نگاهی به انتشارات و چاپخانه دانشگاه تهران (بخش دوم)دانشگاه محل و مکانی است که افراد صادق و لایق را بر مصادر امور بگمارد و در این مورد نمونه و اسوه حسنه باشد و از قبل آن در تکمیل خود بکوشد و خدمت همهجانبه به ملک و انسانیت بنماید و عقل و چشم جامعه خود و بشریت باشد.
حضیض انتشاراتی با تاریخ ۷۰ ساله
سیدابراهیم اشکشیرین، پژوهشگر و کتابدار: 1. دانشگاه محل و مکانی است که افراد صادق و لایق را بر مصادر امور بگمارد و در این مورد نمونه و اسوه حسنه باشد و از قبل آن در تکمیل خود بکوشد و خدمت همهجانبه به ملک و انسانیت بنماید و عقل و چشم جامعه خود و بشریت باشد. درمقابل خلافکاران و شیادان و شارلاتانها با هر شکل و شمایل و به هر نام و عنوان قد علم کند. نه محل گداپروری و زبوناندیشی و سالوس و ریاگستری که هرکس غایت قصوایش لقمه نانی باشد و سفر فرنگی و چند ریال اضافهکاری و پاداش آخر ماه و... باید باند و باندبازی و شیادی و حقهبازی را که ازجمله رویههای زشت و خلاف اخلاق و دین و قانون است و دور از شئون مجامع علمی و دانشگاهی ترک کند و خود را از شر وجود چنین حشرات الارضی خلاصی بخشد و اول مشکلات راه تحقیق و پژوهش را شناسایی و درصدد رفع آن برآید و صدالبته خود هم این کاره باشد، نه که در عمر بیحاصل و طفیلی خود قلم به دست نگرفته، ناگهان دم از تحقیق و تفحص بزند. کسی که همه عمر دچار روزمرگی بوده و هر از چندگاهی شعار مد روزی لقلقه زبان کند و سینه و غیرسینه چاک بدهد یک روز زنگی زنگ و یک روز رومی روم. اشخاص سررشتهدار باید مأمور شوند که در تکمیل و تجهیز کتابخانهها که امروز فقط اسمی از آن باقی است نه رسمی و آزمایشگاهها و... جد و جهد کند، البته اولیای امور سابق دیگر آزمایش خود را به قدر کافی و وافی پس دادهاند، بهتر و سنگینتر است گریبان دانشگاه را از خبث طینت خود رها سازند و جدیدیها هم آزمودهها را کرارا نیازمایند و وسایل چاپ و نشر کتب مفید و دورانساز را بدون چشمداشت مادی درپیش گیرند که بهطور قطع این کتابها چنان که با کیفیت خوب(صوری و معنوی) طبع شود طرف توجه اهل هم قرار خواهد گرفت. اگر سودی نداشته باشد، از مایه ضرر هم نخواهد داد و از سویی طبیعی است که بهطور مثال مشتری کتاب تفسیر مابعدالطبیعه ابن رشد یا الشفا شیخالرئیس و اساسالاقتباس خواجه نصیرالدین طوسی و... به اندازه کتاب خواجه تاجدار و بامداد خمار و... نیست و نمیتواند باشد، نه در ایران و نه در جای دیگر. اما انتشارات دانشگاه بعد از قریب 80 سال تاسیس هنوز حتی یک تایپیست نیمهماهر هم ندارد، مقنح(ویراستار) و نمونهخوان و صفحهآرا که بندگان خدا نمیدانند چه چی هست، خوردنی است یا بردنی یا پوشیدنی. جدیدا به یکی دو نفر از کارگران چاپخانه که در انتشارات باقی ماندهاند بالبداهه خواسته شده است که فلان کتاب را صفحهآرایی کنند که بندگان خدا نمیدانند چگونه کامپیوتر را روشن و خاموش کنند که مولف برای ترفیع عجله دارد و وقت تنگ است. «تو خود حدیث مفصل بخوان زین مجمل»(کافی است تورقی در کتابهای چاپی انتشارات انداخت مدعای راقم سطور روشن شود). اگر دانشگاه و موسسات فرهنگی طبع و نشر این نوع کتب دورانساز را تقبل ننمایند، پس چه کسی بایست مبادرت به طبع و نشر آنها کند در اوضاع تأسفبار حاصل از قبل مدیریت « تدمیر و امید.»
2. دانشگاه از کمی بودجه که به جای خود مسالهای مهم است، آن اندازه رنج و ضرر نمیکند که از قبل سوءتدبیر و ندانمکاری و بیبرنامگی و سوءاداره رنج میبرد و ضرر میکند. چنان که مملکت هم از تحریمهای ظالمانه و ضدانسانی فرنگیها کمتر ضرر میکند تا از قبل این بیکفایتیها و سوءمدیریتها. این سوءتدبیر معالاسف اختصاص به دانشگاه ندارد، بلکه اکثر ادارات و موسسات دچار سوءمدیریت است و دچار مهندسیزدگی و عوامفریبی که بیش از 30 سال است کشور را دچار بحران و زمینگیر کرده است. مهندس از آن جهت مهندس است که فرقی با عوامالناس دارد. در این است که عوامالناس «جهل بسیط» دارد، اما معالاسف مهندس و پزشک و امثال آن «جهل مرکب» که درمان آن هم نزدیک به مستحیل و درمانناپذیر است و بس صعب و شاذ.
اگر مسئولان و دستاندرکاران سابق جوی عقل و درایت و کفایت داشتند، چاپخانه دانشگاه و انتشارات آن را باید از تخریب و ویرانی نجات میدادند و در تکمیل و تجهیز آن هرچه بیشتر میکوشیدند و از اهل نظر در اداره آن طلب کمک و مساعدت میکردند و بر چاپ کتابهای آن افراد لایق در زمینههای گوناگون نظارت میکردند. اگر چنین افرادی پیدا شود که البته سخت است ولی غیرممکن نیست، نه کسانی که در عمر خود قلم به دست نگرفتهاند و کتاب ورق نزدهاند. تا عمل زشت خمیر کتاب، آن هم کتابی در دانشگاه، آن هم به اصطلاح «دانشگاه مادر» صورت نگیرد. انتشارات دانشگاه و آنچه نشر میکند، به لحاظ مضمون و صورت و شکل، میتواند مایه اعتبار دانشگاه شود. اگر افراد لایق و شایستهای بر کارها و امور آن اشراف داشته باشند و در غیر این صورت مایه بیاعتباری و وهن دانشگاه میشود، چنان که امروزه با هزاران دریغ و افسوس شده است. دانشگاه باید قبل از هر چیز از خود بپرسد چرا افرادی را به کارهایی مهم میگمارد که کمترین تجربه و تخصص و درایت در آن زمینه ندارند و چرا کسانی به خود جرأت میدهند بر مصادر اموری تکیه بزنند که کمترین دانش و تجربهای در آن زمینه ندارند! آیا این خود نوعی بیتقوایی و ظلم و ستم نیست!
3. اگر انتشارات دانشگاه ضرر و زیان میدهد به علت این نوع مدیریت زهوار دررفته است و بریز و به پاشهای آنهاست که دانشگاه را با بچهبازیها و ندانمکاریها بیاعتبار کردهاند(یک حقهباز 7، 8 سال پیش چند میلیارد تومان انتشارات با رفاقت با مسئولان بالا کشیده است. چرا باید مسئولان با چنین افرادی سلام و علیک کنند! پرواضح است؛ همجنس، همجنس را میشناسد و جذب میکند و این چشمهای از هزاران چشمه است که بهعنوان نمونه اشاره شد) و بیسررشتهداری این نحوه اداره کردنهاست و لاغیر. چرا افرادی با بیخردی کامل بخشنامه در تخریب آن قبل از تفکر و تعقل و مشورت با اهل نظر صادر میکردند و ضربالاجل آنها و شتاب چه بود و چه ضرورتی داشت! رئیس کنونی انتشارات از بیدانشی در این زمینه ضربالمثل عام و خاص است. تعدادی هم برای نفعهای حقیرانه خود او را دوره کرده، چیزی را به او القا میکنند که به نفع شخص خود میدانند، آن هم چقدر حقیر و پست و بیمقدار و غیر از این هم بندگان خدا مایه و دانشی ندارند. نمیشود زیاد آنها را ملامت کرد ولی بالاخره انسان یک علو طبع و عزت نفسی دارد که در هر شرایطی بایسته است که حفظ شود.
چاپخانه در این مدت 70 سال به مرور دهور تکمیل شده بود آن هم معمولا با دستگاههای جدید بالنسبه خوب یا در زمان خود میشود گفت عالی، حتی در دورانی که حروفچینی رواج داشت، حروف دانشگاه از بهترین و زیباترین حروف بود. مسئولان دانشگاه و در رأس آنها «معاون پژوهشی» و روسای انتشارات اگر خبرگی و درایت و دلسوزی و کفایت داشتند باید با چنگ و دندان و با همه توان خود در حفظ و حراست این مجموعه کمنظیر و حیاتی برای دانشگاه میکوشیدند و در رفع نقایص آن از هر جد و جهدی دریغ نمیکردند، نه اینکه تعدادی بیاختیار و بلهقربانگو و هرهری مذهب بیسواد را تشجیع کنند جهت بر باد دادن چنین بنای ضروری و حیاتی. حال آنکه بنا بر اطلاع «دانشگاه هنر» که اندازه یکی از دانشکدههای دانشگاه تهران هم نیست جدیدا اقدام به تاسیس انتشارات و چاپخانه کرده است. افرادی که به مصداق «هر لحظه به شکلی بت عیار برآمد دل برد و نهان شد» جلوی کسانی که مقام مافوقی دارند با هر فکر و قصد و غرض و مرامی کرنش میکنند و به زیر دست خود به انحای مختلف و بهطور بیمارگونه و ناجوانمردانهای زور میگویند و تا بتوانند ظلم و جور روا دارند و بالاترین امتیاز این افراد فرمانبرداری بیچون و چرا و کورکورانه از دستورات مافوق است و لاغیر.
4. لازم و ضروری است با عقل و درایت و عدل و انصاف اسلامی و در عین حال با صلابت و شجاعت در بهبود اوضاع وخیم کوشید و افراد لایق و دلسوز و سررشتهدار را(اگر پیدا بشود) دلجویی کرده و به جایگاه خود بازگشت داد. چند تا از کارکنان انتشارات را که بعضا سالها از جان مایه گذاشته و با کمترین حقوق ساخته بودند با پاپوشها و بهانههای واهی و با کمال نامردی از کار خود یا بیکار کردند یا عذرشان را خواستند که رفتند جای دیگر مشغول شدند و درحال حاضر تعدادی فرصتطلب که غالبا «هر از بر» تشخیص نمیدهند به رتق و فتق امور میپردازند. برای این قماش مردم، مسئول و مقام فوق هر چه بیسررشتهدارتر باشد و ساده لوحتر بهتر، چون میتوانند او را بازی داده و به اغراض خود برسند و محیطی مساعد برای جولان خود مهیا کنند.
به علت طولانی شدن کلام به مضامین کتب و نحوه ویرایش و سواد ویراستاران و صفحهآرا و طرح جلد و بند و بستهای جاری و ساری. اگر احساس شود که گوش شنوایی هست و میتواند موثر باشد و ضروری است و منشأ تحول و بهبود اوضاع خواهد شد، در حد بضاعت مزجاه خود، به توفیق الهی مبادرت خواهد شد، چنان که سابق بر این هم مبادرت شده است، ولی معالاسف جز خسارت و مرارت حاصلی نداشته است و در بر همان پاشنه سابق چرخیده است.
منظور و مقصود در اینجا مخالفت با شخص خاصی و شرذمه و گروهی یا دفاع از دسته و فرقه دیگری نیست، بلکه در حد خود، غرض بیان اوضاع و احوالی است که مذهب مختار در این دیار شده است که اکثرا سود و نفع شخصی و آنی خود را بر مصالح کلی و جمعی ترجیح میدهند و همین در اکثر دوایر و موسسات حاکم است و یکی از علل اساسی خرابی و پریشانی این مرز و بوم شده است.
آمار ناقص دستگاههای چاپخانه به قرار ذیل است که اهل خبره در این زمینه میتوانند قضاوت کنند و امیدوار است مقصر و مباشران این ضایعه بیبازخواست کنند تا مایه عبرتی شود که کس و کسان دیگری به خود جرأت ندهند که بیخردانه دست به چنین حماقتها و ضرر و زیانهای جبرانناپذیر بزنند و بعد هم سر خویش گیرند و دنبال کار خویش روند و به دیگران هم بخندند و این رویه سنت شود که دیگران هم نیندیشیده دست به هر کار خودسرانهای بزنند، چون شاهد بودند که دیگران کردند و رفتند و آب هم از آب تکان نخورد.
1. لیتوگرافی با تمام امکانات
2. دستگاه چاپ 2عدد(چاپ رولند)
3. میلر دو رنگ یک عدد( یکی از تعمیرکاران آن را قبل از گرانیها 800 میلیون تومان قیمت کرده بود، یعنی زمان دلار آزاد 2 میلیون و خوردهای تومان)
4. دستگاه چاپ هایدلبرگ 2عدد
5. ملخی 3 عدد(که دو عدد آن را برای نمایش و پز دادن نگهداشته و دم در ورودی جا دادهاند که نوباوگان مام وطن و خلقالله از هنر نیاکان خود بیخبر نمانند)
6. دستگاه صحافی سالبی(16 خانه) یک عدد
7. دستگاه برش(پولار) 2عدد(یکی دیجیتال و دیگری ساده)
8. دستگاه جلدسازی(پولار) یک عدد
9. دستگاه پرس اتوماتیک یک عدد
10. دستگاه پرس دستی یک عدد
11. دستگاه شرینگ یک عدد
12. دستگاه برش 3 طرفه بُر 1یک عدد(منحصربهفرد بوده و ظاهرا چاپخانهای در تهران نمونه آن را تا آن زمانها نداشته است.
با صدها میز و صندلی و وسایل جانبی که در این مدت 70 سالواندی جمعآوری شده بوده است که امروزه تهیه آن از عهده دانشگاه ساخته نیست و 70، 80 کارگر که در اینجا تجربه اندوخته و مهارت کسب کرده بودند و با حقوقی نازل با هزاران خون دل چاپخانه را میچرخاندند و خود سرمایهای ارزشمند و جبرانناپذیر برای دانشگاه بودند که بندگان خدا را پرتوپلا کردند با وضعی بد و با بیاحترامی و... که انسان از بیان آن نحوه رفتار شرمنده میشود و آنها را به کار آبدارچی باشی و جاروکشی و آبیاری درخت و چمن گماردند.
همه این وسایل و دستگاهها و کلیه تجهیزات را به مبلغی حدود 250 میلیون تومان که قیمت همان میز و صندلیها و وسایل جانبی و خورد و ریزها هم نبود به باد فنا دادند با همدستی یک عدهای فرصتطلب که غیر از رجزخوانی و بلهقربانگویی هنر و تخصص دیگری ندارند که بلافاصله دور آدمهای بیمایه و سادهلوح را غرق میکنند و اینگونه مسئولان را بهترین فرصت برای جولان نیات حقیر خود میدانند، ولی اگر جو سالم باشد و مدیر عاقل و لایق و آدمشناس، این افراد خود را جمعوجور میکنند و غالبا رویه بد را رها میکنند، یعنی چون میدانی نباشد و محیطی مساعد فراچنگ نیاورند، فروغ و جلوه و جولانی ندارند، پس اگر خوب نیستند، ولی مقصر اصلی هم نیستند. شیخالحکما افلاطون الهی گفته است کسانی که مرتکب بدی و شر میشوند، خیر و نیکی را نمیشناسند. اگر نیکی و خیر را بشناسند، عملشان خیر و سیرتشان پاک خواهد شد.
5. وضع مضمون کتابهایی که در اینجا چاپ میشود و نحوه تایپ و صفحهآرایی و طرح جلد هم حکایتی دارد که مجال دیگری میطلبد، ولی خالی از لطف نیست که به سمع خواننده محترم نقدا رسانده شود که بین ناشران ضربالمثلی سائر شده است که هر جا از بدی شکل و شمایل کتابی و مضمون آن گله و شکوه و شکایتی بین ناشران طرح میشود در جواب با خنده میگویند: «هر چند بد باشد و معیوب ولی از کتابهای «انتشارات دانشگاه تهران» که خیلی بهتر است یا به بدی آنها که نیست.»
پوشانیدن عیب، چنان که سعدی فرموده است راه خدمتگزاری و دوستی نیست، بلکه نوعی خیانت محسوب میشود، چنان که گفتهاند مجتهد و عالم مصیب دو ثواب میبرد و مخطی یک ثواب؛ چون در حد توان سعی و کوشش کرده ولی در نتیجهگیری دچار خطا شده است. لذا از ثواب بیبهره نمیماند. مهمترین کار و وظیفه دانشگاه تربیت جوانان لایق و شریف و خدوم و عالم و عامل است و تهیه سرمایه کافی از چنین نیروی انسانی برای آینده کشور ولی باید دانست که:
شب نگردد روشن از ذکر چراغ/ نام فروردین نیارد گل به باغ
تا قیامت صوفی ار می میکند/ تا ننوشد باده مستی کی کند
در پایان در آنچه به سمع رسانیده شد سعی شد از حسد و کینهتوزی و حساب شخصی در حد طاقت بشری خالی و بری باشد و الله أعلم.
به قول شاعر: «درشت است پاسخ ولیکن درست/ درستی درشتی نماید نخست.»
مطالب پیشنهادی










