هربار که خودم را جمع کردم در این چندساعت کلماتی را در وصف ایشان کنار هم بیاورم، روحم توان یاری نداشت و چشمم بارانی شد و قلم مسیر ذهن را نرفت در ترتیب کردن کلمات.
  • ۱۴۰۱-۰۲-۲۷ - ۰۶:۳۵
  • 00
آن مرد مهربان بود

مهدی رمضانی: هربار که خودم را جمع کردم در این چندساعت کلماتی را در وصف ایشان کنار هم بیاورم، روحم توان یاری نداشت و چشمم بارانی شد و قلم مسیر ذهن را نرفت در ترتیب کردن کلمات. اصرار و توجه دوستان و اینکه من به‌اندازه سهم اندکی دربرابر این همه شور و ابراز محبت و عاطفه نسبت به ایشان حاضر باشم ولو اندک و بیان نوشته‌ای دریای وجودشان نتیجه‌اش شد اینها که می‌بینید.
در این سال‌های محبت ایشان و درک وجودشان از دور و نزدیک، ابعاد متنوع و متعددی از روح بزرگ و شخصیت جذاب ایشان دیدم که حتما هستند کسانی که بهتر و عمیق‌تر از حقیر، این مرد بزرگ را درک و وصف می‌کنند. ولی یک قله در این وجود عظیم، عجیب خودنمایی می‌کند و دل می‌سوزاند و اشک درمی‌آورد؛ آن‌هم محبت و مهربانی اوست.همه کسانی که حتی یک برخورد با حضرت آقای فاطمی‌نیا داشتند گواهی و شهادت می‌دهند که جز برخورد عاطفی و از سر لطافت و مهر از او ندیدند و حتما ایشان عادل به بیانات‌شان بودند و در این باب ملموس‌تر از باقی!
اگر از ارتباط با همسر می‌گفت، اگر از لطف به خانواده یا محبت به فرزندان یا رأفت با دیگران بیایید و ببینید که تک‌تک کسانی که در این نسبت‌ها درکنار ایشان بوده‌اند با پوست و گوشت و از همه مهم‌تر با روح خود این عواطف را درک کرده‌اند.
کاش بودید و امروز بیان صفات ایشان را با اشک و از ته‌قلب از زبان همسرشان می‌شنیدید. بیاید از دورترین شخص به وجود ایشان بپرسید چرا اشک می‌ریزی؟ حتما اولین کلمه این است که مهربان بود. من این حجم از بی‌قراری را معجزه محبت و مهربانی می‌دانم. اکسیری که حضرت آقای فاطمی‌نیا سال‌ها روی منبر با محوریت آن از معارف اهل‌بیت گفت. عزیزان بدانید و آگاه باشید که عمیق‌ترین ارتباط را این ولی خدا، این دانشمند، این کتاب‌شناس، این عالم دینی با کودکان داشتند و با بچه‌ها... .
و دیگر اینکه ایام نمایشگاه کتاب تهران است، من این روزها تلفنم را از سر عادت هر روز نگاه می‌کردم تا اسم ایشان بر صفحه آن حک شود و پیرمردی مهربان با لحنی که قند در دل آدم آب می‌کرد، بگوید کی قرار است خدمت‌تان باشم و ساعاتی را در راهروهای نمایشگاه مخصوصا سالن ناشران عربی قدم بزنیم. عبا از دوش بردارد و با حساسیت، دقت و عاشقانه دنبال آثار مدنظر بگردد و کتاب ورق بزند و لذت ببرد... .
من مطمئنم برق در چشم و دست و پا گم کردن متصدی غرفه دارانا صیف سوریه هم نتیجه محبت و مهر حاج‌آقاست که او هر سال در نمایشگاه مزه‌مزه کرده ... .
عمری باشد بازهم خواهم نوشت تا بماند و خوانده شود... .
دوستداری از دوستداران استاد
نیمه اولین روز فراق

در این رابطه بیشتر بخوانید:

استاد اخلاق، معلم زندگی (لینک)

برای او که رسانه را خوب می‌شناخت (لینک)

استاد فاطمی‌نیا؛ هوشمند و مخاطب‌شناس (لینک)

اخلاق در صدر (لینک)

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰