


معین احمدیان دبیر گروه فرهنگ: با وجود اینکه مهاجرتهای ناگزیر ساکنان فلسطین باعث شده تعداد قابلتوجهی از آثار سینماییشان به زبانهایی غیرعربی، ازجمله فرانسوی و انگلیسی ساخته شوند، اما میتوان گفت سینمای فلسطین یکی از عناصر مهم فرهنگی این سرزمین اشغال شده است. جرج خلیفه، کارگردان فلسطینی کتابی دارد تحتعنوان «سینمای فلسطین: سرزمین، صدمات و حافظه» که چهاردوره زمانی متمایز برای سینمای فلسطین را ترسیم میکند. اولین دوره مربوط به زمان قیمومیت انگلیس و دوره دوم از اشغال فلسطین در سال 1948 تا اشغال کرانه باختری در سال 1967 است که دوره دوم را عصر سکوت نامگذاری کرده است. اما مرحله سوم که از سالهای 1968 تا 1982 است که سینمای انقلابی فلسطین نامیده شده و مرحله چهارم شرایطی است که امروزه سینمای فلسطین در آن به سر میبرد. فلسطینیها پیش از اشغال سال 1948 سینما را شناخته بودند. در سال 1920 قیمومیت انگلیس بر فلسطین مسلط شده و این کشور را اشغال کرد تا مقدمهای بر اشغالی دیگر باشد. سرزمین فلسطین در این دوره شاهد پخش آثار سینمایی بود. «سینما اوراکل» قدس از اولین سالنهای نمایش فیلم سینمایی در فلسطین بود که در سال 1908 ساخته شده بود تا نشاندهنده آغاز گسترش نقش سینما بهویژه در دوره قیومیت انگلیس باشد. روزنامههای فلسطینی مردم را برای رفتن به سینما ترغیب میکردند. در سال 1938 سالن سینمای «ریکس» در قدس افتتاح شد و این اولین سالن سینمای دارای استانداردهای پیشرفته آن زمان محسوب میشد، بهطوریکه سبب شد کشورهای اروپایی و آمریکا فیلمهای خود را به این سینما بفروشند. یوسف البنا سرمایهگذار و مالک اصلی سالن سینمای «ریکس» بود. پس از آن یک انگلیسی که در زمینه معاملات املاک فعالیت داشت در ساخت آن با البنا شریک شد، لذا سالن تنها توسط فلسطینیان ساخته نشده، بلکه انگلیسیها نیز در آن مشارکت داشتهاند. این شراکت فلسطینی انگلیسی برای مالکان آن هزینهساز بوده؛ چراکه سالن سینمای مذکور هدف عملیات تروریستی یهودیان قرار گرفت. اما این حمله بهخاطر چه بود و از سوی کدام بخش از یهودیان طراحی شد؟ پس از تدوین «کتاب سفید» انگلیس در سال 1939 در یکی از بندهای آن مهاجرت یهودیان به فلسطین محدود و از خرید زمینهای عربی منع شدند. یهودیان با خشونت به این مساله واکنش نشان داده و برخی داراییهای انگلیسی را مورد حمله قرار دادند که در این میان سالن سینما «ریکس» نیز از اقدامات خشونتبار هدایتشده توسط یهودیان مستثنی نبود. در 29 می سال 1939 سازمان صهیونیستی ایرگون اقدام به انفجار چند بمب هنگام پخش فیلم «تارزان و میمون چیتا» کرد که در جریان این عملیات هشتنفر از مردم کشته و 18 نفر دیگر مجروح شدند.
سالن سینما «ریکس» یکبار دیگر در 2 نوامبر سال 1947 و همزمان با سالگرد وعده بالفور توسط سازمان ایرگون هدف قرار گرفت و این سازمانصهیونیستی سالن سینما را به آتش کشیده و بهسوی مردم درحال فرار تیراندازی کرد.
دولت قیمومیت انگلیس به خطرات سینما که میتوانست قدرت و تسلط آن بر مستعمرات خود را در معرض خطر قرار دهد، آگاه بود. جرج خلیفه، کارگردان فلسطینی در کتاب خود تحتعنوان «سینمای فلسطین: سرزمین، صدمات و حافظه» در این باره میگوید: «حتی اگر فیلمسازان فلسطینی دارای انگیزههای ملی مانند سینمای صهیونیست برای استفاده از سینما در راستای مقاصد تبلیغاتی و بهعنوان ابزاری برای ایدئولوژیسازی تلاش میکردند دولت قیمومیت انگلیس به آنها اجازه چنین کاری را نمیداد. علاوهبر قانون تصاویر متحرک سال 1929 و قانون مطبوعات سال 1933 که به مسئولان نظارتی صلاحیت هرگونه ایجاد محدودیت ازجمله متوقف کردن نقشآفرینی سینما بهدلیل ترویج فساد را میداد، قانون جدید در سال 1935 به تصویب رسید که قانون تفریح و سرگرمی عمومی نامیده شد و شروطی را برای نمایش فیلمها برای مردم تعیین میکرد.»
ابراهیم حسن سرحان یکی از پیشگامان سینمای فلسطین است که در سال 1935، فیلمی 20 دقیقهای ساخت که درآن سفر امیر سعودی به دو شهر قدس و یافا و دیدار وی با حاج امینالحسینی مفتی فلسطین را بهتصویر کشید. این فیلم به نقطه آغاز سینمای فلسطین تبدیل شده و ابراهیم حسن سرحان درحالیکه 25 ساله بود، فیلم خود را با استفاده از تجهیزات محدود و ساده تولید کرد. نمیتوان لیست فیلمهای فلسطینی پیش از اشغال فلسطین در سال 1948 را بهدرستی مشخص کرد، چون بسیاری از آنها مفقود شدهاند. اما آنچه را میتوان مورد تاکید قرار داد، آن است که اشغال فلسطین توسط صهیونیستها پروژههای فیلمسازی تهیهشده توسط کارگردانان فلسطینی را که به کشور خود بازگشتند، نابود کرد که میتوانست مسیر صنعت فیلمسازی در فلسطین را تغییر دهد. ابراهیم حسن سرحان، احمد حلمی الکیلانی، جمال الاصفر و محمد صالح الکیالی ازجمله کارگردانهایی بودند که همگی پس از اشغال فلسطین در سال 1948 این کشور را ترک کرده و در تبعیدگاه کشورهای عربی مانند اردن، کویت، لبنان، مصر و لیبی به زندگی خود ادامه دادند. مصطفی ابوعلی مشهورترین کارگردان فلسطینی و پدر سینمای انقلابی فلسطین هم مجبور شد میهن خود را ترک و پس از اشغال فلسطین به اردن مهاجرت کند.
