متن پیش رو لزوما مورد تایید «فرهیختگان» نیست، غرض از انتشار مطلب زیر باز شدن باب گفتوگو و تخاطب در فضای یک رسانه دانشگاهی است، از اینرو از طرفهای مقابل بحث ازجمله جناب جعفریان و جناب منصوری خواستاریم نقطهنظرهای انتقادی خود نسبت به این مطلب را جهت انتشار در اختیار روزنامه قرار دهند.
محمد جمالی: پیش از هر چیز تاکید میکنم که ادعای آقایان جعفریان و منصوری درمورد تعویق جلسه رونمایی نوشتههای منصوری در دانشگاه صنعتیشریف که میخواهند آن را به هر نحوی که شده به گلشنی بچسبانند و از آب گلآلود ماهی بگیرند ناصواب است. من قصد ورود به این موضوع را نداشتم تا اینکه دیدم این حدس غلط دستاویزی برای توهین و هتاکی به ساحت علم و عالمان این کشور شده است، لذا این یادداشت را برای روشن شدن افکار نگاشتم.
جلسه رونمایی برای بررسی دقیقتر کتاب منصوری پس از درخواست جمعی از اساتید دانشگاههای تهران مبنیبر دارا نبودن استانداردهای لازم علمی بهتعویق افتاد و متاسفانه شاهدیم بهجای آنکه منصوری و هممشربانشان به روش علمی احترام بگذارند، قلدرمآبانه با ایجاد یک فضای رسانهای مسموم میخواهند در مسیر آکادمیک خدشه وارد کنند. من از آقایان جلیلی و طباطبایی استدعا دارم که گوش به جنجالها ندهند و بگذارید مسیر آکادمیک بررسی کتاب منصوری همچون مسیر سایر کتابهایی که در دانشگاه شریف بهعنوان دانشگاه برتر ملی مسیر مجوز رونمایی را طی میکنند، طی شود تا این قلدران رسانهای بدانند روش آنها تاریخ مصرفش گذشته است.
من مطمئنم تا زمانی که هوچیگران رسانهای با قلدرمآبی در عرصه علم یکهتازی میکنند، علم در این مرزوبوم به مفهوم واقعی خود پیشرفت نخواهد کرد؛ قلدرانی که ظهور و بروز آنها نه متاخر، بلکه پیشینهای به اندازه تاریخ علم در این سرزمین دارد. زمانی بود که ابنسینا بهوسیله همین افراد متهم به کفر و زندقه شد، تا امروز که یکی از بزرگترین عالمان علم مدرن و اصلیترین نظریهپردازان تعامل علم و دین در سطح جهان متهم به مخالفت با علم یا متهم به استفاده از دین برای سرکوب علم میشود. این ماجرا اگرچه به طرق مختلف در تاریخ تکرار شده، ولی سناریوی یکسانی داشته، اما شناخت آن سهل و ممتنع است. افرادی به اینگونه اتهامها مبادرت میورزند که خود هیچورودی به آن حوزه تخصصی ندارند، بهجای استدلال، برهان و دلیل به اتهامزنی میپردازند. آنها یارای هیچگونه مناظره علمی و بحث را ندارند و از آن فراریاند؛ وقایع را وارونه جلوه میدهند و اولویت ارزشها را طوری وارونه جلوه میدهند که هر خواننده ناآگاهی حق را بهجانب آنها دهد. نمونههایی از این نوشتهها را میتوانید در اینجا بخوانید. [1و2]
وقتی نوشتههایشان را مرور میکنید یا پای صحبتهایشان مینشینید، هیچ ساختار علمیای را رعایت نمیکنند، نه ارجاعی میدهند و نه برهانی میآورند، صرفا برخی حدس و گمانها را آنچنان ماهرانه و حقبهجانب در رسانههای غیرتخصصی میآورند که مخاطب غیرمتخصص حق را به آنان بدهد. داشتم تراوشهای ذهنیژرا میخواندم، بار اول نیست که اینگونه مینویسد، وقتی علم که در یک کشور بیصاحب باشد و عالمان آن جامعه خانهنشین شوند و هوچیگران قلدرمآب غیرمتخصص بر مسند سیاستگذاری علم و دانش بنشینند، جز این هم نمیتوان انتظار داشت.
آقای رسول جعفریان! روزی قلم بهدست میگیرید و گذشته تمدنی ما را میزنید! که هیچمتخصص منصفی در دنیا روی آن شک ندارد.(پاسخ شما در اینجا داده شده است [3]). روزی دستاوردهای عمیق طب بومی را زیرسوال میبرید و آن را شبهعلم میخوانید. (که من پاسخ شما را در اینجا [4] دادهام)؛ روزی عالمان این کشور را بهتمسخر میگیرید. (همچنین پاسخ آن را در اینجا [5] دادهام). آقای رسول جعفریان! واقعا بهدنبال چه هستید؟ شما و دوست صمیمیتان منصوری در این سالها پروژههای یکسانی را با هم کلید زدهاید و گفتمان و روش مشابهتان تکمیلکننده یک پازل بوده، تعامل این رفیقتان با رژیمصهیونیستی در مرکز سزامی، لکه ننگی برای گفتمان و دیپلماسی علمی این کشور بوده است. حق بدهید که به شما نیز مشکوک شوم؛ چراکه درست است تحصیلات شما در علم مدرن در حد دبیرستان است، ولی با آنهمه روشنگری نمیتوانم بپذیرم هنوز متوجه ماجرا نشده باشید!
در این تراوشهای ذهنی جعفریان که بهحمایت از هتاکی و فحاشی منصوری به یکی از عالمان برجسته بینالمللی نوشته شده، 46 مرتبه واژه «علم» بهکار برده شده که منظور همان science یا با اغماض علم تجربی مدرن است، دقیقا تخصص نویسنده چیست؟ تاریخ صدر اسلام. آیا جعفریان میداند کار علمی بهمعنای علم تجربی چیست؟ چه چیزی علم است و چه چیزی غیرعلم یا شبهعلم؟ اصلا میداند فلسفه علم به چه معناست و جایگاه آن چیست و جامعه علمی آن کدامند؟ متخصصان آن چه کسانی هستند و مدعیان آن چه افرادی؟ چرا عالمان این سرزمین سکوت کردهاند تا افراد غیرمتخصص با لباس دین تیشه بر ریشه علم این کشور بزنند؟ آیا ما وارث بزرگمردیها و تلاشهای عالمان گذشته نیستیم که با خون جگر خوردن در مقابل غربزدگی و تحجر ایستادند، تا معنای کار اصیل علمی به ما منتقل شود، چرا سکوت کردهاید تا هر فرد تازهبهدوران رسیدهای با پشتوانه مسئولیتهای حکومتی و لباس دین اینچنین با معنای علم و کار علمی بازی کند و همهچیز را بهتمسخر گیرد؟ این رفتار جعفریان که مرا یاد حکومت کلیسا در قرون وسطا میاندازد، بدونشک ضرباتی جدی به پیکره دین و برداشت اشتباه از تعامل سازنده علم و دین خواهد زد.
در این تراوشهای ذهنی مطالبی وارونه جلوه داده شدهاند که لازم است برای جویندگان حقیقت روشن شوند. جعفریان در حمایت از هتاکیهای منصوری گفته است:
«...دکتر منصوری از معدود افرادی است که سالهاست تلاش میکند بینش علمی، دقیق و واقعبینانه از وضع اسفبار و پریشان دانشگاه و علم در ایران ارائه داده و راه درست را در اصلاح آن نشان دهد.»
اولا جعفریان بهعنوان یک شخص عامی در «علم» و «سیاستگذاری علم» در مقامی نیست که بتواند درمورد مکتوبات منصوری در حوزه علم و تفکر علمی نظر دهد! ثانیا تا آنجا که میدانیم مکتوبات منصوری صرفا مصرف داخلی دارند، بخشی از نگرش پوزیتیویستی او به علم دهههاست در سطح جهان کنار گذاشته شده است، بخش دیگری که مربوط تصورات شخصی او در فلسفه علم است هم تاکنون در هیچ جامعه علمی مورد نقد و بررسی و داوری قرار نگرفته است و طبق معیارهای خود او درمورد علم -که علم آن چیزی است که مورد توافق جامعه علمی باشد- فاقد ارزش علمی است و طبق معیارهای بینالمللی علمی هم استانداردهای لازم حتی برای داوری شدن (مثل ارجاعات مناسب، فهم درست از شاخههای مختلف علم مدرن و...) را ندارد.
فرمودهاند که منصوری راه درست اصلاح علم در این کشور را میداند. ایشان بهاندازه کافی مسئولیتهای اجرایی برای سیاستگذاریهای علمی در این کشور داشته و هر راهکاری بلد بوده با حمایت غرب در این کشور پیاده کردند و وضعیت اسفبار علم امروز ناشی از سیاستهای ایشان در دوره معاونت وزارت عتف، انجمن فیزیک ایران، مجلات متعدد و تبلیغات رسانهای ایشان است... جعفریان اگرچه تلاش میکند با مظلومنمایی، واقعیت را وارونه جلوه دهد ولی نسل امروز بیدار شده است، امروز جعفریان و منصوری و حامیانشان باید پاسخ دهند چرا چنین بلای خانمانسوزی بر سر علموصنعت این کشور آوردند، درحالیکه هیچگونه تخصصی در این امور نداشتند... مقالهمحوری افراطی در راستای رفع نیازهای غرب بدونتوجه به نیازهای جامعه اسلامی، حمایت بیدریغ از حوزههای غیرمرتبط با نیازهای بومی و تضعیف جایگاه خودباوری و تضعیف حوزههای مهم و اساسی علمی که در مرزهای دانش حرفی برای گفتن داشته باشد و بتواند ما را در سطح جهان در علم مدرن با رویکردی برآمده از فرهنگ خودمان مطرح کند. از تلاشهای شبانهروزی منصوری (و در سالهای اخیر جعفریان) این بوده است که برای هرکدام دهها مثال وجود دارد.
جعفریان از درک غلط ما از علم در دانشگاهها سخن میگوید و صحبت از ابتذال علمی میکند. یاللعجب! دوباره میپرسم آقای جعفریان، تخصص شما چیست که صحبت از درک غلط از «علم» میکنید؟ آیا وضعیت اسفبار علمی و پژوهشی امروز ما که کارعلمی در آن، نوشتن مقالات با معیارهای خاصی معنا میشود و استادان برای امرار معاش زندگیشان مجبور شدهاند به آن تن در دهند، و غالب این مقالات هیچ فایدهای نه برای کشور ما و نه برای حرکت چرخ علم در سطح جهان ندارد، نتیجه سیاستهای منصوری نبوده است؟ آیا این ابتذال علمی که روبهروی دانشگاه جعفریان دکان مقالهفروشی باز شده است نتیجه حمایتها و منافع امثال رسول جعفریان از سیاستهای استعماری پیادهشده توسط آقای منصوری و دوستانشان نیست؟
چه شده است افرادی که همیشه غالب پستها و سیاستگذاریها در دستشان بوده و در دولت سازندگی، اصلاحات، اصولگرا همیشه بر مسند قدرت در دانشگاهها بودهاند و هستند، امروز داد مظلومیت سرمیدهند و صحبت از ابتذال علمی میکنند. جعفریان بهتر است از پستهای اجرایی کمی فاصله بگیرد و به مطالعه برخی کتب ابتدایی در علم مدرن و حتی فلسفه علم بپردازد تا دچار چنین مغالطات فاحشی نشود.
جعفریان نوشته است: «... هنوز هم کسانی هستند که در مواجهه با کتابهایی که در دفاع از علم و پیشرفت آن نوشته میشود، به اسم ارزشهای اسلامی و انقلابی مقابله میکنند، و داستان تقابل علم و دین را در اذهان زنده نگه میدارند.» یا «کتابی که دفاع از علم است.»
ظاهرا ایشان حتی کتاب چند جلدی اخیر منصوری را ورق هم نزده است، چگونه کتابی مملو از توهین به علم و پیشرفت، مملو از القای خودکمبینی و مملو از القای عدم پیشرفت در این کشور (بهخصوص در حوزههایی که با معیارهای کیلویی مقالهدهی ناسازگار است)، کتابی در حمایت از علم و پیشرفت نامیده میشود؟ این صحبتها مصداق بارز مالهکشی است که عمر آن به سر رسیده است. درحالیکه تمامی اسناد حاکی از رشد فناوری هستهای در این کشور به دست متخصصان و جوانان بود، افرادی نامه نوشتند که ما فناوری هستهای نداریم و گفتند اگر داریم چرا مقاله نداریم یا بعد از آن گفتند فناوری کوانتومی نداریم چون در آن مقاله ندادهایم، درحالیکه نشان داده شد، داریم. امروز به جای معذرتخواهی از مردم، ادعای حمایت از پیشرفت علمی دارند. افرادی که نخواستند بفهمند مقاله دادن در حوزههای مربوط به فناوریهای دفاعی و بومی، و در بسیاری از حوزههای دیگر خندهدار است... واضح است که در جا انداختن این فرهنگ استعماری اهداف دیگری پنهان بوده است. جعفریان صحبت از تقابل علم و دین میکند. چه کسی بیشتر از ایشان و دکتر منصوری علیه تعامل سازنده علم و دین قلمفرسایی کرده است؟ چه کسی منکر این تعامل سازنده است؟ چه کسی علم را نفهمیده و آن را مستقل از متافیزیکش مطرح کرد و دستاوردهای مبرهن فلسفه علمی را به تمسخر گرفت؟ عجیب نیست که این افراد، فردی را که در سطح جهان بهعنوان یکی از معتبرترین محققان برجسته در حوزه تعامل علم و دین شناخته میشود و صاحب نظریات جدی در حوزه علم دینی است بدون آنکه از علمیت علم مدرن بکاهد یا بخواهد محدودیتی متجددانه بر دین وارد کند، محکوم به ترویج تقابل علم و دین میکنند. به کجا چنین شتابان آقای جعفریان؟
جعفریان به تمسخر گفته است: «مگر کسی دستتان را بسته است که کتاب و مقاله بنویسید؟» دنیا وارونه شده است... آن افرادی که به جای نوشتن مقالات و کتب معتبر دارای استانداردهای علمی به هوچیگری رسانهای دست زدهاند، شما هستید. آقای جعفریان، آیا شما یک مقاله معتبر علمی در این حوزهها دارید که در جامعه علمی مورد ارزیابی قرار گرفته باشد یا همه نوشتههایتان در جراید و روزنامههاست. آقای منصوری چطور؟ آیا اینها مصداق فعالیتهای شبهعلمی و ضدعلمی نیست که ظاهری علمی به خود میگیرد، درحالیکه از علم و کار علمی فرسنگها فاصله دارد؟ جسارت و اهانت شما به فردی است که برعکس، کتب متعدد بینالمللی و مقالات گسترده جهانی در این حوزهها دارد و در سطح جامعه علمی جهانی شناختهشده و معتبر است. مخاطبتان را چه فرض کردهاید؟
جعفریان وارونگی را به نهایت میرساند و میگوید: «درحالحاضر، تمام مراکز علمی و تحقیقاتی دولتی در اختیار شماست، بسیار خوب، از همان امکانات برای پاسخگویی استفاده کنید، چرا از کار علمی دیگران جلوگیری میکنید؟» فکر میکنم اینجا جعفریان از افعال معکوس استفاده کرده است و بهعنوان طنز از ایشان میپذیریم... سوال اینجاست آقای جعفریان! وقتی تمام امکانات و مراکز و افراد دولتی و دانشگاهی در اختیار افکار منحط و تاریخ گذشته امثال جناب منصوری است چرا اینقدر آزادگی ندارید که ببینید جمعی از استادان به برگزاری جلسه رونمایی در دانشگاه شریف نقد وارد کنند؟ در آن نقد چه آمده است که اینچنین هراسناک شدهاید، من که بارها شما و منصوری را به مناظره دعوت کردهام، چرا از مناظره هراس دارید؟ در آن نامه آمده است که بهتر نیست به جای رونمایی جلسه نقد و بررسی بگذارید؟ چرا از نقد میترسید و به تعویق افتادن یک جلسه برای ارزیابی دقیقتر آن کتاب، اینقدر شما را به وحشت انداخته است و به هتاکی رو آوردهاید...
پیشنهاد دادهاید که مرکزی علمی با مدیریت منصوری راه بیفتد. واقعا بس نیست؟ نتیجه فعالیتهای ایشان بر اینهمه مراکزی که تحت مدیریت او بودهاند چه بوده؟ دانشکده فیزیک شریف، دانشگاه کاشان، وزارت عتف و به تبع آن بسیاری از قوانین مبتذل فعلی، رصدخانه ملی، انجمن فیزیک ایران و... خجالت هم خوب چیزی است.
جناب آقای رسول جعفریان، گفتهاید باید به احترام امثال منصوری کلاه از سر برداشت. تفکرات امثال شماست که کلاههای زیادی از سر علم این کشور برداشته است، شما که کلاه ندارید ولی توصیه میکنم به احترام هممشربانتان عمامه از سر بردارید تا تراوشهای ذهنیتان به اسم دین تمام نشود، من متخصص تاریخ اسلام نیستم ولی همیشه فکر میکردم مکتوبات شما احتمالا در آن حوزه ارزشمند است ولی با توجه به سطح استدلالهای شما نگرانم که نکند نحوه اندیشیدن شما در آن حوزه نیز بدینگونه بوده باشد. امیدوارم آنجا متخصصانی باشند که نگذارند کارهای سطحی بهعنوان کارهای اصلی مطرح شود.
مراجع:
۱- وقت است: شرِّ محض و عالیجنابانِ قلدرسالار را برملا کنی، رضا منصوری، 27 فروردین 1401
۲- سرکوب علم به نام دین، رسول جعفریان، 28 فروردین 1401
۳- ماجرای غمانگیز علمزدگی؛ پاسخ به برخی شبهات رسول جعفریان درمورد علم دینی، شبهعلم، سکولاریسم و طب سنتی، مرتضی خطیرییانهسری؛ علوم انسانی اسلامی صدرا زمستان 1399-شماره 35
۴- برخی مخالفان طب سنتی بهدنبال چه هستند؟ محمد جمالی، 22 اردیبهشت 1399
۵- سخنی با رسول جعفریان/ علم عاری از متافیزیک نیست، محمد جمالی، 5 مرداد 1399.