باتوجه به اینکه پیش از این ایران برخی درخواستهای عربستان ازجمله مذاکره درمورد یمن را نپذیرفته بود، چرا عربستان حاضر به بازگشت به میز مذاکره شده است؟
اگرچه هردو طرف نسبت به روند مذاکرات خوشبین هستند اما واقعیت آنچه درحال رخ دادن است عقبنشینی عربستان را نشان میدهد. عربستان در چند سال اخیر سیاستهای شکست خورده بسیاری داشته است. نظیر آنچه در یمن درحال رخ دادن است. عربستان همچنین برای فرآیند انتقال قدرت احتمالی به محمد بنسلمان نیاز به تنشزدایی دارد. مهمترین مساله این است که عربستان درک کرده است دربرابر کشوری ایستاده است که درحال قدرت یافتن در منطقه است. عربستان درحال محاسبه و کنار گذاشتن سیاستهای غلط خود است تا قبل از بدتر شدن شرایط، روابط خود با ایران را اصلاح کند. عربستان احساس میکند اگر قبل از پایان جنگ روابطش با ایران را بهبود ندهد متضرر شود.
در چند وقت اخیر شاهد تغییر موضع عربستان از غرب به شرق بودهایم. مذاکره با چین و عدمتوجه به درخواستهای آمریکا برای فروش نفت نمونههایی از همین رویکردند. آیا این نگاه به شرق یک سیاست راهبردی برای عربستان است یا صرفا سیاستی کوتاهمدت تا پایان دوره بایدن است؟
به نظرمن این صرفا یک سیاست کوتاهمدت است. در زمان شاه هم عربستان علیه شاه که آن را آمریکایی میدانست اعلام موضع میکرد تا خود را مستقل نشان دهد. بعد از اینکه ترامپ عربستان را گاو شیرده خواند عربستان اقداماتی از این قبیل را برای از بین بردن چنین تصوری در دستورکار قرار داده است. پیوند عربستان با آمریکا بیشتر از این است که ساخت برنامه طنز علیه بایدن بتواند آن را تغییر دهد. پایههای قدرت عربستان در خارج از این کشور قرار دارد و آمریکا یکی از همین پایههای قدرت محسوب میشود.
عربستان از طرفی به دلیل مذاکره آمریکا با ایران از این کشور گلهمند است و در مذاکرات وین نقش مخرب ایفا میکند و از طرفی تن به مذاکره با ایران داده است؟ این تناقض چگونه قابل توجیه است؟
عربستان به لحاظ سیاسی وزنی نداشته و در مذاکرات وین خیلی نقشآفرین نبوده است. این صهیونیستها هستند که دلال انجام چنین اقداماتی محسوب میشوند. عربستان که درحال حاضر خود را در میان آتشهای مختلف گرفتار کرده است نیازمند این امر است که شرایط را برای خود بهبود بدهد. عربستان برای کنترل تنشهای داخلی و منطقهای ناشی از جنگ نیازمند کاهش تنشهایی است که با آن درگیر است.
بعد ازحمله ایران به پایگاه صهیونیستی در اربیل، عراق به بهانه نقض حاکمیتش به ایران اعتراض کرد، میز مذاکرات ایران و عربستان نیز مدتی متاثر از همین امر معلق بود. اما شاهد هستیم که بعد از مدت کوتاهی مجددا مذاکرات بین ایران و عربستان در عراق برپا شده است. این تغییر موضع عراق در مقابل ایران ناشی از چیست؟
آنچه باعث حمله ایران به اربیل شد اقدامات تحریکآمیز رژیمصهیونیستی در مرزهای کشورمان بود. اتخاذ مواضع مقامات عراقی علیه ایران نیز بیشتر جنبه تبلیغاتی داشته است. بههرحال بخشی از مردم عراق تحتتاثیر تبلیغات ضدایرانی قرار دارند و با همین روحیه نیز پای صندوق رای حاضر میشوند. اما باید توجه داشت که ایران و عراق روابط عمیق تاریخی دارند و برخی از مقامات عراقی هرچقدر هم که مخالف ایران باشند میدانند که بخش زیادی از تصمیمات سیاست خارجی عراق به ایران گره خورده است و نمیتوان آن را نادیده گرفت.
تاسیس نهادی تحت عنوان ناتوی منطقهای از عربستان نیز بهعنوان یکی از اعضای احتمالی آن یاد میشود و آیا همزمان مذاکرات صلح بین ایران و عربستان تناقضآمیز به نظر نمیرسد؟ آیا میشود گفت اعلام حضور کشورهای عربی برای پیوستن به ناتو منطقهای صرفا اقدامی نمایشی برای راضی نگهداشتن دولتهای آمریکا و رژیمصهیونیستی است؟
شرکت در عربستان ائتلاف ناتوی منطقهای و همزمان انجام مذاکره با ایران به نوعی با یکدیگر همسویی دارند. اگر ما تشکیل ناتوی عربی یا ناتوی منطقهای را ناشی از قدرت گرفتن ایران و ترس برخی از دولتهای منطقه از ایران بدانیم مذاکرات نیز با همین هدف درحال برگزاری است. عربستانیها در یمن درحال شکست خوردن هستند و نیاز به رفع بحران دارد. ناتو به این دلیل تاسیس شده تا کشورهای منطقه بتوانند قدرت نظامی پیدا کرده و در نبود آمریکا از آن بهره ببرند. عملی شدن چنین طرحی خیلی دشوار است؛ چراکه نیاز به فرماندهی واحد دارد. همانطور که فرماندهی نیروهای نظامی ناتو در دست آمریکاییهاست. این طرح تاکنون بارها در دستورکار کشورهای منطقه بوده اما هیچوقت تحقق نیافته است. این اقدام صرفا شعاری برای تضمین فروش سلاح به دولتهای عربی است.
مهمترین موضوعاتی که ایران و عربستان روی آن مذاکره میکنند چه مواردی است؟
اگر واقعا قرار است این مذاکرات نتیجهای بدهد باید عربستان در مقابل اقدامات خصمانهای که تاکنون علیه ایران انجام داده است پاسخگو میبود و آن را جبران میکرد. این چیز کمی نیست که یه یک دولت با تلاش برای کاهش فروش نفت ایران همسایه خود را تحت فشار قرار دهد. کمک به منافقین و حضور مقامات عربستانی در جلسات آنها، انفجار سفارت ایران در لبنان و بمباران سفارت ایران در صنعا اقداماتی است که عربستان باید در قبال آن پاسخگو باشد. باتوجه به اطلاعاتی که من دارم چنین مواردی در مذاکرات دنبال نشده و این مذاکرات بیشتر کاری بوده تا سیاسی. مذاکرهکنندگان بیشتر موارد جزئی درمورد چگونگی برگزاری مذاکرات را پیگیری کردهاند. آنچه که منظور بنده از مذاکره سیاسی است این است که دو طرف در مورد سیاستهای منطقهای خود نیز مذاکره کرده و تعهداتی به یکدیگر بدهند. به این معنی صحبتی صورت نگرفته است. اما درمورد بازگشایی سفارتها و زمان بازگشایی آنها صحبتهایی صورت گرفته است. ما درمورد عربستان همواره با دو مساله اصلی مواجهیم. یکی مساله حج و دیگری بحث سازمان همکاریهای اوپک که طبعا در مذاکرات راجعبه آنها باید صحبت کنیم.
در این رابطه بیشتر بخوانید:
سعودی زیر ضرب یمن واقعبین میشود؟ (لینک)
عربستان نگاه راهبردی به مذاکره با ایران ندارد (لینک)
عربستان باید حسننیت خودش را به ایران نشان بدهد (لینک)