلمی و دانشجویان توانمند و میگوید این نیاز هست. این دو سر را وصل میکند. افقمان این است که به این پلتفرم و بستر برسیم. اگر بخواهیم رسانیوم بزرگ شود باید بتواند مقیاسپذیر بشود. یعنی دیگر نباید مثلا 50 تا پروژه را انجام دهی، بلکه باید این ظرفیت را ایجاد کنی که این ظرفیتها را به این نیازها وصل کنید.
رسانیوم محصول کار تیمی و خلاقیت بچههاست
مدل استارتاپی انتخاب شما بود؟
از اردیبهشت سال 99 تا اردیبهشت سال 1400 به این نتیجه رسیدیم که رسانیوم میتواند ظرفیتها و فعالیتهای خودش را گستردهتر کند و مستقل روی پای خود بایستد. ما با ظرفیتهای دانشجویی پیش میرفتیم. اگر بخواهیم بیش از شکل و شمایل دانشجویی از بچهها انتظار داشه باشیم، باید بتوانیم نیازهای معیشتی آنها را هم پاسخ دهیم. به این سمت رفتیم بدون اینکه سرمایه اولیهای داشته باشیم. سرمایه ما انگیزه وخلاقیت بچهها بود و همین ظرفیت بچهها باعث شد رسانیوم در وسط یک سهضلعی بایستد، یک ضلعش خلاقیت و نوآری، یک ضلع، آموزش و پژوهش است و یک ضلعش ارتباطات و رسانه است. ما سرویس آموزشی، پژوهشی و دانشی به اکوسیستم ارتباط و رسانهای میدهیم با مزه خلاقیت و سعی میکنیم سرویسمان متفاوت باشد.
این جمعبندی در ذهن شما شکل گرفت؟
رسانیوم و تمامی اتفاقاتی که در رسانیوم افتاد محصول تفکرات جمعی بچهها و کار تیمی بوده است. قرار شد بهطور جدی مستقل شویم به معنای اینکه روی پای خود بایستیم. از اول رسانیوم نیازی به حمایت خاصی نداشت ولی با گستردهتر شدن، نیاز به حمایت پیدا کرد و اینکه روی آن سرمایهگذاری شود. از اردیبهشت سال 1400 دیگر ما به دانشجویان فقط سرویس دانشی نمیدادیم.
شارجت، اولین شتابدهنده استعدادهای پژوهشی شد
ورود به فضای استارتاپی ریسکپذیری میطلبد و در حوزه علومانسانی این جسارت بیشتری هم میخواهد، چون حرکت استارتاپی در این حوزه آنچنان روشن مثل حوزههای فنی و مهندسی نیست. چگونه این فضا را مدیریت کردید؟
اینکه بحث استارتاپی در زمینه علوم انسانی چرا ملموس نیست به دو مفهوم کالا و سرویس خدمت برمیگردد، تصور ما از فعالیتهای استارتاپی مجموعه فعالیتهایی است که معمولا سختافزاری است و منجر به تولید یک محصول شود. در نتیجه علوم انسانی نمیتواند محصولمحور جلو برود، بنابراین استارتاپ معنایی ندارد. اما اتفاقا در زمینه علوم انسانی یک ظرفیتی وجود دارد که آن هم ارائه خدمات است. مجموعه ما ارائهدهنده خدمات دانشی است. ادبیات فضاهای استارتاپی بر محور همین مساله است که ایده برای تولید یک محصول نمایش داده شود، جذب سرمایه کند و جلو برود. شتابدهندهها نیز بر همین محور انجام میدهند. این مساله در فضای ارائه خدمات هم بسیار خوب جواب میدهد. ما یک تجربهای در زمینه شتابدهندهها در رسانیوم داریم که در زمینه علوم انسانی است و اولین شتابدهنده استعدادهای پژوهشی به حساب میآید. سازوکار شتابدهنده را در زمینه ایده و استعدادها در مسیر پایاننامه آوردیم. شارجت نمونه تکمیلی سفرنامهخوانی است. ما برای شارجت یک فراخوان به بچههای تحصیلات تکمیلی دادیم. بعد از 2 دوره مصاحبه، 10 نفر از افرادی که استعداد پژوهش و انگیزه آن را دارند را شناسایی کرده و مسیر پایاننامه آنها را به سمت ادبیات شتابدهی بردیم. از مرحله پیششتابدهی، که طراحی پروپزال بود گذشتند. توجه داشته باشید که تمامی این افراد استاد راهنما و مشاور خود را در دانشگاهها دارند. خلئی را در حوزه پایاننامه حس کردیم و آن را با شارجت جواب دادیم. قرار است سوم خردادماه طرح شارجت نمایش داده شود. قرار است از مراکز پژوهشی فعال در حوزه رسانه و مراکز رسانهای که نیازمند به فعالیتهای رسانهای هستند دعوت کنیم بیایند و ارائه پژوهشهای طراحی شده این دانشجویان را ببینند و اگر خواستند از آنها حمایت کنند. البته اجرای طرح، برای پاییز پارسال است. در بحث مالی شتابدهنده و استارتاپهای علوم انسانی، هرچقدر فضا در رابطه با ارائه خدمات و محصول مبهم است، ریسکپذیری آن نیز بالاتر است و کسی هم در این زمینه سرمایهگذاری نمیکند. ما تا به حال هیچ سرمایهداری را جذب نکردیم اما مدل رشدمان را گونهای طراحی کردیم که در مسیر قدم به قدم بعد از انجام فعالیت مقداری بودجه را جذب کنیم و دوباره ادامه دهیم. ما از جایی جذب سرمایه نداشتیم به غیر از آنکه مرکز صوت و تصویری آومیک اعلام کرده است که من از شتابدهندههایی که در حوزه رسانه فعال هستند حمایت کرده و محلی را در اختیار آنها میگذاریم. ما در این فراخوان شرکت کرده و در میان بیست و خوردهای شرکتکننده، ایده شارجت مورد استقبال قرار گرفت و قرار شده با هزینه کمتری محلی در مرکز نوآوری آومیک در اختیار ما قرار دهند. تجهیزات اینجا را ماخودمان خریدیم. نقطهعطف بعدی مالی این است که درحال حاضر به نقطه سر به سر رسیدهایم، به این معنا که رسانیوم خرج خود را در میآورد، سوددهی ندارد ولی خرج خود را درمیآورد.
شما چنین نقطهای را متصور بودید؟
من برنامه چندانی نداشتم.
اشاره کردید برای خارج شدن از حالت دانشجویی، باید حمایتهای گستردهتری انجام میشد. این حمایتها نیازمند تامین مالی است!
من که میگویم هیچ برنامهای نداشتیم منظورم این است که داشتن بلند پروازیهای بلندمدت و ناپایدار کار بسیار عبثی است. یک بحثی است در حوزه مدیریت استراتژیک که ادعا میکند موفقیت محصول مجموعه تلاشهایی برای جلوگیری از عدم موفقیت است. برای هر قدمی که برداشته شد یک ایدهای وجود داشت اما اینکه یک افق بلندمدتی وجود داشته باشد و طبق آن قدم برداریم و بخواهیم به نقطه مشخصی در آن برسیم خیر. دو عامل بسیار مهم به ما در اینجا کمک کرده است. اول حس خانواده بودن است. عامل بعدی که بسیار مهمتر است این بود که ما لحظه به لحظه حس کردیم خدا دارد به ما کمک میکند. اصلا هم شعاری نیست، مصادیق بسیاری هم وجود دارد. مثلا برای پخش یک کلیپ به یک چالشی میخوردیم و نمیتوانستیم آن را پخش کنیم. بعد متوجه میشدیم که اصلا نباید پخش میشد! یک عامل مهم دیگر هم این بود که بچههایی که دورهم جمع شدند بچههای بسیار فعالی بودند و نمیتوانستند منتظر باشند که یک بستری شکل بگیرد و بعد آنها وارد میدان شوند. بحث مالی هم همینطور بود. بچهها نمیتوانستند منتظر باشند یک سرمایهگذار بیاید و بعد کار جلو برود. تیم ما خلاقیت و ایدهدهی بالایی دارند و همین باعث شده که بتوانند با حیطه کاربردی بودن لینک شوند. خیلی از اعضای مجموعه تجربه سرخوردگی کار در فضاهای کند و با چابکی پایین را دارند. بچههایی که ایدههایشان مورد استقبال قرار نگرفته و سرخورده شدند اینجا این فرصت به آنها داده شده است.
ماموریت اصلیمان را روی دانش تعریف کردیم
طراحی شما چگونه بود؟ هر استارتاپی نقطه متمایزکنندهای دارد. برای رسانیوم این نقطه کجا تعریف شد؟
به این نتیجه رسیدیم که در اکوسیستم رسانهای و ارتباطی فقط به دانشجویان سرویس ندهیم، قرار براین شد در سه مسیر، افراد(دانشجویان، هیاتعلمی، افراد علاقهمند به بحثهای پژوهشی و کنش رسانهای) شرکتها و موسساتی که نیازمند این خدمات هستند، وزارتخانهها و نهادهای حاکمیتی ارائه خدمات بدهیم. چه خدماتی میتوانیم ارائه بدهیم؟ ما اینجا تولید محتوا نمیکنیم. رسانیوم جایی است که قرار است خدمات دانشی بدهد و روی کلمه دانشی هم مصر هستیم و اتفاقا هویتبخش است. این کلمه مزیت رقابتیمان هم هست. خیلیهای دیگر هم هستند که کارهای فنی در رسانه انجام دادند ولی ما به این نتیجه رسیدیم که اکوسیستم رسانهای کشور خلأ و نیازهای جدی در حوزه دانشجویی دارد. همه جا نیاز به کارهای پژوهشی، دانشجویی، مشاوره و... دارد. مأموریت اصلیمان را روی این تعریف کردیم و هسته اصلی را روی همین مساله سوار کردیم. وسط لوگو رسانیوم یک کتاب است و همین مساله در لوگو نمود دارد. این مأموریت بینهایت حرکت از دل آن بیرون میآید. آهستهآهسته و در مسیر رسانیوم بهعنوان یک استارتاپ شکل پیدا کرد. اولین چیزی که ما بلد بودیم و از طرفی نیاز هم در این زمینه وجود داشت بحث آموزش بود. یک فضایی به نام آکادمی رسانیوم در مجموعه ما شکل گرفت تا بال آموزشیمان باشد. آیا آموزشهایی که در فضای رسانه و آکادمیک اتفاق میافتد، کافی نبود؟ برای یک عدهای کافی بود ولی برای یک عدهای خیر. دانشگاهها بحث خدمات آموزشی در حوزه رسانه و پژوهشی آن را به دانشجویان ارائه میدهد ولی رسانیوم به همان سه گروه گفته شد، خدمات ارائه میدهد. ما پکیجی برای همین نیازی که توضیحش را دادم ایجاد کردیم و چندماه است که به صورت ماهانه به صورت کارگاه و مدرسه برگزار میشود و به صورت جدی آن را ادامه میدهیم. تمام تلاشمان این است که خلاقیت را از دست ندهیم. در دانشگاهها و نظامهای رسمی کارهایی مسلما انجام میشود اما خلأهای اساسی وجود دارد که نگاه ما به آن خلأهاست. برای مثال یکی از دانشجویان دکتری به پیش ما آمده و میگوید آن چیزی که بهعنوان روش تحقیق در دانشگاه به ما گفته شده، نیاز ما را برطرف نمیکند بنابراین میخواهیم در همه کلاسها و دورههای شما شرکت کنیم. رقیب نظام رسمی آموزش عالی نیستیم بلکه تکمیلکننده آن هستیم. برای مثال طرح دورهای به نام پکیج روشهای تحقیق را ریختهایم و قرار است برگزار شود که طی آن 13 روش تحقیق کاربردی در حوزه پژوهش ارتباطات در قالب کارگاههای 4 ساعته توسط 13 تا از اساتید برجسته ارائه میشود. آکادمی آموزشی ما در بهار پارسال بهعنوان اولین بخش استارتاپ شکل گرفت. یکسری نیازها در زمینه پژوهشهای کاربردی وجود داشت که همین باعث شکلگیری استودیوی پژوهشی در رسانیوم شد. پژوهشهایی که کاربردی هستند و قابلیت ترجمه به زبان صنعت و اکوسیستم رسانه هستند و میتواند مساله را پیدا کند. ما در این بخش به سراغ سازمانها رفته و نیازهای آنها را شناساییکرده و برای آنها RFP طراحی میکردیم. برای مثال تشخیص دادیم صنعت نشر یک مرکز تحقیقات و توسعه برای حرکت به سوی آینده نیاز دارد. با خانه کتاب صحبت کردیم و در این زمینه، مساله را مطرح و راهحلها را هم دادهایم. اولین راهحل ایجاد آزمایشگاه کتاب است که ناظر به آینده نشر به آن کمک کند. ما در نمایشگاه کتاب مستقر هستیم. روز ارتباطات 6 مصاحبه تخصصی درباره آینده نشر و یکسری گعدهها با حضور نویسندگان و ناشران درخصوص رویاپردازی از آینده نشر خواهیم کرد. یک بنر بسیار بزرگ در غرفه ما نصب شده است که ناشران میآیند و رویاهای خود را از صنعت مینویسند. اتفاق خوبی که در اینجا افتاده این است که ما چند روز قبل از برگزاری نمایشگاه کتاب مساله را شناختیم. برای آن راهحل ارائه دادیم و درصدد ارتباط با ناشران برآمدیم. این چابکی خیلی تاثیرگذار است.
البته ما همچنان در حال ارائه خدمات جذاب رایگان در فضای اکوسیستم رسانهای کشور هستیم. در مسائل مختلف کلیپهایی را تولید کردیم و یکسری اطلاعات موردنیاز به دانشجویان را میدهیم. برای مثال خرداد پارسال بعد از برگزاری کنکور ارشد بچهها در انتخاب رشته گنگ بودند. ما برای رفع این خلأ به سراغ تکتک روسای دانشکدههایی که در مقطع ارشد رشته ارتباطات فعالیت دارند، رفتیم. از آنها درباره ویژگی دانشگاهشان پرسیدیم. اینکه چه کسانی به این دانشگاه بیایند و چه کسانی نیایند وچه افقی مدنظرشان است. اسم این کلیپ را گذاشتیم «کجا باید برم؟» این کلیپ بهطور عجیبی دیده شد. در انتهای این کلیپ جملهای را گذاشتیم با مضمون «به خانواده ارتباطات و رسانه خوش آمدید.» همین جمله، این ایده را را برای ما ایجاد کرد که مفهوم خانواده چقدر مهم است و چرا این را بزرگتر نکنیم و نگوییم خانواده ارتباطات و رسانه. خودمان را عضو کوچکی از خانواده بزرگ رسانه و ارتباطات میدانیم. استودیوی پژوهشی شکل گرفت، من بهعنوان عضو هیاتعلمی دانشگاه با مراکز مختلف کار میکردم، سعی کردم آن را در بستر استودیوی پژوهشی بیاورم. بنابراین با افراد مختلفی ارتباط گرفتیم و یک هسته مرکزی شکل گرفت. این هسته مرکزی 10 نفر است که به صورت شبانهروزی درحال فعالیت هستند و یک مجموعه گستردهای بالای 20، 30 نفر به صورت پروژهای نیز کار میکنیم.
عملکرد استودیوی پژوهشی مجموعه چگونه بوده است؟
ما پروژههایی برای همراه اول، وزارت فرهنگ و ارشاد، ساترا، حوزه هنری و وزارت صنعت انجام دادیم. تمامی اینها پروژههای پژوهشی، در استودیوی پژوهشی انجام شده است. در حوزه پژوهش کمکهایی از اساتید میگیریم. یک جامعه آماری 20 تا 30نفری را تشکیل میدهند. در حوزه آموزشی هم یک جامعه آماری 20 تا 30نفری بودند و گاهی در پروژههایی به 40، 50 نفر میرسد. در پژوهش کمک اساتید را داریم و بهصورت عملی بالاسر پروژهها هستند. کار تیممحور و پروژهمحور است، پروژه تعریف میشود، اعضای تیم مشخص میشود. اینطور نیست که بخشبخش باشد، بلکه افراد ممکن است در تمامی بخشها فعال باشند. قبل از فراخوان مرکز نوآوری آومیک ما جای مشخصی نداشتیم و در خانه کار میکردیم. هفتهای یک روز صبحانه در کافهای قرار میگذاشتیم. ما ایده شارجت را از قبل داشتیم. بعد از برگزاری مدرسه سیاستگذاری و تنظیم ایده رسانه که در آن با سازمان تنظیم مقررات صحبت کردیم که ما افراد را میآوریم، شما در فرآیند مصاحبه شرکت کنید. 15 نفر از آنها را انتخاب کنید و 75درصد هزینه آنها را بورس کنید. درنهایت این افراد بعد از گذراندن دوره آموزشی با ارائه منتور برای شما کار پژوهشی انجام میدهند، کارآموزی در محل کار انجام میدهند و از آنها تعدادی را انتخاب و استخدام کنید که این اتفاق افتاد و سهنفر از آنها استخدام شدند. بعد از این تجربه ایده شارجت که شتابدهنده استعدادهای پژوهشی رسانهای بود، شکل گرفت، «شا» اشاره به شتابدهنده دارد و «جت» اشاره به جهتدهی، علت مطرح شدن این ایده این بود که در این نقطه نیازهای پژوهشی زیاد بود ولی آدمهایی که درحال فعالیت پژوهشی حرفهای در این زمینه هستند، محدودند. بنابراین به این نتیجه رسیدیم که باید یک سازوکاری داشته باشیم بهعنوان پل و برای وصلکردن آدمها به این نیازها و بهترین کار، سوارکردن این ایده روی پایاننامههای ارشد و دکتری بود. از خروجی اول شارجت، همکاری ما با 5تن از آنها بهعنوان پژوهشگران حرفهای است. افق بلندتری هم داریم آن هم وصل کردن شارجت به شبکه وسیعتر پژوهشگران حرفهای رسانهای است. یک پلتفرم و شبکهای که آنها را به نیازها وصل میکند. شارجت شکل گرفت و در مسابقه بین 20شرکتکننده چهارم شدیم و این شرایط به ما تعلق گرفت که در یک واحد در مرکز نوآوری قرار داشته باشیم با هزینههای حمایتی.
بهسراغ دانشگاهها برای همکاری و ساپورت مالی نرفتید؟
واقعیت این است که ما اصلا نمیخواستیم از هیچ جایی وجوه حمایتی دریافت کنیم. در این مسیر بارها پیش آمد مراکز و موسساتی پیشنهاد همکاری و سرمایهگذاری دادند اما ما قبول نکردیم، چون فکر میکردیم مستقل بودن آزادی عمل بیشتری به ما برای تصمیمگیری میدهد و وابسته بودن به مراکز ممکن بود سد و مانعی برای ما شود. با رشد آکادمیک و پخته شدن پژوهشها و ادامهدار شدن حرکت شارجت و راهاندازی سایت در مسیر رشد حرکت میکنیم. سایتی که در آن ثبتنام دورهها انجام میشود و فعالیتها بهصورت جدی ادامه پیدا میکند. با ارتباطگیری با افراد مختلف و پیش رفتن در این مسیر، کمکم برند رسانهایمان شکل میگیرد و ارزشمند میشود. اگر قبلا من صلواتیان برای همکاری و گرفتن پروژه بهجایی زنگ میزدم به اعتبار اینکه عضو هیاتعلمی هستم، به من اعتماد کنند و کاری بدهند. اما اگر الان تماس میگیرم بهعنوان عضوی از رسانیوم احتمالا برای همکاری بیشتر اعتماد میکنند. رسانیوم بهعنوان یک بازیگر جدی دانشی در اکوسیستم رسانهای کشور درحال پذیرفتهشدن است. ما با همان ماموریت خدمات دانشی همهجور خدماتی را ارائه میدهیم.
اتفاقات مهم رسانیوم در روز ارتباطات رقم خورده، برای امسال چه برنامهای دارید؟
یک بخش دیگر کارخانه محتواست که جایی برای تولید محتوای دانشی، مثل تولید کتاب، کلیپ و پادکست که همه اینها با محوریت ماموریت دانشی است که اولین کار آن که احتمالا چند هفته آینده با حضور وزیر ارشاد رونمایی میشود این است که ما یک دوره 6جلدی فرهنگپیشه تولید کردیم که دایرهالمعارف مشاغل فرهنگی و هنری است و 1400عنوان شغل شناسایی کردیم. کلیپی بهعنوان سیر تا پیاز دکتری چند هفته قبل تولید کردیم که در آن رفتیم سراغ دانشجویان دکتری و از آنها خواستیم بگویند برای فردی که میخواهد این مسیر را بیاید باید چه کار کند؟ اصلا بیاید یا نیاید؟ یا برگزاری 4لایو در زمینه معرفی دانشگاهها و پژوهشگاههای پذیرنده دانشجوی دکتری که روسای دانشگاهها دونفر دونفر در لایو آمدند و صحبت کردند که بسیار مورد استقبال قرار گرفت. مساله دیگری که خلأ آن را تشخیص دادهایم و استارت آن را زدهایم، بخشی است بهنام یاربوم که خدمات رسانهای میدهد و یاریرسان در زمینه رسانه است. ما این خلأ را دیدیم که موسسات نیازمند به مشاورههای رسانهای و روابطعمومی دارند و از طرفی پتانسیل اساتید توانمند را هم داشتیم و سعی کردیم این دو را بههم وصل کنیم، ما به موسسات و دانشگاهها میگوییم برای شما یک کارگروه مشاورهای طراحی میکنیم. بخش دیگری داریم بهعنوان رسانهلوژی که در زمینه علومشناختی و رسانه فعالیت میکند و مطالعات شناختی رسانه. کاری که امسال در نمایشگاه کتاب انجام دادهایم مساله بوکلند یا آزمایشگاه کتاب است که بعد از نمایشگاه آن را گسترش میدهیم. همه اینها مجموعهای از فعالیتها شده است که در این سه لاین درحال فعالیت هستیم. ما تا 27اردیبهشت باید گزارشی از عملکرد روابطعمومیها را برای شورای اطلاعرسانی دولت آماده کنیم که قرار است خدمت رئیسجمهور برسد. درحال حاضر ما با سه وزارتخانه نیرو، صمت و ارشاد همکاری میکنیم. یک طرحی هم با وزارتخانه علوم داریم. همه خدمات ما در حوزه ارتباطات و رسانه است. نامگذاری امسال برای ما بسیار باعث خرسندی است؛ چراکه ما مجموعهای هستیم که میخواهیم به صنعت رسانه کمک کنیم که دانشبنیان شود و خدمات دانشی بدهد، در همان ایام تعطیلات ما با تیمی از بچههای رسانیوم به دیدار وزیر سمت رفتیم و درباره چگونگی نزدیکی صنعت با دانشگاه با هم صحبت کردیم. تخصص ما در حوزه رسانه بود، پیشنهاد ما ایجاد جریانی بود بهنام صمت دانش، که صمت هم اشاره به وزارت صنعت، معدن و تجارت دارد و هم ایهامی دارد به واژه سمتوسو، قرار شد یکسری اتفاقات در آن بیفتد. خود ما در رسانیوم مجری این مساله در حوزه ارتباطات شدیم که برای مثال اعضای هیاتعلمی بازدیدی از صنعت داشته باشند. این اتفاق افتاد و 24تن از افراد هیاتعلمی دانشگاه ازجمله آزاد، سوره، علامه و... از کارخانه مس سرچشمه بازدید کردند. خروجی آن اتفاقی شد که قرار است در هفته ارتباطات 70تن از مدیران روابطعمومی شهرکهای صنعتی و ادارات صنعت و معدن و سازمانهای زیرنظر وزارت صمت یک دوره آموزشی دانشافزایی در حیطه روابطعمومی میبینند. کارهایی که اتفاق میافتد بسیار متفاوت است، در این مسیر خسته نمیشویم چون فکر میکنیم مسیر درستی است و بازخوردهایی که از دیگران میبینیم تاییدکننده همین امر است.
باید بهعنوان کسبوکار، مستقل شویم
هدفگذاری سال سوم فعالیت رسانیوم چیست؟
اگر رسانیوم بهعنوان یک استارتاپ شکل گرفته، پس باید بهعنوان یک کسبوکار جدی و مستقل باشد. الان خوشحالیم که به نقطه سربهسر رسیده است اما نقطه مطلوب ما نیست. آن چیزی که میتواند برای ما کلیدی باشد این است که نهتنها ما خودمان ظرفیت ارائه خدمات آموزشی را داشته باشیم بلکه ظرفیتسازی کنیم در حوزه آموزشی و اکوسیستم رسانهای کشور. یعنی آنقدر زمینه کار وجود دارد که تنگنظرانه نگاه نکنیم. شبکه پژوهشی ایجاد کنیم که خودشان بروند و ارتباط بگیرند. هدفگذاری ما برای سال سوم مقیاسپذیر شدن است که از مسیری شبیه پلتفرم شدن میگذرد؛ ما دیگر در رسانیوم دوره آموزشی برگزار نکنیم بلکه پلتفرمی باشیم که از یکطرف برای ظرفیتهای آموزشی مثل اساتید و خبرگان حوزه رسانه و از طرف دیگر خلأهای آموزشی را بتوانیم در این پلتفرم وصل کنیم. در زمینه پژوهش هم همینطور، بتوانیم نیازها و ظرفیتها را بههم وصل کنیم.
هدفگذاری خاصی در بحث نیروی انسانی دارید؟
فعلا به این مرحله نرسیدهایم.
البته منظورم وجه سختافزاری کار بهصورت کلی است.
من جاهای مختلف و زیادی کار کردم و ارتباط داشتم، به جرات میتوانم بگویم یکی از جاهایی که بالاترین بهرهوری نیروی انسانی را داشته، رسانیوم است. بچههایی که شب و روز کار میکنند و هیچ چیزی جز احساس مسئولیت اجتماعی و انگیزه برای این بچهها اهمیت ندارد. رسانیوم مانند کودکی است برای تیم ما که از رشد و تکتک مراحل آن لذت بردهایم.
در مسیرتان شکست نخوردید؟
خیلی زیاد! ما پروژههایی داشتیم که خروجیشان اصلا آن چیزی نبوده که ما میخواستیم، نسبت شکستها به موفقیت میتواند نزدیک به یکسوم باشد. ما از این شکستها میگذریم، همانطور که از موفقیتها هم میگذریم. برای مثال هفته پیش جلسهای داشتم و درباره روز معلم صحبت کردیم که یکی از بازیگران اصلی اکوسیستم آموزشی اساتید و معلمان هستند و ما برای آنها هیچ کاری نکردیم و باید کاری برای آنها بکنیم، برای ما بسیار مهم است که بتوانیم شأن معلمی را بالا ببریم؛ چراکه این عزیزان میتوانند ظرفیت دانشی را در این اکوسیستم بالا ببرند. کلیپی ساختیم. به اساتید نسل اول و دوم ارتباطات کشور زنگ زدیم و از آنها خواستیم با دوربین سلفی خود ویدئویی را تهیه کنند و در آن از لحظهای بگویند که به معلمی خود افتخار کردهاند. ما از لیست 30 نفرهای که تهیه کرده بودیم توقع داشتیم یکسوم جواب بدهند اما این بزرگواران به غیر از دو سه مورد همگی با ما همکاری کردند. نتیجه آن کلیپی شد که در فضای مجازی وایرال شد و باعث ایجاد یک حس افتخار در معلمان و اساتید شد. اما الان افتادهایم در کوران یک پروژه دیگر، به عبارتی چیزی که هفته پیش برای آن خوشحال بودیم از اتمسفر فکریمان خارج شده و الان دیگر به مساله و پروژه دیگری فکر میکنیم.
مدل رشد رسانیوم چریکی است
نگران این سرعت نیستید که شما و بچهها را اذیت کند؟
این سرعت اذیت میکند هم من را و هم بچهها را، اما ایمان به کار باعث میشود که به پیش برویم. اساسا مدلهای رشد در شرکتها چند دسته است. یک دسته کلاسیک هستند و یک دسته چریکی؛ مدل رشد رسانیوم چریکی است.
همینطور هم میخواهید ادامه دهید؟
بهطور دقیق نمیدانم. باید جلو رفت و دید آیا ساز و کاری هست برای کلاسیکتر شدنشان چون مدل رشدمان چریکی و چابک است. هیچ وقت از شکستهایمان ناراحت نبودیم. ما تلاشمان را کردیم اما موفق نشدهایم. همین که احساس میکنیم مفید و موثر هستیم حس و حالمان خوب میشود. وقتی اساتید بزرگ حوزه رسانه از لحظات شیرین و افتخارآمیزشان میگویند واقعا هم افتخارآمیز است. همین حس و حال خوب برای ما تعیینکننده است؛ چراکه اگر هرکدام از ما در جایی غیر از اینجا شروع به فعالیت میکردیم از منفعت مالی بسیار بالاتری برخوردار میبودیم.
همه هسته مرکزی استارتاپ شما دانشجو هستند؟
همه! همه دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه تهران، دانشگاه صداوسیما و پژوهشگاه علومشناختی هستند. اینها بچههای هسته مرکزی هستند، بچههای دیگر که با آنها همکاری میکنیم از دانشگاههای دیگری مثل دانشگاه آزاد اسلامی، سوره و... هستند.
تاکیدی بر دانشجو بودن هسته مرکزی دارید؟
اصراری نداریم اما وقتی به دنبال ارائه خدمات دانشی هستیم. طبیعتا کسی که در این فضاست ارزش دانش را میداند. البته اعضای هیاتعلمی هم همکاری خوبی با ما دارند، در ادبیات انگلیسی یک اصطلاحی است به نام کارکنان دانشی که معتقدند موسساتی که ذاتا دانشی هستند باید کارکنان دانشی داشته باشند، بچههای ما حتی فارغالتحصیلان کارکنان دانش و نیروی دانشی هستند.
سازوکارهای فعلی ارتباط دانشگاه و صنعت کارآیی ندارند؛ مشکل از اجراست
شما یک آسیبشناسی داشتید و دست روی خلأهای بین صنعت و دانشگاه گذاشتهاید، آن چیزی که سوال است علیرغم گزارش وزارت علوم برافزایش این همکاری اما آنچه مشهود است و همچنان وجود خلأ بین این دو است. مثل صنعتی مثل خودروسازی. به نظر شما باید قید ارتباط صنعت و دانشگاه را بزنید و اگر قرار باشد این خلأ پر شود باید یک شتابدهندهای مثل شارجت و رسانیوم در حوزههای دیگری تاسیس شود؟ آیا دفتر ارتباط صنعت در دانشگاهها پاسخگوی چنین نیازی نبوده است؟
نه، من اصلا چنین چیزی را نمیگویم، ولی سازوکارهایی باید طراحی شود. این دفتر هم اگر با سازوکار صحیحی طراحی شود میتواند پاسخگو باشد. با شعار نمیتوان این خلأ را پر کرد. نمیتوان صنعت را به دانشگاه و بالعکس نزدیک کرد، باید آسیب و علتهای ارتباط نگرفتن این دو را پیدا کرد. سازوکارهایی که درحال حاضر برای این طراحی شدند مثل مراکز رشد و استارتاپهایی است که از دل دانشگاه بیرون میآیند. سازوکارهایی برای این منظور هستند، اما اینکه اینها کارآیی لازم را ندارند به معنای این نیست که سازوکارهای ذاتی مشکلدار باشند، خیلی مواقع در اجرا مشکل است. اینکه یک اتاقی را با سردر ارتباط با صنعت را دانشگاه راهاندازی کنیم بدون آنکه اساتید مرتبط با صنعت و افرادی که در صنعت حضور داشته باشند به آنجا بیایند و مشغول فعالیت شوند تاثیری نخواهد داشت. رسانیوم نشان داده است که ظرفیتها وجود دارد و میتوان آن را آزاد کرد. مساله این است که عدهای در دانشگاه و عدهای دیگر در صنعت نشستهاند و از هم خبری ندارند. در جزیره آرامش خود قرار دارند و خبر از طرف دیگر ندارند و پلی هم نمیتوانند برای ایجاد ارتباط بسازند. مسالهشناسی رسیدن از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب است، طراحی وضعیت در دانشگاه صورت میگیرد و شناسایی وضعیت موجود در صنعت است. هر چقدر ارتباط بین صنعت و دانشگاه نزدیکتر شود وضعیت مطلوب به وضعیت موجود نزدیکتر شده و مسائل قابل شناسایی میشود. آن زمان است که میتوانیم مسائل را ببینیم؛ چراکه آن کسی که در صنعت نشسته به وضعیت موجود خود راضی است و آنکه در دانشگاه است به وضعیت مطلوب خود اکتفا میکند. وقتی اینها در کنارهم قرار بگیرند و مسائل شناخته میشود ظرفیتهای پژوهش آزاد میشود. پژوهشی که موردنظر رهبری است، پژوهشی است که حاصل از نزدیکی و ارتباط صنعت و دانشگاه است، نه آن پژوهشی که براساس قانون است و به خاطر آمار انجام میشود و سازمانها باید درصدی از بودجه خود را صرف پژوهش کنند و درنهایت چند محور را اعلام میکنند جای مسائل و پروپزال. هر جا دیدید محور برای طرحهای پژوهشی مطرح شده است بدانید که میخواهد هزینه پژوهشی خود را دور بریزند. هرجا دیدید مساله مطرح شده و دنبال پژوهشگر است و هر جا دیدید پروپزال ارائه شد به احتمال خیلی زیاد مسائل خودش را شناخته و به دنبال حل آن است.
نمیخواهیم رقیب نظام آموزش رسمی کشور باشیم
قسمتی از کار شما به دلیل خلأ اموزشی در دانشگاهها شکل گرفت. وضعیت آموزش را در حوزه ارتباطات چگونه میبینید؟ آیا بهبود وضعیت آموزشی باعث این میشود که حیطه کاری شما کمرنگتر شود؟
ما خودمان را رقیب نظام رسمی آموزش نمیبینیم، برای مثال ما در استودیوی پژوهشی رسانیوم، دو رشته دانشگاهی طراحی کردهایم. یک رشته سیاستگذاری و تنظیم رسانه و یکی رشته مدیریت رسانه اجتماعی، من خودم مدیریت رسانه خواندهام و عضو هیاتعلمی دانشگاه صداوسیما هستم. براساس تجربهای که دارم به این نتیجه رسیدم مدیریت رسانه به این شکلی که موجود است نیازهای این حوزه را کفایت نمیکند. باید از دل آن رشتههای جدید بیرون بیاید. در دانشگاه صداوسیما پروژهای تعریف شد برای طراحی رشته مدیریت رسانه خدمت عمومی، بهعنوان اینکه سازمان صداوسیما گونه خاصی از رسانه است که مدیریت کردن آن با مدیریت کردن یک بنگاه اقتصادی رسانهای متفاوت است. این اتفاقی است که در دانشگاه صداوسیما افتاد. رسانیوم نیز به نوبه خود به دنبال بهبود فضا این اکو سیستم است و این دو رشته را طراحی کردهایم صفر و 100 آن را درآوردیم. البته این یک سفارشدهنده داشته است. برای دانشگاه سوره و پژوهشگاه سیاستگذاری و تنظیمگری رسانه دانشگاه صداوسیما بوده است.
طراحی رشته را خودجوش انجام دادید یا سفارش یکی از مراکز آموزشی بود؟
در خواست این اتفاق دو طرفه بوده است. ما خودمان رفتهایم و صحبت کردیم و از طرفی دانشگاه سوره هم برای مثال به دنبال ایجاد رشتههای جدید بوده است. ما سه رشته به آنها پیشنهاد دادیم که رشته مدیریت رسانه اجتماعی تایید شد و قرار شد مدل طراحیان بهگونهای باشد که 4 سطح از نیازهای شغلی را پاسخگو باشد. در نتیجه این رشته طراحی شد و مطالعات تطبیقی آن صورت گرفت و دفترچه آن آماده شد و درحال حاضر به وزارت علوم برای گرفتن تاییدیه فرستاده شده است. عین این مساله هم برای آن یکی رشته اتفاق افتاد نهایتا ما خودمان را رقیب سیستم رسمی آموزش نمیبینیم. وقتی ما حرف از زیستبوم و اوکسیستم میزنیم، از مجموعهای از بازیگران حرف میزتیم که هرکدام در جای خود نقش خود را ایفا میکنند ما هم جزئی از اکوسیستم ارتباط و رسانه هستیم مانند دانشگاهها و پژوهشگاهها و... .
رسانیوم برای فعالیت در سطح بینالمللی آماده میشود
افق فعالیتهایتان چگونه میبینید؟
زمانی که درحال نوشتن مأموریتمان بودیم بچهها آنقدر بلند پرواز بودند که روی کلمه کشورش هم بحث داشتیم. اینکه چرا توانایی رسانیوم را در توانمندسازی دانشجویان در اکوسیستم رسانهای در سطح کشور محدود کنیم درحالی که میتواند در سطح جهان فعال باشد. ما با سازمان فرهنگ و ارتباط اسلامی صحبت کردیم برای برگزاری دورههای خبرگزاری برای خبرنگاران اتیوپی، البته این در حد یک ایده است. همچنین یک پژوهشی را تعریف کردیم با آنها برای شناخت اکوسیستم رسانههای کشورهای مختلف و یا آماده شدن برای برگزاری دورههایی به زبان انگلیسی برای مخطبان داخلی. ما اینها را قدمهایی میبینیم برای رسیدن به آن افق و این افق برای ما قابل دسترس است.
