زینب شوندی، عضو شورای مرکزی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل: در ابتدای روی کارآمدن دولت سیزدهم، طی دو نامه تفصیلی ناظر به اولویتها و راهکارهای دولت خطاب به شما، اهم دغدغهها و مسائل را مطرح کردیم، امروز که پس از گذشت چند ماه از روی کار آمدن دولت سیزدهم، آن نامه را مرور میکنیم، میبینم مصادیق متعددی مورد بیتوجهی قرار گرفته است که میتوانست راهگشای امروز ما باشد. یکی از آن موارد مشخص نبودن کلانایده دولت بود. آقای رئیسی، وجه سلبی دولت برای ما مشخص است، ما میدانیم که دولت شما یعنی عدمفساد، عدمتبعیض و... اما وجهایجابی دولت شما نامشخص است، برای مثال وقتی از عدالت صحبت میکنید، عدالت در کدام مکتب فکری مدنظر است؟ ما هنوز نمیدانیم چرا سیاست حذف ارز ترجیحی کالاها از توصیههای صندوق بینالمللی پول است آن هم با پافشاری خاص یک نفر از بدنه دولت شما، باید مشاهده شود. ما از شما میخواهیم تفاوت در دیدگاهها را در صحنه عمل نشان دهید. وضعیت شاخص عدالت در نظام آموزشی دولت فعلی با دولت قبل چه تفاوتی دارد؟ دومین نکته مدنظر در دولت شما مساله سادهانگاری در بخشهایی از امر حکمرانی است، بهصورت مشخصتر باید گفت توهم تاثیرگذاری و ایجاد تحول نسبت به تصمیمهای دولت شما مشاهده میشود. درحالی که یا جامعه مخاطب کوچکی دارد یا از اساس عملیاتی نیست. طرحهایی مانند مجوزهای کسبوکار و آزادسازی سواحل هریک به نوبه خود قابلتحسین است، اما بیپرده باید گفت مگر چند درصد از مردم جامعه از اساس امکان استفاده از سواحل دارند که چنین اقدامی فرقی به حالشان داشته باشد و خداقوتی به دولت بگویند. باید پرسید چرا وزیر نفت کشور از فروش پنجمیلیون بشکه نفت صحبت میکند درحالی که نهتنها با ظرفیتهای کشور ناسازگار است بلکه بیان این جمله در چنین شرایطی تاثیر منفی بر قیمت انرژی دارد. ازجمله وعدههایی که تحقق آنها امروز موردسوال است، حل مشکل آب و فاضلاب خوزستان تا پایان سال گذشته، وضعیت افزایش تولید خودرو نسبت به مشابه آن در سال گذشته است. نیک میدانید عدمتحقق این وعدهها چه تاثیراتی خواهد گذاشت. این سادهانگاری درحالی است که ما توقع داریم دولت مرد تصمیمات سخت باشد. البته لازم به ذکر است زمانیکه صحبت از تصمیم بزرگ میکنیم، نباید ذهنمان محصور در جراحیهای اقتصادی باشد. تصمیمات بر زمین مانده و اساسی بسیار است که مستقیما با سفره مردم مرتبط نیست. ما از دولت انتظار داریم به تغییرات با دامنه وسیعتر همچون اصلاح نظام بانکی ربوی، اصلاح نظام مالیاتی، اصلاح نظام تامین اجتماعی و... بپردازد. چالش دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، تاثیرات منفی بانکهای خصوصی است. بررسی عملکرد این بانکها در سالهای اخیر نشان میدهد جز زیان، آوردهای برای ملت و امت جمهوری اسلامی ایران نداشته است. کاش جسارتی وجود داشته باشد که درمقابل این بانکها که بر هیچ اساسی توجیهی برای حیات آنها وجود ندارد، بایستد. مثال دیگر چالش کنکور است که همه درخصوص آن نظریهپردازی میکنند. اما تغییری در عرصه عمل ایجاد نمیشود و انتظار این است که این مساله را یکبار برای همیشه حل کنید.