علی مزروعی، خبرنگار گروه سیاست: کتاب «درباره فلسطین» حاصل مجموعه گفتوگوهای 3جانبه بین ایلان پاپه، نوام چامسکی و فرانک بارات است که توسط بارات بهعنوان تکمله کتاب غزه در بحران جمعآوری شده است. ایلان پاپه و نوام چامسکی در این گفتوگوها به سوالاتی پاسخ میدهند که سیاستهای فعلی رژیمصهیونیستی در قبال فلسطین را به چالش میکشد. در ابتدا نگارش کتاب 3 حوزه گذشته، حال و آینده فلسطین موردنظر بارات بوده است. در قسمتی که به گذشته فلسطین مربوط است رخدادهایی که از 1948 و با آغاز فرآیند پاکسازی نژاد به وقوع پیوسته است، بررسی میشود. ایلان پاپه و نوام چامسکی در این فصل همچنین درمورد مفهوم صهیونیسم با هم به تبادلنظر میپردازند.
کتاب در بررسی شرایط حال بیشتر بر جامعه مدنی و اثری متمرکز میشود که این جامعه میتواند بر ادبیات بسیار متغیر و سیاستهای عملی و واقعی بگذارد. بخش پایانی بحث پیرامون آینده فلسطین و عبارت فلسطین آزاد را تشکیل میدهد. اینکه چه دولتی امکان استقرار در آن کشور را دارد، فلسطینیان و صهیونیستها چطور میخواهند اراضی فلسطین را تقسیم کنند و چه قانون اساسی برای آن نوشته خواهد شد در همین بخش مورد کنکاش قرار میگیرد. ایلان پاپه قبل از به چاپ رسیدن این کتاب مطلبی را تحتعنوان گفتوگوهای قدیم و جدید مینویسد و به کتاب اضافه میکند و میگوید: «باید بهطور کامل در واژگان و زبانی که برای فلسطین بهکار گرفته میشود تجدیدنظر اساسی صورت گیرد.» این تاریخنگار اسرائیلی اصلیترین دلیل برای یافتن گفتمانی جدید را عجز و ناتوانی در انتقال پیام و دستاوردهای شگرف این سالها به خارج از فلسطین دانسته و میگوید: «یافتن افکار و زبان جدید تلاشی برای پرکردن شکافهای متعددی است که در این زمینه وجود دارد.» در ادامه به بازگویی روایت مختصری از محتوای کتاب «درباره فلسطین» خواهیم پرداخت.
گذشته
بارات: چه پاسخی به افرادی دارید که از فلسطینیان میخواهند به جلو حرکت کنند و گذشتهها، یومالنکبت را فراموش کنند؟
چامسکی: به فراموشی سپردن گذشته به معنای فروختن آینده است، زیرا این گذشته است که با آرمانها، آرزوها و بیم و امیدها درهم آمیخته است، بنابراین به فراموشی سپردن گذشته الزاما بدینمعناست که تمام آرمانها و آرزوهایتان را رها کنید. چرا؟ چون ما تمام آنچه میخواستیم به چنگ آوردهایم.
پاپه: از نگاه میانجیها گذشته بزرگترین مانع برای ادامه مذاکرات صلح است اما در چشم فلسطینیان دربند و سرکوبشده همه سرمایه و هویتشان در همان گذشته مانده است.
بارات: صهیونیسم از نگاه تاریخی چه معنایی دارد؟
پاپه: صهیونیسم امروزه ایدئولوژی قدرت است که در تاریخ نمونه همتراز و مشابهی ندارد. تا جایی که میتواند فلسطین را غصب و برای خود کند و تعداد فلسطینیان داخل آن سرزمین را به کمترین حد ممکن کاهش دهد.
به جای یافتن ایدئولوژیای جایگزین صهیونیسم، هدف اصلی باید خلق موقعیتهایی باشد که بدیهیترین و اساسیترین حقوق مدنی و انسانی افراد را تامین کند.
چامسکی: صهیونیسم بهعنوان سیاستی حکومتی مفهومی بسیار سیال است و به این بستگی دارد که در زمانهای گوناگون به چه چیزی احتیاج دارد. ستونفقرات صهیونیسم استعمار مهاجرتی است.
اسرائیل نسخه قرن بیستمی استعماری است که طی قرنهای هفدهم تا نوزدهم وجود داشت.
بارات: اگر یهودیان قوم دارند چه اشکالی دارد که دولت هم داشته باشند؟
پاپه: مساله این نیست که آیا یهودیان مستحق داشتن دولت یا سرزمیناند یا نه، این مسالهای درونقومی در یهود است. مساله اصلی دقیقا همینجاست که شما برای تحقق آرمانها و اهدافتان از چه ابزارها و روشهایی استفاده میکنید.
چامسکی: کشور یهود ناهنجاری افراطی است و هیچ نمونهای در دوران مدرن برای آن یافت نمیشود. چرا ما باید تنها ناهنجاری تاریخ دوران مدرن را به رسمیت بشناسیم؟
بارات : آیا بدون هولوکاست امکان داشت اسرائیل تاسیس شود؟
چامسکی: لرد بالفور، لوید جورج و هری ترومن همگی صهیونیستهای مسیحی بانفوذی بودند که صبحبهصبح کتاب مقدسی را میخواندند که در آن آمده بود: «خداوند سرزمینی را به یهودیان وعده داده است.» درواقع بریتانیا در دوران قیمومیت راه را برای سازمانهای ملیگرای یهودی هموار کرد.
در دهه 1940 هولوکاست به هیچوجه واقعه بسیار مهم و بزرگی نبود. تمام برنامههای مطالعاتی هولوکاست به بعد از 1967 مربوط میشود. بنابراین به نظر من اسرائیل حتی بدون واقعه هولوکاست هم شکل میگرفت.
پاپه: (ضمن تایید صحبتهای چامسکی میگوید) صهیونیسم بدون جریان هولوکاست هم به یقین میتوانست در همان اراضی کشور یهود را مستقر سازد، اما ممکن بود در این زمینه با دشواریهای بیشتری مواجه شود.
بارات: آقای چامسکی شما پیش از این بر این نکته تاکید داشتید که سیاستهای اسرائیل این کشور را به نابودی میکشاند. این مساله را بیشتر توضیح دهید؟
چامسکی: اسرائیل در ۱۹۷۱ تصمیمی اتخاذ کرد که به باور من مرگبارترین تصمیمی بود که این رژیم در طول تاریخ گرفته است. مصر در آن زمان معاهدهای برای برقراری صلحی پایدار و ابدی به اسرائیل ارائه کرد. دولت اسرائیل با نخستوزیری گلدا مایر پیشنهاد مصر را بررسی و آن را رد کرد، زیرا آنها درنظر داشتند صحرای سینا را بهطور کامل استعمار کنند.
اسرائیل از همان زمان تاکنون همواره توسعهطلبی را بر برقراری امنیت ترجیح داده است؛ چراکه میخواهد همان راهی را برود که رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی طی کرد.
در 1960 وزیر امورخارجه آفریقای جنوبی سفیر آمریکا را فرامیخواند و به او میگوید میداند همه مردم علیه آنها رای میدهند و تاکید میکند مادامیکه آمریکا حمایت خود را از آفریقای جنوبی دریغ نکند، آنها سرپا میمانند. زمانی که سیاستهای آمریکا تغییر کرد آپارتاید هم مرد. اسرائیل هم دقیقا در همین مسیر حرکت میکند.
حال
بارات: آیا فشارهای مدنی از طریق جنبشهایی نظیر بایکوت و تحریم و سایر روشها ممکن است تغییری در سیاستهای آمریکا ایجاد کند؟
چامسکی: بخش عمدهای از ضعف و خمودگی روشنفکران نهضت «بایکوت، تحریم و عدم سرمایهگذاری» از اینجا ناشی میشود که بیشتر ناظر بر اسرائیل است، نه آمریکا.
به نظر من سیاست خارجی ایالاتمتحده آمریکا بهدلیل فشار از پایین ناچار است تغییر کند. در آفریقای جنوبی هم همینگونه بود.
پاپه: ما درباره دو سطح متفاوت از فعالیت سیاسی سخن میگوییم. یکی در سطح فعالیت سیاسی سازماندهیشده و منظم است که در قالبهایی نظیر «هفته مبارزه با آپارتاید» و «نهضت بایکوت، تحریم و عدم سرمایهگذاری» محقق شده است.
سطح دوم فعالیت سیاسی اما بررسی و مطالعه میزان اثرگذاری فعالیتهای سیاسی است که در چند نمونه معاصر با آنها مواجه شدهایم. بهواقع هیچ معیار مشخصی وجود ندارد. و در اینباره مثال میزند: «چنانچه با اشتیاق و ذوق و شوق فراوان به میان مردم فلسطین بروید و مثلا از اقدامات نهضت جهانی بایکوت سخن بگویید، آنها با دلمردگی و بهت به شما نگاه میکنند و حق دارند به شما چنین نگاهی کنند. فلسطینیان هنوز هم که هنوز است به آب و کشت و زرع خود دسترسی ندارند و درمعرض خطر اخراج از زمینهای پدریشان قرار دارند.»
بارات: نظرتان درمورد اقداماتی نظیر تحریم آکادمیک اسرائیل چیست؟ این اقدام چه اهمیتی دارد؟
چامسکی: در کل طرح حسابشدهای نیست و باعث میشـود ذهـن افـکـار عمومی از فجایع و جنایات اسرائیل و حمایتهای آمریکا از این جنایات منحرف و بر مسائلی نظیر آزادیهای علمی و دانشگاهی معطوف شود.
پاپه: در این بخش با نوام مخالفم، این اقدام انجمن مطالعات آمریکا را آنقدرها که نوام مضر میداند مضر نمیدانم، زیرا دانشگاهیان اسرائیلی همین الان هم آنقدر در افکار و عقاید متعصبانه خود غرقند که امکان ندارد از اینکه هستند سرسختتر و متعصبتر بشوند. این اقدام میتواند صهیونیستهای لیبرالی که در جامعه اسرائیل حضور دارند، نگران کند؛ چراکه یادآور میشود انسانهای فرهیخته و نخبه تصویر دموکراتیکی که از اسرائیل بهعنوان جامعهای دموکراتیک ساخته شده است، زیر سوال میبرند. و این افراد کسانی هستند که جامعه علمی و دانشگاهی اسرائیل دوست دارد جزئی از آنها باشد.
آینده
بارات: آیا وقوع بهار اسرائیلی محتمل است؟
چامسکی: ملیگرایی افراطی بهویژه در سالهای اخیر در اسرائیل بهشدت رشد داشته است.
رژیمصهیونیستی رویه بریدن از جهان خارج و بیاهمیتی به افکار عمومی جهان را درپیش گرفته است.
در نگاه اسرائیلیها همه جز خودشان مقصرند و هیچ گناه و جنایتی دامن آنها را نیالوده است. مثلا در جریان عملیات وحشیانه سرب داغ به نوار غزه اسرائیلیها هر وقت بمبی در غزه میافتاد از شور و شادی فریاد سر میدادند و متاسفانه بخش عمدهای از جمعیت اسرائیل چنین هستند. البته گرایشها و تمایلات دیگری هم وجود دارد، اما بسیار محدودند.
پاپه: بروز تحولات اخیر نمایان میکند درخصوص اسرائیل نباید به راهبرد تغییر از درون دل ببندیم.
در اسرائیل با تعریف نژادپرستانهای که از صهیونیسم ارائه شده است دیگر برای کسانی که نظرات جهانگرایانه دارند، جایی وجود ندارد.
از بین رفتن خطسبز بعد از 45 سال باعث شده است وجه تمایز میان اینجا و آنجا از بین برود. مهمترین نشانه این امر که اخیرا بروز کرده است تلاش مذبوحانه اسرائیل برای اضافه کردن منطقه C به اراضی اشغالی است.
این اقدامات بیش از هرچیز سیاستهای پاکسازی نژادی و اشغالگری رژیمصهیونیستی را نمایان میسازد.
بارات: حیدر عید یک استاد دانشگاه بنام در نوار غزه باور دارد تنها راه موجود برای برونرفت از این مخمصه عدم مشارکت در نظام سیاسی فعلی فلسطین است؛ چراکه هیچگونه امکان تغییر و تحول در این نظام بسته وجود ندارد. این استاد فلسطینی معتقد است فلسطینیان باید یک نظام سیاسی جدید و مستقل بنا کنند. آیا شما با این سیاست عدم مشارکت موافقید؟
چامسکی: درون همین چهارچوب موجود در دولت فلسطینی هم فرصت بسیار بینظیری وجود دارد که در اختیار مردم غزه نیست. به نظر من این مفاهیم و اظهارات چندان منطقی و پخته به نظر نمیرسد.
پاپه: از آنجا که بسیاری از فلسطینیان در هر نقطهای از عالم از دولت فعلی ناامید شدهاند، لازم است بسیار محتاط باشیم و بگوییم درحال بازنگری و تفکر مجددیم تا از روابط میان یهودیان و اعراب ساکن در رود اردن و مدیترانه صورتبندی دوبارهای ارائه دهیم. اما این کار نباید در مقابله با ساختارهای موجود فلسطینی صورت بگیرد، بلکه در تعامل با آنها امکانپذیر است. چنانچه ساختارهای دولت فعلی با حقایق سیاسی جدید منطبق نباشد خودبهخود حذف خواهد شد و هیچ نیازی نیست از قبل اعلام کنیم.
بارات: پروفسور پاپه از نظر شما واقعیت جدی شامل تنها یک رژیم است که بهعنوان یک هویت و نظام سیاسی بر فلسطین و یهودیان اسرائیلی حکمرانی کند. پروفسور چامسکی، شما همواره طرفدار دولت مشترک بودهاید و حامی دولت واحد دوملیتی هستید.
آیا لازم است در این مرحله بهواسطه اجماعی که درباره تاسیس دو دولت وجود دارد راهحل تاسیس آن را تایید کنیم تا درنهایت از دل آن بتوانیم به ایجاد یک دولت دست یابیم؟
چامسکی: راهحل تاسیس دو دولت از اساس راهحل فاسد و پوسیدهای است اما حمایت و اجماع بیدریغ جامعه جهانی را با خود بههمراه دارد. با وجود این، اسرائیل و آمریکا 35سال است که مانع تحقق همین راهحل فاسد و ظالمانه نیز شدهاند.
بااینحال تنها جایگزینی که برای پروژه اسرائیل بزرگ میتوانم تصور کنم همین است. حالا اگر راهحل تاسیس دو دولت بهرغم تمام فسادی که در آن وجود دارد، اجرایی شود، به باور من مرزهای دو کشور بهراحتی بهمرور زمان از میان میرود. آنچه الان در ذهن دارم شکلگیری نوعی جامعه فدرالی درهمتنیده است.
به نظر من این تنها راهحل موجود است. نظریهپردازان و متفکران جهانی بهگونهای درباره فلسطین و اسرائیل سخن میگویند، گویی دعوا بر سر راهحل تاسیس یک دولت یا دو دولت است. اما منازعه فعلی بر سر این است فلسطین یا باید با پروژه اسرائیل بزرگ مواجه شود یا راهحل تاسیس دو دولت را بپذیرد. البته با موردتوجه قرار دادن این نکته که در اسرائیل بزرگ فلسطینی وجود نخواهد داشت. راهحل تاسیس دو دولت بهرغم تمام فسادی که در آن وجود دارد، بین بد و بدتر است.
پاپه: بهرغم تمام حمایتهای جهانی که درخصوص تاسیس دو دولت مجزا و مستقل از هم مشاهده میشود، آنچه درنهایت رخ خواهد داد با پروژه اسرائیل بزرگ تفاوت معناداری نخواهد داشت.
به هیچوجه نباید به تفسیر و روایتی که اسرائیلیها از راهحل تاسیس دو دولت دارند، تن داد. هدف حمایت رژیمصهیونیستی از راهحل تاسیس دو دولت صلح و سازش با فلسطینیان نیست بلکه تنها انگیزهشان اشغال حداکثری سرزمینهای فلسطین است، بهگونهای که کمترین میزان فلسطینی در آن حضور داشته باشد.
حمایت از راهحل تاسیس یک دولت واحد نوعی از فعالیت سیاسی است که حامی ارتقای این سرزمین بهعنوان سرزمینی یکپارچه است و مردم این سرزمین ملتی واحد تلقی میشوند.
دربرابر اسرائیل بزرگ ناچاریم براساس حقوق مدنی و انسانی پویشهای عظیم تغییر رژیم راه بیندازیم و امیدوار باشیم این پویش برای نیل به هدف از حمایتهای منطقهای و جهانی بهره ببرد تا درنهایت به بلوغ برسد.
مذاکرات جدید و مذاکرات قدیم
پاپه در تکملهای که برای کتاب درباره فلسطین مینویسد با برشمردن 4 مشکل معتقد است امروزه در میان اردوگاه کنشگران صلح و عدالت در فلسطین بهطور فزایندهای تناقضات متعددی پدیدار شده است.
اولین مشکل درباره فلسطین شکاف عمیق میان افکار عمومی جهان از یکسو و حمایتهای نخبگان سیاسی و اقتصادی غرب از دولت یهودی است. این امر باعث میشود اسرائیل در عمل بیوقفه و بدون مزاحمت به سیاستهای چپاولگرانه خود ادامه دهد.
دومین مشکل شکافی است که میان دو تصویر وجود دارد. میان تصویر بسیار سیاهی که از اسرائیل در جهان ترسیم شده، با تصویر بسیار درخشانی که دولت یهودی در چشم جامعه خود ترسیم کرده است.
سومین مشکل آن است که بسیاری بهطور مشخص سیاستهای خاص اسرائیل را به شدیدترین وجه ممکن محکوم و از آنها انتقاد میکنند اما به خود زحمت نمیدهند رژیم اسرائیل و ایدئولوژی آن را به باد انتقاد بگیرند و هیچ تظاهرات اعتراضآمیزی علیه صهیونیسم در جهان صورت نمیپذیرد، زیرا حتی پارلمان اتحادیه اروپا برگزاری چنین تظاهرات اعتراضآمیزی را اقدام یهودیستیزانه قلمداد میکند.
آخرین مشکل آن است که قضیه فلسطین از ابتدا تا امروز همان حکایت ساده مستعمرهسازی و چپاول است اما جهان این داستان بسیار ساده را داستانی چندلایه و بسیار پیچیده معنی میکند. این پیچیدگیها در دورهای بهشدت باعث فرسایش رابطه جنبش همبستگی با مردم فلسطین شد.
پاپه با گفتن این نکته که گفتمان مسلط حاکم از آنجهت مقبول همگان است که خواستار هیچ تغییر شگرف و بنیادین در سیاستهای عملی درحال اجرا نیست. پیشنهاد میدهد گفتمان مسلط با بهکارگیری روایتهای مناسب تاریخی به چالش کشیده شود.
پاپه در همین رابطه پیشنهاد میدهد که گفتوگوهای این کتاب درنهایت به خلق فرهنگنامه نظری و تخصصی فلسطین تبدیل شود. این تاریخنگار اسرائیلی برای این فرهنگنامه عنوان«گفتمان صلح» را برمیگزیند.
ایلان پاپه معتقد است این جنبش جدید براساس الگوی جنبش وحدت ضد آپارتاید طرحریزی شده است. استیلای این امر درخلال پاگرفتن جنبش بایکوت، تحریم و عدم سرمایهگذاری» بهعنوان محوریترین تاکتیک جامعه دانشگاهی در هفته ضد آپارتاید اسرائیل کاملا روشن شد، بهگونهای که تمام دانشجویان فعالی که دغدغه فلسطین دارند بهراحتی از واژه آپارتاید استفاده میکنند. الگوی جدید بهدرستی بر رابطه میان ایدئولوژی و مواضع و سیاستهای فعلی اسرائیل درخصوص بافت جمعیتی و نژاد تاکید میکند و آن را مهمترین و بزرگترین مانع درمقابل برقراری صلح و آشتی میان اسرائیل و فلسطین میداند.
جنبش جدید بر راهحل تشکیل دولت فلسطینی اصرار میورزد و بر آن است تا با هدف قرار دادن ایدئولوژی اسرائیل از فلسطین استعمارزدایی کند. از این منظر امتناع اسرائیل از بازگشت آوارگان و راندهشدگان فلسطینی به سرزمین مادریشان اقدامی به کل نژادپرستانه است.
ایلان پاپه مدخلهای الگوی جدید برای مذاکرات را به سه حوزه موقت و مستقل از هم تقسیمبندی میکند.
حوزه اول به نگرش و منظرگاه سایر فعالان سیاسی میپردازد و از دیدگاه آنها به بررسی مفهوم و تعریف صهیونیسم و اقداماتی میپردازد که اسرائیل در گذشته مرتکب شده است. حوزه دوم تعریف جدیدی از صهیونیسم ارائه میدهد و براساس آن اسرائیل جدید را بهعنوان دولتی آپارتاید تعریف میکند.
حوزه سوم نگاهی به آینده دارد. در این بخش مفاهیمی همچون استعمارزدایی از فلسطین و تغییر رژیم مذاکرات صلح بررسی و کنار گذاشته میشود و جای آن را راهحل تشکیل یک دولت میگیرد.
گفتمان جدید: گذشته
نهضت صهیونیستی از 1882 بارها از لغات استعمار کردن و استعمار شدن استفاده کرده است. در آن مقطع زمانی مستعمرهسازی و استعمار مفاهیم افتخارآمیزی بود. بهواسطه تبعات و عوارض جنگجهانی دوم استعمارگرایی به سیاستهایی از سوی دولتهای اروپایی اطلاق میشد که بار منفی بسیار داشت. پس از آن صهیونیستها بر آن شدند تا آنجا که میتوانند این اصطلاحات را از مخزن دایره واژگانی عبری بزدایند. بهرغم تلاشهای وافری که صهیونیستها انجام دادند تا ثابت کنند صهیونیسم بخشی از جریان استعماری حاکم بر جهان نیست، هیچ مفری برای تفسیر و فهم لغات یادشده که دقیقا ناظر بر استعمارگرایی است، نماند. «ساکن کردن» و «اسکان دادن» در فرهنگنامه سیاسی و علمی قرن بیستم و بیستویکم کاملا بر اقدامی استعماری دلالت دارد.
دانشگاهیان اسرائیلی به نظریه «پیچیدگی سیاستهای اسرائیل» چنگ میزنند تا از مقایسه اجتنابناپذیری که میان اسرائیل و آفریقای جنوبی در اذهان متبادر میشود، جلوگیری کنند. تحلیل این ماجرا اما پیچیده نیست و کاملا شفاف است.
اسرائیل میخواهد فلسطینیان را در منطقه کرانهباختری به ۱۲ بخش مختلف و محصور تقسیم کند، میان نوار غزه نیز یک محله یهودینشین بسیار گسترده وجود داشته باشد، هیچ راه ارتباطی میان نوار غزه و کرانهباختری وجود نداشته باشد و یک شهرداری کوچک مستقر در رامالله بهعنوان محل تشکیل دولت فلسطینی این دو منطقه را اداره کند، اگر به فرض درنهایت همگان بر راهحل تشکیل دولت به اتفاقنظر برسند دولت فلسطین باید براساس الگویی که شرح آن رفت، شکل بگیرد.
حالحاضر: حکومت آپارتاید اسرائیل
بررسی تطبیقی رژیمصهیونیستی با دولت آپارتاید آفریقای جنوبی چشمانداز جدیدی را ایجاد کرده که به نحوی بسیار بنیادین و چشمگیر با فلسفه وجودی فرآیند صلح در تضاد است. بسیاری از سفیدپوستان آفریقای جنوبی هنگامی که دولت متبوعشان سقوط کرد همچنان نژادپرست بودند؛ این بدان معناست که تغییرات ایجادشده در دولت آپارتاید آفریقای جنوبی از اینجهت روی نداد که مردم داخل کشور متحول شده بودند بلکه مبارزات گسترده کنگره ملی آفریقا و فشارهای بینالمللی آنها را وادار کرد تغییر کنند. بر همین مبنا تغییرات موردنظر از درون اسرائیل بهخودیخود روی نمیدهد.
جنبش «بایکوت تحریم و عدم سرمایهگذاری» براساس همین متولد شد عدم حضور موسسات و سازمانهای نیرومند فلسطینی باعث شده است این فعالیتها و اقدامات به اجبار در خلأ رهبری ادامه یابد، بااینحال این اشکالات و نقایص در مقایسه با موفقیت بسیار چشمگیری که باعث شد بحران را درمعرض توجه شدید افکار عمومی جهان قرار دهد، بسیار ناچیز است.
پذیرش چنین تاکتیکی در داخل خود اسرائیل نیز به تشکیل کمیته «بایکوت از درون» منجر شده است که بسیاری از اعضای آن را دانشمندان اسرائیل تشکیل میدهند و تعداد بسیار زیادی عضو دارد.
حالحاضر: پاکسازی نژادی و جبران مافات
اگر قرار بود یهودیان عرب در تحقق رویای صهیونیستها شریک باشند باید تمام علائم و نشانههای عربی آنها از بین میرفت، به این ترتیب عربهای یهودی که میتوانستند پل بسیار مستحکمی برای آشتی و سالم باشند به بزرگترین مانع در راه رسیدن به صلح تبدیل شدند. اسرائیلیها به این نتیجه رسیدند که چنانچه نمیتوانند کسی را اخراج و تبعید کنند باید کاری کنند که آن فرد اجازه هیچگونه فعالیتی نداشته باشد. تبعید فلسطین آن بهعنوان مهمترین و محوریترین سیاست اسرائیل در ۱۹۴۸ همچنان به قوت خود باقی است.
نظامی کردن جامعه اسرائیل باعث شده همه فلسطینیان هدف نظامی تعریف شوند. در تمام اسناد نظامی اسرائیل مناطق غیرنظامی و مردم عادی کوچه و بازار همگی اهداف نظامی تعریف شدهاند. این امر یکی از اصلیترین دلایلی است که پاکسازی نژادی را به یک ایدئولوژی تبدیل میکند.
گفتمان صلح و سازش قدیمی تمام این اصول بدیهی و انسانی را بهکلی نادیده میگیرد و حتی به خود زحمت نمیدهد برای احیای این حقوق مبارزه کند. در گفتمان جدید فعالان سیاسی توقف کامل پاکسازی نژادی مهمترین پیششرط برای برقراری مذاکرات صلح است. معرفی اسرائیل بهعنوان یک استعمارگر، بررسی و تحلیل اسرائیل در گفتمان رژیم آپارتاید و درک این نکته که پاکسازی نژادی تا چه اندازه در مغز استخوان جامعه یهودی نفوذ کرده، سه مفهوم بسیار کلیدی و مهم در فرهنگنامه جدید مبارزه با اسرائیل است و بر آینده این روند در قالب استعمارزدایی، تغییر رژیم و راهحل تشکیل یک دولت تأثیر میگذارد.
آینده استعمارزدایی و تغییر رژیم
اسرائیل همواره از رهگذر مذاکرات صلح برای تصرف بیشتر اراضی فلسطین استفاده کرده است، از این منظر بازگشت به وضعیت اولیه راهحلی اساسی است. نکتهای که بسیار آزاردهنده و غیرسازنده است وجود نگرشی است که در آن هر دوطرف مناقشه بهطور یکسان مقصر و گناهکار دیده شوند. این رویکرد بیشتر بر تایید اسرائیل و برای خوشامد آنها طراحی شده است. مطابق آن فلسطینیان باید هر آنچه اسرائیل تمایل دارد به آنها مرحمت کند بیچون و چرا بپذیرند. مسلما چنین رویکردی هیچ ربطی به پروژه برقراری صلح و سازش نداشته و ندارد.
نمیتوان تمام بیعدالتیهای گذشته را اصلاح کرد اما میتوان از ادامه این ستمکاریها جلوگیری کرد. براساس همین، عبارت تغییر رژیم در فضای گفتمانی جدید متولد شده و معنا مییابد. فصلی جدید برای رسیدن به راهحلی قطعی آغاز شده است. ابتداییترین رویداد چنین فصلی نیز بهتازگی به چنگ آمده و عبارت است از بازمفهومسازی اسرائیل و فلسطین در قالب کشوری واحد، به این ترتیب فلسطین نخستینبار بهطور مستقل یک کشور نامیده شده و دیگر در کنار «موجودیتی ژئوپلیتیک» به نام اسرائیل و اراضی اشغالی تعریف نمیشود.
در این رابطه بیشتر بخوانید:
فلسطین مساله ۸ میلیارد انسان است (لینک)
10 دروغی که صهیونیستها به شما میگوینددرباره بزرگترین غارت تاریخ (لینک)
ظرفیت مبارزاتی پرشمار نیمهفعال داریم (لینک)