مصطفی رضایی: داستان «تریلباز» از سوره مهر که عزیز سهرابی آن را نوشته درمورد پسری به نام ذبیح است که عاشق موتور تریل است و هر روز جلوی یک فروشگاه موتورسیکلت به تماشای موتورها مینشیند و شبها خواب موتور مورد علاقهاش را میبیند. هر روز بههمراه دوستش از رویاپردازیهای خود میگوید و تصمیم جدی میگیرد که موتور را بخرد. اما از طرفی خانواده فقیری دارد و از طرف دیگر باید به درس و تحصیل بپردازد. روزی تصمیم میگیرد یکی از اشیای قدیمی مادربزرگش را بردارد و بفروشد، از سویی صاحب نمایشگاه موتور که به ابولی معروف است برای کاری پیشنهاد قرض دادن یک موتورسیکلت تریل به ذبیح میدهد، کاری که زندگی او را بهچالشی سخت میکشد.
راوی داستان ذبیح و علاقهاش به موتور تریل دوست اوست. دوستی قدیمی که یک موتور مینی قراضه زیرپایش است. پدرش کفشدوز است و به پول حلال اعتقاد دارد. روایت داستان روایت منسجمی است و قصه خوب پیش میرود. انتظار میرفت عشق به موتور یا برخی صحنهپردازیها با توصیفها و جزئینگریهای بیشتری روایت شود اما داستان بهشکل جذابی پیش میرود. تریلباز از درونمایه خوبی بهره میگیرد و مستقیمگو و شعاری نیست.
عشق و علاقه به موتورسیکلت عنصر خوبی برای این داستان است، بسیاری از نوجوانان و جوانان این علاقه را تجربه کردهاند. عنوان داستان جذاب است و سعی دارد بگوید ممکن است ما به چیزی بسیار عشق بورزیم اما برای دستیابی به علایق خود نباید راه اشتباه را انتخاب کنیم. ممکن است در برههای از زندگی لذتی را که بهدنبالش هستیم، تجربه کنیم اما اینکه چه هزینههایی را برای این تجربه کردن میپردازیم شاید مسیر زندگیمان را تغییر دهد و ارزشش را نداشته باشد.
زمان جاری داستان کمی گنگ است. در اوایل داستان فکر میکردم قصه در دهه 60 میگذرد اما وقتی شخصیتهای داستان از تلفن همراه استفاده کردند، مشخص شد زمان داستان برای همین سالهاست و تم قصه به همان سالهای دهه 60 بیشتر شباهت دارد. جغرافیای قصه هم ظاهرا در شهر تبریز میگذرد. اشاره به برخی شغلها مثل کفش چرمدوزی یا درختهای تبریزی یا اسامی برخی شخصیتهای داستان مثل سولماز جغرافیای داستان را برای ما مشخص میکند.
داستان برای مخاطب کودکونوجوان و حجم کتاب نسبتا کم است. تریلباز در هشت فصل و ۹۴ صفحه روایت میشود. انتخاب زاویه دید انتخاب هوشمندانهای از طرف نویسنده است. ما شخصیت اصلی داستان را از زبان صمیمیترین دوستش میشناسیم و قصه ذبیح را از زبان او میخوانیم، البته ناگفته نماند فضای داستان ما را یاد کتابهای محمدرضا بایرامی در حوزه ادبیات کودکونوجوان میاندازد.
داستانهایی که شخصیتهای نوجوان در آن قهرمانند و تجربیات تلخ و شیرینی را پشتسر میگذرانند. قصههایی خواندنی که معمولا بهخوبی حس همذاتپنداری را در مخاطبانش برمیانگیزد. درکل کتاب تریلباز داستان خوبی دارد و خواندنی است. پیرنگ ساده، روایت روان و جذاب و درونمایهای قابلتوجه باعث شده این داستان برای مخاطب نوجوان خواندنی باشد.