یگانه عرب، خبرنگار گروه دانشگاه: «شاخص مهم در تعریف نخبه، اثرگذاری اجتماعی است؛ بنابراین اصولا کسانی نخبه محسوب میشوند که دارای اثرگذاریهای وسیع اجتماعی هستند. از سال 1386 تاکنون نیز پایگاه اطلاعاتی بنیاد ملی نخبگان نزدیک به 50 هزار نفر دایره مخاطب دارد.» این عبارات سرپرست قائممقام رئیس بنیاد ملی نخبگان است که میگوید: «این تعداد، دایره مخاطبان مستعدان علمی کشور است که مشمول امتیازات و جوایز نخبگان بودند که شامل دانشآموزان، دانشجویان، فارغالتحصیلان و اعضای هیاتعلمی میشوند؛ البته اینکه چند درصد از این جمع به مرحله نخبگی رسیدهاند باید طبق تدوین شاخصهای نخبگی برآورد شود.»
لزوم افزایش توجه، حمایت و پشتیبانی از قشر نخبه و مستعد جامعه از چنان اهمیتی برخوردار است که مقاممعظمرهبری بارها در دیدارهای خود با نخبگان و استعدادهای برتر علمی بر قدرشناسی از نعمت الهی نخبگی و احساس مسئولیت نخبگان نسبت به بهبود چالشهای کشور و دلسرد نشدن از سختیها تاکید کردند. براساس این تاکیدات و نقشهراهی که رهبری برای حضور و بهرهمندی کشور از توانمندی و قابلیتهای این قشر فرهیخته اشاره کردهاند، وظیفه بنیاد ملی نخبگان را بهعنوان نهاد متولی این قشر بیش از پیش سنگین میکند.
بنیاد ملی نخبگان نیز بهعنوان متولی فعال و موثر در زمینه حمایت از جمعیت مستعد و نخبه کشور نقش مهم و بسزایی در میزان فعالیت نخبگان در جامعه دارد. بنابراین نقشه راه، اقدامات خوبی ازجمله تدوین و تصویب آییننامه جذب و بهکارگیری نیروی انسانی نخبه در دستگاههای اجرایی را انجام داد که قطعا ثمرات آن در سال 1401 و در راستای تحقق شعار سال تولید، دانشبنیان و اشتغالآفرین در کشور جاری خواهد شد. در ادامه درخصوص فعالیتهای بنیاد ملی نخبگان در سال گذشته، آماری از حضور نخبگان در کشور، اجرای آییننامه اشتغال نخبگان در دستگاههای اجرایی کشور، چشماندازی از حمایت نخبگان در سال 1401، جلوگیری از مهاجرت نخبگان، نقش بنیاد ملی نخبگان در تحقق شعار سال و... با ناصر باقریمقدم، سرپرست قائممقام رئیس بنیاد ملی نخبگان گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید.
مهمترین شاخص نخبگی، اثرگذاری اجتماعی است
یک نخبه در کشور دارای چه شاخصها و ویژگیهایی است؟ چه کسی را نخبه مینامیم؟
در سند راهبردی کشور در امور نخبگان دو تعریف مهم و استراتژیک از نخبگان داریم؛ نخست تعریف مستعد و دیگری تعریف نخبه است. شاخص مهم در تعریف نخبه، اثرگذاری اجتماعی است؛ بنابراین اصولا کسانی نخبه محسوب میشوند که دارای اثرگذاریهای وسیع اجتماعی هستند. افرادی که در مسیر نخبگی حرکت میکنند، مستعد نامیده میشوند؛ یعنی کسانی که بهطور ذاتی دارای هوش و استعداد خدادادی بوده اما این هوش و توانایی به مرحله فعلیت نرسیده و در مرحله قابلیت است و کشور باید ریلگذاریهایی انجام بدهد که قابلیت به فعلیت برسد. بنابراین انتهای مسیر استعداد و مستعدی، نخبگی است. البته اینکه گفته میشود نخبه باید دارای اثر اجتماعی باشد، صرفا اثر فناورانه یا علمی نیست؛ نخبگی میتواند دارای اثر فرهنگی، هنری، صنعتی، کارآفرینی، معنوی و... باشد. محدودیتی درخصوص اثر نخبگی وجود ندارد؛ اما حقیقت امر این است که در چندسال اخیر عمدتا توجهمان به نخبگان و مستعدان علمی بوده است، یعنی کسانی که در حوزه آکادمیک و علمی فعالیت میکنند و بنا داریم که مفهوم نخبگی را در کشور توسعه داده و استعداد را شامل بخشهای مختلف بدانیم. انتهای مسیر استعداد نیز نخبگی میشود، مثلا نخبگان ورزشی، فرهنگی، کارآفرینی و علمی.
بنیاد ملی نخبگان، 50 هزار مستعد علمی را تحت پوشش خود دارد
آیا آمار مشخصی از تعداد نخبگان در کشور وجود دارد؟
از سال 1386 تاکنون که قریب به 14 سال میگذرد، در پایگاه اطلاعاتی بنیاد ملی نخبگان نزدیک به 50 هزار نفر دایره مخاطبان داریم که آنها جمع مستعدان علمی کشور هستند و مشمول امتیازات و جوایز نخبگان بودند که شامل دانشآموزان، دانشجویان، فارغالتحصیلان و اعضای هیاتعلمی میشوند. از این تعداد 40 درصد رشته فنی- مهندسی، 25 درصد علوم انسانی، 25 درصد پزشکی، 5 درصد علوم پایه و 5 درصد در رشتههای کشاورزی فعال هستند. در یک تقسیمبندی دیگر، از این حدود 50 هزار نفر 20 درصد دانشآموز، 40 درصد دانشجو، 30 درصد دانشآموخته فوقلیسانس یا دکتری فارغالتحصیل شده و جذب بازار کار شدند و 10 درصد نیز هیاتعلمی هستند. البته اینکه چند درصد از این جمع به مرحله نخبگی رسیدهاند باید برآورد شود و یکی از فعالیتهای اصلی ما که در دستورکار داریم، تعریف شاخصهای نخبگی است، شاخصهایی که بهنوعی اثربخشی فرد را نشان بدهد. تاکنون حدود 14 شاخص اثربخشی را در حوزههای مختلف شناسایی کردهایم و قرار است براساس آنها به تعداد جامع نخبگان در کشور برسیم که این کار هنوز به سرانجام نرسیده است. در چند سال گذشته عمده تمرکز بنیاد ملی نخبگان بر حوزه مستعدان و توانمندسازی آنها بوده است. از زمانی که در بنیاد ملی نخبگان حاضر شدیم، استراتژی جدیدی برای بنیاد درنظر گرفتیم و آن جهت اثربخشی است؛ به این معنا که چه اقداماتی انجام دهیم تا این 50 هزار مستعد در کشور صاحب اثر شوند و تمرکز ما در بنیاد بر اثربخشی مستعدان و نخبگان است؛ به همین منظور درحال حاضر آمار کاملی از نخبگان(یعنی کسانی که توانستهاند در کشور منشأ اثر باشند) در دست نداریم و آماری هم که ارائه شد از فعالیت مستعدان علمی در کشور است. قاعدتا مستعدان و نخبگان کشور در دیگر حوزهها بسیار بیشتر هستند.
تدوین شاخصهای نخبگی به شناسایی دایره گسترده نخبگان در کشور کمک میکند
شاخصهای اثربخشی نخبگان شامل چه مواردی میشود؟
نخستین شاخص که مربوط به حوزه نخبگی در کشور میشود، بحث نقش نخبه در حل مسائل اصلی کشور در حوزه پژوهش، اختراع و ایدهپردازی، نقش نخبه در مسالهشناسی و آیندهنگاری، تصمیمسازی و برنامهریزی ملی در کشور است که این دو شاخص اثرگذاری نخبه بوده و از جنس کمک به حل مسائل جامعه است. سومین مولفه، نوآوریهای نظری و نظریهپردازی در سطح ملی و بینالمللی در حوزههای ملی، فرهنگی، هنری، ادبی و مدیریتی است. مولفه دیگر گفتمانسازی است، نقشی که بسیاری از نخبگان میتوانند بازی کنند؛ اینکه موضوعی را بهعنوان گفتمان اجتماعی مطرح کنند. بحث فرهنگسازی و بازتعریف هویت اسلامی و ایرانی، اثرگذاری نخبه در نظامسازیهای ملی، افزایش بهرهوری و مدیریت منابع. شاخص دیگر نقش نخبه در تولید آثار ممتاز ترویجی یا در مرز دانش در حوزههای ادبی، هنری، فرهنگی، قرآنی و علمی است. شاخص نهم، نقش نخبه در ارتقای اعتماد بهنفس ملی از طریق کسب عناوین در رقابتهای بینالمللی، برنده شدن در جوایزی چون نوبل. اثربخشی و اثرگذاری، نوآوری در شیوههای تعلیم و تربیت و شاگردپروری، نقش نخبه در تولید ثروت ملی از طریق کارآفرینی. شاخص دوازدهم نقش نخبه در انتقال تحقیقات جهانی، دانش و فناوری از خارج به داخل کشور، جریانسازی و مشارکت موثر در بسیج سرمایههای انسانی، فعالیتهای مدنی، امور خیریه و دفاع از نظام و محور چهاردهم که میتواند هم قابل گسترش باشد، نقش نخبه در گسترش نفوذ معنوی ایران در ابعاد منطقهای و بینالمللی است. البته این شاخصها نهایی نشده و قطعا تعدادی به آن اضافه خواهد شد. پس از تایید نهایی وارد مرحله احصا خواهیم شد و افراد قابلتوجهی را در این مسیر پیدا خواهیم کرد که در این شاخصها اثربخش بوده و میتوانیم بهعنوان نخبگان در حوزههای مختلف شناسایی کنیم.
2500 نخبه ایرانی به کشور بازگردانده شدند
آیا اقدامی برای شناسایی مستعدان و نخبگان دیگر حوزهها در دست انجام دارید؟
گسترش مفهوم استعداد و نخبگی به همین منظور انجام میشود. استعداد انواع بشر متفاوت است و ممکن است استعدادهایی باشد که جنس علمی ندارد؛ اما بهعنوان استعداد هنری، فرهنگی، کارآفرینی و... میتواند منشأ اثر در کشور باشد. بهطور مثال استعداد فناوری. در کنار استعداد علمی که بیشتر حوزه پژوهشی دارد، مستعدان فناوری کسانی هستند که بیشتر توانایی خلق و تولید محصولات جدید را داشته و میتوانند به فناوریها دسترسی پیدا کنند. قطعا شناسایی مستعدان و نخبگان تمام حوزهها جزء استراتژی اعلامشده بنیاد ملی نخبگان در سال 1401 است. البته یکی دیگر از اقداماتی که انجام دادهایم، تعدادی از نخبگان ایرانی مقیم خارج از کشور را شناسایی کردهایم و آنها اطلاعات اولیه و لازم خود را در سامانه تعریف شدهای بارگذاری کردهاند. تاکنون قریب به 10 هزار نفر اطلاعات خود را جهت همکاری در سامانه ثبت کردهاند و موفق شدهایم که از این تعداد حدود 2500 نفر را به کشور بازگردانیم و امکاناتی را جهت فعالیت و کار در اختیارشان قرار دادیم. بهلحاظ نسبت هم، نسبت دقیقی از اینکه چند نفر خانم و چند نفر آقا هستند، نداریم؛ اما در برخی از استانها که این مورد را سنجش کردیم، حدود 55 درصد مرد و 45 درصد از این جمعیت خانم هستند.
بالغ بر 70 درصد مستعدان کشور در پایتخت مستقر هستند
آیا آمار مشخصی از تجمع و حضور نخبگان در استانهای کشور وجود دارد؟
مفهوم دیگری را تحت عنوان مهاجرت داخلی داریم؛ به این معنا که تعداد بسیاری از نخبگان از استانهای مختلف به تهران آمدهاند و حدود 70 درصد نخبگانی که تعدادشان بیان شد در استان تهران مستقر بوده و 30 درصد باقیمانده در دیگر استانها فعال هستند.
آییننامه جذب و بهکارگیری نخبگان در دستگاههای اجرایی، بهرهمندی از نخبگان را افزایش میدهد
با توجه به تاکید مقاممعظمرهبری بر بومیسازی دانش و استفاده از جمعیت نخبگانی کشور، اقدامات بنیاد در حمایت از جمعیت مستعدان و نخبگان کشور چیست؟
باید بدانیم که تنها چند مسیر پیشروی مستعدان و نخبگان قرار دارد. یک مسیر این است که جایگاه شغلی یک مستعد بهعنوان اعضای هیاتعلمی باشد. یک مسیر این است که وارد شرکت دانشبنیان شود. مسیر دیگر آن است که خودش شرکت دانشبنیان یا خلاق تاسیس کند، یا اینکه در دستگاههای اجرایی مشغول بهکار شود و مسیر دیگر این است که مهاجرت کند. در کشور وضعیت خوبی نداریم و این چهار مسیر طراحیشده بهصورت جامع و کامل انجام نمیشود. برخی از این مسیرها ظرفیتهای محدودی دارند؛ مثلا در حوزه جذب و بهکارگیری مستعدان در حوزه عضویت هیاتعلمی. تعداد این اعضا در سال تعداد مشخص و تعیینشدهای است که بهنوعی محدودیت دارد. در حوزه استخدام در شرکتهای دانشبنیان که تعداد آن 6632 شرکت است و عملا ظرفیت زیادی نیز ندارد؛ مگر اینکه با توجه به اینکه سال 1401 به سال تولید، دانشبنیان و اشتغالآفرین نامگذاری شده است، این ظرفیتها افزایش پیدا کند، در مسیری که خود نخبگان شرکت دانشبنیان و خلاق تاسیس کنند که آن هم با محدودیتهای قابلتوجهی مواجه است. آنچه که امیدواریم در کشور بیش از پیش رونق پیدا کند، جذب و فعالیت نخبگان در مسیر چهارم؛ یعنی اشتغال در دستگاههای اجرایی است. بخش زیادی از صنعت و اقتصاد کشور در اختیار دستگاههای اجرایی است و کشوری هستیم که ظرفیت بالایی در بخش دولتی و عمومی داریم و جای خالی نخبگان در این حوزهها حس میشود.
از طرف دیگر، ظرفیت بالایی هم میتوانیم در این حوزهها داشته باشیم که نخبگان جذب آنها شوند. اگر بتوانیم این روش جدید جذب و بهکارگیری نخبگان در دستگاههای اجرایی که سال گذشته تصویب شد را اجرایی کنیم، قطعا نتیجه مثبتی خواهد داشت. درحال حاضر مشغول تهیه شیوهنامه آن هستیم و با معاونت اداری-استخدامی ریاستجمهوری نیز مشغول تعامل هستیم که درصورت نهاییشدن این شیوهنامه به تمامی دستگاهها ابلاغ میکنیم و با قوت به فکر اجراییسازی این مصوبه در کشور خواهیم بود. وزارتخانهها، شرکتهای دولتی، سازمانهای عمومی و نهادهای انقلابی و تمامی بخشهای کشور که بهنوعی از بودجه عمومی استفاده میکنند، همگی هدف و مشمول این مصوبه میشوند. تنها نهادی که از این مصوبه خارج است، مجموعه وزارت اطلاعات است که بنابر ملاحظاتی از این مصوبه خارج است.
هدف اصلی بنیاد ملی نخبگان توانمندسازی است، نه صرف حمایت مالی
اقدامات و طرحهای حمایتی بنیاد ملی نخبگان از مستعدان و نخبگان کشور در سال پیشرو چیست؟
پیش از پاسخ به سوال باید به این نکته اشاره کنم که رویکرد بنیاد ملی نخبگان، توانمندسازی مستعدان است، نه حمایت از آنها؛ چراکه حمایت میتواند کژتابیهای فکری را در میان نخبگان و مستعدان بهعنوان جامعه مخاطب ایجاد کند. اعتقاد داریم که مستعدان کشور بیش از آنکه نیازمند حمایت باشند، نیازمند توانمند شدن هستند. حمایت عمدتا از کسانی بهعمل میآید که ناتوان هستند؛ درصورتیکه فرض اولیهمان این است که مستعدان بالقوه افراد توانمندی هستند، بنابراین از جریان توانمندسازی استفاده میکنیم و طرحهایی که در بنیاد ملی نخبگان همچون طرح شهید تهرانیمقدم و طرح شهید احمدیروشن ارائه میشود، جنسشان توانمندسازی است. طرح ایجاد هستههای مسالهمحور دانشجویی که به طرح شهید احمدی روشن معروف است، هدف اصلی آن ایجاد توانمندی در دانشجویان است؛ چراکه دانشجویان مستعد تواناییهای فنی خوبی دارند، اما ممکن است تجربه کار در هستههای پژوهشی نداشته باشند. این طرح با دو هدف تشکیل شد؛ نخست آشناکردن دانشجویان با مسائل کشور و یادگیری کار تیمی در هستههای پژوهشی.
البته در کنار توانمندسازی مستعدان، پشتیبانیهای لازم را از آنها انجام خواهیم داد؛ بهطور مثال وامهایی چون ودیعه مسکن برای نخبگان درنظر گرفتهایم یا اینکه کمکشان میکنیم در نهادهای فناورانه مشغول به کار شوند. طرح دیگری که در دست انجام داریم، این است که طی هماهنگی با ستادکل نیروهای مسلح زمان سربازی این مستعدان به زمان انجام یک طرح پژوهشی برای دستگاههای اجرایی کشور تعریف شود که این جریان نیز یک نوع توانمندی است، ضمن اینکه از ثمره کار این نخبگان در کشور نیز بهرهبرداری میشود. بنابراین بیش از 15 طرح در بنیاد ملی نخبگان مطرح است که این طرحهای توانمندسازی هستند و دو طرح نیز بحث توانمندسازی و توسعه فعالیتهای پژوهشی فارغالتحصیلان و اعضای هیاتعلمی جوان در دانشگاه است که به طرح مرحوم دکتر کاظم آشتیانی معروف است که به افراد گرنت یا پژوهانه ارائه میشود. استدلال ما این است که نوع توانمندسازیها را بهسمت اعطای پژوهانههای مختلف به مخاطبان ببریم.
بازه مخاطبان دریافتکننده پژوهانهها چه کسانی هستند؟
بازه مخاطبان این پژوهانهها در بنیاد دانشآموزان، دانشجویان، فارغالتحصیلان، اعضای هیاتعلمی و استادان شامخ را شامل میشود که در دستورکار بنیاد قرار گرفته است.
اجرای آییننامه جذب و بهکارگیری نخبگان در دستگاههای اجرایی در چند ماهه نخست سال
یکی از اقدامات مهم سال گذشته در بنیاد ملی نخبگان، تصویب آییننامه جذب و نگهداری سرمایه انسانی استعداد برتر و نخبه در دستگاههای اجرایی کشور بود، روند اجراییشدن آن به چه صورت بوده و چالشهای اجراییشدنش چیست؟
در آییننامه فرآیندی دیده شده است که باید ظرف سه ماه شیوهنامه با همکاری سازمان اداری-استخدامی نهایی و تصویب شده و در پایان به تمامی دستگاههای اجرایی کشور ابلاغ شود. در این راستا، درحال طراحی سامانهای در بنیاد ملی نخبگان هستیم که مطابق با این شیوهنامه اعلام عمومی خواهیم کرد که هرکسی شرایط ازجمله توانمندیهای بالقوه مستعدشدن را دارد، در این سامانه ثبتنام کند. از طرف دیگر با دستگاههای اجرایی نیز درحال مکاتبه هستیم که نیازمندیها و پستهای خالیای را که در حوزه دستگاههایشان دارند، اعلام کنند. البته در این میان توجه به چند نکته اهمیت دارد؛ نخست آنکه اصرار داریم نخبگان در دستگاههای اجرایی به فعالیتهای نخبگی بپردازند؛ بنابراین با حمایت سازمان اداری-استخدامی درحال تعریف مشاغل نخبگی در دستگاهها هستیم؛ به این معنا که اگر نخبهای در دستگاهی مشغول شد به هرکاری گرفته نشود بلکه به کارهایی مشغول شود که از ظرفیتها و تواناییهایش استفاده شود. نکته دوم آنکه نخبگان کشور از تمامی توانمندیها برخوردار نیستند، بنابراین جدا از آن ظرفیت خاصی که در آن نخبه یا مستعد شدهاند، بهدنبال برگزاری، ایجاد و راهاندازی توانمندسازی هستیم که مستعدان به یک آمادگی لفظی برسند و یک کارکرد و فعالیت مفید در دستگاههای اجرایی داشته باشند.
بهلحاظ زمانبندی اجرای این آییننامه، پس از چندماه ابتدایی سال، فرآیند را از لحاظ اجرایی آغاز خواهیم کرد و تا پایان سال نتیجه این مصوبه را بهصورت اینکه چه تعداد نخبه در دستگاه اجرایی ثبت شدهاند به مردم گزارش کنیم؛ به همین دلیل در سامانه بخشی طراحی شده است و تعداد مستعدانی که در سال 1401 دستگاههای اجرایی ثبت شدهاند، بهصورت ماهانه به مردم و مسئولان دولتی اعلام میشود. البته امیدواریم اهالی رسانه نیز مطالبه خود را از بنیاد ملی نخبگان بهعنوان متولی این جریان هم از دستگاههای اجرایی فرآیند اجرای این مصوبه پیگیری کنند تا تعداد جالبتوجهی از نخبگان جذب دستگاهها و نهادهای دولتی شوند.
اشتغال نخبگان در دستگاههای اجرایی باید به یک مطالبه عمومی تبدیل شود
دستگاههای اجرایی کشور تا چه اندازه درگیر بوده و در جریان اجراییسازی این آییننامه قرار دارند؟
این آمار، آمار خوب و درخور توجهی نیست و به همین دلیل است که باید کار رسانهای قوی در این جریان شکل بگیرد. از لحاظ حقوقی اجرای این آییننامه به تمامی دستگاههای اجرایی کشور توسط هیاتدولت ابلاغ شده است حتی طی امضا و انعقاد تفاهمنامهای میان بنیاد ملی نخبگان با وزارت کشور این آییننامه به تمامی استانها ابلاغ شده و آنها نیز پیگیر برگزاری جلسات با استانداریها و مراکز تصمیمگیری در کشور هستند. گاهی یک موضوع در کشور مطالبه عمومی میشود و آنوقت است که مسئولان همیشه درنظر دارند باید نسبت به آن پاسخگو باشند. این جریان هنوز به مطالبه عمومی تبدیل نشده و یکی از برنامههای بنیاد ملی تعامل با اهالی رسانه است تا این جریان به یک مطالبه عمومی تبدیل شود و آن زمان است که همگی نسبت به این مساله حساس خواهند شد.
دانشبنیان بودن و شدن یک مطالبه عمومی در کشور شده است و همگی در اینخصوص اظهارنظر کرده و به آن توجه دارند؛ اما آنچیزی که از آن غفلت داریم این است که موتور محرک اقتصاد دانشبنیان و شرکتهای خلاق، جذب، بهکارگیری و نگهداشت نیروهای نخبه است. اقتصاد دانشبنیان و شرکت دانشبنیان و خلاق بدون بهکارگیری نخبگان عملیاتی نیست و این جریانی است که تبدیل به گفتمان و مطالبه نشده و بیشتر توجه بهسمت ساختارهای اجرای شرکتها و روند افزایش کمی آنهاست. یکی از مهمترین گلوگاهها برای افزایش شرکتهای دانشبنیان در کشور، ساماندهی نیروی متخصص و نخبه در کشور است که اگر این ساماندهی صورت نگیرد، شرکت دانشبنیان بهخودیخود ایجاد نشده و اگر هم تاسیس شود، بیشتر یک ساختار بوده و محتوای قویای ندارد؛ چراکه این شرکتها در تمام دنیا متکی بر نیروی انسانی متخصص و نخبه است که در کشور داریم و میتوانیم آنها را ساماندهی کرده تا در این ریلگذاری گام بردارند. این اقدام نیز صرفا از راه قانون و تدوین آییننامه نمیشود، بلکه همه باید دستبهدست هم بدهند تا به یک تعریف مشترکی برای اجراییشدن این اقدام برسیم.
اثربخشی نخبگان و مستعدان تنها محدود به حضور در شرکتهای دانشبنیان نیست
با اجراییشدن این آییننامه، تا چه اندازه میتوانیم شاهد فعالیت حداکثری نخبگان در بهبود چالشهای اصلی و مهم کشور باشیم؟
مشکلات کشور باید مدنظر باشد، یعنی شاخص مناسب باید حل مسائل و چالشهای بحرانی کشور باشد. مقاممعظمرهبری در دیدارهایی که با نخبگان داشتند، بارها تاکید کردهاند که قشر نخبه باید مسائل کشور را حل کنند، مساله آلودگی، مهاجرت روستاییان، فناوریهای آینده و... و رویکرد رهبری، رویکرد حل مسائل کشور است و قالب این حل مسائل کشور میتواند شرکت دانشبنیان باشد؛ اما لزوما این قالب تنها قالب حل مساله نیست. یکی از پیشنهادهایی که درنظر داریم این است که مراکز تحقیقاتیای در دانشگاه یا اطراف دانشگاه ایجاد شوند که وظیفهشان حل مسائل مربوط به همان منطقه است. اثربخشی نخبگان و مستعدان نباید تنها محدود به حضور در شرکتهای دانشبنیان باشد و بخشهای دیگری برای خدمترسانی مستعدان و نخبگان به کشور ازجمله حضور در دستگاههای اجرایی، ایجاد مراکز و حضور در مراکز تحقیقاتی و... است.
روند نظارت و ارزیابی بنیاد ملی نخبگان از اجرای درست و بیکموکاست آییننامه جذب و نگهداشت نخبگان در دستگاههای اجرایی چگونه خواهد بود؟
در این راستا یک کمیته سهنفرهای تشکیل خواهد شد که نمایندگان سه نهاد بنیاد ملی نخبگان، سازمان برنامهوبودجه و سازمان اداری-استخدامی در آن حضور خواهند داشت و وظایفشان، نظارت و ارزیابی به شکایات این جریان است. پس از ابلاغ شیوهنامه و اجرای آن توسط تمامی دستگاههای اجرایی، این کمیته مسئولیت ارزیابی و گزارشدهی به مسئولان بالادست و رسیدگی به شکایات را برعهده دارد.
لزوم بهکارگیری نخبگان در صنایع بزرگ، دستگاههای دولتی و اجرایی
با توجه به اینکه سال 1401 به نام سال تولید، دانشبنیان و اشتغالآفرین نامگذاری شده است، نقش نخبگان را در افزایش روند کمی و کیفی فعالیتهای دانشبنیانی در سال جاری چه میدانید؟
ما معتقدیم بخش جالبتوجهی از مستعدان و نخبگان در شرکتهای دانشبنیان بهعنوان یک استراتژی مهم در کشور مشغول فعالیت شوند، اما شرکتهای دانشبنیان عموما از ظرفیتهای زیرساختی و مالی کوچکی برخوردار هستند و بنابراین در سال جاری صنایع بزرگ و دستگاههای اجرایی باید به این حوزه ورود کنند. صنایع بزرگ در کشور عموما همچون شرکتهای دانشبنیان مشکلات مالی ندارند. این شرکتها خودشان مسائل و مشکلات مالی در جریان توسعه فناوریشان دارند و حال اگر نخبگان و مستعدانی به این مجموعه اضافه شوند، آن هم با حمایتهایی که از آنها صورت میگیرد، باید توجه کرد که این حمایتها سقف دارد و بنابراین علاوهبر شرکتهای دانشبنیان، صنایع بزرگ، شرکتهای خصوصی در کشور، دستگاههای اجرایی مهمی برای جذب و بهکارگیری سرمایه انسانی نخبگان در کشور هستند که باید به آن توجه کرد.
تمرکز و تاکید بر هویتبخشی و عرق ملی مستعدان و نخبگان را از مهاجرت منع میکند
یکی از اقداماتی که این مدت با آن مواجه بودیم، مهاجرت نخبگان از کشور بود، اقدامات و برنامههای حمایتی بنیاد ملی نخبگان برای نگهداشت مستعدان و نخبگان در کشور در سال 1401 چیست؟
سوال اصلیای که پیش میآید، این است که چرا نگاه مستعدان و افراد توانمند کشور ما ارزشگذاریشان بر مسائل مالی است؟ مهمترین کار از نگاه ما این است که باید بر هویتبخشی و کمک به اینکه فرد به یک عرق ملی برسد، تمرکز کرد. با توجه به تفاوتهایی که در نرخ ارز و ریال بهوجود آمده است، اگر استراتژی حمایتی را درپیش بگیریم، آنقدر تفاوت پرداختها در خارج از کشور گاه زیاد است که نمیتوانیم با این راهبرد راه به جایی ببریم. مخالف حمایت نیستم، اما معتقدم که راهبرد اصلی بنیاد در این جریان باید این باشد که مستعد به این فکر کند که به یک زاد و بومی تعلق داشته و تعهدات ملیای هم به کشور خود و خانوادهاش دارد و باید بیشتر این جوانهها را در وجود مستعد روشن کنیم. بنابراین درحالحاضر یکی از دغدغههای مهم ما این است که چه برنامههایی در این زمینه برای مستعدان کشور داریم. افراد نخبهای در کشور داریم که با وجود اینکه شرایط مالی خوبی در خارج از کشور برایشان فراهم است، اما مهاجرت نمیکنند و یک عاملی در آنها رشد کرده و باید در پی تقویت آن باشیم. این عامل هم چیزی جز حس ملی، غرور ملی، تعلق ملی و هویت ایرانی نخبگان کشور است. البته دومین دلیل این است که اغلب نخبگان بهدنبال این هستند که از تواناییهایشان استفاده کرده تا خود شکوفا شوند، یعنی اثرگذار باشند.
در تحقیقاتی هم که انجام دادهایم، متوجه شدیم که مساله نخست بسیاری از مستعدان، این است که بهره لازم در کشور از آنها برده نمیشود یا آن ارج و قرب لازم برایشان وجود ندارد و مهمتر از آن احساس میکنند که از عمرشان بهخوبی استفاده نمیکنند. مثلا فرض کنید مستعد حوزه معماری موقعی که زمینه کاری برای این مستعد حاذق در معماری است و او نمیتواند این استعداد را شکوفا کند؛ اگر بتوانیم همین چالش را حل کنیم، قطعا شاهد جلوگیری از خروج نخبگان از کشور خواهیم بود و امیدواریم با اجراییشدن همین مصوبه قابل حل باشد. اگر بتوانیم جایگاه اثربخشی برای کسی که ذوق هنری، فنی-مهندسی و علمی دارد، ایجاد کنیم، میتوانیم مسائل و مشکلات را حل کنیم؛ البته این صحبتها به معنای عدم حمایتهای مالی بیشتر نیست. در همین مصوبه اخیر نیز تعیین کردیم که مستعدان دو پله نسبت به سایر افرادی که در دستگاههای اجرایی جذب میشوند، درآمد و حقوق بیشتری داشته باشند اما بهدلیل اختلاف مالی که به لحاظ ارز و ریال در دنیا وجود دارد، این مبالغ نمیتواند موجب جلوگیری از مهاجرت نخبگان شود، اگر مبنای نظر او صرفا مسائل مالی باشد. باید اقدام ترکیبی در این جریان صورت بگیرد، به معنای اینکه علاوهبر هویتبخشی و اینکه بر مباحث ملی و دینی و تعلق آن مستعد به کشورش ایران تکیه کنیم، باید به این نکته نیز توجه کنیم که نخبه را در جایی بهکار بگیریم که احساس کند از توان و ظرفیتش استفاده میشود و درمجموع با یک بستهای از سیاستها کمک کنیم که این مستعد و نخبه مسیر شکوفایی خود را در کشور ادامه بدهد.
تعریف و ایجاد اقدامات مشترک میان بنیاد ملی نخبگان و دانشگاه آزاد اسلامی
ارتباط بنیاد ملی نخبگان با دانشگاههای بزرگ کشور ازجمله دانشگاه آزاد اسلامی به چه صورت است؟
درخصوص عملکرد و فعالیت دانشگاههای کشور در امور نخبگی، هیچ تفاوتی میان دانشگاهها نیست، بهویژه پس از ایجاد گستردگیای که در ادامه ایجاد خواهیم کرد؛ مهم این است که آن فرد چهاندازه قابلیت و استعداد داشته و اینکه چهاندازه میتوانیم این توانایی بالقوه را به فعلیت برسانیم. اینکه فرد مستعد در چه دانشگاهی تحصیل کرده، اهمیت بسیاری ندارد و بنابراین نمیتوان عملکرد دانشگاهها ازجمله دولتی، آزاد و... را از یکدیگر تفکیک کرد. تعداد جالبتوجهی از نخبگان و مستعدانی که در پایگاه اطلاعاتی بنیاد ملی نخبگان ثبت شدهاند، مدارج علمی خود را در دانشگاههای غیردولتی گذراندهاند، بعضی در دانشگاهها آزاد اسلامی و بعضی نیز در دانشگاههای خارج از کشور. بنیاد ملی نخبگان ارتباط و تعامل خوبی با ریاست دانشگاه آزاد اسلامی داشته و چند روز گذشته طی دیداری، بنا را بر این گذاشتیم که جلسهای میان بنیاد و ریاست دانشگاه آزاد برگزار شود تا کارهای مشترکی میان این دو نهاد تعریف شود. به عقیده من، فارغالتحصیلان دانشگاه آزاد اسلامی در بسیاری از موارد بهویژه حوزههای صنعتی و فناوری قابلیتهای خوبی را از خود در کشور نشان دادهاند که بنیاد ملی نخبگان میتواند یکی از محلهای توجه خود را دانشگاه آزاد اسلامی قرار بدهد.
بنیاد در راستای تحقق شعار سال حمایت از نخبگان برای ایجاد کسبوکار دانشبنیان
در پایان، بنیاد ملی نخبگان چه چشماندازی در راستای تحقق شعار سال «تولید، دانشبنیان و اشتغالآفرین» برای خود ترسیم کرده است؟
نخستین کاری که بنیاد در دست انجام دارد، تامین نیروی انسانی موردنیاز شرکتهای دانشبنیان و خلاق است؛ البته تاکید میکنم که شرکتهای دانشبنیان در کشور ایجاد نمیشوند، مگر آنکه نیروی انسانی متخصص آن تامین شود. یکی دیگر از اقدامات، این است که یکی از طرحهای بنیاد، کمک به نخبگان در ایجاد کسبوکار دانشبنیان و خلاق است؛ به این معنا که غیر از آنکه نخبگان را برای اشتغال در این شرکتها تشویق میکنیم، آنها را بهسمت ایجاد شرکتهای دانشبنیان ترغیب میکنیم. نکته دیگر آنکه، اگر بهدنبال تحقق شعار سال هستیم، بسیاری از صنایع بزرگ در کشور هستند که ظرفیت دانشبنیان شدن دارند؛ اما چه کسی میتواند این ظرفیت را در آنها به ظهور برساند؟ قطعا نخبگان؛ که همان روش جذب و بهکارگیری نخبگان در دستگاههای اجرایی است.
یکی دیگر از نکاتی که باید به آن توجه کرد، این است که یک مفهوم نخبگی در کشور داریم که مفهوم عامی است و برخی مسئولان وقتی در صحبتهایشان به آن اشاره میکنند، به یک مفهوم عام اشاره میکنند و ما یک برشی از آن را در بنیاد ملی نخبگان داریم که تعدادشان نیز 50 هزار نفر است که بیشتر نخبگان علمی هستند. اقدامی که بنیاد باید هرچه زودتر انجام بدهد این است که باید تعریف خود را از نخبگان بهگونهای ارائه کند که بخش بیشتری از تعریف عام را دربرگیرد. مثلا وقتی مقاممعظمرهبری یا مسئولان از واژه نخبگان استفاده میکنند، منظورشان هر ایرانیای است که میتواند به تحقق اهداف کشور در تمامی زمینهها کمک کند. باید گستره تعریف نخبگی در کشور را افزایش بدهیم و دایره بیشتری از افراد را در دستورکار قرار بدهیم. سالانه حدود 4هزار نفر به پایگاه اطلاعاتی بنیاد اضافه میشوند، اگر این دایره گسترش پیدا کند، شاید این عدد به 10 هزار نفر در سال بدل شود و امیدواریم این اقدام بهزودی در سال جاری صورت بگیرد.
در پایان باید اشاره کنم که سیاستگذاری و انجام امور در سطح ملی یک امر صرفا حقوقی و قانونی نیست، بلکه نیازمند همکاری جامعه است و بازوی اصلی آن هم رسانهها هستند. اگر اقتصاد دانشبنیان به یک گفتمان تبدیل شده، وظیفه و زحمت رسانهها بوده است. هدف غایی بنیاد، این است که نخبگان مدیریت تحولات کشور را به دست بگیرند. پیشنهاد داریم که اهالی رسانه در انجام این ماموریت یاریرسان بهدستگیری تحولات کشور بهدست نخبگان باشند. بنیاد ملی ممکن است از نخبگانی که در کشور موثر باشند، حمایت کند، اما هدف از فعالیت این بنیاد، حمایت مالی نیست، بلکه حکمرانی نخبگان در اجتماع است.