علی صولتی، خبرنگار: در گزارشهای قبلی همین صفحه پیرامون بیمه و مصائب مردم در مواجهه با بیمهها گفتیم که حدود هشتدرصد از جمعیت کل کشور یا حدودا هفتمیلیون نفر فاقدپوشش هر نوع بیمهای هستند که قطعا درصورت وقوع شوک ناشی از حذف ارز ترجیحی و یارانهای دارو، بیشترین ضرر و زیان متوجه آنان خواهد بود که از هر نوع حمایتی دور ماندهاند و بیشترین ضربهها را متحمل میشوند. وزیر بهداشت اما بهتازگی تلویحا چنین آماری را تایید کرد و در ادامه گفت: «امسال حتما همه افراد فاقدپوشش بیمه باید تحتپوشش قرار گیرند.» محمدباقر قالیباف، رئیسمجلس هم درست روز پیش از آن تایید کرد که درحال حاضر ۶ میلیون نفر از افراد تحتپوشش هیچ بیمهای نیستند و تاکید کرد که مجلس منابعی در نظر گرفته تا همه آنها بدون اخذ هیچگونه وجهی بیمه شوند. این درحالی است که حسن روحانی، رئیس دولت دوازدهم در آخرین روزهای زمامداری دولت گفته بود که دولت وی همه جمعیت ایران را تحتپوشش بیمه قرار داده است. حال سوال این است که اگر همگی جمعیت ایران طبق ادعای رئیسجمهور پیشین کشور در تابستان 1400 تحتپوشش بیمه قرار گرفتهاند، این جمعیت هفت تا 10درصدی از مردم ایران و بهعبارتی پنج تا هشتمیلیون نفری که تحتپوشش هیچ بیمهای نیستند، در کمتر از یکسال از کجا آمدهاند؟ این رقم قابلتوجه را رئیسجمهور پیشین ندیده است یا دولت و مجلس فعلی آمار اشتباه میدهند؟ چه کسی واقعیت را نگفته است؟
31 فروردین 1401، بهرام عیناللهی، وزیر بهداشت در دیدار اعضای فراکسیون توسعه جنوب کشور گفت: «محرومیت را در مناطق مختلف کشور دیدهایم و این محرومیتها فراوان و وظیفه ماست که درجهت رفع آنها تلاش کنیم. یکی از برنامههای اصلی وزارت بهداشت، مقابله با پرداختهای غیرمتعارف پزشکی است و این خطقرمز ماست. افزایش پوشش بیمه همگانی یکی از مهمترین برنامههای دولت است که مجلس نیز در این زمینه اعتباراتی در نظر گرفته است. امسال حتما همه افراد فاقد پوشش بیمه باید تحتپوشش قرار گیرند و اقداماتی از سوی سازمان بیمه سلامت ایران آغاز شده است.» قالیباف، رئیسمجلس شورای اسلامی هم درست روز پیش از آن در تاریخ 30 فروردین امسال در اظهارنظری پیرامون همین موضوع گفت: «درحال حاضر برای ۶ میلیون نفر از افرادی که بیمه نیستند منابع در نظر گرفتیم تا همه آنها بدون اخذ وجه بیمه شوند.» این صحبتها درحالی گفته میشود که حسن روحانی در یکی از آخرین جلسات هیاتدولت دوازدهم، ۲۳ تیر ۱۴۰۰، گفته بود: «این دولت بود که همه را تحتپوشش بیمه درمانی و بیمه سلامت قرار داد، ۱۰میلیون نفر را در عرض چند سال تحتپوشش بیمه قرار دادیم و همه مردم ایران را تحتپوشش بیمه قرار دادیم. کاری بود که اصلا نظیر نداشت. کاری که برای سلامت در این مدت انجام گرفت. پرونده الکترونیکی که الان برای سلامت مردم درحال نهاییشدن و تکمیلشدن است کار عظیم و بزرگی بود برای روستاییان و عشایر. دومیلیونو۳۰۰هزار نفر از روستاییان و عشایر تحتبیمه بازنشستگی قرار گرفتند. این هم در این دولت انجام گرفت.» روحانی قبلا هم همزمان با مطرحشدن طرح تحول نظام سلامت در دولت یازدهم و هفتسال پیش از اظهارنظر قبلی خود مدعی شده بود همه مردم ایران را تحتپوشش بیمه قرار داده است، یعنی کاری که آمریکا هم نتوانست بکند! ﺣﺴﻦ روﺣﺎﻧﯽ، بهمن 93 و در اجتماع ﻣﺮدم استان اﺻﻔﻬﺎن خطاب به کشورهای غربی گفته بود: «شما نتوانستهاید همه مردم خود را زیرپوشش بیمه قرار دهید، اما دولت یازدهم با همراهی و همکاری مردم بزرگ ایران، توانسته است همه مردم ایران را زیرپوشش بیمه درمانی قرار دهد. شما در آمریکا موفق نشدهاید مساله درمان را حل و فصل کنید، اما دولت یازدهم به نمایندگی از ملت بزرگ ایران، کاری کرده است که از ۳۸ درصد که مردم برای درمان در بیمارستانهای دولتی پرداخت میکردند، امروز بهطور متوسط فقط چهار درصد پرداخت کنند.»
هیچگاه تمام مردم بیمه نشدند و چنین ادعایی صحت ندارد
در گزارش قبلی همین صفحه پیرامون بیمه و مصائب مردم در مواجهه با بیمهها گفتیم که حدود هشتدرصد از جمعیت کل کشور یا حدودا هفتمیلیون نفر فاقد پوشش هر نوع بیمهای هستند که قطعا درصورت وقوع شوک ناشی از حذف ارز ترجیحی و یارانهای دارو، بیشترین ضرر و زیان متوجه آنان خواهد بود که از هر نوع حمایتی دور ماندهاند و بیشترین ضربه را متحمل میشوند. این آمار همانطور که گفتیم بارها توسط مقامات مختلف تایید شده اما ما صحت آن را نه از مقامات فعلی بلکه از کیانوش جهانپور، سخنگوی وزارت بهداشت دولت دوازدهم جویا شدیم که وی با تایید این آمار توضیحی هم درخصوص چرایی وجود این جمعیت قابلتوجه بدون هیچگونه پوشش بیمهای به ما داد.
کیانوش جهانپور، سخنگوی وزارت بهداشت دولت دوازدهم و سخنگوی سازمان غذا و داروی فعلی درخصوص آمار قابلتوجه بیمهنشدهها در کشور و همچنین ادعای دولت دوازدهم درخصوص بیمهشدن تمامی ایرانیان گفت: «هیچگاه تمام مردم بیمه نشدند، تقریبا هیچوقت حتی آن زمانی که بحث بیمه همگانی مطرح شد و نام طرح تحول نظام سلامت بسیار بر سر زبانها بود چنین اتفاقی نیفتاد که تمامی جمعیت ایران تحتپوشش بیمه قرار گیرند. بهعلاوه آنکه بیمه باید تمدید شود، بنابراین اگر شما الان همه کشور را هم بتوانید بیمه کنید، اگر سال آینده تمدید نشود و بخشی از مردم هم مراجعه نکنند و تمدید نکنند، فرآیندی برای تمدید خودکار آن وجود نخواهد داشت. بخشی از مردم رایگان بیمه میشوند، بخشی هم با یارانه است و باید یک مبلغی را پرداخت کنند و طبیعتا زمانی که مراجعه نکنند و مبالغ را پرداخت نکنند، خودشان و افراد تحتپوشششان بیمه نخواهند شد. آنجایی هم که بیمه اجباری است و برای شاغلان و کارگران و... به جای خود است اما بیمه درمانی افرادی که تحتپوشش بیمه رایگان یا بیمه یارانهای بیمه سلامت و همگانی ایرانیان قرار گرفتند نیز پوشش صددرصدی ندارند و برای تمامی موارد و بیماریها کافی نخواهند بود.»
عادت زشت حداکثرگیری بهمعنای دروغ است
چرا دولت قبل مدعی شده بود همه مردم را بیمه کرده است؟ شاید تصور کنید این ادعا و آمار هم مثل خیلی از ادعاها و آمارهای دیگر اشتباه و دروغ است و البته که هست اما چرایی چنین ادعاهایی از سوی مسئولان به عادت زشت حداکثرگیری برمیگردد. حداکثرگیری چیست؟ واژهای است که از آمارگیری وام گرفتهایم و بر مغالطهای نام نهادیم که حسب تجربیاتمان در خبرنگاری از مسئولان زیاد شنیدهام. بهعنوان مثال در خاطرم هست که یکی از سازندگان سریال زیبای یوسفپیامبر در جمعی خصوصی گفته بود که چون این سریال در فلان شبکه کانادایی پخش شده، کل جمعیت قاره آمریکای شمالی این سریال را دیدهاند! یعنی تمام مردم کانادا، آمریکا و آمریکای شمالی میتوانستند سریال را ببینند و درواقع امکان دیده شدن این سریال برای مردم آن قاره را معادل دیده شدن این سریال توسط تمامی ساکنان آمریکای شمالی پنداشته بود. بهعبارتی چون میتوانستهاند ببینند یعنی دیدهاند. در میان مسئولان هم چنین عادت زشتی وجود دارد. میگویند چون تمامی مردم ایران امکان بیمه شدن را داشتهاند پس این به معنای بیمه شدن کل جمعیت ایران است و ما هم موفق شدیم کل مردم را بیمه کنیم. یعنی دیگر برایمان مهم نبود آیا همه ایرانیان در جایجای این خاک امکان مراجعه به دفاتر پیشخوان دولت را داشتهاند یا نه، یعنی برایمان مهم نبود برای آنان که به هر دلیلی نمیتوانند یا امکان مراجعه و اقدام برای بیمه سلامت را ندارند، فکری کنیم و سازوکاری هم به جز اعلام عمومی تدارک ببینیم تا از بیمه شدن این جمعیت مطمئن شویم. در یک کلام یعنی به خودمان زحمت اضافه ندادیم، همین که امکان بیمه شدن را فراهم کردیم یعنی دیگر تمام شده و کارمان را کردهایم و باقیاش به دوش مردم خواهد بود.
تنها سازوکار قرارگرفتن مردم تحتپوشش بیمه همگانی اعلام عمومی و مراجعه خودشان است
جهانپور در ادامه صحبتهایش در پاسخ به این سوال که آیا هیچ سازوکار دیگری به غیر از اعلام و فراخوان عمومی دولت و مراجعه و اقدام مردم برای اخذ بیمه همگانی تاکنون وجود داشته یا صرفا تلاش دولت برای بیمه همگانی و حداکثری کل جمعیت ایران، تنها در همین اقدام ساده خلاصه میشده، به «فرهیختگان» گفت: «سازوکار قرارگرفتن مردم تحتپوشش بیمه همگانی نیز بهصورت مراجعهمحور بوده و تنها براساس اعلام عمومی است، یعنی از سوی دولت اعلام عمومی میشود که مردم خودشان مراجعه کرده و برای بیمه سلامت اقدام کنند اما متاسفانه یک تعدادی مادامی که مریض نشوند هیچ اقدامی برای بیمهشان نمیکنند و تا با مشکل یا بیماری خاصی درگیر نشوند به فکر بیمه نخواهند بود، برای کارگران و کارمندان همانگونه که گفتم موضوع متفاوت است و بیمه اجباری است. باقی افراد هم خودشان با شکل خویشفرما برای بیمه درمانی و اجتماعی اقدام میکنند، گروههایی هم برای بیمههای حمایتی رایگان یا با هزینههای اندک مراجعه میکنند اما برخی در این میان یا اصلا مراجعه ندارند یا تمدید بیمه ندارند و بهنوعی تحتپوشش هیچ بیمهای نیستند، تعداد این افراد طبق برآوردها بین پنج تا هشتمیلیون نفر است که ممکن است این عدد در کشور بهطور سیال و هرساله درحال تغییر باشد.»
چرا این جمعیت فاقد بیمه را چشم مسئولان نمیبیند؟
اینکه چرا دولت- اعم از دولت فعلی و دولتهای پیشین- علاقهای به رسیدگی به معضل بیمهنشدهها نداشتند و انگار وظیفه خود نمیدانستند و آن را امری اضافی و غیرضروری تلقی میکردند، مجید حسینی، جامعهشناس و استاد دانشگاه تهران طی گفتوگویی با «فرهیختگان» اینطور توضیح داد: «در سیاستهای نئولیبرال مهمترین کاری که انجام میدهند، این است که جامعه را به دو بخش بازنده و برنده تقسیم میکنند. نئولیبرالیسم یعنی اینکه یکعده از آدمها اصولا امکان باختن ندارند. در هر جایی میروند برندهاند و موفق میشوند؛ در سیاست، در اقتصاد، در فرهنگ یا در جامعه، در هر جایی میروند موفق میشوند. نئولیبرالیسم، یعنی همین. عدهای هم در هر جایی میروند بازنده میشوند؛ در آموزش، در مسکن، درمان و بیمه، در هر جایی بازندهاند. اصولا منطق جامعه نئولیبرال تولید چنین جامعه اساسا طبقاتی و با ضریب جینی بالاست. منطق اعمال این سیاستها این است. متاسفانه در سالهای اخیر دقیقتر بگویم در 20 یا 25 سال اخیر، سیاستهای نئولیبرال جوری اجرا شده که متاسفانه حتی دولت رئیسی هم در تداوم آنها سیاستگذاری میکند و تغییر ریل نمیدهد یا بهلحاظ سیاسی امکانی برای تغییر ریل نمیبیند. اتخاذ چنین سیاستهایی است که باعث میشود دولتهای ما طبقات پایین را نبینند و به حساب نیاورند.»
سرنوشت این جمعیت فاقد هرگونه بیمه چه خواهد بود؟
متاسفانه توجهی به این جمعیت پنج تا هشتمیلیون نفری که فاقد هرگونه پوشش بیمهای بوده و هیچحمایتی درصورت ابتلا به بیماری، حوادث و از کار افتادگی نخواهند داشت، درمیان مسئولان کشور ما دیده نمیشود و هرچه سعی کردیم اوضاع اینها را از مسئولان فعلی و گذشته بهداشت و درمان پیگیری کنیم، هیچکس پاسخگوی این مطالبه نبود. این را که چه سرنوشتی در انتظار این بخش از مردم کشورمان خواهد بود که انگار از سوی مسئولان نادیده گرفته شده و انکار میشوند، مجید حسینی اینطور توصیف کرد: «آنچه من میفهمم، این است که اجرای سیاستهای لیبرال حتی در کشورهای اروپایی که در بعضی کشورها مثل انگلستان هم اتفاق افتاده است، بعد از شکلگیری یک نظام رفاهی-مالیاتی بوده است، یعنی یک نظام رفاهی-مالیاتی درست کردند، به آن پایینیها تامین اجتماعی و بیمه بیکاری دادند و بعد از آن قیمت بنزین را آزاد کردند، ارز ترجیحیها را برداشتند و آزادسازی سیاستهای نئولیبرال را اجرا کردند، حتی در انگلستان پس از تاچر هم چنین بوده، یعنی انگلستانی که رفت بهسوی سیاستهای نئولیبرال، اما قبل از آن این اقدامات را انجام دهند، نظام درمانی انگلستان را عمیقا بهنفع طبقات پایین، یک نظام رفاهی-درمانی کامل را تنظیم کردند. ما متاسفانه سیاستهای نئولیبرال را بدون زیرساختهای رفاهی-مالیاتی اجرا کردیم و نتیجهاش این شده که آن بخشی از جامعه که هیچدسترسیای به هیچبخشی از امکانات ندارند، آیندهشان غارت شود. نهتنها امروز را از دست بدهند، بلکه این هشتمیلیون نفر بیمه آیندهشان را هم نداشته باشند و آیندهشان هم بیمه نباشد. دلیلش این است که طبقات برنده در نظمهای نئولیبرال اجازه نمیدهند که بازندهها سهمی از آینده ببرند. این که هشتمیلیون نفر در ایران بیمه نیستند، حاصل آن است که قرار نیست به پایینیها سهمی از آینده داده شود. قرار است که این سهمها همهاش مال ما باشد، مال طبقات برنده، مال من و شمایی که دسترسی به رسانه داریم، مال آنهایی که درس خواندند در دانشگاههای دولتی، مال آنهایی که به مدارس غیرانتفاعی رفتند و مال آنهایی که در بیمارستانهای خصوصی میتوانند خدمات درمانی بگیرند. چه بر سر این جمعیت میلیونی که انگار کسی آنها را نمیبیند، خواهد آمد؟ اتفاقی که میافتد، این است که آنها ضریب عمرشان پایین میآید. الان در بلوچستان امید به زندگی 10 سال از تهران کمتر است، چون دسترسی به درمان کم است. طبیعتا آن 10 سال میشود 20 سال، یعنی طبقات پایین درنتیجه این دیده نشدن و این به حساب نیامدنها زودتر میمیرند.»
تامین بیمه همگانی وظیفه دولت است؛ چه در قانون اساسیمان و چه در عرف کشورهای دنیا
بنابر اصل 29 قانون اساسی ما که گفته است: «برخورداری از تامین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، ازکارافتادگی، بیسرپرستی، در راهماندگی، حوادث و سوانح، نیاز به خدمات بهداشتی درمانی و مراقبتهای پزشکی بهصورت بیمه و... حقی است همگانی. دولت موظف است طبق قوانین از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایتهای مالی فوق را برای یک یک افراد کشور تامین کند.» برخورداری از بیمه برای درمان و آینده افراد یک ضرورت بوده و وظیفه تامین آن به دوش دولت است. دولت بهمعنای حاکمیت نه صرفا قوه مجریه. تمام قوا و تمام حکومت باید سخت بکوشند که هیچکس در ایران اسلامی بدون بیمه نباشد و برای تامین نیازهای اولیه انسانی و بدیهیاش گرفتار راهروهای عریض و طویل و بیپایان اداره جات دولتی نماند. به اعتقاد بعضی کارشناسان این دست اصول قانون اساسی، اصولی برخاسته از اندیشههای چپگرایانه است و با واقعیات روز دنیا همخوانی ندارد، اما گفتنی است در اروپا بعد از شکلگیری نظریه دولتهای رفاه، تقریبا تمامی دولتها درصدد حمایت از مردم و تامین حق بیمه آنها برآمدند و چهبسا اصل 29 قانون اساسی ما نیز بیشتر به سیاستهای دولت رفاه شباهت داشته باشد.» حسینی در همین خصوص گفت: «آنچه در قانون اساسی ماست شبیه به دولت رفاه است و دولت رفاه هم یک دولت لیبرال محسوب میشود، اما دولتی است که پذیرفته برای آن طبقات پایین یک نظام رفاهی قائل شود تا آنها صرفا شورش نکنند، همین! یعنی دولت رفاه، یک دولت لیبرال عاقل است و به هر صورت برنده و بازنده در دولت رفاه هم هست، سیاستهای لیبرال هم در آن جریان دارد، سرمایهداری در آن ارجح است و تصمیمات سیاسی برای سرمایهداران است و اصلا دموکراسی بر پایه سرمایهداری بناشده و ذبح شده است. همه اینها درست است، اما دولتهای رفاه نوعی از دولتهای لیبرال هستند که جلوی شورش طبقات پایین را میگیرند. ما متاسفانه چون دولت رفاهی نداریم، یعنی دولت لیبرال عاقلی نیستیم، اجازه میدهیم طبقات پاییین دائما شورش کنند و اتفاقات تلخی رقم بخورد که آثار تصمیمات اشتباه است.»