مهاجرت، مدال‌های از دست‌رفته و دل پردرد کارشناسان از رئیس همیشگی
علیرضا یوسفی مدال طلای جوانان جهان را تصاحب کرد؛ ولی وزنه‌ای را که روی دوش‌های وزنه‌برداری ایران سنگینی می‌کند حتی طلای فوق‌سنگین جوانان جهان هم نمی‌تواند سبکش کند.
  • ۱۴۰۱-۰۲-۲۷ - ۰۲:۳۰
مهاجرت، مدال‌های از دست‌رفته و دل پردرد کارشناسان از رئیس همیشگی
وزنه‌های سنگین روی دوش وزنه‌برداری
وزنه‌های سنگین روی دوش وزنه‌برداری

نسیم شیرازی، خبرنگار: علیرضا یوسفی مدال طلای جوانان جهان را تصاحب کرد؛ ولی وزنه‌ای را که روی دوش‌های وزنه‌برداری ایران سنگینی می‌کند حتی طلای فوق‌سنگین جوانان جهان هم نمی‌تواند سبکش کند. رشته‌ای که زمانی رکورددارهایش در دنیا ایرانی بودند و روی سکو رفتن‌شان ترس به دل رقبا می‌ریخت. حالا باید برای تحلیل مدال‌های یک مسابقه از وزنه‌برداری، تحلیل‌های فنی را کنار گذاشت و تصاحب سکو را به اگر این باشد و آن شود، ربط داد. پای صحبت‌های پیشکسوت و سرمربی سابق وزنه‌برداری ایران هم که می‌نشینی دیگر از حرف زدن و توجه نشدن به انتقادهایشان خسته‌اند. «پانزوان» و «باقری» انتقادهایشان را از این سال‌های وزنه‌برداری همیشه گفته‌اند؛ ولی این روزها دیگر نمی‌دانند انتقادها فایده‌ای برای سامان دادن به وزنه‌برداری دارد یا خیر.

تعداد کم اعزامی‌ها
در مسابقات جهانی جوانان تنها دو اعزامی از ایران شرکت داشتند که از دل همان دو اعزام دو طلا، یک نقره و یک رکوردشکنی به دست آمد. از یک‌سو بهانه مسئولان برای تعداد کم اعزامی‌ها به مسابقات جهانی، سنگین بودن هزینه‌های اعزام عنوان شد و از سوی دیگر به نداشتن ورزشکار مدال‌آور نسبت داده شد که البته خیلی زود نداشتن ورزشکارانی که شانس مدال داشتند، تکذیب شد. در این‌باره سیدهادی پانزوان به «فرهیختگان» گفت: «این تعداد نفرات برای اعزام‌ها مشکل چندساله است و مربوط به سال‌های 94، 95 و بعد از آن هم می‌شود. سال‌هایی که همیشه بحث هزینه و نبود بودجه فدراسیون برای اعزام بود. وقتی فردی تقبل می‌کند که فدراسیونی را بچرخاند به‌طور حتم تقبل می‌کند که تیمی را در دست بگیرد و فکر می‌کنم این‌بار مرادی آمد که فقط پستی را در کنفدراسیون جهانی بگیرد و برنامه‌اش همین بود، همان‌موقع هم ما بارها حرف زدیم ولی ترتیب اثری داده نشد و این هم شد نتیجه‌اش! به نظر من، همیشه در رده سنی جوانان نشان دادیم که نفرات خوبی داریم و جزء تیم‌های برتر دنیا هستیم و فکر می‌کنم این برنامه‌ریزی خود فدراسیون بود که فقط دو نفر اعزام شوند، حالا چه چیزی پشت‌پرده بود ما اطلاعی از داخل فدراسیون نداریم ولی چیزی که احساس می‌کنیم برنامه فدراسیون و منافع شخصی‌شان این‌گونه اعزام را می‌طلبید.»
کوروش باقری، سرمربی پیشین تیم ملی هم بیان کرد: «نرفتن ورزشکاران به مسابقات و اعزام کم بچه‌ها حتما باعث کاهش انگیزه می‌شود و اگر هدف فدراسیون این باشد که صرفا مدال‌آوران در مسابقات شرکت کنند باز هم افراد دیگر حداقل در بخش پسران بودند که از این مسابقات با مدال برگردند، ضمن اینکه این موضوع می‌تواند در بلندمدت هم به تیم ملی بزرگسالان ما ضربه بزند؛ در آینده با تیم ملی بزرگسالانی کم‌تجربه روبه‌رو خواهیم بود، رده‌های سنی نوجوانان و جوانان خیلی سریع رد می‌شود و سن ورزشکاران به جایی می‌رسد که دیگر در این مسابقات نمی‌توانند حضور پیدا کنند. فکر می‌کنم این موضوعی است که شاید یک یا دو مسابقه خیلی روی آن اثر نگذارد ولی در بلندمدت خیلی به ضرر تیم ملی خواهد بود و به جز اینکه بی‌انگیزه می‌کند، باعث می‌شود تیم ملی بزرگسالان کم‌تجربه‌ای را در آینده داشته باشیم. وظیفه سرمربی‌ها هم سخت‌تر می‌شود، چون با ورزشکارانی روبه‌رو می‌شوند که کار بیشتری می‌طلبند، به‌خصوص که باید از نظر روانی هم آنها را برای رقابت‌های بزرگ آماده کنند. این حضور کم نوجوانان و جوانان در رقابت‌های بزرگ از نظر کمیت ورزشکاران هم تاثیر می‌گذارد و وزنه‌برداران در شهرستان‌ها وقتی شاهد اعزام نشدن تیم‌هایشان باشند، کم‌کم سرخورده شده و قید وزنه‌برداری را می‌زنند.»

10 سال عقب افتادیم
« 10سال از وزنه‌برداری عقب ماندیم و طول می‌کشد دوباره به اوج برگردیم.» شاید برای این گفته پانزوان به المپیکی که می‌توانست پرمدال‌تر بگذرد، بتوان اشاره کرد و شاید خودداری بعضی قهرمانان ملی وزنه‌برداری برای حضور در اردوهای تیم‌های ملی را هم شاهد این ادعا گرفت. از آنجا که هنوز حاشیه‌های پیش‌آمده برای کیانوش رستمی، سهراب مرادی و... فراموش نشده است، پانزوان با اشاره به رفتار با ملی‌پوشان وزنه‌برداری به خاطره‌ای از کیانوش رستمی اشاره کرد: «رستمی از 13سالگی در اردو بود و خیلی از ضعف‌ها را دید. یک ورزشکار نباید ضعف فدراسیونی را که وظیفه‌اش مدیریت است، ببیند. چطور ضعفی نشان دادند که به چشم ورزشکار بیاید؟ او و دیگر ورزشکاران بارها درمورد تغذیه با من حرف زده‌اند. در اردوی تیم ملی غذایی که برایش آوردند مقداری برنج و یک استخوان خالی بود! این اتفاق برای ورزشکاری که دو مدال المپیک دارد، سنگین است. این مسائل به ورزشکاران‌مان فشار عصبی می‌آورد و تحمل‌شان کم می‌شود. این فشار عصبی در رشته‌های رکوردی و سختی مانند وزنه‌برداری به‌طور حتم نتیجه بدی خواهد داشت. اتفاقی که در المپیک توکیو هم افتاد بی‌برنامگی فدراسیون بود؛ چراکه کیانوش در یکی از مسابقات کسب سهمیه شرکت کرد و نامه‌ای برای تایید او برای فدراسیون زدند ولی یا فدراسیون سواد نداشت تا نامه را بخواند یا خودشان را به آن راه زدند و نخواستند که بخوانند.»
کوروش باقری نیز در این خصوص گفت: «وزنه‌برداری ایران بسیار غنی است و باید طی این مدت آنقدر وزنه‌بردار مطرح می‌کردند که این موضوعات شرکت کردن یا نکردن ورزشکاران در اردوهای ملی حل می‌شد ولی هنوز نیازمند چهره‌هایی مثل کیانوش هستند و هنوز چشم‌شان دنبال مدال‌آوری این بچه‌هاست. اینها نشان می‌دهد که ما در این چند ساله خوب کار نکرده‌ و خوب نساخته‌ایم، این موضوع تبعات بزرگی دارد که بزرگ‌ترینش سلب اعتماد ورزشکاران به تیم ملی و فدراسیون است.»

شوک مهاجرت!
یکتا جمالی آخرین مدالش برای ایران را گرفت و چمدانش را برداشت و رفت. این شوک به وزنه‌برداری بانوان برای دومین‌بار اتفاق افتاد. پریسا جهانفکریان که سهمیه المپیک را از آن خود کرده بود هم بی‌سروصدا تنها با یک اطلاعیه در فضای مجازی خداحافظی کرد و رفت. این رفتن‌ها یعنی همان چیزی که فدراسیون وزنه‌برداری تا حالا به آن افتخار می‌کرد هم رنگ باخته است. فعالیت بانوان در وزنه‌برداری حرفه‌ای که البته خوب شروع شد ولی با مهاجرت ورزشکارانش ادامه یافت، سند افتخار فدراسیون‌نشین‌ها بود که حالا دستخوش مشکلاتی شده و انگار خودشان هم از پس آن برنمی‌آیند.
باقری در این‌باره به «فرهیختگان» گفت: «بله، فدراسیون حضور بانوان در ورزش قهرمانی این رشته را جزء افتخاراتش محسوب می‌کند و ان‌شاءالله که تقصیر را هم بپذیرد که این رفتن‌ها اگر مصائب و مشکلاتی برای ورزش به وجود می‌آورد، که قطعا می‌آورد، فقط برای وزنه‌برداری نخواهد بود و به مسائل دیگر هم مربوط می‌شود. فدراسیون هم مقصر است، به جای اینکه وزنه‌برداری بانوان را از پایه شروع کند و به جای ساختن زیرساخت‌ها و پله‌پله جلو آمدن تا رسیدن به تیم ملی متاسفانه به‌خاطر شوآفی که دنبالش بود عده‌ای را ابتدا به تیم ملی دعوت و کار را از آنجا شروع کرد و این باعث شد اولا زیرساخت لازم نباشد و وقتی اردوی تیم ملی تعطیل شود خیلی از ورزشکاران خانم توقع برایشان ایجاد شده؛ چراکه عضو تیم ملی‌اند و حق هم دارند؛ یکباره به شهرستان‌شان برمی‌گردند و می‌بینند اصلا سالن تمرین ندارند. یا افرادی در خانه‌هایشان تمرین می‌کنند ولی به‌دلیل اینکه مسابقات داخلی‌شان منظم نیست، احساس می‌کنند حق‌شان زایل شده یا آن جوایز و پاداش‌هایی که داده می‌شود چون روی چهارچوب بالا نیامده، باعث می‌شود احساس کنند حق‌شان خورده شده است. من این کار یعنی رفتن‌شان را تایید نمی‌کنم ولی راهکاری که به ذهن‌شان می‌رسد، مهاجرت است و آن هم به شکل بدترش پناهندگی؛ و این تبعات دارد. دوستان به راه‌اندازی وزنه‌برداری بانوان افتخار می‌کنند و از آن‌طرف به اعتقاد من لطمه‌‌ای که همین مورد به وزنه‌برداری بانوان زده به‌مراتب خیلی بیشتر از راه‌اندازی بدون زیرساخت و برنامه است.»
پانزوان هم به زاویه دیگری از این رفتن‌ها اشاره و تصریح کرد: «وقتی رئیس فدراسیون وظیفه‌ای را در مقابل ورزشکاران برعهده می‌گیرد، باید دلسوزانه و پدرانه به این موضوع نگاه کند. خیلی از ورزشکاران‌مان که ورزش حرفه‌ای می‌کنند با هزینه‌های سنگین مواجه هستند؛ درحدی‌که هزینه رفت‌وآمد هم برایشان سخت می‌شود. فکر می‌کنم فدراسیون خیلی راحت می‌توانست مدیریت کند یا حقوقی را برای ورزشکاران ملی درنظر بگیرد که حداقل بتوانند روزمرگی‌شان را تا زمان دعوت دوباره‌شان به اردو بگذرانند. ورزشکاران ملی‌پوش همیشه 6 یا 7 ماه در اردو هستند و چند ماه باقی‌مانده را باید از لحاظ مالی ساپورت شوند؛ به عقیده من مشکل مالی است.»

خاک‌خورده‌های وزنه‌برداری پای کارند؟
ماجرا آنجا تلخ می‌شود که بسیاری از خاک‌خورده‌های این رشته ورزشی فقط نام و خاطرات حضورشان در عرصه قهرمانی در ذهن‌ باقی مانده و نشانی از این نیروی انسانی در فدراسیون وجود ندارد. حالا یا مانند باقری تلاشی برای حضور نمی‌کنند یا مانند بعضی قهرمانان قدیمی جایی برای آمدن‌شان نگذاشته‌اند. باقری گفت: «من نه شکایتی و نه اصراری به حضور دارم. تیم ملی برای یک شخص نیست و متعلق به کشور است، خیلی از قدیمی‌ها مانند حسین رضازاده، حسین توکلی و... تمایل به کار و کمک داشتند ولی فدراسیون نه‌تنها بهایی به خواسته آنها نداد بلکه سعی کرد این افراد را به حاشیه هم براند. این موضوعی است که اثر روانی بد روی قهرمان‌ها می‌گذارد، یک قهرمان مگر قرار است بزرگ‌تر از رضازاده شود؟ وقتی یکی مثل او به این راحتی کنار گذاشته می‌شود دیگر تکلیف بقیه روشن است! این نگاه ابزاری به قهرمان‌هاست و به نفع هیچ رشته ورزشی نیست که سرمایه اصلی‌اش که سرمایه انسانی است به صرف اینکه بخواهد آدم‌هایی را دور خود جمع کند که هرچه رئیس فدراسیون می‌گوید بدون بررسی چشم بگویند، کنار بگذارد.»
پانزوان هم با اشاره به نبودن بسیاری از قهرمانان نامدار قدیمی وزنه‌برداری در عرصه‌های مختلف این رشته ورزشی تصریح کرد: «فکر می‌کنم بچه‌های خودمان و آنهایی که خاک‌خورده این رشته هستند، می‌توانند تیم ملی را جمع کنند، این بچه‌ها همه تحصیلکرده‌اند. تجربیات و ارتباطات‌شان حتی از لحاظ مالی هم قوی است ولی گاهی پیش می‌آید که نمی‌خواهند و سنگ جلوی پایشان می‌اندازند. نمی‌گذارند این رشته آرامش داشته باشد و انگار می‌‌خواهند همیشه در تنش باشد؛ درست مانند این چند سال که وزنه‌برداری همیشه در تنش بوده است. دل‌مان پر است و حتی رغبت نمی‌کنم پیگیر مسائل وزنه‌برداری شوم. آنقدر نواقص در این رشته هست که خیلی از بچه‌ها دیگر مهره‌های سوخته شده و باعث شده‌اند خیلی از مربیان، قهرمانان، کننده‌های کار از وزنه‌برداری و حال ورزشی‌شان دور شوند.»

مدیریت قهرمان
البته که دوران مدیریت حسین رضازاده، قهرمان اسم و رسم‌دار المپیکی ایران هم بی‌حاشیه نبود و منتقدان خود را داشت، ولی احتمالا هیچ‌کدام از اهالی وزنه‌برداری روزی که رضازاده صندلی مدیریت را ترک کرد، فکر نمی‌کردند امروز شاهد این اتفاقات در وزنه‌برداری ایران باشند. پانزوان توضیح داد: «روزهای مدیریت رضازاده هم انتقاد بود ولی چیزی که انتظار داشتیم یعنی کسب مدال در آن دوران- که او مدیر و باقری سرمربی تیم ملی بود- اتفاق افتاد و بیشترین مدال‌آوری رقم خورد که نه قبلش بود و نه بعد آن! ما از فدراسیون مدال می‌خواهیم و اگر انتقادی هم بود که به‌طور حتم هر مدیریتی کمی و کاستی خود را دارد، هیچ‌کدام به مدال‌آوری و آینده ورزشکاران ضربه نزد. آن‌موقع به‌خاطر یک‌سری اشتباهات و سلیقه‌های مختلف اتفاقاتی افتاد که نظر یک‌سری دوستان آمدن شخص دیگری به فدراسیون بود که از آن‌موقع جز ضربه به وزنه‌برداری چیز دیگری برای این رشته حاصل نشد، فوق‌سنگین را از دست دادیم و این از دست دادن‌ها در وزن‌های مختلف هم ادامه پیدا کرد.»

دوپینگ‌هایی که می‌شد مدیریت شود
«آگاهی ورزشکاران را که می‌توانستند بالا ببرند»؛ این را پانزوان گفت وقتی از تعداد تست‌های دوپینگ وزنه‌برداران صحبت شد، موضوعی که البته نه‌تنها ایران، بلکه فدراسیون جهانی را هم به‌حدی تحت‌تاثیر قرار داد که حتی این رشته درمعرض خطر حذف از المپیک هم قرار گرفت و طبق روال ایران هم از این قاعده مستثنی نبود. پانزوان بیان کرد: «تمام دنیا با این معضل مواجه هستند و فکر می‌کنم باید حداقل به ملی‌پوشان مشاوره داد تا آگاهی داشته باشند، خیلی از ورزشکاران‌مان که تست دوپینگ‌شان مثبت می‌شود به‌خاطر ناآگاهی در مصرف دارو ندانسته به این مشکل دچار می‌شوند که به عقیده من این هم به مدیریت برمی‌گردد، باید وزنه‌برداران تحت‌نظر فدراسیون باشند؛ چراکه فدراسیون با این عظمت که این‌همه تجربه دارد نمی‌تواند 10 نفر را تحت‌پوشش قرار دهد تا از این ناآگاهی حفظ‌شان کند؟ این مشکل را با برنامه‌ریزی می‌توان حل کرد.»

مشکل اصلی کجاست؟
به‌طور حتم هر مساله‌ای که در یک سیستم ایجاد می‌شود نیازمند مدیریت صحیح برای کم شدن آشفتگی است ولی تکرار یک اتفاق و تکرار مشکلات و اشتباه‌ها نوک پیکان را به‌سمت کرسی‌ای می‌گیرد که انگار حریفی هم ندارد. کرسی‌ای که سال‌هاست توسط علی مرادی، رئیس به‌ظاهر بازنشسته فدراسیون وزنه‌برداری اداره می‌شود و به‌رغم نارضایتی بسیاری از اهالی این رشته نه استعفایی در کار است و نه توضیح. باقری خودمحوری را مشکل اصلی وزنه‌برداری دانست و ادامه داد: «به‌شدت خودمحورند و فقط دنبال منافع شخصی و شوآف هستند. من هم معتقدم بودجه‌ای که از طرف وزارتخانه تعلق می‌گیرد، کم است ولی از آن‌طرف هم کار خاصی انجام نمی‌شود! وقتی می‌بینیم خود فدراسیون از جاهای دیگر نمی‌تواند اسپانسر بگیرد، لیگ منظمی ندارد، پوشش رسانه‌ای خوبی از طرف صداوسیما ندارد که اینها بخش‌های مدیریتی کار است، مشکلات دیگری به وجود می‌آید. وقتی سهراب مرادی کنار گذاشته، فراموش و به حاشیه رانده شود، قهرمان و جوان ما به چه امیدی می‌خواهد قهرمانی‌اش را ادامه دهد؟ عدم استفاده از منابع انسانی که وجود دارد یکی از مشکلات فدراسیون است که دلیلش هم واضح است؛ آنها نمی‌خواهند حرف دیگری را گوش دهند یا کارشناسانه نگاه کنند.»

خبری از تغییر نیست؟
فدراسیون وزنه‌برداری سال‌هاست روح تازه‌ای می‌طلبد. انگار بهترین عملکرد هم همین حالا انجام شود این افسرده‌حالی و ناامیدی مواج در دل این رشته سخت، به این راحتی از دل اهالی این رشته بیرون نمی‌رود. پانزوان حرف‌های پایانی‌اش را این‌گونه ادا کرد: «حرف زیاد است ولی گوش شنوا نیست، کاری که کرده‌اند حرفی برای گفتن نگذاشته است. وزنه‌برداری دوباره به 20 سال قبل برگشت که آرزوی‌مان مدال در مسابقات آسیایی بود؛ هرچند پتانسیل وزنه‌برداری خیلی بالاست و ورزشکاران زحمت خود را می‌کشند.»
باقری هم از حرف‌های تکراری خسته است: «این حرف‌ها تکرار مکررات است، صرفا این مشکلات هم برای فدراسیون نیست و نهادهای بالادستی در این روند بی‌تقصیر نیستند و به نوعی این را به جامعه ورزشی القا کرده‌اند که همین است که هست! و نتیجه، نارضایتی و انتقاد مهم نیست، انگار می‌گویند ما هر کاری که دوستان می‌خواهند، انجام می‌دهیم، ظاهرش این‌گونه است که وقتی قوه قضائیه، دیوان عدالت اداری حکم به ابطال انتخابات سال 98 می‌دهند، وقتی وزیر حکم بازنشستگی می‌دهد ولی همچنان رئیس فدراسیون سرجایش است، نشان می‌دهد این رئیس بسیار قدرتمند و به جاهایی وصل است که کسی نمی‌تواند او را جابه‌جا کند و درنهایت به این نتیجه می‌رسیم که اصلا حرف نزنیم چون هر اتفاقی بیفتد او رئیس فدراسیون باقی خواهد ماند.»

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران :