عباس بنشاسته، خبرنگار گروه اندیشه: جایگاه قرآن و چگونگی مواجهه با آن یکی از مهمترین رهیافتها به دیدگاههای عالمان و دریافت اسلامشناسی آنان است. در روششناسیِ فهم اسلام، اهمیت و جایگاهی که عالمان به قرآن در مقایسه با دیگر منابع دینشناسی (عقل و سنت و اجماع) میدهند و در محتوای اسلامشناسی، تفسیر و برداشتهایی که از آیات دارند، واجد اهمیت است. این امر درمورد امام موسیصدر در جایگاه مجتهد اسلامشناس هم صادق است. اما به نظر میرسد که ایشان چندان بهدنبال بسط دیدگاههای تفسیری نیست. جملهای از ایشان نقل شده است که میگوید: «پس اگر شرط نخست در فهم و تفسیر قرآنکریم موردتوجه قرار گیرد، فهم و تفسیر قرآن منحصر به مفسران نخستین نخواهد بود، بلکه ما نیز این حق را داریم که قرآن را به یاری اطلاعات بیشتر و تجارب افزونتر در زمینههای مختلف، ژرفتر و با آگاهی روزآمدتری دریابیم.»
براساس همین شاید بتوان جوهر تفسیر قرآنی امام موسیصدر «تفسیر انسانی» یا «تفسیر زندگی» بدانیم. بررسی اجمالی مباحث تفسیر قرآن امام موسیصدر نشان میدهد که قالب بحثهای ایشان به نوعی اخلاقی تلقی میشود و مباحث تفسیر قرآن ایشان در حوزه اخلاق قرار میگیرد که از این مسیر جامعه، انسان و دولت اصلاح میشود. لذا شاید بتوان اصلاح انسان، جامعه و دولت در پرتو اخلاق را مهمترین نگرش تفسیری امام موسیصدر دانست.
درمورد تفسیر قرآن، تا الان دو کتاب مستقل تفسیری از امام موسیصدر چاپ شده است. یکی با عنوان «برای زندگی» و یکی نیز با نام «حدیث سحرگاهان». کتاب «برای زندگی» مجموعه تفسیر سورههای کوچک قرآن است که امام موسیصدر آن را در جمع اعضای جنبش امل ایراد کرده و حدیث سحرگاهان نیز مطالبی بوده که ایشان در سحرهای ماه مبارک در رادیو لبنان بیان کردهاند.
درمورد پروژه قرآنپژوهی امام موسیصدر سراغ شریف لکزایی عضو هیاتعلمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی رفتیم. لکزایی در سالهای گذشته در ماه مبارک رمضان شرحی بر دو کتاب «برای زندگی» و «حدیث سحرگاهان» امام موسیصدر داده است که فایلهای صوتی و مباحث مطرحشده توسط ایشان موجود است. در این مجال تلاش کردیم با پرسشهایی جدید، قرآنپژوهشی امام صدر را مورد بازخوانی قرار دهیم که در ادامه میخوانید.
پروژه امام موسیصدر در پژوهش قرآن چیست و قرآنپژوهی ایشان چه تفاوتی با خوانشهای معمول قرآن در آن دوره دارد؟
براساس مطالعاتی که داشتم به نظرم طرح اصلی امام موسیصدر در لبنان ارتقای جایگاه انسان و جامعه لبنانی به لحاظ مادی و معنوی است. این طرح بعد از مطالعه و تأمل فراوان ایشان درباره وضعیت جامعه لبنان بهتدریج پس از هجرت ایشان از ایران (1338 شمسی) به لبنان از شهر صور آغاز میشود و به تمام لبنان بهویژه جنوب لبنان سرایت میکند. سال اول حضور ایشان نیز گویا به مطالعه و بررسی و ارزیابی امکان و ظرفیت فعالیت ایشان در لبنان بازمیگردد. همچنین ایشان در جایی تصریح میکند که برای حل مسائل بانوان در لبنان یک سال مطالعه و بررسی کرده یا برای حل محرومیت از جامعه محروم لبنان بررسیهای زیادی انجام داده است. اوج طرح ایشان در پیدایش جنبش محرومان لبنان و تجمع 75 هزار نفری بعلبک (1974 میلادی) و صور اتفاق افتاد که در آن جمعیت دهها هزار نفری حضور داشتند. این تجمعات سپس سبب شکلگیری بخش نظامی جنبش محرومان لبنان با عنوان جنبش امل (افواج مقاومه البنانیه) در 31 آگوست 1975 میلادی میشود. هدف و خواسته اصلی این تجمعات نیز فشار به دولت لبنان برای ارتقای زندگی اجتماعی مردم و توجه به نیازهای ضروری و اولیه شهروندان لبنان و بهویژه توجه به جنوب لبنان بود که عقبماندگیهای تاریخی داشت و بهطور مداوم نیز از سوی رژیمصهیونیستی مورد تجاوز قرار میگرفت.
مطلب مهم درباره پشتیبانی نظری اقدامات مهم اجتماعی صدر در پیشبرد طرحش توجه و بهرهگیری از قرآن است. درواقع نگاه صدر به قرآن بهمنزله مهمترین پشتیبان نظری اقداماتش در لبنان است. برای صدر، قرآن برای زندگی و کتاب هدایت و تربیت است و انسان با تمسک به قرآن میتواند زندگی خود را سامان دهد. البته در این میان معیارهایی برای فهم قرآن از سوی ایشان طرح میشود که آیات قرآن را برای انسان معاصر معنادارتر میکند و به ارتباط وثیقتر انسان معاصر با قرآن منتهی میشود. البته صدر تأکید و تصریح میکند که در فهم و استنباط و تفسیر قرآن باید به اصطلاحات قرآن و زبان عربی پایبند باشیم و با ارجاع متشابهات به محکمات، بر کلمات قرآن معانی بیارتباط را حمل نکنیم.
مهمترین مطلب در تمایز خوانش صدر از قرآن با دیگر خوانشها از قرآن هم در این است که صدر فهم خود را معتبرتر و دقیقتر از خوانشهای پیشینیان و حتی همعصران خود از قرآن تلقی میکند. این خوانش که براساس اصطلاحات قرآنی و معیارهای زبان عربی اتفاق میافتد با فهم عقلی و فهم اجتماعی صدر در هم میآمیزد و تفسیر و خوانش صدر از قرآن را راهنمای مسلمان معاصر میکند. ازاینرو به تعبیر صدر فهم و تفسیر قرآن منحصر به مفسران نخستین نیست و انسان معاصر نیز حق دارد که قرآن را به یاری اطلاعات و تجارب بیشتر در زمینههای مختلف بهصورت ژرفتر و با آگاهی روزآمدتری دریابد.
از سویی این خوانش با نقد خوانشهای ناسازگار با فهم ژرف و روزآمد نیز همراه است و ایشان در موارد مختلف این نگاه انتقادی را بهصراحت مطرح کرده و تفسیر دیگر مفسران از برخی آیات را نمیپذیرد و نقد میکند. برای نمونه ایشان به فهم مساله انفاق و گستردگی آن توجه میدهد که مفسران قرآن از گذشته پاداش عمل انفاقکننده را به روز قیامت موکول کردهاند، درصورتیکه ایشان بر این نظر است که با عنایت به دانش و تجارب اجتماعی خود میتوانیم آیه را بهصورت دیگری نیز تفسیر کنیم که پاداش انفاقکننده در همین دنیا هم به انفاقکننده و هم به انفاقشونده هر دو میرسد. طبیعتا همانطور که گفته شد، این فهم و تفسیر جدید از دایره دلالت متعارف کلام بیرون نیست و با موضوعات دیگری از قرآن سازگار است. همچنین بحثهای دیگر ایشان در تفسیر آیات قرآن مانند بحث جهاد و مقاومت، نحوه تعامل انسان با هستی، و... دارد که به نوعی متفاوت از تفاسیر مفسران است. البته ایشان تصریح کرده است که میان قرآن و تفسیر باید تفاوت قائل شد. تفسیر کلام بشر است که در آن خطا راه دارد و محدود است اما قرآن کلام خداوند است که در آن خطا راه ندارد و نامحدود است.
آیا جامعه لبنان در نوع قرآنپژوهی امام موسیصدر مؤثر بوده است؟ یعنی ایشان در این جامعه، نیازهای خاصی را احساس میکرده که لازم بوده با رویکرد خاصی سراغ قرآن برود؟
رجوع به قرآن و تفسیر آیات و سور قصار قرآن توسط صدر مبتنیبر معضلات و مسائلی است که در جامعه لبنان وجود دارد و شهروندان این جامعه با آن مواجهه دارند. ایشان برای حل این مسائل به قرآن بهعنوان مهمترین متن میان مسلمانان رجوع میکند. برای مثال برای رفع محرومیت به آیات انفاق توجه میکند و تفسیری کاملا اجتماعی از این آیات ارائه میکند که میتواند به ارتقای وضعیت انسان لبنانی در سطوح مختلف اعم از فقر اقتصادی، تعلیم و تربیت، بهداشت و درمان، امنیت و... مساعدت نماید. درواقع هدف از انفاق و نتیجه انفاق نیز ایجاد جامعهای مبتنیبر احسان است که بتواند همبستگی جامعه را تقویت کند.
همچنین برای حل برخی معضلات اجتماعی مباحث اخلاقی مانند دروغ و غیبت و کفر و نفاق و حلال و حرام و... را مطرح میکند و این معضلات اخلاقی را سد راه پیشرفت جامعه تلقی میکند. در مرحلهای دیگر صدر به بازتعریف و خوانش اصول و ارکان مسلمانی مانند ایمان به غیب و داستان آفرینش انسان و مباحثی درباره رسالت الهی و معاد و برخی مناسک و عبادات مانند نماز و روزه و خمس و... میپردازد که فهم صحیح و مرتبط آنها با زندگی انسان میتواند در دیندارتر شدن جامعه و همبستگی آن کمک کند.
یک مساله دیگر برای رجوع ایشان به قرآن هم میتواند مهم باشد و آن نگاه مشترک شیعه و سنی به قرآن و عدم اختلاف جدی و مهم در این متن مقدس میان مسلمانان است. از نظر صدر، متنی درباره اهمیت قرآن در نزد مسلمانان وجود ندارد و رجوع به قرآن میتواند به همبستگی و ارتقای بیشتر اجتماعی این جامعه چندمذهبی یاری برساند. درواقع به تعبیر صدر قرآن مهمترین چیزی است که در زندگی مسلمانان وجود دارد و سبب جاودانگی اسلام است. ازاینرو بر اهتمام و توجه به قرآن و قرائت آن و تفکر در معانی آن و تفسیر قرآن تأکید شده است.
نقلهای بسیاری وجود دارد که امام موسیصدر در هر حادثه و واقعهای در میان مردم حضور داشت و در میان اهلسنت و شیعیان و... رفتوآمد میکرد و از نزدیک با آنها ارتباط داشت. آیا این رویه امام موسیصدر هم ناشی از نوع قرآنپژوهشی ایشان است یا این رویه بر برداشتهای قرآنی ایشان اثر داشته است یا ربط وثیقی بین این دو نمیتوان یافت؟
این موضوع بیتأثیر از فضای قرآنپژوهی ایشان نیست. ایشان بهدنبال بسط و گسترش سبک زندگی قرآنی است. صدر بهعنوان یک عالم و رهبر دینی از بالا به مردم نگاه نمیکرد. او منتظر نمیماند که مردم سراغش بروند بلکه به سبب رسالتی که برای خود قائل بود بهکرات به میان مردم میرفت و دردها و مشکلات آنان را میشنید و به نیازهای مادی و معنوی و پرسشهای آنان تا جایی که امکان داشت و میتوانست پاسخ میداد. در این میان البته شیعه و سنی یا مسیحی هم برایش فرقی نمیکرد؛ زیرا ایشان بهدنبال ارتقای انسان بود و دین باید بتواند به کاستن دردهای انسان معاصر کمک کند.
در نظر صدر سه هدف در مجموعه آیات قرآن مستتر است: یکی دعوت انسان به تدبر و تأمل در هستی و پدیدهها و شگفتیهای هستی؛ دوم هدف تربیتی و شناخت بیشتر خداوند و پیدایش آثار این شناخت در زندگی؛ و سوم اینکه هدف آیات قرار دادن راه و روش درست در برابر آدمی است که در پی علم و کشف حقایق است. صدر با ابتنای بر آیات قرآن در پی تحقق این سه هدف در سبک زندگی انسان لبنانی است. بنابراین در پی هر حادثهای در میان مردم حضور مییافت که بتواند به اهداف تربیتی و هدایتی موردنظر قرآن دست یابد. جز با حضور در میان مردم و ارتباط نزدیک و بیواسطه با آنان نمیتوان انسان را با سبک قرآنی و دینی تربیت و هدایت کرد.
افزونبر این صدر بر این نظر است که رهبر جامعه باید دردهای مردم و مشکلات مردم و رنجهای آنان را لمس کند. ایشان شخص پیامبر(ص) را مصداق چنین رهبری میداند که طبیعتا دیگر رهبران دینی و اجتماعی نیز باید به ایشان اقتدا کنند. ازاینرو توضیح میدهد که پیامبر رهبری بوده که به این واقعیتهای موجود در میان مردم آگاه بوده است.