کمتر از دو هفته دیگر، یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی با برگزاری انتخابات هیاترئیسه، بهطور رسمی وارد سومین سال فعالیتش میشود. بهمنظور بررسی آخرین تحولات رخداده در بهارستان و ارزیابی عواملی که منجر به اعلام کاندیداتوری چهرههایی جدید برای رقابت با قالیباف و تکیهزدن به کرسی ریاست پارلمان شده است، گفتوگویی با حسین جلالی، نماینده مردم رفسنجان و انار داشتهایم که در ادامه میخوانید.
با توجه به نزدیک شدن به موعد اجلاسیه سوم و انتخابات هیاترئیسه مجلس، تاکنون چه تعداد از نمایندگان برای ریاست و جایگاههای هیاترئیسه اعلام کاندیداتوری کردهاند و فکر میکنید هدف این نمایندگان بهخصوص چهرههایی که برای کرسی ریاست بهارستان اعلام کاندیداتوری کردهاند از این اقدام چه بوده است؟
درحال حاضر جنبوجوش زیادی در مجلس مشاهده میشود. نمایندگان، از سطح عملکرد دوساله رئیس و هیاترئیسه مجلس راضی نیستند و معتقدند میشد مجلس را خیلی بهتر از این اداره کرد. برای این کار نقشه، طرح و برنامه مشخصی هم وجود ندارد، چون اقدامات چندانی در راستای تحول دیده نمیشود و این احساس وجود دارد که تغییر خیلی انجامشدنی نیست اما حقیقت آن است که رهبر معظم انقلاب خیلی به این مجلس امیدوار بودند. نمایندگان جوان، انقلابی و دغدغهمند نظام وارد مجلس شدند. در این دو سال از این ظرفیت استفاده نشد و دو سال آینده نیز معلوم نیست چنین نیروهایی به مجلس راه پیدا کنند، لذا مدیریت مجلس به هرکسی سپرده میشود باید تلاش کند از این ظرفیتها بهدرستی استفاده کند. درنتیجه باید در این دو سال، درجهت پیشبرد کارهای کلان مجلس و رفع موانع مهمی که سالها وجود داشته و انتظار میرفته مجلس انقلابی، پرکار و جوان درجهت آن اقدام کند، انجام دهد. از مدیریت کنونی، چنین روحیه تحولیای دیده نمیشود و نمیتوان انتظار داشت این کارها را انجام دهد. با توجه به این موارد بوده که عدهای تصمیم به تغییر و تحول در مجلس گرفتهاند. نادران یکی از افرادی است که انگیزه ریاست دارد. البته شاید افراد دیگری هم باشند. مثل فریدون عباسی که دورههای قبل هم برای ریاست نامزد میشدند. نادران با انصراف از فراکسیون انقلاب اسلامی برای نامزدی ریاست مجلس اعلام آمادگی کرده است. بهعنوان معترض از فراکسیون انقلاب اسلامی انصراف داد تا بتواند بهصورت آزادانه در صحن کاندیدا شود. نکته دیگر آنکه رای قالیباف، ریاست محترم هم در این مدت ریزش داشته است؛ اما این ریزش به میزانی نبوده که احساس کنیم درنتیجه آن، تغییری در ریاست ایجاد میشود. پیشبینی ما این است که تغییری در ریاست ایجاد نمیشود ولی ایشان با رایی کمتر از دورههای قبل رئیس خواهند شد. درباره دبیران هم نارضایتی از عملکرد آنان میان نمایندگان وجود دارد به این دلیل که در سطح مدیریت در هیاترئیسه مجلس برنامههای تحولی نداشتهاند. تا الان فکر میکنم حدود 10نفر در سطح دبیران کاندیدا شدهاند، حدود 6نفر در سطح نوابرئیس کاندیدا شدهاند و 3نفر هم در سطح رئیس کاندیدا هستند. در سطح ناظر و کارپرداز هم افرادی کاندیدا شدهاند اما درمجموع این امکان وجود دارد که شاهد تغییر 30درصدی در هیاترئیسه مجلس باشیم، آنهم در سطح میانی و پایین و نه در سطح عالی.
چه مواردی باعث شد نادران برای ریاست مجلس اعلام کاندیداتوری کند و خود را برای این جایگاه مناسب ببیند؟
پیشتر، جمعی از نمایندگان از آقاتهرانی برای ریاست مجلس دعوت کرده بودند که ایشان نپذیرفتند. آقاتهرانی، با وجود اینکه هم محبوبیتی دارند و هم میتوانستند در مجلس یک جریان اثرگذار باشند، این امر را نپذیرفتند. وقتی آقاتهرانی نپذیرفت، افراد دیگری برای آن اعلام آمادگی کردند و به این نتیجه رسیدند حالا که ایشان نمیپذیرند ما به عرصه بیاییم. احمدیبیغش، صباغیان، میرسلیم، فریدون عباسی و نادران از افرادی هستند که اعلام آمادگی کردهاند اما درباره اینکه حالا کدام شخص مناسبتر است باید گفت فعلا در جایگاه ارزشگذاری نیستیم که چه کسی مناسب است و چه کسی خیر.
یعنی نادران به این دلیل که آقاتهرانی برای ریاست مجلس اعلام نامزدی نکرد، تصمیم به اعلام نامزدی گرفت؟
نه، ایشان قبل از اینکه آقاتهرانی دعوت شود اعلام آمادگی کرده بود. نادران نزدیک یکماهی است که دارد فعالیت میکند. فکر نمیکنم ارتباط تشکیلاتی در این بین منجر به این تصمیم شده باشد. شاید اگر آقاتهرانی هم اعلام کاندیداتوری میکرد، نادران بازهم میآمد. احساس تکلیف کردهاند، پس چه آقاتهرانی میآمد و چه نمیآمد، ایشان کاندیدا هستند و به وضعیت موجود نیز معترضند.
فکر میکنید طیفها و جریانات سیاسی در مجلس حاضر خواهند شد در انتخابات پیشرو، از نادران مقابل قالیباف حمایت کنند؟
بستگی به اهداف جریانات دارد. اگر اهدافشان فقط درجهت کاهش رای قالیباف باشد، احتمالا بتوانند آرای افراد را جذب کنند؛ اما اگر هدفشان این است که کرسی ریاست را بهدست بیاورند نمیتوان گفت همهدف هستند چون ممکن است بخشی از اینهایی که از نادران حمایت میکنند، به کاهش رای قالیباف راضی باشند که این امر، بهواسطه نادران محقق میشود. بنابراین اهداف خیلی متفاوت است، اینکه چه میشود را نمیدانم. درباره نایبرئیسی مجلس هم برنامهریزیهایی کردهاند. نمایندگان درمجموع، اینبار یک مقدار تشکیلاتیتر از دورههای قبل کار میکنند. سالهای اول و دوم تا این میزان تشکیلاتی نبودند.
این افزایش سطح فعالیت تشکیلاتی نمایندگان مجلس یازدهم را نشانه رشد میدانید؟
بله، عملکرد هیاترئیسه را در این دو سال دیده و به یک قضاوتی رسیدهاند، آنهم اینکه باید تحولی در هیاترئیسه ایجاد شود. متاسفانه آن تحول هنوز مشاهده نمیشود. سبک قانونگذاری ما هنوز آن روش سنتی قدیمی آبا و اجدادی است. منظور من این نیست که باید در قانون اساسی تحولی ایجاد شود، منظورم این است که به آییننامه داخلی مجلس عمل نمیشود. در دوره لاریجانی وظایف گستردهای برای رئیس مجلس تعریف شده که قدرت رئیس بهتبع آن خیلی افزایش داشته است. خلاصه کلام آنکه رئیس مجلس خودش تصمیم میگیرد، خودش میبرد و میدوزد، بعضی اوقات هم خلاف آییننامه عمل میشود. در تقدم و تاخر لوایح، در طرحها شاهد برخی اتفاقات هستیم. مثلا در جلسات بهطور استمزاجی قانونی گذاشته میشود، ولی به همان رای غیرمعتبری که در رایگیری استمزاجی مطرح میشود هم عمل نمیشود و به همان نتایج تخلفی جلسات استمزاجی عمل میشود. همینقدر بگویم که مجلس کمی بیدر و پیکر است. مقداری رها شده است. در دوره جدید، هیاترئیسه باید واقعا فکری اساسی برای اداره مجلس کند. فرق است بین مدیریت اجرایی و مدیریت مجلس. برخی شاید در مدیریت اجرایی مثل شهرداری موفق باشند ولی در مدیریت مجلس موفقیت نداشتهاند. مرکز پژوهشها قوه مفکره مجلس است که این حقیقتا تعطیل است. من بهخاطر دارم وقتی زاکانی رئیس مرکز پژوهشهای مجلس بود، کارشناسان قوی و قدری آورده بود، مرتب حمایت میشدند، طرحها بررسی میشد، کارشناسی میشد و سریع دراختیار نمایندگان قرار میگرفت. الان قالیباف رئیس دفتر خودش، نگاهداری پزشک عمومی را گذاشته برای مرکز پژوهشها. درست است او پزشک خوبی است اما پژوهشگر خوبی نیست. او کارشناسان را نمیشناسد. اوضاع خیلی بههمریخته و قمر در عقرب است و مرکز هم تعطیل است، یا مرکز تحقیقات و پژوهشهای قم پشتوانه قویای برای مجلس بود. آن را در ذیل مرکز پژوهشهایی که خودش تعطیل شده است قرار دادند. آن را کماثر یا بیاثر معطل مرکز پژوهشها کردهاند. وقتی قوه مفکره مجلس تعطیل باشد، معلوم است طرحها و لوایح چه میشود. گرفتن قوه مفکره از مجلس مثل انسانی است که قلب و مغزش را از او گرفته باشند. بنابراین اینها همه شرایط فعلی است و کاری هم نمیتوان کرد. میگویند بله، رئیس مجلس میتواند رئیس مرکز را از بین هرکس دلش خواست تعیین کند، اما بیشتر رابطهبازی و دوستان خودمان باشند و اینها است. طبیعی است در مجلسی که چنین باشد، شایستهسالاری اهمیت پیدا نمیکند. نیروهای زیادی، افراد زیادی در مجلس با این شرایط روبهرو شدند و دیدهاند که اکثر روابط براساس چیزی غیرشایستهسالاری و ضوابط است. اگر بر اثر ضوابط باشد کار رابطهای هیچوقت نتیجهبخش نیست. اینها مشکلاتی است که در مجلس وجود دارد و باید اقدام درستی برای آن صورت بگیرد.
در این رابطه بیشتر بخوانید:
نادران؛ گزینه پایداری؟ (لینک)
الیاس نادران قواره ریاست مجلس را دارد (لینک)
حزب سالم موضعی نمیگیرد که نماینده را در تنگنا قرار دهد (لینک)
به الیاس نادران اقبالی وجود ندارد (لینک)