معترضان به فضای سیاسی فرانسه چه می‌گویند؟
یکشنبه هفته آینده (24 آوریل) درحالی قرار است دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری فرانسه برگزار شود که اعتراضات به دوئل تکراری امانوئل مکرون و مارین لوپن، در فرانسه بالا گرفته است.
  • ۱۴۰۱-۰۱-۲۷ - ۰۳:۰۰
  • 20
معترضان به فضای سیاسی فرانسه چه می‌گویند؟
ناآرامی طبقاتی_انتخاباتی در پاریس
ناآرامی طبقاتی_انتخاباتی در پاریس
سید مهدی طالبیپژوهشگر حوزه بین‌الملل

سیدمهدی طالبی، خبرنگار گروه بین‌الملل: یکشنبه هفته آینده (24 آوریل) درحالی قرار است دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری فرانسه برگزار شود که اعتراضات به دوئل تکراری امانوئل مکرون و مارین لوپن، در فرانسه بالا گرفته است. دانشجویان فرانسوی روز پنجشنبه در مقابل دانشگاه سوربن در پاریس و سایر دانشگاه‌ها تظاهرات کردند و با فریاد «نه مکرون، نه لوپن» ناامیدی خود را از گزینه پیشنهادی در انتخابات ریاست‌جمهوری ابراز کردند. اعتراضات دانشجویان به تقابل رئیس‌جمهور فعلی با رهبر راست افراطی آن هم در 10 روز مانده به انتخابات در سوربن که مرکز بسیاری از اعتراضات دانشجویی همچون قیام می ‌1968 است نشانه دیگی است که رئیس‌جمهور فرانسه دیگر نمی‌تواند روی رای‌دهندگانی که راست افراطی را به صورت کامل رد می‌کنند، حساب کند. در دور نخست انتخابات، تمام نامزدهای جناح چپ در 10 آوریل حذف شدند. حالا با حذف نامزدهای چپ، بسیاری از دانشجویان می‌گویند که ترجیح می‌دهند در دور دوم، رای ممتنع بدهند تا اینکه به مکرون رای دهند که لوپن نتواند به قدرت برسد.
معترضان بسیاری از جوانانی هستند که به ژان لوک ملانشون، نامزد جناح چپ رای دادند، کسی که در دور اول انتخابات ریاست‌جمهوری فرانسه تنها یک درصد کمتر از لوپن رای آورد و در جایگاه سوم ایستاد و واجد شرایط لازم برای ادامه رقابت در دور دوم نشد. بسیاری از رای‌دهندگان فرانسوی چپ، لوپن را به دلیل وعده‌هایش برای کاهش مهاجرت و محدود کردن اعمال مذهبی مسلمانان خطرناک می‌دانند. آنها مکرون را به‌عنوان «رئیس‌جمهور ثروتمندان» می‌بینند که بیش از حد به سمت راست منحرف شده است، به‌ویژه به دلیل سیاست‌های طرفدار تجارت او.
دانشجویان معتقدند سیاست‌های مکرون در دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش، او را بیش از حد به راست منحرف کرده است و به خشونت پلیس علیه معترضان جلیقه زردها یا اقداماتی برای سرکوب آنچه که مکرون آن را «جدایی‌طلبی اسلامی» می‌خواند، اشاره کردند. آنها با هر دو نامزد دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری مخالفند، زیرا می‌ترسند که هیچ‌یک به اندازه کافی کاری برای محافظت از فقرا یا محیط‌زیست انجام ندهند.
دانشجویان در سوربن شعار می‌دادند «ما همه ضدفاشیست هستیم.» پلیس که به دنبال جلوگیری از ورود دانشجویان دیگر بود، اقدام به شلیک گاز اشک‌آور کرد. بنری در بیرون آویزان شده بود که روی آن نوشته شده بود «سوربن علیه ماکرون، لوپن و دنیای آنها اشغال شد.» پلیس پاریس روز پنجشنبه از انسدادهای متعدد و حوادث پراکنده در دانشگاه‌های مختلف خبر داد.
دست رد رای‌دهندگان جناح چپ به سینه «جبهه جمهوری‌خواه» که در آن رای‌دهندگان فرانسوی به‌طور سنتی پشت سر نامزد جریان اصلی که با یک رقیب راست افراطی روبه‌رو است، تجمع می‌کنند، یک نگرانی فزاینده در اردوگاه مکرون است. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد رقابت بین این دو نامزد بسیار فشرده است و مکرون با اختلاف 5 تا 10 درصدی نسبت به لوپن پیشتاز است که گاهی نظرسنجی‌ها در محدوده خطا قرار دارد و به این معنی است که پیروزی لوپن غیرممکن نیست.
دانشجویانی که از رای‌دهندگان می‌خواهند در این انتخابات رای ممتنع دهند، با وضعیت دو دهه پیش که ژان ماری لوپن، بنیانگذار جبهه ملی راست افراطی و پدر مارین لوپن، در دور دوم انتخابات سال 2002 با ژاک شیراک، رئیس‌جمهور وقت آمریکا روبه‌رو شد، کاملا در تضاد است.
در آن زمان تظاهرات گسترده‌ای در سراسر فرانسه به راه افتاد و دانشجویان خشم خود را از صلاحیت غافلگیرکننده ژان ماری لوپن برای دور نهایی ابراز کردند و از مردم فرانسه خواستند که به شیراک، محافظه‌کار رای دهند. این اتفاق باعث شد شیراک با بیش از 82 درصد آرا پیروز انتخابات شود. جبهه ملی از آن زمان به رهبری مارین لوپن به «اجماع ملی» تغییر نام داد.
نکته قابل اعتنا در انتخابات یکشنبه اختصاص یک‌سوم آرای فرانسوی‌های سنین ۱۸ تا ۳۴ ساله(بالاترین رقم) به ملانشون است. در سنین ۳۵ تا ۶۵،  30 درصد آرا (بالاترین رقم) به حساب ماری لوپن ریخته شده و در سنین بالاتر از ۶۵ سال مکرون با ۴۱ درصد آرا در صدر ایستاده است. به عبارتی اکثریت جوانان و میانسالان فرانسه عملا رأی خود را به ملانشون و لوپن داده‌اند، و اگر رأی اکثریت ۶۵ ساله‌ها به بالا نبود، کار مکرون به‌رغم برخورداری از امتیاز رئیس‌جمهور بودن و دسترسی داشتن بهتر به رسانه‌ها و امکانات تبلیغی در گرفتن جای اول زار بود.

  عملکرد چپ‌ها در انتخابات چگونه بود؟
انتخابات ریاست‌جمهوری 2022 فرانسه نشان داد گرایش جامعه فرانسه به احزاب و نامزدهای چپ‌گرا تا چه حد کاهش یافته است. در این انتخابات مجموع آرای 6 نامزدهای چپ‌گرا که نیمی از 12 نامزد حاضر در انتخابات را تشکیل می‌دادند، به زحمت به 29/68درصد رسید. از میان این 6 تن نیز 4 تن جزء چپ‌های افراطی و 2 تن نیز چپ میانه بودند.
در میان این نامزدها، بهترین نتیجه چپ‌گرایان به ژان لوک ملانشون تعلق گرفت که با کسب 8 میلیون و 714 هزار رای در جایگاه سوم قرار گرفت. او برای راه یافتن به دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری فرانسه تنها 422 هزار رای از مارین لوپن نامزد راست افراطی که دوم شد، کمتر رای آورد.
با این حال ملانشون با 22 درصد رای در دور اول، تقریبا سه‌چهارم کل آرای چپ‌های افراطی در این دوره را به خود اختصاص داد. 5 نامزد دیگر در مجموع 7/68 رای کسب کردند که یک‌چهارم کل آرای چپ‌ها در انتخابات می‌شد.
پس از ملانشون که در جایگاه سوم قرار گرفت، یانیک ژادو، نامزد حزب سبز که یک چپ میانه به‌شمار می‌رود با قرار گرفتن در جایگاه ششم، به دومین چپ‌گرای محبوب تبدیل شد. او در این دوره یک میلیون و 624 هزار رای معادل 4/6درصد از آرا را به دست آورد.
پس از او فابیل روسل، نامزد حزب کمونیست فرانسه که یک چپ‌گرای افراطی است با کسب 802 هزار رای معادل 3/2 درصد از آرا، در جایگاه هشتم قرار گرفت.
سه چپ‌گرای باقی‌مانده اما سه جایگاه آخر جدول انتخابات فرانسه را اشغال کرده‌اند. آن هید الگوی 616 نامزد حزب معروف سوسیالیست که چپ میانه به‌شمار می‌رود با هزار رای معادل 1/8درصد از آرا در جایگاه نهم قرار گرفت. فیلیپ پوتو نیز به‌عنوان یک چپ‌گرای افراطی با 286 هزار رای خود تنها با 0/8درصد از آرا یازدهم شد. در آخرین جایگاه نیز ناتالی آرتو دیگر چپ‌گرای افراطی حاضر در انتخابات با کسب 197 هزار رای معادل 0/6 درصد از مجموع آرا عملکرد فاجعه‌بار چپ‌گرایان را تکمیل کرد.
این عملکرد دور از انتظار درحالی عاید چپ‌های فرانسوی شده که آنها با توجه به وضعیت جامعه فرانسه که از بحران‌ها و تبعیض‌های اقتصادی و اجتماعی رنج می‌برد، باید در این انتخابات اقبال بیشتری به دست می‌آوردند.

  چرا چپ‌های فرانسه با کاهش اقبال مواجه شده‌اند؟
به‌طور معمول تفکرات چپ‌گرایانه به دلیل وجهه اجتماعی‌شان تمایل بیشتری برای ایجاد تشکیلات جزئی در درون جامعه دارند. ایده‌ها و شعارهای چپ‌گرایان نیز با توجه به خاستگاه‌شان انبطاق بیشتری با خواست‌های مردم جامعه دارد. از این رو آنها قادر به جذب طرفداران زیادی هستند.
با این حال واقعیت‌های کنونی نشان‌دهنده وارد آمدن ضربه به پایگاه رای چپ‌گرایان فرانسوی است. به‌ویژه آنکه حزب سوسیالیست فرانسه که «فرانسوا اولاند» نامزد مورد حمایتش در انتخابات ریاست‌جمهوری 2012 به پیروزی دست یافته بود، در انتخابات 2022 تنها 1/182درصد رای آورد. برای فهم دقیق این موضوع که چرا چپ‌گرایان در فرانسه با ناکامی روبه‌رو شده‌اند، باید به وضعیت جامعه فرانسه و نیازهای آن پرداخت.
دو مشکل و موضوع اساسی فرانسه نخست «اقتصاد» و دوم «فرهنگ» است. در اینجا منظور از موضوع اقتصادی مسائل مرتبط با مشکلات معیشتی مردم فرانسه است و منظور از فرهنگ نیز به چالش‌های هویتی‌ای بازمی‌گردد که جهانی‌سازی و حضور مهاجران در فرانسه باعث آن شده‌اند. نسبت چپ‌ها و راست‌ها با این دو موضوع شفاف می‌سازد که چرا توازن در این کشور تغییر کرده است.
در موضوع تمرکز بر مشکلات اقتصادی در فرانسه، میان چپ‌ها و راست‌های افراطی اشتراکاتی وجود دارد. به‌طور سنتی تمرکز چپ‌ها بر موضوعات اقتصادی و معیشتی است و به همین دلیل حتی درصورتی‌که دیگران نیز چنین شعارهایی سر دهند، این اقدام نباید به کاهش شدید طرفداران احزاب چپ منجر شود.
در فرانسه کنونی همزمان با فعالیت چپ‌ها برای دفاع از اقشار ضعیف راست‌های افراطی نیز در چنین مسیری گام برداشته‌اند و همین مساله باعث جذب طرفداران فراوانی به این گروه شده است اما میان چپ‌ها و راست‌های افراطی در اینجا تفاوت‌هایی وجود دارد.
درحالی که ورود چپ‌ها به مساله مشکلات اقتصادی و حمایت از اقشار ضعیف، شکلی عمومی و کلاسیک دارد که ریشه در تاریخ و رویکرد سنتی این احزاب دارد اما ورود راست‌های افراطی به این مساله شکلی خاص داشته و دارای دلایلی جدید است. راست‌های افراطی از زاویه نژادی و هویتی به مساله مشکلات اقتصادی ورود کرده‌اند زیرا بسیاری از اقشار ضعیف فرانسه را شهروندان سفیدپوست تشکیل می‌دهند. چپ‌ها براساس دیدگاه‌های کلی‌شان درباره جامعه، نظرات اقتصادی‌شان را طرح کرده‌اند. این طرح‌ها اگرچه منجر به حمایت از طبقات فرودست می‌شود اما فاقد جنبه‌های ملی‌گرایانه است. درمقابل اما راست‌های افراطی برنامه‌های اقتصادی‌شان برای حمایت از اقشار ضعیف را بر این اساس توسعه داده‌اند که بخش بزرگی از این اقشار ضعیف را کارگران و کارمندان سفید‌پوست تشکیل می‌دهند. به همین دلیل، دیدگاه‌های راست افراطی دارای جنبه‌های ملی‌گرایانه غلیظی است و آنها بر این مبنا در جامعه شناخته می‌شوند.  با این حال تفاوت میان رویکردهای اقتصادی چپ‌ها و راست‌های افراطی در خود موضوع اقتصادی چندان روشنگر روندهای جامعه فرانسه نیست بلکه باید ضمن توجه به موضوع اقتصاد، به‌طور همزمان وارد عرصه فرهنگ نیز شد.  از آنجا که امروز به دلیل موضوع مهاجران، در کنار مساله مشکل اقتصادی، مساله فرهنگی نیز برای فرانسوی‌ها مهم تلقی می‌شود، از این رو راست‌های افراطی که پوشش‌دهنده هر دو این مسائل هستند، اقبال بیشتری نسبت به چپ‌ها یافته‌اند.  این موضوع به اندازه‌ای دارای اهمیت بوده است که حتی امانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه که یک راست‌میانه به‌شمار می‌رود، در دو سال گذشته برای جلب نظر شهروندان فرانسوی قوانین سختگیرانه‌ای را نسبت به مهاجران اعمال کرده است.  چپ‌ها درحالی متمرکز بر اقتصادند که از مساله فرهنگی چشم‌پوشی کرده‌اند. چپ‌گرایان این مساله را نادیده گرفته‌اند که مردم فرانسه نسبت به هویت ملی خود حساسیت زیادی دارند. در سوی دیگر شهروندان فرانسوی مهاجران را صرفا یک معضل فرهنگی نمی‌بینند بلکه فراتر از آن، مهاجران را مشکلی اقتصادی نیز قلمداد می‌کنند. از نگاه فرانسوی‌ها مهاجران از طریق اشغال فرصت‌های شغلی باعث افزایش بیکاری در میان بومیان فرانسه شده و از سوی دیگر با قبول دستمزدهای پایین باعث شکسته شدن سطح دستمزدها شده‌اند.  تمام نامزدهای چپ از این پدیده غافل نبودند اما مشکل آنجا بود که تنها یکی از آنان تلاش کرد تا در این مسیر گام بردارند؛ گامی که بیش از اندازه سطحی به‌حساب می‌آمد. فابین روسل، نامزد حزب کمونیست فرانسه در جریان یکی از مصاحبه‌هایش پیش از انتخابات، دسترسی تمام فرانسوی‌ها به «گوشت و پنیر خوب» را بهترین برای دفاع از خوش خوراکی و هنر هموطنانش توصیف کرده بود.  این اقدام او در راستای ارائه تعریف از هویت فرانسوی صورت می‌گرفت که دیگر نامزدها نیز به آن اشاره می‌کردند. به‌عنوان نمونه الکری پکرس، نامزد حزب جمهوریخواه که مشی راست میانه دارد فرانسوی بودن را به خوردن جگر غاز، داشتن کاج کریسمس و علاقه به مسابقات دوچرخه‌سواری «تور دو فرانس» توصیف کرده بود.  
با وجود تلاش سطحی روسل برای پوشش ضعف چپ‌گرایان در حوزه هویت ملی اما او بلافاصله پس از اظهاراتش مورد حمله دیگر چپ‌گرایان قرار گرفت. آنها این اقدام را به جهت هویت‌گرایی ملی، نادیده گرفتن مهاجران به‌ویژه مسلمانان دانستند و همچنین به دلیل نام بردن از گوشت‌خواری برای توصیف یک فرانسوی آن را نادیده گرفتن گیاه‌خواران توصیف کردند.
با این حال دفاع چپ‌گرایان از مسلمانان در این قضیه باعث شده آنها در میان این گروه با اقبال روبه‌رو شوند. در انتخابات 2022 فرانسه 69 درصد از مسلمانان فرانسه به ژان لوک ملانشون نامزد برجسته چپ‌گرا رای دادند، درحالی‌که تنها 14 درصد از آنها به مکرون رای دادند. این درحالی است که در انتخابات 2017، 37 درصد مسلمانان به ملانشون و 25 درصدشان به مکرون رای داده بودند. مساله‌ای که نشان می‌دهد اقبال مسلمانان به ملانشون دو برابر و به مکرون نصف شده است.

وضعیت چپ‌ها در فرانسه
تا یک دهه قبل و در زمان ریاست‌جمهوری فرانسوا اولاند از حزب سوسیالیست فرانسه که مشی چپ میانه دارد، به جز کاخ الیزه، مجلس ملی و سنای این کشور به همراه شهرداری و شوراهای شهر اغلب مناطق بزرگ فرانسه در اختیار این حزب بود. امروز اما نامزدهای چپ‌گرا حتی برای یافتن 500 مسئول منتخب برای امضای برگه نامزدی‌شان در انتخابات ریاست‌جمهوری مشکل داشتند، این درحالی بود که فرانسه 42 هزار مسئول منتخب داشت.
احزاب چپ فرانسوی طی سال‌های اخیر تمرکزشان را از پایگاه اصلی خود در میان کارگران صنفی، صنعتی تغییر داده‌اند. از سوی دیگر با اقدامات اولاند مانند اقداماتی که در چهارچوب‌های تجاری صورت گرفت، کارگران فرانسوی با ورود کالاهای خارجی ضربات بیشتری متحمل شده و به‌طور کلی اعتمادشان را از چپ‌ها از دست دادند.
چپ‌های فرانسوی مدت‌ها پیش از اولاند توجه‌شان را به کارگران از دست داده بودند، اما کارگران براساس یک تصویر تاریخی همچنان به چپ‌گرایان گرایشی یک‌طرفه داشتند. با این حال اولاند با از بین بردن این تصویر، باعث شد چپ‌ها به‌ویژه حزب متبوعش یعنی حزب سوسیالیست فرانسه عملا از دور خارج شود به‌گونه‌ای که در کمتر دموکراسی‌ای در جهان یک حزب سقوطی با چنین سرعت بالایی را تجربه کرده است.

  معضل مهاجران
تا اواسط دهه 1970 میلادی موج‌های مهاجرتی به فرانسه را صرفا مردانی تشکیل می‌دادند که برای کار به این کشور می‌آمدند. بااین‌حال از سال 1975 زنان نیز به جمعیت مهاجران فرانسه اضافه شدند. این اقدام براساس سیاستی موسوم به «گردهمایی خانواده‌ها» صورت گرفت که براساس آن قرار بود تا نیروی کار فرانسه حتی برای سال‌های آتی تامین و تضمین شود.
این مساله امروزه که زنان 52 درصد از مهاجران را تشکیل می‌دهند به معضل برای فرانسه تبدیل شده است. در آغاز خانوادگی شدن مهاجرت‌ها به فرانسه، نسل اول مهاجران به این دلیل که از مشکلات خاصی رهایی یافته و تنها به‌دنبال زنده ماندن بودند چندان با تبعیض‌های موجود علیه خود مشکلی نداشتند. بااین‌حال نسل دوم مهاجران - فرزندانی که داخل خاک فرانسه به دنیا آمده و در جامعه آن کشور رشد کرده بودند- دیگر توقع برخوردهای تبعیض‌آمیز را از سوی فرانسوی‌ها نداشتند. به همین دلیل آنها پس از رانده شدن از جامعه فرانسه به‌دنبال بازیابی هویت‌های خود از طریق پیگیری هویت پیشین‌شان شدند. آنچه به این معضل کیفی ضریب داده حضور کمی قابل‌توجه مهاجران در فرانسه است.
نسبت جمعیت مهاجران در جامعه فرانسه در سال‌های پس از جنگ‌جهانی دوم تا امروز تقریبا دوبرابر شده است. در سال 1946 مهاجران 4/4 درصد از جمعیت فرانسه را تشکیل می‌دادند، درحالی‌که این نسبت در سال 2021 به 7/7 رسید. بااین‌حال اگر تعداد مهاجرانی که تابعیت فرانسوی را اخذ کرده‌اند، درنظر گرفته شود این میزان به 10 درصد می‌رسد.
براساس آمارها در سال 2018 جمعیت مهاجران در فرانسه 6/5میلیون نفر بوده که با توجه به جمعیت 67 میلیونی این کشور، مهاجران 9/7درصد از جمعیت آن را تشکیل می‌دهند. از میان این 5/6میلیون مهاجر 4/1میلیون تن اتباع خارجی به‌حساب آمده و 2/4 میلیون تن دیگر نیز به‌دلیل اخذ تابعیت شهروند فرانسه به‌شمار می‌روند. این مساله نشان می‌دهد که 37 درصد از مهاجران خارجی تابعیت فرانسه را کسب کرده‌اند. در اینجا می‌توان به نکته دیگری رسید، هرچند فرزند مهاجرانی که تابعیت اخذ نکرده‌اند، حتی درصورت متولد شدن در فرانسه راه سختی برای جلب تابعیت دارند اما فرزندان مهاجرانی که اخذ تابعیت کرده‌اند به‌راحتی پس از تولد شهروند فرانسه به‌حساب می‌آیند و حتی فراتر از آن برخلاف والدین خود دیگر جزء آمار مهاجران محاسبه نمی‌شوند.
بر همین اساس تخمین زده می‌شود آمار کل مهاجران -چه آنهایی که در این دسته شمارش می‌شوند و چه آنهایی که دیگر در این دسته قرار ندارند- نسبت قابل‌توجهی از جمعیت فرانسه را شامل می‌شود. براساس آمارها در سال 2008 تعداد کلی مهاجران در فرانسه 11/2میلیون نفر بوده است. این جمعیت تقریبا شامل 20 درصد از جمعیت فرانسه است. بااین‌حال حدود 40 درصد از این افراد را مهاجرانی تشکیل می‌دهند که ریشه‌های اروپایی دارند. این مهاجران برخلاف مهاجران غیراروپایی چندان در جامعه فرانسه مناقشه‌برانگیز نیستند، به‌عنوان‌مثال مهاجران لهستانی و پرتغالی در فرانسه ضمن آنکه از لحاظ دینی مسیحی هستند به‌لحاظ مذهب نیز کاتولیک به‌شمار می‌روند که به‌طور کامل با دین و مذهب فرانسه انطباق دارند، درمقابل اما مسلمانان ضمن آنکه غیراروپایی هستند از دین و مذهب متفاوتی برخوردارند.
براساس آمارها در فرانسه بین پنج تا هفت‌میلیون مسلمان زندگی می‌کنند که تقریبا 10درصد جمعیت این کشور است. منشأ اغلب این مسلمانان کشورهای شمال آفریقا به‌ویژه الجزایر، مراکش و همچنین در سطحی کمتر تونس است.
فرانسوی‌ها برخلاف مهاجران اروپایی به‌دلیل تفاوت‌های زیادی که با مسلمانان دارند از این مهاجران نگران هستند، هرچند دولت فرانسه با سیاست‌هایش این مسلمانان را مجبور به مهاجرت به این کشور کرده است. اگر دخالت‌های فرانسه در شمال آفریقا و تخریب جوامع این قاره نبود، این تعداد از مسلمانان نیازی برای مهاجرت به فرانسه نداشتند.

  شکاف اصلی بین دارندگان و نداشته‌ها
اسپکتاتور در گزارشی با عنوان «فرانسه در آستانه ناآرامی‌های اجتماعی جدی است» به قلم «گاوین مورتیمر» نوشت: «اندکی پس از اعلام نتیجه دور اول رای‌گیری، اعتراضات خشونت‌آمیزی در شهر رن برگزار شد. تخمین زده می‌شود که 500 نفر خشم خود را علیه «فاشیسم» و «سرمایه‌داری» تخلیه کردند.» او با اشاره به اینکه یکی از اقوامش که سوسیالیست طبقه کارگر بوده است، از اینکه یک‌بار دیگر مجبور است بین مکرون و لوپن یکی را انتخاب کند، ناامید است. این درحالی است که تعیین‌کننده نتیجه انتخابات هفته آینده، همین طبقه هستند: «اما این امثال او هستند که نتیجه دور دوم را در 24 آوریل تعیین می‌کنند. ژان لوک ملانشون 9/21 درصد آرا - تقریبا 7/6میلیون رای - را به دست آورد که اکثریت آنها را جوانان 18 تا 34 ساله تشکیل می‌دادند. او در میان این جمعیت‌شناسی بهترین نظرسنجی را داشت، درحالی‌که لوپن در میان رده‌های سنی 35 تا 64 سال اول بود(او بعد از ملانشون در بین سنین 25 تا 34 سال دوم بود). تنها گروه سنی که ماکرون بر آن تسلط داشت بالای 65 سال بود، جایی که او با اختلاف محبوب‌ترین نامزد بود.» او این قطب‌بندی طرفداران را «به طرز خطرناکی ناسالم» می‌خواند: «آنهایی که عمر کاری‌شان به پایان رسیده است، آنهایی که - به‌طور کلی - مستمری راحت و بدون وام مسکن دارند، از صاحب کار راضی هستند. این نیز جمعیتی است که بیشتر از همه از اقدامات سختگیرانه ماکرون برای کرونا پاسپورت، ماسک‌ و تعطیلی جامعه استقبال کرده است.»
نظرسنجی در Le Figaro روز دوشنبه توضیح می‌دهد: «دو بلوک اجتماعی و فرهنگی روبه‌روی یکدیگر قرار دارند.» مکرون، که هر چه بیشتر از نردبان اجتماعی بالا می‌رویم، محبوبیتش بسیار قوی‌تر می‌شود و همچنین در میان بازنشستگانی که از راست میانه آمده‌اند... و مارین لوپن، که حامیان اصلی‌اش در میان کسانی متمرکز شده‌اند که حقوق کمتری دارند، آنهایی که هنوز کار می‌کنند و درمقابل قشر مرفه جامعه و بازنشستگان در مشکل هستند. به گفته ژروم فورکه، مدیر دپارتمان اندیشه در موسسه نظرسنجی «ایفوپ»، فکر کردن به شکاف در فرانسه برحسب چپ و راست منسوخ شده است. بلکه بین دارندگان و نداشته‌هاست.
جنبش جلیقه زردها مظهر این شکاف جدید است و مردان و زنانی را که یک دهه پیش خود را سوسیالیست یا راست‌گرا توصیف می‌کردند، متحد می‌کند، اما اکنون از گروه «فراموش‌شدگان» استفاده می‌کنند. ناهمگونی مشابه تابستان گذشته زمانی که ده‌ها هزار نفر در سراسر فرانسه برای اعتراض به پاسپورت کووید به خیابان‌ها آمدند، مشهود بود.
من در چندین تظاهرات در هر دو جنبش اعتراضی شرکت کردم و حتی یک‌بار هم نشنیدم که تظاهرات‌کنندگان از لوپن یا ملانشون حمایت کنند. فقط یک اسم روی لبان‌شان بود و آن: «مکرون، استعفا!» آنها بارها و بارها در خیابان‌ها فریاد زدند. او توصیه‌های آنها را رد کرد و برای دومین دوره آمد، اگرچه نظرسنجی صبح دوشنبه(نظرسنجی‌ها در دور اول بسیار دقیق بود) پیش‌بینی می‌کند رقابت بین او و لوپن بسیار تنگاتنگ خواهد بود. اما هر کسی که در یکشنبه هفته بعد برنده شود، باید ریاست کشوری را برعهده بگیرد که از هم‌پاشیده، خسته و درحال تباهی برای مبارزه است. سال گذشته گروهی از افسران ارشد نظامی بازنشسته نامه‌ای سرگشاده در فرانسه منتشر کردند و در آن نسبت به وقوع جنگ داخلی قریب‌الوقوع هشدار دادند. آنها حق داشتند که نگرانی خود را ابراز کنند، اگرچه در تشخیص افراط‌گرایان اسلامی به‌عنوان دشمن در داخل اشتباه کردند. تعداد آنها بسیار کم است که جرقه هرگونه ناآرامی اجتماعی جدی را بزنند.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰