علیرضا بهشتیخواه، خبرنگار: حوالی ساعت 4 بعدازظهر انتهای کشوردوست وارد مجموعه دفتر مقاممعظمرهبری میشوم. آخرینبار چندین سال پیش بود برای دیدار دانشجویی اینجا آمده بودم. گرمای بعدازظهر و روزه بدون سحری توانم را گرفته است. بعد از عبور از چند گیت و تحویل دادن گوشی و... وارد حسینیه امام خمینی(ره) میشوم و اینبار نه بهعنوان دانشجو که بهعنوان یک خبرنگار.
صندلیها بهردیف و منظم از ابتدا تا انتهای حسینیه چیده شدهاند. قبلترها فقط کنار دیوار حسینیه را صندلی میچیدند آن هم برای مسئولان یا سنوسالدارها. نیمی از حسینیه پر شده و کمکم دانشجوها نیم دیگر را پر میکنند. انتهای حسینیه جایی برای نشستن پیدا کردم، اما از آنجا نمیشود قشنگیهای دیدار را دید؛ دانشجوهایی که برای دیدار رهبری تنگتنگ هم جلوی حسینیه مینشستند تا وقتی آقا وارد شد بهتر او را ببینند و بعضی گوشهچشمی خیس کنند، شعارهایی که معمولا یک نفر از بچهها که از قبل هم هماهنگ نشده بود، میداد و بقیه تکرار میکردند، مداحی و شعرخوانی دستهجمعی، چهره سخنرانها وقتی متنهای تند و تیزشان را میخوانند، فهمیدن اینکه وقتی یکی از سخنرانها پیش آقا میرود به او چه میگوید و از او چه میخواهد یا سرهایی که بعد از هر نقد تند و تیزی بهسمت آقا میچرخیدند تا واکنشش را ببینند از جلوی حسینیه بهتر دیده میشدند.
بلند میشوم و چرخی میزنم پشت صندلیهای جلوی حسینیه اسمهایی چسباندهاند که بعضی را میشناسم، از مسئولان دانشگاهی هستند. درنهایت جایی وسط حسینیه پیدا کردم که هم میشود سخنرانها را دید هم آقا را. خنکای مطبوع حسینیه حالم را جا میآورد و نگاهی به دور و بر میاندازم چند نفری از بچهها با یکی از عکاسهای مراسم مشغولاند؛ ژستهای مختلف میگیرند و عکاس بیچاره هم شات میزند.
بعد از چند دقیقه جوان لاغراندامی با موهایی که بلندای آن تا شانههایش میرسد روی صندلی جلویی مینشیند. هنوز چند دقیقه از آمدنش نگذشته که یکی از عکاسها شروع میکند به عکس گرفتن از او. سروکله سخنرانان دانشجویی مراسم هم پیدا میشود، این را میشود از جمع 5، 6 نفرهشان با پوشههایی در دست فهمید و ایضا از صحبتهایشان درمورد متنها.
چک کردن صندلی و میز رهبر انقلاب توسط یکی از عوامل نشان میدهد به شروع مراسم نزدیک میشویم، البته نه خبری از شعرخوانی دستهجمعی است نه مداحی و نه حتی شعارهای دانشجویان. مسئولان هم کمکم از راه میرسند. دانشجو و مسئول از یک در وارد حسینیه میشوند. همین مساله باعث میشود دانشجویان بتوانند بهراحتی با وزیر و معاون رئیسجمهور و باقی مسئولان دیدار کنند. دکتر زلفیگل وزیر علوم، حجتالاسلام رستمی مسئول دفتر نهاد نمایندگی مقاممعظمرهبری در دانشگاهها مشغول گپوگفت میشوند. یادم میآید این جمع را قبلا در دانشگاه بوعلیسینا میدیدم؛ آن روزها حاجآقا مسئول نهاد بود و زلفیگل رئیس دانشگاه.
حوالی ساعت 5 است که رهبر انقلاب وارد حسینیه میشود، همه بلند میشوند و صلواتی میفرستند، یکی از دانشجویان شعاری میدهد و بقیه با طنینی آهسته تکرار میکنند، انگار صندلینشینی خوی دانشجوها را تغییر داده یا شاید هم یخ دوری بچهها از چنین دیدارهایی در این دوساله هنوز آب نشده است. رهبری با دست اشاره میکند که بچهها بنشینند و خود نیز مینشینند. مراسم با تلاوت قرآن توسط مسعود نوری، دانشجوی دکتری مهندسی برق دانشگاه آزاد واحد علوموتحقیقات شروع میشود. بعد از آن دانشجوی دختری که از ادوار دفتر تحکیم وحدت است در جایگاه مجری میایستد، از آقا اجازه میگیرد و شعری میخواند. هرچه به قسمت پرهیجان سخنرانی دانشجوها نزدیکتر میشویم حس دیدارهای قبلی برایم تازهتر میشود. با این تفاوت که انگار این روی صندلی و دور از هم نشستن بچهها را کمی سرد کرده است.
نفر اول سخنرانها محسن نراقی، نماینده بسیج دانشجویی است که تندتند متنش را میخواند. صحبتهایش را در دو بخش ترسیم نقشه راه تحول و فرآیند تحققبخشی به آن ارائه میکند. در انتقاد به کمرنگ بودن تحققبخشی از اهداف انقلاب اسلامی در عرصه عمل، دو عامل را دخیل میداند: «اول فقدان طرح کلان و دوم نبود نظامات حکمرانی قابل اجرا» است. از «کمبود تحمل و برخوردهای حذفی» در حوزه اندیشه انتقاد میکند. درمورد شعار سال هم افزایش بیرویه شرکتهای دانشبنیان را به نفع سودجویان اقتصادی میداند.
از تزاحم کار نهادهای فرهنگی میگوید و معتقد است تزاحم میان این نهادها بهحدی است که حتی زمانی که رهبری با هدف رفع آن، دستور بازطراحی نهادهای فرهنگی را صادر کردند، نهادهای فوق در امر بازطراحی نیز با یکدیگر به تزاحم خوردهاند.
نتیجه به همریختگی و عدم مسئولیتپذیری در فضای فرهنگی کشور را تبدیل عرصه فضای مجازی به سرزمین اشغالی عنوان میکند و احسنتی از جمعیت میگیرد.
جملهای هم به سفارش بچههای جهادی در توزیع بسته بین مردم مناطق محروم توسط مسئولان بهجای توانمندسازی منطقه هدف و از آبوگل درآوردن مستضعفان به آقا میگوید.
در پایان صحبتها و با تذکر مجری برای اتمام وقت درخواست میکند رهبری جلساتی پیرامون مسائل تشکلها داشته باشند.
نفر بعدی محمدحسین کاظمی، دبیر و نماینده اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان است که با لهجه شیرین آذری صحبتهایش را شروع میکند. از ایستادگی ملت ایران و مستضعفان پای انقلاب میگوید که با وجود تورم دورقمی و اشرافیگری برخی مسئولان و آقازادههای بیکفایتشان، هنوز ادامه دارد.
راهحل اساسی را در تغییر نرمافزار اداره کشور و تحول در حکمرانی نظام با پشتوانه مردمی میداند و معتقد است گفتمان، مسالهای است که خلأ آن در قوای سهگانه بهشدت احساس میشود. از مشکلات محیطزیست میگوید و از بحران آب. با وجود خوانش سریع متن درنهایت وقت کم میآورد. تذکرهای چندباره مجری مرا به یاد خاطرهای در یکی از دیدارهای رهبری با دانشجویان میاندازد؛ مجری برنامه که از ادوار جنبش دانشجویی بود زمان سخنرانی بچهها کنار پایشان مینشست و وقت که تمام میشد با خودکار محکم روی پایشان میزد که یعنی وقت تمام است. کاظمی در انتهای سخنرانی از آقا برای همه حاضران در جلسه انگشتر و چفیه درخواست میکند.
محمد اسکندری، دبیر و نماینده اتحادیه جنبش عدالتخواه دانشجویی سومین سخنران مراسم است که با اجازه از رهبر انقلاب و گزارش جلسات مشترک با بیت رهبری سخنانش را شروع میکند.
اسکندری با اشاره به اینکه برخی حل مسائل را منوط به رفتوآمد افراد و جناحها میبینند، ولی ما معتقدیم فراتر از رفتوآمد جناحها، مشکلاتی در ساختار حکمرانی کشور وجود دارد که باید مرتفع شود، از استفاده از ظرفیت رهبری برای حل مشکلات کشور سخن میگوید.
حرفهای اسکندری که تمام میشود از آقا میخواهد پدر مرحومش را در نمازهایشان دعا کنند.
علی بزرگخو، دبیر اتحادیه دفتر تحکیم وحدت دانشجویی چهارمین سخنران مراسم سخنانش را ذیل عنوان آسیبشناسی در سه ساحت کارگزاران نظام، عناصر سیاسی و عناصر فکری ارائه داد.
از نبود مسئولیتشناسی در بین کارگزاران نظام، نیروهای سیاسی و نیروهای فکری میگوید و مصادیقی هم میآورد که با تشویق بچهها تایید میشوند.
آخرین سخنران امیرحسین پناهی، دبیر انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل ریشه بسیاری از چالشها و ناکامیهای کنونی کشور را سادهانگاری و عدم درک پیچیدگیهای ذاتی امر حکمرانی دانسته و بحث خود را در تحقق حکمرانی عادلانه، بهعنوان غایت نظام اسلامی ارائه میدهد. حکمرانی عالمانه، صادقانه و شجاعانه را 3 مولفه حیاتی حکمرانی عاقلانه اعلام کرده و به تبیین آن میپردازد.
صحبتهای پناهی که تمام شد، آقا با لحن پدرانهای پرسید اینها(موضوع حکمرانی)حرفهای شماست یا بنده؟ پناهی که انگار آمادگی این سوال را نداشت، شروع کرد به توضیح دادن درباره روند آماده کردن متن سخنرانی طی 4 روز اخیر. جمله «حرف هرکی هست حرف خوبیه» از زبان رهبری پناهی را تا صندلیاش بدرقه میکند.
حرفهای بچهها که تمام میشود تازه مجری برنامه از اجحاف در حق بانوان میگوید و از آقا برای چند دقیقه وقت میگیرد که موضوعات مربوط به زنان را مطرح کند.
مجری برنامه با درخواست گرفتن چفیه رهبری حرفهای خود را تمام میکند و همه آماده میشوند برای سخنان رهبری.
آقا در ابتدا خطاب به سخنرانها تندتند خواندن متنها را عامل خوب متوجه نشدن برخی مطالب دانشجوها میدانند و میخواهند بچهها متنهایشان را به دفتر تحویل دهند.
رهبری در ادامه با تاکید بر اینکه برخی انتقادات مطرحشده توسط دانشجوها جواب دارد، مشکل اصلی را نبود گفتوشنود بین دانشجوها و مسئولان اعلام میکنند.
آقا در ادامه صحبتشان را به موضوع دانشگاه اختصاص میدهند و مفصل درباره چیستی دانشگاه و نگاه انقلاب به آن میگویند. آن را مایه افتخار دانسته و درعینحال اعلام میکنند تا نقطه مطلوب فاصله زیادی داریم.
رهبری چند توصیه هم به دانشجوها دارند؛ «پرهیز کامل از انفعال و ناامیدی» اولین توصیه رهبری است. «پرداختن به اندیشهورزی و تقویت تفکر» توصیه بعدی رهبری است که با جداکردن بخش سیاسی از بخش فکری آیتالله مصباحیزدی، ایشان را در زمینه فکری استاد و راهنمایی مرجع میخوانند.
«عمیق شدن در مسائل اصلی کشور و مماس شدن با آنها»، «مطالبهگری صحیح»، «توسعه فعالیتهای بینالمللی دانشجویی»، توصیههای بعدی آقا هستند. توصیه آخر رهبری خطاب به جوانانی است که در دوره جدید در ردههای مدیریتی قوای سهگانه مشغول کار شدهاند. ایشان با تأکید بر اینکه کار جمهوری اسلامی بدون نیروی جوان مؤمن و پرانگیزه پیش نخواهد رفت، میگویند: «توصیه من به جوانان عزیز این است که اولا مسئولیت کنونی را پلهای برای مسئولیت بالاتر قرار ندهند و در هر جا که هستند با تمرکز بر مسائل آن حوزه برای خدا کار کنند، ثانیا هدف خود را حل مسائل کشور در بخشی که به آنها واگذار شده، قرار دهند.»
با دعای آقا صفحه دیدار دانشجویی سال 1401 هم ورق میخورد، مراسمی که با 2 سال فاصله بهصورت حضوری برگزار شد؛ اما به نظر میرسد شروع خوبی باشد برای آب کردن یخ فعالیتهای دانشجویی در ایام بعد از کرونا.