به بهانه مرگ مقام بلندپایه امنیتی دولت دونالد ریگان که در سال ۶۵ سفر خبرسازی به تهران داشت وقایع آن دوره را بررسی کردیم
عمده شهرت مک‌فارلین مربوط می‌شود به نقش موثر وی در پرونده ایران- کنترا در اواسط دهه 60. در جریان این پرونده آمریکا از تابستان 1364 تا اسفند 1365 به ایران بخشی از سلاح‌هایی را که در جنگ با عراق به آن نیاز داشت فروخت.
  • ۱۴۰۱-۰۲-۲۵ - ۰۵:۴۵
  • 20
به بهانه مرگ مقام بلندپایه امنیتی دولت دونالد ریگان که در سال ۶۵ سفر خبرسازی به تهران داشت وقایع آن دوره را بررسی کردیم
جعبه‌سیاه مک‌فارلین در تهران
جعبه‌سیاه مک‌فارلین در تهران

معین رضیئی، خبرنگار گروه سیاست: رابرت مک‌فارلین، مشاور امنیت ملی آمریکا در دولت ریگان روز گذشته در 84 سالگی درگذشت. عمده شهرت مک‌فارلین مربوط می‌شود به نقش موثر وی در پرونده ایران- کنترا در اواسط دهه 60. در جریان این پرونده آمریکا از تابستان 1364 تا اسفند 1365 به ایران بخشی از سلاح‌هایی را که در جنگ با عراق به آن نیاز داشت فروخت. قرار بود ایران نیز در مابه‌ازای این تبادل تسلیحاتی به دولت ریگان در زمینه آزاد‌سازی اتباع آمریکایی گروگان گرفته شده در لبنان کمک کند. همچنین به جز آزاد‌سازی گروگان‌ها دولت ریگان به دنبال این بود که از درآمد حاصل از فروش سلاح به ایران به شورشیانی که علیه دولت نیکاراگوئه قیام کرده بودند نیز به‌طور محرمانه کمک کند. بعد از چند مرحله فروش سلاح به ایران، رابرت مک‌فارلین خردادماه سال 65 به‌عنوان فرستاده ویژه ریگان در سفری محرمانه به‌منظور ملاقات با مقامات ایرانی به تهران سفر می‌کند. مک‌فارلین در این سفر چند روز در ایران می‌ماند اما هیچ‌کدام از مقامات عالی رتبه نظام حاضر به دیدار و گفت‌وگو با وی نمی‌شوند و وی تنها موفق به دیدار با برخی از مسئولان رده‌میانی جمهوری اسلامی می‌شود. یکی از این مقامات که درمورد دیدار وی با مک‌فارلین در تهران روایات ضدونقیضی وجود دارد حسن روحانی رئیس وقت کمیسیون دفاع مجلس است.
عدم پذیرفتن مک‌فارلین توسط مقامات عالی نظام باعث می‌شود وی با دست خالی و عصبانی تهران را ترک کند. با این وجود فروش تسلیحات به ایران توسط آمریکا پس از این سفر نیز از طریق کانال‌های دیگر ادامه می‌یابد تا اینکه آبان 65 خبر سفر مک‌فارلین به ایران نخستین بار توسط یک نشریه لبنانی به نام الشراع در آبان 65 منتشر می‌شود. انتشار این خبر تبدیل به یک بحران سیاسی – اجتماعی جدی برای ریگان و دولتش در آمریکا می‌شود، زیرا مطابق مصوبه کنگره دولت ریگان حق فروش سلاح به ایران را نداشت و از هرگونه کمک به شورشیان نیکاراگوئه(کنتراها) منع شده بود. به همین جهت در آمریکا دادگاهی برای محاکمه عاملان این پرونده در سال 1988 تشکیل شد و در آن مک‌فارلین و ریگان محاکمه شدند. پس از افشای پرونده ایران- کنترا عمر سیاسی رابرت مک‌فارلین نیز در آمریکا پایان یافت و بعد از آن وی عهده‌دار هیچ‌گونه مسئولیتی در آمریکا نشد. پرونده ایران-کنترا از بخش‌های مهم تاریخ روابط میان ایران و آمریکاست که علی‌رغم اهمیت تاریخی‌اش در داخل کشور به آن کمتر پرداخته شده است. در گزارش امروز «فرهیختگان» سعی داریم به بررسی ریشه‌های این واقعه تاریخی بپردازیم.

  ریشه‌های ماجرای ایران - کنترا
پس از فتح خرمشهر در سال 1361 مهم‌ترین چالش ایران در اداره جنگ، کمبود سلاح کارآمد برای مقابله با عراق بوده است. مجهز بودن عراق به انواع و اقسام سلاح‌های روز دنیا نیز در آن برهه زمانی این چالش را تشدید می‌کرد. در همین زمینه می‌شود به دو مثال اشاره کرد، نخست در زمینه سیستم زرهی میانه جنگ. رژیم عراق تعداد زیادی تانک تی 72 از شوروی خریدار می‌کند. تی 72 در برابر موشک‌های آرپی‌جی که پیش از این توسط ایرانی‌ها برای منهدم کردن تانک استفاده می‌شد کاملا مقاوم بودند. از طرفی به دلیل تحریم‌هایی که علیه ایران پس از انقلاب وضع شده بود، امکان خرید نسل جدید موشک‌های ضد تانک نیز برای دولت وقت به راحتی فراهم نبود به همین جهت در عملیات‌های مختلف پس از فتح خرمشهر ایران توانایی مقابله با سیستم زرهی عراق را آن‌گونه که باید نداشت.
 دومین مثال در زمینه چالش تسلیحاتی ایران به جنگ با عراق مربوط می‌شود، به برتری تجهیزاتی رژیم بعث در نبرد هوایی.
دهه 60 عراق به دلیل حمایتی که از سوی ابرقدرت‌های شرق و غرب می‌شد توانست میزان جنگنده‌های خود را در مدت زمان اندکی به 500 عدد برساند اما در طرف مقابل ایران تنها 80 جنگنده در اختیار داشت که از این میان برخی از جنگنده‌ها نیز به دلیل کمبود قطعات و شرایط تحریمی ایران کاملا زمین‌گیر شده بودند و توانایی شرکت در نبرد‌های هوایی را نداشتند. برتری قدرت عراق در زمینه تجهیزات مرتبط با نبرد هوایی باعث شده بود گستره جنگ از مرزهای غربی کشور به شهرها نیز کشیده شود و جنگنده‌های عراقی با حضور در آسمان ایران اقدام به بمباران ساختمان‌های مسکونی بکنند که در نتیجه این بمباران‌ها تعدادی از مردم بی‌گناه در شهرهای مختلف ازجمله تهران، اراک، ارومیه، اصفهان و... به شهادت رسیدند.
دو موردی که مثال زدیم تنها بخش کوچکی از چالش‌های تسلیحاتی ایران در جنگ با عراق بود، چالش‌هایی که در نتیجه آن ایران در عملیات‌های پس از فتح خرمشهر نتوانسته بود به پیروزی بزرگی دست پیدا کند. به همین جهت اوایل سال 64 و پس از آنکه قوای ایرانی در عملیات بدر به دلیل کمبود تجهیزات مجبور به عقب‌نشینی از برخی مواضع تصرفی خود شده بودند اداره‌کنندگان جنگ در ایران به‌طور جدی به سراغ تامین سلاح کارآمد رفتند.
در همین راستا از سوی دولت، ماموریت تامین سلاح به محسن کنگرلو، مشاور امنیت ملی نخست‌وزیر سپرده می‌شود. چندی بعد کنگرلو برای تامین سلاح توسط یک واسطه به منوچهر قربانی‌فر از اعضای پیشین ساواک و یکی از دلال‌های اسلحه در جهان معرفی می‌شود. کنگرلو در مصاحبه‌ای با روزنامه شرق پیرامون نحوه آشنایی‌اش با قربانی‌فر گفته است:
«یک ایرانی در پاریس زندگی می‌کرد و به دلایلی نمی‌توانست به ایران بازگردد. من با او آشنا بودم و او نیز از موقعیت من در ایران آگاه بود. قربانی‌فر را به من معرفی کرد. من البته پس از رعایت احتیاط‌های امنیتی و اطلاعاتی لازم با قربانی‌فر از طریق همین فرد مربوطه آشنا شدم.»
پس از آشنایی با کنگرلو در قدم نخست قربانی‌فر این اطمینان را به طرف ایرانی می‌دهد که می‌تواند بخشی از لامپ‌های موردنیاز ایران برای تامین سیستم‌های راداری‌اش را تامین کند بعد از انجام معامله و راه افتادن مجدد سیستم ضدهوایی ایران در جنگ، قربانی‌فر به واسطه تعاملاتی که با آمریکایی‌ها داشت در گام دوم در نقش واسطه میان ایران و آمریکا پیشنهاد فروش موشک‌های تاو، فونیکس و قطعات هاگ را به ایران می‌دهد، تا در ازای فروش این تسلیحات ایران نیز در آزاد‌سازی اتباع آمریکایی گروگان گرفته شده توسط شبه‌نظامی‌های نزدیک به خود در لبنان با آمریکایی‌ها همکاری کند. از اینجا به بعد ماجرا وقتی مساله ارتباط ایران با آمریکا جدی می‌شود، میرحسین موسوی، نخست‌وزیر وقت به کنگرلو دستور می‌دهد تا هاشمی‌رفسنجانی را از ماجرای خرید سلاح از آمریکا مطلع کند. اگرچه هاشمی شروع‌کننده ارتباطات میان دو کشور در پرونده ایران- کنترا نبوده است اما بنابر اسناد و خاطرات برجای مانده وی به‌عنوان رئیس وقت مجلس و نماینده امام خمینی(ره) در شورای عالی دفاع بیش از هر سیاستمدار ایرانی دیگری در پیشبرد مذاکرات میان ایران و آمریکا و خرید تسلیحات از ایالات متحده نقش داشته است که در میان تیتر بعدی به بررسی آن خواهیم پرداخت.

  نقش پررنگ آیت‌الله هاشمی در ماجرای مک‌فارلین و امیدواری آمریکا به احیای دوباره روابط
همان‌طور که در بخش قبل به آن اشاره شد، می‌توان مرحوم هاشمی‌رفسنجانی را شاخص‌ترین مسئول ایرانی حاضر در پرونده مک‌فارلین دانست که همزمان با ریاست مجلس، نماینده امام در شورای عالی دفاع نیز محسوب می‌شد. مرحوم هاشمی علاوه‌بر نقش پررنگی که در جریان مذاکرات غیرعلنی با واسطه با هیات آمریکایی داشت، در اعلام عمومی ماجرای مک‌فارلین نیز یکی از مطرح‌ترین چهره‌های دخیل در پرونده بود. نکته قابل‌توجه در این میان که می‌توان از طریق آن به هدف اصلی آمریکایی‌ها از ورود به تهران پی برد، شرایط ایران در روزها و ماه‌های منتهی به فتح خرمشهر بود. شرایطی که آمریکا را مجاب می‌کرد تا با پذیرش شکست‌ناپذیری جمهوری اسلامی از طریق اعمال قدرت سخت، به فکر استفاده از ایده‌هایی جهت اعمال قدرت نرم بر سیاست‌های خارجی کشورمان در مواجهه با غرب بیندازد. نکته غیرقابل چشم‌پوشی آنکه موضع نیروهای ایران دوسال بعد از شروع تجاوز ارتش رژیم بعث عراق به کشورمان با بازیابی خود در جبهه‌های جنوب، رو به قوت دوباره ‌می‌رفت. ایران با به‌دست گرفتن ابتکار عمل در جبهه‌های جنگ به نقطه‌ای رسید که با طراحی عملیات «الی ‌بیت‌المقدس» به فکر آزادسازی خرمشهر از اشغال نیروهای رژیم بعث افتاد. عملیات الی بیت‌المقدس که از آن به‌‌عنوان بزرگ‌ترین پیروزی ایران بعد از یک‌سال ناکامی و رکود (اشاره به ابتدای جنگ و سقوط شهرها درمقابل متجاوزان) یاد می‌شود، 10اردیبهشت1361 آغاز شد و نهایتا 3خرداد1361 با آزادسازی 5038کیلومترمربع از خاک ایران که شهرهای خرمشهر و هویزه و همچنین پادگان راهبردی و مهم حمید را هم شامل می‌شد، به نقطه پایان و پیروزی کامل رسید. فارغ از مشکلاتی که تحریم همه‌جانبه تسلیحاتی و لجستیکی علیه ایران در سال‌‌های بعد نیروهای کشورمان را تحت‌فشار قرار داد، باید اثر پیروزی‌های رزمنده‌های ایرانی در همان سال‌ها را به‌طور جدی در محاسبات آمریکایی‌ها اثرگذار دانست. بعد از پیروزی‌های متعدد ایران و مجموع این تحولات بود که مقامات وقت آمریکا را به این نتیجه رساند که دیگر نمی‌توان با اعمال قدرت سخت و فشار نظامی، انقلاب نوپای ایران را شکست داد. این نتیجه‌‌‌گیری‌ بود که مسئولان بلندپایه آمریکایی را به این ایده سوق داد که با اعمال سیاست‌هایی، به‌دنبال مدیریت مواضع ایران در سیاست خارجی و به‌خصوص تعامل با آمریکا در امور جهان به‌ویژه منطقه غرب آسیا باشند. اگر قرار باشد نقطه‌عطفی برای سیاست‌های حاکمیتی آمریکا در مواجهه با ایران، طی چهاردهه اخیر و بعد از تسخیر لانه جاسوسی که به قطع روابط سیاسی ایران و آمریکا به‌طور رسمی منجر شد مشخص کنیم، بدون‌شک یکی از نقاط عطف، پیروزی‌های کسب‌شده توسط جمهوری اسلامی در بازه سال‌های 61 تا 64 در جبهه‌های جنگ با رژیم بعث عراق است که البته ماجرای مک‌فارلین هم دقیقا در همین بازه زمانی رخ داد. همچنین می‌توان تقویت تسلیحاتی ایران بعد از ماجرای مک‌فارلین را از عوامل موثر در پیروزی‌ نیروهای ایرانی در عملیات‌های کربلای5 و والفجر8 که منجر به تصرف فاو به‌دست رزمندگان کشورمان شد، دانست. البته با وجود موارد مطرح‌شده باید توجه داشت که آمریکایی‌ها در این پرونده نیز مطابق آنچه درطول تاریخ از آنان دیده شده است، فریبکاری‌‍‌هایی داشتند که مقامات کشورمان را در تداوم بی‌اعتمادی نسبت به دولت این کشور جدی‌تر کرد. یکی از این فریبکاری‌ها، معیوب‌بودن موشک‌های تاو ارسالی و دیگری بازکردن پای رژیم‌صهیونیستی به پرونده با تحویل سلاح‌هایی از مبدأ سرزمین‌های اشغالی به مقامات کشورمان بود که بین بخشی از 6محموله تسلیحاتی تحویل‌شده به ایران قرار داشت. البته پس از کشف موضوع توسط تیم مهندسی جنگ ایران، این سلاح‌ها عودت داده می‌شود. ماجرای مک‌فارلین درنهایت در سال65 بود که بعد از افشاگری نشریه الشراع لبنان در 11آبان آن سال تحت‌عنوان «معامله تسلیحاتی ایران با ایالات‌متحده‌آمریکا از 29مرداد1364 تا 13اسفند1365، بعد از 13ماه مخفی‌ماندن، به‌صورت عمومی در کشور اعلام شد.
به این صورت که مرحوم هاشمی‌رفسنجانی با فرمان امام‌خمینی(ره) و در سالروز تسخیر لانه جاسوسی، از این ماجرای پرده‌برداری کرد که روز بعد نیز با تیتر «ماجرای ورود غیرقانونی نمایندگان ریگان به ایران فاش شد» روی جلد روزنامه اطلاعات رفت. لفظ غیرقانونی نیز، اشاره به مصوبه آن روزهای کنگره آمریکا درباره دو مساله‌ داشت؛ دو مساله‌ای که دولت ریگان آن را با هدف 1.تقویت نیروهای نزدیک به این کشور در نیکاراگوئه و 2.پیشبرد اموری که منجر به برقراری ارتباط دوباره با جمهوری اسلامی ایران بعد از قطع ارتباطی که در جریان تسخیر سفارت آمریکا در سال1359 رخ داده بود، می‌شد را دنبال می‌کرد. درمجموع می‌توان ماجرای مک‌فارلین را آغازی بر فرآیند جذب سرمایه اجتماعی در داخل کشور، از رهگذر سیاست خارجی در تاریخ چهاردهه‌ای جمهوری اسلامی ایران دانست، فرآیندی که در نتیجه آن، مساله رابطه ایران و آمریکا به کارتی برای بازی نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری در دو کشور تبدیل شده است.

  هدف نهایی دولت ریگان، اعمال کنترل بر سیاست خارجی ایران از رهگذر «غرب‌گراهای میانه‌رو»!
با بررسی گزاره‌های تاریخی و همچنین خاطرات به‌جای‌مانده از مقامات وقت آمریکا در ماجرای مک‌فارلین، می‌توان به نتایجی در این‌باره دست یافت. یکی از جدی‌ترین نتایج این است که مقامات آمریکایی حاضر در تهران، با این هدف مذاکرات خود با مسئولان کشورمان را کلید زدند که درنهایت بتوانند از مسیر آن مراودات، باری دیگر امیدهای دولت ریگان برای برقراری ارتباط با ایران به‌منظور مدیریت سیاست‌های خارجی کشورمان که ممکن بود تهدیدی برای منافع آنان در غرب آسیا تلقی شود، زنده کنند.
که البته درنهایت این امید آمریکا به برقراری دوباره روابط با ایران و تداوم آن با هدف کنترل مواضع کشورمان در عرصه سیاست خارجی که ممکن بود روزی دوباره منافع واشنگتن را به‌خطر بیندازد، ناامید شد. اثر این ناامیدی را می‌توان در خاطرات رابرت مک‌فارلین نیز مشاهده کرد. وی در کتاب خاطرات خود که با نام «اعتماد ویژه» و در سال ۱۹۹۴ منتشر شد، با اشاره به واکنش ایران به تیم آمریکایی بعد از تحویل نخستین محموله موشک‌ها می‌نویسد از ابتکار عمل ایران سرخورده شده است و در ادامه از ناامیدی خود برای رسیدن به هدفی که از پیش دنبال می‌کرد و درنظر داشت، این‌گونه روایت می‌کند: «فکر کردم وقت آن رسیده است که این پروژه را لغو کنم. این امر خیلی سریع به تجارت اسلحه اسرائیل برای گروگان‌ها تبدیل شده بود، نه تلاشی جدی برای شناسایی جانشین احتمالی [امام] خمینی. بااین‌حال من احساس کردم این سیاستی است که رئیس‌جمهوری به آن پایبند خواهد بود.»
با این اشاره مک‌فارلین به هدف اصلی آمریکا که به‌صراحت و با عبارات «تلاش جدی برای شناسایی جانشین احتمالی امام خمینی» در خاطرات وی از آن یاد شده است، می‌توان سیاست همیشگی آمریکایی‌ها در مواجهه با ایران در زمینه‌های گوناگون را یادآور شد که درنهایت، به قدرت رسیدن جریانات نزدیک‌ به سیاست‌های این کشور را که از آن تحت‌عنوان «میانه‌روهای ایرانی» یاد می‌کنند، مدنظر دارد. مک‌فارلین همچنین در تایید این قصد آمریکا، با اشاره به فرصت برقراری ارتباط محرمانه با مقامات ایران که به بهانه تسریع روند آزادسازی گروگان‌های آمریکایی در لبنان دنبال می‌شد، بار دیگر از ظرفیت «مقامات میانه‌روی ایران» در پیشبرد مسائل مربوط به این پرونده برای آمریکا یاد می‌کند.
وی درنهایت در کتاب خاطرات خود، با انتقاد از عملکرد رونالد ریگان، رئیس‌جمهور وقت آمریکا می‌نویسد ریگان با تمام اقدامات او در این زمینه موافق بوده، اما اعتقاد اخلاقی و شجاعت فکری لازم برای دفاع از مک‌فارلین و اطرافیانش، همچنین دفاع از سیاست‌های اتخاذشده در آن حوزه را نداشته است.
مک‌فارلین همچنین از ماجرای حضورش در ایران که در کشورش تحت‌عنوان «ایران -کنترا» مطرح شد، به‌عنوان یک «قسمت تلخ» از خاطرات سابقه سیاسی‌اش یاد کرده است. ماجرایی که با ورود او به تهران با نام مستعار و گذرنامه ایرلندی به اتفاق الیور نورث(از اعضای وقت شورای امنیت ملی آمریکا)، جورج دبلیوکیو، از مقام‌های سیا و دو افسر دیگر این سازمان آغاز شد، با استقرار مک‌فارلین در هتل هیلتون تهران به امید دیدار با مقام‌های بلندپایه کشورمان ادامه یافت و سرانجام، پس از سه روز گفت‌وگو با برخی مسئولان ایرانی و بدون نتیجه دلخواه آمریکایی‌ها به پایان رسید و سرانجام این مک‌فارلین و همراهان آمریکایی‌اش بودند که با شکست رویای تجدید روابط دوباره با ایران، کشورمان را ترک کردند.

در این رابطه بیشتر بخوانید:

روحانی باید خاطراتش از ماجرای مک‌فارلین را شفاف و جامع توضیح دهد (لینک)

آمریکایی‌ها به‌دنبال مذاکرات وسیع برای سلطه بر ایران بودند (لینک)

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰