سیدمهدی موسویتبار، خبرنگار گروه فرهنگ: کسی که امسال بهعنوان چهره سال هنر انقلاب انتخاب شد نقاش، گریمور، طراح صحنه و لباسی است که در سال 1339 در تهران متولد شد و گواهی درجه یک هنری در رشته طراحی صحنه و لباس دارد. عبدالحمید قدیریان در مراسم جمعهشب حوزه هنری بهدلیل خلق تابلوی نقاشی «دختران مکتب سیدالشهدا(ع)» در واکنش سریع به شهادت دختران مدرسه سیدالشهدای افغانستان در سال ۱۴۰۰ عنوان چهره سال هنر انقلاب را بهخود اختصاص داد. با او درباره این عنوان و تعریف هنر انقلاب همصحبت شدیم.
چقدر این عنوان برایتان مهم است و چه حرفهایی پشت آن برای خودتان و هم برای جایی که در آن کار میکنید، وجود دارد؟
این عنوانها ارزشش به فضای تبلیغاتی همراهش است و خودش مهم نیست. من نقاش بودم، هستم و خواهم بود و عنوان چیزی بهمن اضافه نمیکند. ما محصول قابلفروش نداریم که بگوییم تبلیغاتی برای فروش ما شده است. کارمان فرهنگی است و این برایمان مهم است که بستر و فضایی در اختیارم گذاشته شد تا با امثال شما مصاحبه کنم و یکسری حرفها و تجربیاتم را انتقال و از این جهت خدمتی به انقلاب انجام دهم. به نظر من این بیشترین بهرهای است که این عنوان میتواند به من بدهد.
بهعنوان رتبه و جایگاه به آن نگاه نمیکنید که خوشحالتان کند؟
من آدم زیرکی هستم و به این چیزهای زودگذر دلم را خوش نمیکنم. وقتی آدم میتواند به فضاهای رفیع تکیه کند، داشتن این عناوین چه فرقی میکند؟ درست است که با این عنوان آدم دیده میشود و احترامهایی را هم بهدنبال دارد، اما باید از این فضا رد شد. ما مشکلات و کارهای زیادی داریم که باید انجام دهیم. یکی از ویژگیهایی که اگر هنرمند انقلاب آن را نداشته باشد، نمیتواند در این مسیر استمرار پیدا کند، این است که از خودش رد نشده باشد. اگر هنرمند از خودش رد نشده باشد، نمیتواند استمرار پیدا کند و ممکن است زمانی بدرخشد، اما ادامه پیدا نمیکند.
هم واژه هنر بار سنگینی دارد و هم کلمه انقلاب؛ کنار هم که قرار میگیرند این سنگینی بیشتر میشود. هنر انقلاب در دهههای مختلف تعریف متفاوتی دارد، الان باید وارد تعریف جدیدی از آن شویم؟
هنر انقلاب تبعه انقلاب است، شما باید ببینید انقلاب کجاست، هنرش همانجاست.
یعنی هنر پیرو انقلاب است و نمیتواند در فضای دیگری برنامهریزی شود؟
خیر، انقلاب بسیار بزرگ است. یک موقع است که میگوییم من کارگردانم یک موقع است که میگوییم خدا کارگردان است. ما وقتی معتقدیم انقلاب را خدا کارگردانی میکند، مگر من میتوانم از خدا سبقت بگیرم؟ پس منطقی نیست.
هنر ذیل انقلاب است؟
بله، اما منظورم از انقلاب رفتارهای گروهها و آدمهای سیاسی نیست. انقلاب بهمعنای کلان کلمه و آن چیزی که حضرت امام(ره) تاکید میکردند. وقتی هم چنین چیزی باشد، شما باید بگویید انقلاب به کدام مسیر میرود. یک موقع است که میگوییم دشمن در خاکمان است و باید برویم داخل جبهه و به هنرمند میگوییم برو و تشویق و ترغیب کن که جوانها به جبهه بروند تا جبههها خالی نماند و این وظیفه مقطعی آن زمان است، ولی الان که فضا فضای پیچیده و آلوده به فتنه و تبلیغات خاص است دیگر کار شعاری نباید انجام داد و باید با زیربنایی فکری کارها انجام شود. امروز مشکل ما دادن صرفا تبیین سیاسی نیست؛ این امر در مقاطع بحرانی و فتنهگونهای که دشمن ایجاد میکند، بسیار کمککننده است، اما برای اینکه جامعهای که در آن هستی واکسینه شود بهترین روش این است که تفکر جامعه را ارتقا دهید و برای این کار باید معرفت و اندیشه جامعه را ارتقا دهید. این کار اول دست متفکران است و هنرمندان این تفکرات را تبدیل به فرم میکنند و ارائه میدهند، باید جامعه را از طریق هنر رشد دهیم تا کمتر با مشکلاتی که الان وجود دارد مردم بههم بریزند.
موقع جایزه گرفتن گفتید یک دوره، دوره حسینیت بوده و الان دوره مهدویت است، طبیعتا منظورتان عبور کردن از آن دوره نبوده، بلکه یک دوره آغاز و ضرورت بوده است؟
الان دیگر نظام مستقر شده و مشکل اینکه آیا فردا وجود دارد یا خیر را ندارد؛ نظام نهتنها مستقر شده، بلکه گسترش هم پیدا کرده است و در چنین شرایطی باید بهطرف غایت برویم. حضرتآقا بحث تمدن ایرانی_ اسلامی را مطرح کردند، شما دورنمایی بهعنوان تمدن ایرانی_اسلامی دارید، بنابراین راجع به آینده صحبت میکنید. مهدویت راجع به چه صحبت میکند؟ آینده، یعنی انقلاب با مهدویت کاملا همراه است، بنابراین باید از مهدویت استفاده کنیم و بهره ببریم. کلی از معضلات ما برای این است که سطح فکری جامعه پایین است و با یک اتفاق کوچک به تلاطم میافتد. اما اگر ما سطح فکری جامعه را با تفکرات مهدویت بالا ببریم، آن هم مهدویت درست قرآنی نه گروهکی و فرقهای، نه هرکسی حرف خودش را بزند، همان چیزی که در قرآن است. ما حداقل حدود هزاروخردهای آیه راجع به ظهور در قرآن داریم، آنها استخراج شوند و روی آن بحث شود، باید بال مهدویت را بهکار انداخت.
شما فرمودید از لحاظ فردی از این جایگاه عبور کردهاید، اما از لحاظ صنفی قبول دارید این جایزهای که شما گرفتهاید کمک میکند به اینکه هنرتان و هنرمندان دیگر بیشتر دیده شوند؟
اینها همگی دستبهدست هم میدهند. یک موقع است که شما غایت ایدهای که دارید این است که مطرح شوید، یک موقع است که میگویید من مطرح شوم برای اینکه میخواهم تعهدم را به تفکر انجام دهم و این دو مقوله کاملا جداست. یک موقع است که برای خودم هستم و یک موقع برای تفکرم من باید مطرح شوم. الان شما با من مصاحبه میکنی برای اینکه من مطرح شدهام، پس این جزء خمیرش است اما من نباید به این حد قانع باشم. من باید بروم جلو و حتی از خودم هم رد شوم. امشب پشت تریبون حرفهایی را زدم که میتوانستم نزنم، بگویم چرا خودم را وارد این بحثها کنم و به دردسر بیندازم و من یک هنرمندم، خیلی شیک رفتار کنم و چیزی نگویم و بروم. نه، اینطور نیست، من باید از خودم رد شوم و اگر حرف خاصی دارم بزنم. التماس دعا.