سال‌هاست فراگیرترین خبر روز توافق میان ایران و غرب است؛ توافقی بی‌تضمین که هردو طرف می‌توانند در هر لحظه با وجود قسم‌های خورده نیز از آن خارج شوند.
  • ۱۴۰۱-۰۲-۱۱ - ۰۵:۴۸
  • 50
اقتصاد ما و روز فردای توافق

محمدمهدی نجفی، خبرنگار: سال‌هاست فراگیرترین خبر روز توافق میان ایران و غرب است؛ توافقی بی‌تضمین که هردو طرف می‌توانند در هر لحظه با وجود قسم‌های خورده نیز از آن خارج شوند. حال با گذار از وجود توافق و عدم آن، سوالی که ذهن نویسنده سطور را درگیر کرده، این است: «فردای روز توافق هوا چه رنگی است؟ یا آن روز تخم‌مرغ‌ها از جنس طلاست؟ اصلا کاپ را به ما تحویل می‌دهند؟»
مدت‌هاست کارشناسان اقتصادی نظرات متعدد و موکدی بیان می‌کنند که بعد از برجام، اوضاع اقتصادی بهبود می‌یابد و آن روز است که باردیگر دلار را کنار اسکناس 20 تومانی –در نگاه خوش‌بینانه- می‌گذاریم و می‌خندیم و جشن و پایکوبی میان محلات جاری و ساری می‌شود. کارشناسان اقتصادی طوری مساله را بیان کرده‌اند که پس از این توافق رشد اقتصادی بهتر و چشمگیر می‌شود و تورم کاهش می‌یابد. احتمالا ایران‌خودرو و سایپا هم کمی کوتاه بیایند و منصفانه ما را راهی آخرت کنند.
اما خودمانیم؛ واقعا و خداوکیلی، بعد از احیای توافق اوضاع بهتر می‌شود؟
این مهم‌ترین سوالی است که اگر جوابش آری باشد و به حقیقت نپیوندد، سرمایه اجتماعی ضربه جدی خواهد خورد. مدت‌هاست با همین شعار به مردم گفته‌ایم که مقصر وضع موجود غربی‌ها هستند، البته بر منکرش لعنت! ولی مگر تحریم‌ها چقدر بر زندگی ما می‌توانست موثر باشد؟ اصلا چرا طوری باید اقتصاد یک کشور نظام‌مند شود که تحریم‌ها آن را به سخره بگیرند؟
رهبر فرزانه انقلاب در دیدار رمضانی خود با مسئولان نظام فرمودند: «در برنامه‌ریزی‌های کاری خودتان مطلقا معطل مذاکره نشوید، مطلقا؛ کار خودتان را بکنید، وضع فعلی کشور را ببینید، براساس وضع فعلی برنامه‌ریزی کنید. ممکن است مذاکرات به جاهایی برسد، جاهای مثبتی، جاهای نیمه‌مثبتی، ‌منفی‌ای، هرچه بشود شما کار خودتان را بکنید، متوقف نکنید کارتان را به آنها.»
حقیقت آن است که احیای توافق حداقل خوب است و شاید یک تاثیری در اقتصاد داشته باشد ولی باید دانست احیای توافق همانند یک مرفین می‌تواند دردهای به فنا رفتن نظام اقتصادی در کشور را تسکین دهد و نه بیشتر!
اگر بخواهیم پیرامون این موضوع دقیق‌تر شویم باید بیان کنیم سه عامل در موضوع اقتصاد کلان اثرگذار هستند؛ بنگاه‌های اقتصادی، سرمایه‌گذاری و حاکمیت.
متاسفانه چندین سال است توسعه در بنگاه‌های اقتصادی مشاهده نمی‌شود و بنگاه‌های خرد و متوسط نیز در این دوران با فرض عدم‌ ورشکستگی، توسعه خاصی پیدا نکردند. یعنی وقتی نوآوری در تولید مشاهده نمی‌شود پس طبعا در عرضه نیز نوآوری محدود می‌شود.
از طرف دیگر با قانونگذاری اشتباه، فضا برای سرمایه‌گذار (مخصوصا سرمایه‌گذار خارجی) کاملا ناامن شده است. در آخرین مطالعات مرکز پژوهش‌های مجلس مشاهده می‌کنیم که امنیت سرمایه‌گذاری درحال افول بوده و سرمایه‌گذار شاهد ریسک جدی در اقتصاد ایران است.
با احیای برجام در کوتاه‌مدت چه خواهد شد؟ یعنی تورم فروکش می‌کند؟ به یقین خیلی بعید است که این حجم از نقدینگی در کشور اجازه تورم تک‌رقمی در کشور را بدهد.
در خوشبینانه‌ترین حالت منابع ارزی کم‌کم آزاد می‌شود که پس از آن شاهد ارزش‌پاشی توسط مجریان در بازار خواهیم بود. حقیقت آن است که دولت به‌خاطر انتظارات تورمی فقط این کار را می‌کند وگرنه این دلارها را به زخم دیگر می‌زد؛ زیرا عموم مردم علت گرانی را قیمت دلار می‌دانند و از ارزانی دلار خوشحال می‌شوند. سیاستمداران عاشقان خرید محبوبیت در بازار ناخالص اجتماعی هستند و تا جایی‌که بتوانند دستور می‌دهند تا فنر نرخ ارز را فشرده نگه دارند.
اما نمی‌دانند و نمی‌دانیم قیمت یک خط‌کش است و افزایش قیمت دلار معلول گرانی است و نه علت آن.
ریشه گرانی تورم است، ریشه تورم خلق نقدینگی است که در اثر ولخرجی دولتمردان و کسری بودجه ایجاد می‌شود. اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم دولت جلوی ولخرجی خود را نمی‌گیرد و کسری بودجه‌اش را اصلاح نمی‌کند، قانون‌گذار معزز نیز توان برنامه‌ریزی دقیق را برای بودجه ندارد.
پس حکمرانی مجبور می‌شود سراغ رسانه ملی برود و علت تورم را سلاطین سکه و قند و روغن و مابقی اجناس و کالاها اعلام کند و مردم از حقیقت فاصله می‌گیرند.
با این استدلال سیاست دولت در این دوران اقتصاد دستوری است و به هر طریقی که بتواند (حتی غلط)، جلوی افزایش قیمت‌ها را می‌گیرد و به‌صورت مصنوعی قیمت‌ها را پایین نگه می‌دارد. مثلا دستور می‌دهد تا قیمت تولیدکننده و مصرف‌کننده روی کالا درج شود.
با این کار مخارج تولید‌کننده داخلی افزایش می‌یابد ولی دولت اجازه نمی‌دهد تا او قیمت فروش را بالا ببرد و به همین سادگی تولید داخلی آسیب‌دیده و بی‌خیال رشد اقتصادی می‌شود.
متاسفانه مجریان می‌پندارند که با آزادشدن منابع، این درآمد دائمی است و شروع به ولخرجی می‌کنند. آنها وام می‌دهند، مسکن می‌سازند، بدون نیازسنجی کارخانه تاسیس می‌کنند و نیرو استخدام می‌کنند و این دقیقا فردای روز توافق است؛ روزهایی که پس از آن شاهد همان آش و همان کاسه خواهیم بود.
همان‌طور که بیان شد تاثیرات توافق کوتاه‌مدت است؛ بسیار کوتاه. سیاستگذار، بنگاه‌دار و سرمایه‌گذار برای اقتصاد برنامه بلندمدت نچیده‌اند. تا وقتی این سه عامل درست نشوند هر اتفاق خوبی کوتاه‌مدت است.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰