حاشیه‌نگاری «فرهیختگان» از یک جلسه متفاوت در حسینیه امام خمینی(ره)
ساعت حدود 6:15 را نشان می‌دهد که رهبری سخنرانی خودشان را آغاز می‌کنند. می‌گویند صحبت‌های دانشجویان حرف‌های دلی است و خیلی از این سوالات پاسخ‌های قانع‌کننده دارد و این‌جور نیست که بن‌بستی باشد.
  • ۱۴۰۱-۰۲-۰۸ - ۰۵:۵۵
  • 00
حاشیه‌نگاری «فرهیختگان» از یک جلسه متفاوت در حسینیه امام خمینی(ره)
خانه پدری؛ کانون مطالبه و امید
خانه پدری؛ کانون مطالبه و امید
ابوالفضل مظاهریدبیر گروه دانشگاه

ابوالفضل مظاهری، دبیر گروه دانشگاه: روایت دیدار را می‌خواهم این‌بار کمی پیش‌تر از خیابان فلسطین شروع کنم؛ از حوالی میدان فردوسی! ساختمان امام‌صادق(ع) خیابان ایرانشهر. همان ساختمانی که شب‌قدر بچه‌های اتحادیه‌های دانشجویی بیدار به سحر می‌رسد. همان‌جا که اغلب بچه‌های دیگر استان‌ها قول‌وقرار می‌گذارند برای حرکت به سمت حسینیه. با اینکه جمعیت دعوت‌شده به حسینیه امام‌خمینی(ره) به لحاظ شرایط کرونایی، کاهش قابل‌توجهی داشته اما حال‌وهوای ساختمان کم از صف‌های پشت در بیت ندارد. آنگونه که شنیده‌ام تعداد دانشجویان حاضر در مراسم کمتر از یک‌سوم دیدارهای پیش از شیوع کروناست. دودوتا چهارتای منطقی می‌گوید قاعدتا امسال نباید خبری از آن صف‌های طویل و چندساعته پشت در باشد اما زهی خیال باطل! انتهای خیابان فلسطین تجمع دانشجویان احتمالا برای نیروهای انتظامی بیت‌رهبری هم پس از دوسال تازگی دارد. عبور از در ورود، نیازمند سه شرط است: کارت شناسایی، کارت دیدار که اسم صادر شده و البته گواهی تزریق سه دز واکسن یا تست PCR که به‌دقت هم چک می‌شود و بعضی دانشجویان را هم به دردسر انداخت.

  نگران نباش! جا برای همه هست
کریدور همیشگی که جمعیت را به سمت حسینیه هدایت می‌کرد، خالی است؛ چقدر خاطره از انتظارهای طولانی با همین کریدور به‌ظاهر ساده و معمولی با دیدن دوباره‌اش تداعی می‌شود. از کنار آن دوباره صف می‌شویم برای نخستین بازرسی. دوباره کارت‌ها را ردیف می‌کنیم. خبری از کفشداری‌ها هم نیست. جمعیت کم، نیازی هم به کفشداری ندارد. همان جاکفشی کنار در حسینیه‌ هم کفایت می‌کند. ساعت و گوشی را که تحویل دادم، حساب زمان از دستم در رفته. نگران می‌شوم که به‌موقع برسم، تلاش می‌کنم کم‌تعدادترین گیت را انتخاب کنم. مامور مقابل با لبخندی می‌گوید: «نگران نباش! جا برای همه هست.» راست می‌گوید، دیدار امسال مثل هیچ‌کدام از دیدارهای دانشجویی قبل نیست. صندلی‌ها حتما نظم کاملی به سالن بخشیده و روزگار کوفتگی پا و له‌شدن زیر دست‌وپا و سبقت در نشستن و پیدا کردن جا هم گذشته! اینها را که می‌نویسم لحظه‌لحظه دیدارهای قبل کرونا برایم تداعی می‌شود؛ نمی‌دانم شما متوجه می‌شوید یا نه. باید چشیده باشید تا توان درک مفهوم «فشار» را داشته باشید. روی سکو می‌ایستم، مامور کناری کارت‌هایم را نگاه می‌کند، نگاه دقیق‌تری به صورتم می‌کند. انتظار همه سوالی دارم جز سال تولد! همین که بازرسی بدنی را انجام می‌دهد، می‌خواهد اختلاف سنی‌مان را حدس بزنم! از اینکه آن نگاه دقیق به‌خاطر مساله خاصی نبوده، نفس راحتی می‌کشم. مکالمه چند‌ دقیقه‌ای و کوتاه‌مان تمام می‌شود. یک نفری کمی جلوتر از گیت انتظار می‌کشد برای گرفتن میزان تب! تب این دیدار اما جدای حساب و کتاب دیدارهای دیگر رهبری است. از لحظات شیرین و سخنرانی‌های پرکنایه دانشجویی که بگذریم، اهمیت اصل دیدار برای رهبر انقلاب، دیدار دانشجویی را به دیدار منحصربه‌فرد بدل کرده؛ برای اثباتش هم نیاز به نقل شنیده‌ها نیست، کافی است قدری به حافظه مبارک متوسل شوید و به یاد آورید که سال گذشته جز محفل انس با قرآن و امسال جز همان محفل قرآنی و دیدار با کارگزاران، تنها دیدار دانشجویی رمضانیه بود که مطابق سال‌های پیش از کرونا، بدون‌وقفه‌ای برگزار شد. نمی‌دانم بچه‌های دانشجو آن‌گونه که باید اهمیتش را درک می‌کنند یا آن دسته از مسئولان دور از دانشگاه، پیام این دقت‌نظر را در می‌یابند؟
یک قدم جلوتر میز بلندی قرار دارد. تاییدیه تب‌سنجی را که می‌گیرم مقابل نفر وسطی میز قرار می‌گیرم. بدون مقدمه از سابقه بیماری و علائم احتمالی آن در روزهای گذشته می‌پرسد. شکر خدا این ماه مبارک، هیچ علامتی نداشتم، برگه کوچک مخصوص را امضا می‌کند و به دستم می‌دهد. حالا دیگر چند قدم مانده و یک گیت تا پس از چند سال دوباره چشم‌مان به جمال همان زیلوآبی‌ها ساده اما جذاب بیت روشن شود. دو مسیر برای گیت آخر تعبیه شده. نوبت به من که می‌رسد، تعداد برگه‌های A5 در دستم تعجب مامور امنیتی را برمی‌انگیزد. می‌گویم برای حاشیه‌نگاری از دیدار آوردم. به فرد دیگری نشان می‌دهد، گویا باید از خیر کاغذها بگذرم. از همان چند کلمه صحبت لهجه‌ام را فهمیده. در گوشم می‌گوید: «می‌دونم برای اصفهانی‌ها همه‌چیز حساب داره. برگه‌ها را بذار داخل کفشت. داخل کاغذ و قلم هست.» لبخند بر لب برمی‌گردم چند قدم عقب‌تر تا این‌بار بدون کاغذها برگردم.

هنوز هم منازعه بر سر محل نشستن جریان دارد!
بالاخره حکایت فراق ما و حسینیه امام‌خمینی(ره) همان خانه پدری و کانون مطالبه و امید هم تمام می‌شود. از زمان حرکتم تا رسیدن به انتهای خیابان فلسطین و خوش‌وبشی با رفقای دانشجو تا عبور از گیت آخر و ورود به حسینیه بیشتر از یک ساعتی طول کشیده و دوسوم صندلی‌ها تکمیل شده! برای من که می‌خواهم از جزئیات مطلع بشوم قطعا اتفاق خوبی نیست. اینجا هم اشتباه کردم؛ هنوز هم منازعه بر سر محل نشستن جریان دارد! به‌سرعت به سمت ستون ردیف وسط حسینیه می‌روم. همان که مقابل رهبری قرار گرفته. از آنجا، اگرچه با فاصله، اما با کمی تغییر درجه، می‌توان واکنش‌های رهبری را دید. اگر اشتباه نکنم، 15 ستون صندلی در حسینیه قرار گرفته، هفت ستون برای خانم‌ها و هشت ستون برای آقایان. دو، سه ردیف‌های ابتدایی هم با اسم، محل حضور شخصیت‌ها و سخنرانان دانشجو مشخص شده است. محمدصادق علیزاده گزارشگر پای ثابت دیدارهای اخیر هم مشغول گفت‌وگو با دانشجویان است. حدیث نصب شده در محل سخنرانی رهبر انقلاب، کلامی از امیرالمومنین و خطبه 153 نهج‌البلاغه است: «انسان بصیر، کسی است که به‌درستی شنید و اندیشه کرد؛ پس به‌درستی نگریست و آگاه شد و از عبرت‌ها پند گرفت.»
خبری از نوحه‌خوانی‌ها و شعارهای پرشور دانشجویان نیست. انگار صندلی‌ها روی حال و هوای بچه‌ها هم تاثیر گذاشته. از سرود ابتدایی و هماهنگی‌های پیش از آغازش هم خبری نیست. سخنرانان، اولین گروه مدعوین ویژه هستند که وارد حسینیه می‌شوند. یکی دو نفرشان انتهای حسینیه به نماز مشغول می‌شوند. چند نفر دیگر هم در جمع رفقایشان آخرین ویرایش‌ها را اعمال می‌کنند. بعضی اعضای تشکل‌ها هم از این فرصت استفاده می‌کنند تا التماس دعاهای آخرشان را برسانند. چه فرصتی از این بهتر! خبرنگاران و عکاسان هم مشغول شکار همین سوژه‌ها هستند. منصور ستاری، معاون علمی‌وفناوری رئیس‌جمهور از کنارشان عبور می‌کند. ردیف اول با حضور وزرای علوم و بهداشت و رئیس نهاد نمایندگی مقام‌معظم‌رهبری و رئیس دانشگاه آزاد اسلامی تکمیل می‌شود.
تست میکروفن‌ها با گفتن «یک» فضا را آرام می‌کند. آنها که سابقه دیدار داشته باشند، احتمالا سیدمظاهر حسینی را می‌شناسند. حساب همه هماهنگی و تشریفات دیدار با اوست. 10 دقیقه به 5 مانده که پشت تریبون قرار می‌گیرد. به دانشجویان متذکر می‌شود به‌خاطر شرایط کرونایی ماسک از صورت برندارند، بین صحبت دانشجویان صحبت نکنند و خلاصه عواطف و احساس‌شان را مدیریت کنند. نگاه‌های سرگردان حالا همه خیره به پرده سبزرنگ روبه‌رو انتظار می‌کشند. رهبر انقلاب چند دقیقه مانده به 5 وارد حسینیه می‌شوند. من که سرم روی کاغذ بود از صدای صلوات جمع متوجه می‌شوم. منتظر تا کسی دم شعاری بگیرد اما خبری از وزیر شعار نیست. دو سال دوری از حسینیه کار خودش را کرده! بالاخره یکی از جمع فریاد می‌زند: «این همه لشکر آمده، به عشق رهبر آمده» یخ جمع بالاخره آب می‌شود. رهبری، جمع را تفقدی می‌کنند. همه چیز آماده آغاز دیدار دیگری است.

بی‌زیور زخم، قامت شیعه مباد
مسعود نوری، دانشجوی دکتری دانشگاه آزاد اسلامی علوم‌وتحقیقات و نفر دوم مسابقات قرآن سازمان اوقاف، تلاوت آیات کلام‌الله مجید را از آیه 9 سوره زمر آغاز می‌کند. مجری پس از آن پشت تریبون قرار می‌گیرد. از رهبری کسب اجازه کرده و با دو بیت از سیدحسن حسینی آغاز می‌کند: آن زخم که زیب فرق حیدر شده است/ در عرصه کربلا مکرّر شده است، بی‌زیور زخم، قامت شیعه مباد/ این کوه به زخم تیشه خوگر شده است. آقاجان سلام علیکم» با پاسخ سلام رهبری، خودش را معرفی می‌کند: «زهراسادات علوی، دانشجوی ارشد جامعه‌شناسی دانشگاه علامه طباطبایی». خودش سال 96 درست از همان تریبون به نمایندگی از اعضای دفتر تحکیم وحدت سخنرانی کرده است. خدا را از توفیق دیدار با رهبر انقلاب در اولین ماه رمضان قرن جدید و پس از شب‌های قدر شکر می‌گوید و دیدار دانشجویان را یکی از جلوه‌های مردم‌سالاری دینی معرفی می‌‌کند که حتی کرونا هم مانع برگزاری آن نشد. اجازه می‌خواهد تا صحبت دانشجویان آغاز شود و پس از آن بدون فوت وقت از نماینده بسیج دانشجویی دعوت می‌کند برای طرح دیدگاه‌هایش پشت تریبون حاضر شود. قرار است 5 دانشجو به نمایندگی از 4 اتحادیه کشوری و بسیج دانشجویی نکات خود را در فرصتی حدود 10 دقیقه مطرح کنند.

درخواست جلسه با اعضای فعلی و ادوار تشکل‌ها
نراقی به آل‌یاسین سلام می‌دهد و از امیدی می‌گوید که اصلی‌ترین مولفه پیشرفت یک جامعه است. او ترسیم نقشه تحول و فرآیند تحقق آن را دو پایه اساسی تحول عنوان و نکاتش را روی همین دوپایه بنا می‌کند. اولین ضربه را در متنش نثار اسناد بالادستی متوقف در کلیات می‌کند. سند تحول را مصداقی برای صحبتش می‌آورد که از نگاه او هیچ پیشرفتی در عرصه عمل نداشته. دانشگاه را هم بی‌نصیب نمی‌گذارد. می‌گوید دانشگاه به جای پویایی در فضای اندیشه محل حضور چهره‌های سیاسی کم‌بنیه شده است. نماینده بسیج یاد طرح صیانت را در جلسه زنده می‌کند و آن را آخرین خروجی تصمیم‌گیری‌های غلط دستگاه‌های فرهنگی معرفی می‌کند. او از بدعت نامبارکی می‌گوید که برخی مسئولان برای توجیه تصمیمات‌شان از رهبری هزینه می‌کنند. همین نکته او اولین احسنت‌ها را از جمع می‌گیرد. می‌گوید نیازمند جهاد تصمیم از سمت مسئولان هستیم. گریزی هم به شعار سال می‌زند و نکاتی درخصوص اقتصاد دانش‌بنیان و الزامات تحقق شعار سال مطرح می‌کند. «ما را سری است با تو که گر خلق روزگار/ دشمن شوند و سر برود هم، بر آن سریم» این آخرین بیتی است که با آن کلامش را پایان می‌دهد. حالا نوبت صحبت‌های استاد و شاگردی است. از رهبر انقلاب درخواست نشست جداگانه‌ای با حضور فعالان فعلی و ادوار موثر تشکل‌ها را دارد تا درخصوص تشکل‌ها مفصل‌تر صحبت شود. رهبری از پیشنهاد او استقبال می‌کنند: «ان‌شاءالله کرونا تمام شود، ان‌شاءالله. نوشته‌هایتان را هم به ما بدهید.»

 مطالبه تبرکی برای همه دانشجویان
نفر بعدی دبیرکل جامعه اسلامی دانشجویان است. محمدحسین کاظمی، دانشجوی دکتری آبیاری و زهکشی دانشگاه تبریز مثل همه ادوار دیگر جامعه صحبت‌هایشان را با کلام شهیدبهشتی آغاز می‌کند. سلام بچه‌های جاد را به رهبری می‌رساند و صحبتش را آغاز می‌کند. از لزوم امیدآفرینی برای افزایش سرمایه اجتماعی می‌گوید و سراغ خلأ گفتمانی دولت می‌رود. می‌گوید دولتی‌ها و مجلسی‌ها به جای بیان مختصات نظری و عملی‌شان با یک واژه انقلابی، توپ را در زمین رهبری می‌اندازند و احسنت‌های جمع را دشت می‌کند. او عهدهای مسئولان کشور درخصوص بازار سرمایه و معیشت مردم و بانکداری با کلیدواژه «اوفوا بعهدکم» به آنان یادآوری و مطالبه می‌کند. کاظمی سلامی به نمایندگی از برادران پاکستانی، یمنی و سوری به رهبری می‌رساند. نکاتی دیگر درخصوص برجام، مسائل جوانان، حوزه آموزش عمومی و آموزش را مطرح می‌کند. دبیرکل جامعه اسلامی هم پایان صحبتش تبرکی را از رهبری طلب می‌کند، البته نه فقط برای خودش. می‌گوید جمعیت کم است و اگر ممکن است به همه دانشجویان چفیه یا انگشتری تبرکی اهدا شود. خلاصه مکالمه جذاب چندجمله‌ای با رهبری به نفع دانشجویان خاتمه می‌یابد: «ان‌شاءالله میگیم تهیه کنند.» البته نوآوری‌های مطالبه تبرکی به همین‌جا ختم نمی‌شود. کاظمی از رهبر انقلاب می‌خواهد تا سجاده نمازشان را هم به او هدیه دهند. پایان صحبت‌های کاظمی، حوالی ساعت 5:35 عاملی، دبیر شورای‌عالی انقلاب فرهنگی به جمع میهمانان اضافه می‌شود.

 وقتی پای نهادهای نظامی امنیتی هم به دیدار باز شد
سخنران سوم، محمد اسکندری، دبیر جنبش عدالتخواه دانشجویی و دانشجوی ارشد دانشگاه تربیت‌مدرس است که برای ارائه نکاتش آماده می‌شود. اسکندری کلامش را با خطبه 11 نهج‌البلاغه شروع می‌کند و مستقیم سراغ ظرفیت‌های رهبری برای چالش‌های حال‌حاضر کشور می‌رود. سریع و صریح سخن می‌گوید. از پدیده تجمیع قوا که جای تفکیک قوا را گرفته، انتقاد کرده و می‌گوید قانون اساسی کشور یتیم مانده. انتقادات اسکندری فراتر از سران قواست. او گلایه‌هایی از عملکرد برخی زیرمجموعه‌های رهبری مطرح کرده و پای نهادهای نظامی را هم به دیدار باز می‌کند. اسکندری در حسن‌ختام کلامش می‌گوید در وضعیت بی‌قاعدگی هستیم. اسکندری هم با قرائت شعری و گرفتن صلواتی از جمع فضای گفت‌وگوی رودررو با رهبر انقلاب را فراهم می‌کند. می‌گوید سال گذشته پیرو نکاتی که مطرح کردیم جلساتی با دفتر رهبری برگزار شد که گزارش آن را با نامه‌ای خدمت شما می‌دهیم؛ و از رهبری می‌خواهد پدر مرحومش را در نماز شب‌شان دعا کنند.

 پیکی از جانب مبارزان تاجیکستانی
علی بزرگخو، دبیر دفتر تحکیم وحدت دانشجوی بعدی است که پشت تریبون حاضر می‌شود. مثل سه سخنران دیگر، با اجازه از رهبری صحبت خود را آغاز می‌کند. او در سه ساحت کارگزاران نظام، عناصر سیاسی و عناصر فکری پرداخت. او یک درخواست خاص از رهبری مطرح می‌کند و می‌خواهد ایشان لقب انقلابی مجلس را پس بگیرند تا دست مطالبه‌گری دانشجو باز شود. رهبری دست به قلم نکاتی را یادداشت می‌کنند. پس از آن به سراغ حوزه زنان می‌رود. از مشکلات مادران دانشجو می‌گوید و تحسینی از جمع دختران حاضر می‌گیرد. بزرگخو نقدهای تندش را آرام شمرده، یکی پس از دیگری مطرح می‌کند و سراغ شورای نگهبان می‌رود، آن را عنصر نامطلوب جهاد تبیین می‌نامد. گریزی هم به وضعیت دانشگاه‌ها می‌زند و از بیگاری دانشجویان در مقاله‌نویسی می‌گوید. او در پایان سخنانش از دو نامه می‌گوید که از طرف قشر مظلوم برای رهبری آورده، یکی از طرف مردم بی‌آب بیرم و دیگری از طرف مبارزان تاجیکستانی مقیم ایران. او هم از رهبری می‌خواهد او و خانواده‌اش را دعا کنند.

 تهدید، هم با «ه» دوچشم هم با «ح» جیمی!
آخرین نفر دبیر مستقلی‌هاست که از رهبری اجازه طرح نکاتش را می‌خواهد. امیرحسین پناهی، دانشجوی دکتری تخصصی دانشگاه شاهد. او هم در سه محور حکمرانی عالمانه، صادقانه و شجاعانه مطالبش را دسته‌بندی کرده و مطرح می‌کند. پناهی با انتقاد از بریزوبپاش مسئولان نظام احسنت اول خودش را درو می‌کند. از وضعیت توئیتر می‌گوید که با وجود فیلتر، مسئولان در آن فعال هستند و دومین احسنت را می‌گیرد. پناهی می‌گوید عدم پاسخگویی شورای نگهبان و ابهاماتش جمهوریت نظام را تهدید می‌کند. تهدیدی هم با «ه» دوچشم و هم با «ح» جیمی! دبیر مستقلی‌ها گریزی به یکی از موضوعات روز کشور می‌زند و نقد تند و تیزی درخصوص عدالتخواهی پروژه‌ای مطرح می‌کند. با تایید جمع، او تا الان بیشترین کسی است که در این دیدار احسنت گرفته است. پناهی پایان صحبتش با سوال رهبری غافلگیر می‌شود: «این موضوع حکمرانی عالمانه، صادقانه و شجاعانه حرف شماست یا حرف من است؟» پناهی در پاسخ می‌گوید: «این صورت‌بندی را با استفاده صحبت‌ها در شب‌های گذشته در اتحادیه طرح کردیم.» رهبری در پاسخ با تایید صحبت‌های او می‌گویند: «بالاخره حرف هرکسی هست، حرف خوبی است.» او در پایان از رهبری درخواست می‌کند جلسه‌ای خصوصی با اعضای این اتحادیه داشته باشند و قرآنی را به اعضای این مجموعه هدیه کنند.

 حسن استفاده خانم مجری
صحبت‌ها که تمام می‌شود دوباره نوبت مجری برنامه است تا فضا را برای آغاز صحبت‌های رهبر انقلاب آماده کند. او البته با جابه‌جایی مرزهای مجری‌گری، از این فاصله نهایت استفاده را می‌کند و بار دیگر در قامت یک سخنران از زبان دختران دانشجو نکاتی را مطرح می‌کند. اگرچه دغدغه‌های حوزه زنان و خانواده در صحبت‌های چند نفر از نمایندگان تشکل‌ها وجود داشت اما او می‌گوید دختران شما در تشکل‌ها مظلومند، نشانه‌اش هم همین جمع سخنرانان دیدار! با همین جمله و همراهی جمع دختران حاضر، مجوزی می‌گیرد تا نکات خود را ارائه دهد. او از چالش‌های تحقق الگوی سوم زن سخن می‌گوید. صحبت‌هایش با تشویق‌های دختران و صلوات پسران دانشجو در حسینیه ادامه می‌یابد. رضوی در پایان از رهبری چفیه‌شان را طلب می‌کند تا به پدر رزمنده‌اش هدیه کند. این پایان 75 دقیقه صحبت دانشجویان است.

 آغاز کلاس درس تاریخ انقلاب
ساعت حدود 6:15 را نشان می‌دهد که رهبری سخنرانی خودشان را آغاز می‌کنند. می‌گویند صحبت‌های دانشجویان حرف‌های دلی است و خیلی از این سوالات پاسخ‌های قانع‌کننده دارد و این‌جور نیست که بن‌بستی باشد. رهبری با بیان خاطراتی از حضور هر هفته در دانشگاه تهران، مشکل اصلی را از نبود گفت‌وشنود دانشجویان با مسئولان عنوان کردند: «باید یک‌جوری درستش کرد.» رهبر انقلاب اشاره مستقیمی به کلام دبیر دفتر تحکیم درباره بازپس‌گرفتن عنوان انقلابی کردند و البته با تایید کلی حرکت مجلس او را در این پیشنهاد ناکام می‌گذارند. بخش مهمی از سخنان رهبری در دیدار امسال، بیان تاریخ دانشگاه در سال‌های پس از انقلاب بود. بخش دیگری هم به بیان نکات مهمی درخصوص تشکل‌ها گذشت تا کلاس درس تاریخ انقلابی با توصیه‌های تشکیلاتی پایان پذیرد.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰