سینمای جهان چگونه مقاومت فلسطینی‌ها را تصویر می‌کند
آرمان فلسطین طی ده‌ها سال تبدیل به نمادی از مقاومت در برابر اشغالگری، نژادپرستی، فاشیسم، سرمایه‌داری، سلطه‌گری و خیلی خبائث دیگر بود.
  • ۱۴۰۱-۰۲-۰۸ - ۰۳:۲۰
  • 20
سینمای جهان چگونه مقاومت فلسطینی‌ها را تصویر می‌کند
نور، صدا، سنگ
نور، صدا، سنگ
میلاد جلیل زادهخبرنگار

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگارگروه فرهنگ: آرمان فلسطین طی ده‌ها سال تبدیل به نمادی از مقاومت در برابر اشغالگری، نژادپرستی، فاشیسم، سرمایه‌داری، سلطه‌گری و خیلی خبائث دیگر بود. به‌طور عمده سه گروه، از سه زاویه با این مساله درگیر بودند؛ یک گروه ناسیونالیست‌های عرب که از حق اعراب در برابر صهیونیست‌ها از موضع قومی و زبانی دفاع می‌کردند. آنها گفتمان‌شان قابل‌گسترش به سایر گفتمان‌های جهان نبود و نمی‌توانستند با مظلومان دیگر نقاط دنیا زبان همدلی بگشایند؛ چون با پیروزی فلسطینیان ماموریت‌شان به اتمام می‌رسید. این موج با جمال عبدالناصر تا حدی اوج گرفت که افق‌های منطقه را خراشید اما امروز ناسیونالیسم عربی چنین کارکردی ندارد. موج دیگری که در این رابطه به راه افتاد، موج اسلامی بود. امام خمینی رهبر و هدایت‌گر این جریان بود و با وجود اینکه یک مرجع شیعی و فارسی‌زبان به‌حساب می‌آمد، توانست طوایف، مذاهب و اقوام مختلف را در این زمینه بسیج کند. موج اسلامی مبارزه با صهیونیسم و دفاع از حقوق فلسطین همچنان در جوشش و حرکت است و امروز بزرگ‌ترین مشکل و تهدید برای اشغالگران محسوب می‌شود. موج سوم مربوط به چپ‌ها می‌شود. چپ‌ها با فاشیسم و اشغالگری به شکل ایدئولوژیک مشکل داشتند اما علاوه‌بر آن، صهیونیسم را حجره‌ای در بازار سرمایه‌داری می‌دیدند. با وجود این دولت‌هایی مثل شوروی و چین هیچ‌گاه در دنیای دوقطبی، تلاشی جدی جهت محو این فتنه نامتوازن نکردند و این موضوع بیشتر بین چپ‌های جریانات غیردولتی رایج بود. این قسم حمایت‌ها از مقاومت فلسطین غیر از مشارکت در مبارزات چریکی، در عالم هنر هم نمود و جلوه بارز یافت. سینما و شعر و موسیقی در دورانی که چپ‌های ضدصهیونیسم فعال‌تر بودند، آثار درخور و ارزنده‌ای در این زمینه به خود می‌دیدند. چپ‌ها چندین فیلم قابل‌توجه ساختند که حتی ژان لوک‌گدار هم در میان‌شان بود. ناسیونالیسم عربی هم باعث تولید چند فیلم قابل‌توجه در مصر و سوریه شد. در موج اسلامی هم سینمای ایران فعالیت‌هایی در این زمینه داشت که شاید تنها نمونه قابل‌توجه آن بازمانده، اثر سیف‌الله داد در سال ۱۳۷۳ باشد. فیلم‌هایی هم ساخته شده که درباره زندگی عادی مردم فلسطین است نه مقاومت آنها و درنهایت کنایه‌های نرمی به رفتار نظامیان صهیونیست می‌زند، نه حضورشان در آن منطقه. این نوع آثار در جشنواره‌های غربی هم جوایزی می‌گیرد و سعی براین است که به‌عنوان سینمای حامی فلسطین جا بیفتند؛ حال آنکه مسائل اصلی را نادیده می‌گیرند. اما هنوز در گوشه‌و‌کنار دنیا کسانی هستند که نه به دلیل اتصال به یکی از جریان‌های ضدصهیونیستی مثل ایدئولوژی اسلامی، ناسیونالیسم عربی یا چپ‌گرایی، بلکه به دلایل انسانی و اخلاقی و با تبعیت از روح آزادگی، درباره مقاومت فلسطین و ظلم صهیونیست‌ها فیلم‌هایی ساخته‌اند. در ادامه به چند مورد از این فیلم‌ها اشاره می‌شود که متاسفانه در ایران نه دوبله شده‌اند و نه حتی زیرنویس فارسی ازشان موجود است. به‌عبارتی مرور این آثار، ضعف دروازه‌بانی فرهنگی در کشور ما را هم برای هزارمین‌بار به شکل واضحی نمایش می‌دهد.

«رویای بازگشت» یا «بُرج» 2018
نام این انیمیشن به زبان عربی رویای بازگشت «حلم‌الرجوع» و به انگلیسی بُرج (The Tower) است. این استاپ‌موشن گیرا و خوش‌ساخت را متس گرترود نروژی در سال 2018 ساخت؛ اثری که هم یک اعتراض سیاسی است و هم سوگواری برای زندگی‌های ازدست‌رفته و به‌نوعی می‌تواند یادآور «ژنرال پابرهنه»، روایت اول‌شخص کیجی ناکازاوا از بمباران هیروشیما باشد. داستان درباره ورده، یک دختر یازده‌ساله فلسطینی است که از نسل چهارم آوارگان این کشور محسوب می‌شود و هیچ‌چیز از سرزمین مادری‌اش ندیده به جز اردوگاهی که از ابتدا در آن به دنیا آمده است. این انیمیشن با این نیت ساخته شده که بتواند با هدف‌گیری ذهن و وجدان کودکان سراسر دنیا، نگذارد که فاجعه ۱۹۴۸ در اراضی اشغالی به فراموشی سپرده شود. جالب است که سایت imdb، 20 فیلم به‌زعم خودش برتر را درباره نزاع اسرائیلی-فلسطینی معرفی می‌کند و اکثر آنها فیلم‌هایی ضد‌فلسطینیان هستند و شاهکارهایی مثل «ناجی‌علی» از مصر، «بازمانده» از ایران یا حتی آثار ژان لوک گدار فرانسوی که در هواداری از مقاومت ساخته شده‌اند، بین این آثار نیستند. این انیمیشن هم در این فهرست معرفی نشده است. برج اولین انیمیشن بلند متس گرترود کارگردان و انیماتور نروژی است که در سال 1976 به دنیا آمد. این فیلم برنده جایزه صلح لیو اولمان از جشنواره بین‌المللی فیلم کودک شیکاگو شد.

«ان‌شاءالله» یا «به‌خواست خدا» 2012
فیلم با بمب‌گذاری در یک کافه خیابانی واقع در رژیم‌صهیونیستی آغاز می‌شود و در ادامه به جست‌وجوی این می‌رود که آیا چنین اقداماتی از جانب فلسطینی‌ها درست هستند یا نه؟ «ان‌شاءالله» یا «به خواست خدا» یک فیلم درام کانادایی محصول ۲۰۱۲ است درباره کلوئه، یک پزشک کانادایی وابسته به جمعیت هلال‌احمر که در درمانگاهی در اردوگاه پناهندگان ساکن کرانه باختری کار می‌کند. او در آنجا با دو زن آشنا می‌شود؛ اولی یک فلسطینی که شوهرش در زندان‌های اسرائیل حبس شده و دیگری دوست یهودی او که به ارتش اسرائیل فراخوانده شده است. کلوئه حین رفت‌وآمد با اتوبوس بین آپارتمان خود و رام‌الله، روزانه از پست‌های بازرسی عبور می‌کند و از همین‌جا برخورد او با بعضی از خشونت‌ها آغاز می‌شود. یک روز یکی از بچه‌های محلی سعی می‌کند به یک کامیون زرهی رژیم‌صهیونیستی حمله کند اما زیر گرفته و کشته می‌شود. مرگ پسرک بر کلوئه خیلی تاثیر می‌گذارد و او با دوست صهیونیستش‌ آوا، درمورد بزرگ‌نمایی مقامات صهیونیستی درباره حملات به شهرک‌ها وارد بحث می‌شود. آوا حالت دفاعی دارد و پاسخ می‌دهد که دو شهرک‌نشین به‌شدت مجروح شده‌اند. روزی می‌رسد که کلوئه متوجه می‌شود وقت زایمان راند، دوست فلسطینی‌اش است و باعجله به رام‌الله برمی‌گردد. کلوئه و میزبانان فلسطینی‌اش سعی می‌کنند خود را به یک بیمارستان محلی برسانند اما یک ایست بازرسی رژیم‌صهیونیستی مانع‌شان می‌شود. درنتیجه، راند مجبور به زایمان در پشت وانت آنها می‌شود و پسر نوزادش می‌میرد. همزمان خبر می‌رسد همسرش توسط دادگاه نظامی رژیم‌صهیونیستی به ۲۵ سال زندان محکوم شده است. بعدا، یک حمله انتحاری در یک کافه شلوغ خیابانی رخ می‌دهد. پس از حمله، کلوئه از مغازه فتوکپی فیصل، برادر بزرگ راند در رام‌الله بازدید می‌کند و متوجه می‌شود راند این بمب‌گذاری انتحاری را انجام داده و شهید شده است. درحالی‌که کلوئه نامه خداحافظی راند را می‌خواند، فیلم با تصاویری از بازی صفی، برادر کوچک‌تر راند درکنار دیوار حائل و تصور یک درخت درحال رشد تمام می‌شود. کارگردان این فیلم آنایس باربو-لاوالت، رمان‌نویس و سینماگر اهل کبک کاناداست.

صعیدی در دانشگاه آمریکایی 1998
فیلم «صعیدی در دانشگاه آمریکایی» یک فیلم مصری با بازی محمد هندی، مونا زکی، احمد السکه، طارق لطفی و غاده عادل به تهیه‌کنندگی مدحت العدل و کارگردانی سعید حامد است. این فیلم همان‌طور که از نامش پیداست به داستان دانشجویی به نام صعیدی  از مصر علیا می‌پردازد که بورسیه تحصیلی دریافت می‌کند و برای اولین‌بار از زادگاهش به قاهره می‌آید تا وارد دانشگاه آمریکایی شود و درمعرض بسیاری از موقعیت‌های طنز انتقادی قرار می‌گیرد. نتیجه این اتفاقات، تحول بزرگی در زندگی او است. این اثر یکی از مهم‌ترین فیلم‌های سینمای جوان مصر است و اولین فیلم جوانی است که در اواسط دهه نود، گیشه را از چنگ ستاره‌های بزرگ بیرون کشید و به بالاترین رتبه فروش دست یافت. این فیلم حتی رکورد درآمدهای تاریخ سینمای مصر را از 27میلیون پوند مصر فراتر برد و علی‌رغم سادگی ایده، مخاطبان سینما را به خود جذب کرد و آنها را به سالن‌هایی بازگرداند که پدیده تازه‌وارد ویدئو، قالی را از زیر پای آن بیرون کشیده بود. این اولین فیلم دنیا بود که در آن تصویر به آتش کشیده شدن یک پرچم مثلث‌نشان نمایش داده می‌شد؛ جایی‌که دانشجویان در اعتراض به وقایع فلسطین، چنین کاری می‌کردند. اینکه پس از تک‌قطبی شدن جهان و در ظل دولت حسنی مبارک، اولین دوست عرب صهیونیست‌ها، چنین فیلمی رکوردهای فروش تاریخ سینمای مصر را جابه‌جا کرد، نشان از نگاهی می‌داد که برخلاف دولت‌ها، بین عموم مردم منطقه جریان داشت.

جنین-جنین 2002
در سال 2002، محمد بکری، یکی از مشهورترین بازیگران فلسطینی فعال در رژیم‌صهیونیستی، پس از اطلاع نسبت به گزارش‌های مربوط به قتل‌عام و نسل‌کشی، به منطقه جنین رفت. بکری پنج روز را در آنجا گذراند و از عواقب حمله رژیم‌صهیونیستی تصویر گرفت و با بسیاری از بازماندگان مصاحبه کرد. در اواخر همان سال، فیلم 54 دقیقه‌ای «جنین-جنین» او برای نمایش در سینماتک اورشلیم آماده شد. بکری متوجه شد چقدر ساده‌لوح بوده که فکر می‌کرده صهیونیست‌های دلسوز نسبت به فلسطینی‌ها ممکن است این فیلم را بپذیرند و این فیلم ممکن است به‌دلیل انتقال شجاعانه روایت‌های شاهدان عینی فلسطینی، جوایزی دریافت کند. اما این فیلم خشم صهیونیست‌ها را برانگیخت. منتقدان در اسرائیل مستند بکری را «افترای خون» نامیدند و به ترویج تبلیغات فلسطینی متهم کردند. پس از چند نمایش عمومی در اورشلیم و تل‌آویو، مقامات برای ممنوع کردن فیلم مداخله کردند. واضح است که جنایات جنگی و کشتارجمعی قابل‌قبول است، اما مستندسازی از آنها گناهی نابخشودنی خواهد بود. خیلی‌ها فکر می‌کردند بکری به‌سرعت ستاره اقبالش را از دست داده است. برای نزدیک به دو دهه، بکری یکی از شناخته‌شده‌ترین چهره‌های عرب در سینمای اسرائیل بود. سال قبل از اکران آن مستند، او برای بازی در نقش یک یهودی شرقی عبری‌زبان در «میدان دسپرادو» نامزد یکی از معتبرترین جوایز سینمایی رژیم‌صهیونیستی شد. اما بعد از اکران فیلم «جنین-جنین» اوضاع تغییر کرد. افکار عمومی اسرائیل روشن کرد که از نظر آنها این «عرب خوب»، بیش از آنچه فکر می‌کردند فلسطینی بوده است و درنتیجه بکری به‌سرعت در سالن کنست متهم به خیانت شد و در مطبوعات رژیم‌صهیونیستی به‌عنوان حامی تروریست معرفی شد.

زرافه 2013
در یک باغ‌وحش نابسامان کرانه باختری، یک دامپزشک تنها و یاسین پسر 10ساله‌اش تا جایی که می‌توانند از حیوانات مراقبت می‌کنند. این پسر به زرافه‌ها علاقه خاصی دارد. هنگامی که سروصدا و هرج‌و‌مرج ناشی از حمله هوایی رژیم‌صهیونیستی یکی از زرافه‌ها را می‌کشد، جفتش ریتا، دست به اعتصاب غذا می‌زند. مانند برخی افراد، زرافه‌ها نمی‌توانند به تنهایی زندگی کنند. او را جای دیگری هم نمی‌شود برد چون زمانی که عبور از یک ایست بازرسی با چیزی به اندازه یک کیف حمل‌ونقل دشوار است، به نظر می‌رسد امکان قاچاق یک زرافه از مرز بسیار کم باشد. این فیلم که از یک داستان واقعی الهام گرفته است، در جشنواره بین‌المللی فیلم تورنتو 2013 دیده شد. این اولین کارگردانی رانی ما سال‌هاست که با الهام از اتفاقات سال 2002 روایت می‌شود. باغ‌وحش و ساکنان آن را می‌توان به‌عنوان استعاره‌ای برای فلسطینی‌های کرانه باختری در نظر گرفت. آنها در مهار خطرات، نامطمئن هستند و بین فقر و بروکراسی امنیتی که عمدا کار را برایشان دشوارتر می‌کند، گرفتار شده‌اند. راه‌های قانونی برای به دست آوردن یک زرافه دیگر غیرقابل اجرا است، بنابراین یاسین، پسر مرد دامپزشک، به یک دوست اسرائیلی (Roschdy Zem) نزدیک می‌شود که قبلا داروهایی را برای او تهیه کرده است. دوست او مایل است ریتا را به پارک سافاری در تل‌آویو ببرد اما این غیرممکن است، زیرا زرافه به اندازه کافی برای سفر آماده نیست، اما این سفر همچنین به دلیل تاثیری که دوری زرافه بر پسر جوان می‌گذارد، خوب به‌نظر نمی‌رسد. بنابراین پدر و پسر تصمیم گرفتند تا یک زرافه را از تل‌آویو بدزدند و آن را به کرانه باختری ببرند، سفری که شامل دو بار عبور غیرقانونی از مرز است.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰