پوتین چطور با وجود جنگ ارزش پول روسیه را حفظ کرد
در روزهای اخیر ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه و الویرا نبیولینا رئیس بانک مرکزی این کشور، توانستند ماهیت سیاستگذاری پولی و مالی را به رخ جهانیان کشیده و خود را یک قدرت اقتصادی موفق نشان دهند.
  • ۱۴۰۱-۰۱-۲۴ - ۰۴:۴۷
  • 50
پوتین چطور با وجود جنگ ارزش پول روسیه را حفظ کرد
فرمول نجات روبل
فرمول نجات روبل

محمدمهدی نجفی، دانشجوی کارشناسی‌ارشد اقتصاد: برکسی پوشیده نیست که نزاع بین روسیه و اوکراین فراتر از یک نزاع امنیتی- نظامی بود و نخبگان خصوصا اقتصاددانان درس‌های بزرگی را از این رویداد به دست آوردند. در روزهای اخیر ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه و الویرا نبیولینا رئیس بانک مرکزی این کشور، توانستند ماهیت سیاستگذاری پولی و مالی را به رخ جهانیان کشیده و خود را یک قدرت اقتصادی موفق نشان دهند. اما این همه ماجرا نیست و به نظر می‌رسد مسکو هدف خود را فراتر از تدریس اقتصاد می‌داند. چیزی که دهه‌هاست بلوک شرق به دنبال آن بوده و پس از شکست جنگ سرد، کینه آن را دارد. چیزی که توانست شکست هژمونی دلار را ثابت کند و تحریم‌ها را در کوتاه‌مدت خنثی سازد. به راستی آن درس چه بود؟

تورم در دنیا
با وقوع نزاع میان اوکراین و روسیه در دوران پساکرونا؛ امنیت انرژی و امنیت غذایی سبب شد تا شوک جدی بر تورم جهانی وارد شود و جهان باری دیگر در التهاب تورم بیفتد و درحالی‌که بسیاری از مردمان جهان، همانند ما به تورم عادت ندارند؛ به تعحب واداشته شده و بسیاری از آن وحشت دارند. البته که پوست کلفت ما در موضوع تورم سبب شده است تا تورم تک‌رقمی را اصلا تورم ندانیم. جالب است بدانید شهروندان کشورهای قاره اروپا نیز در جریان چندین شوک اقتصادی، همانند شوک نفتی سال ۱۹۷5 تورم را به صورت جدی درک کردند که آن هم 25 درصد بوده است!

التهاب تورم در این روزها چگونه است؟
مطابق با اعلام وزارت اقتصاد روسیه، پس از اعمال تحریم‌ها از سوی اروپا و آمریکا تورم به بالاترین میزان طی هفت سال اخیر رسیده و قیمت‌ها تا 10 درصد جهش داشته‌اند. در گزارش‌های دیگر بین‌المللی می‌خوانیم تورم در کشورهایی همچون انگلستان، آمریکا و آلمان نیز رکورد زده است. اداره ملی آمار انگلستان بیان می‌کند که تورم در ماه فوریه سال جاری به 6/2درصد رسیده است که در ۳۰ سال گذشته بالاترین نرخ در این کشور محسوب می‌شود و رویترز معتقد است تورم سالانه آمریکا در ژانویه 2022 طی 40 سال اخیر در مقایسه با دوره مشابه در سال 2021 به‌میزان 7/5درصد افزایش یافت. در آلمان نیز اطلاعات اولیه منتشرشده توسط اداره آمار فدرال این کشور نشان می‌دهد نرخ تورم به بالاترین رقم طی ۳۰ سال گذشته یعنی 7/3 درصد رسیده است.
تحلیلگران سیاسی اقتصادی معتقدند این کشورها به یک دلیل مشترک درحال ورم اقتصادی بوده و چوب حمایت از زلنسکی را می‌خورند. بر همین اساس اداره آمار اتحادیه اروپا معتقد است که نزاع نظامی میان روسیه و اوکراین در هفته‌های اخیر سبب شده است تا افزایش قیمت منابع انرژی نمایان شده و برهمین اساس افزایش سالانه بهای منابع انرژی به 44/7 درصد را توجیه می‌کنند. روسیه در سال 2021 حدود ۱۵۵ میلیارد مترمکعب گاز صادراتی خود را به اروپا منتقل کرد و این بدان معنا بوده که اروپا مشتری یک‌سوم این کالاست و بدون گاز این کشور، اروپا باید به سراغ بازار آزادی برود که 500 درصد گران‌تر خواهد بود.
همین موضوع سبب شده است تا اروپا کمی مصلحت‌اندیشانه‌تر از آمریکا سراغ تحریم علیه روسیه برود. آمریکا که ترس از بین رفتن رویای آمریکایی در میان جوامع بشری را دارد می‌داند آینده به نفع او نخواهد بود و خیلی سفت و سخت‌تر از اروپا جلوی روسیه ایستاده است. برهمین اساس بایدن روز جمعه پایان روابط تجاری عادی و خرید نفت از روسیه را اعلام می‌کند تا تعرفه‌های تجاری میان این کشورها افزایش یابد.
روایت افزایش قیمت انرژی طی رویداد نزاع اوکراین و روسیه از سه شوک تبعیت می‌کند. شوک اول در زمان شروع حمله آغاز شده و شوک دوم در زمان تهدید روسیه به قطع گاز در مواجهه با تحریم‌های اروپایی علیه این کشور و شوک سوم در زمان تصمیم حکمرانان این کشور مبنی‌بر دریافت روبل در قبال صادرات انرژی به اروپا اعمال شده است.

تحریم‌های اعمالی علیه روسیه
غرب با نگاه جلوگیری از پیش‌روی‌های روسیه در اوکراین، دست به همان سلاح تحریم‌سازی زد که سخنگوی وزیر خارجه آمریکا آن را پس از 3 سال علیه ایران بی‌اثر خواند. این تحریم‌ها ابتدا فردی و سازمانی صورت‌گرفت و به شکل آسیب‌زایی علیه حکمرانی درآمد. اتحادیه اروپا، انگلستان، ایالات متحده و کانادا با اعلان نظر خود، اخراج برخی بانک‌های روسی از شبکه مالی سوئیفت و اتخاذ تدابیری برای فلج کردن فعالیت‌های بانک مرکزی روسیه را اعلام کردند.
با آغاز جنگ روسیه و اوکراین تحریم‌های مختلفی علیه روسیه اعلام شده است ولی وضع این تحریم‌ها باید به گونه‌ای باشد که اتحادیه اروپا دچار مشکل در تامین نیازمندی‌های اقتصادی خود نباشد. به همین دلیل ادامه وضع این نزاع، سبب می‌شود تا تعارضات میان اروپا و روسیه جدی‌تر شود و دعوا برای تامین انرژی کار را عجیب‌تر کند. در این میان سخت‌ترین تحریمی که علیه روسیه شکل‌گرفته است، تحریم زغال‌سنگ بوده که کمیسیون اروپا آن را اعلام کرد. مطابق با گزارش اتحادیه اروپا حدود45 درصد زغال‌سنگ خود را از روسیه وارد می‌کند و همین موضوع سبب می‌شود تا طرفین دچار نشست برای منافع مشترک شوند. این موضوع دو حیث دارد و می‌توان با نیازمندی اروپا به تامین زغال‌سنگ روس‌ها در کوتاه‌مدت و از طرفی تولید مشترک و تعارض منافع کشورهای دوست روسیه را اشاره کرد.
اما براساس داده‌های اخیر پایگاه ردیابی کاستلوم، روسیه به دلیل نزاع با اوکراین به کشوری که «بیشترین تحریم‌ها» علیه آن اعمال شده تبدیل شد و مسکو در کمتر از دو هفته تحت ۲۷۷۸ تحریم جدید که شامل ۲۴۲۷ فرد، ۳۴۳ سازمان، 6 کشتی و دو هواپیما می‌شود، قرار گرفته است. بنابراین غرب مجموع تحریم‌ها علیه روسیه را به رقم ۶۴۰۰ رسانده است. مطابق با این تحریم‌ها همه 27 کشور اتحادیه اروپا، آمریکا، انگلستان، اوکراین، تایوان، سوئیس، سوئد، کره‌جنوبی، سنگاپور، نروژ، مقدونیه شمالی، نیوزیلند، مونتگرو، موناکو، لیختن اشتاین، ژاپن، ایسلند، کانادا، استرالیا و آلبانی کشورهایی هستند که در این تحریم‌ها علیه روسیه قرار گرفتند.
مطابق با آنچه سیاستمداران و اقتصاددانان غربگرا بیان می‌کنند؛ این تحریم‌ها باید سبب ازبین رفتن اقتصاد روسیه شود.
اما اصلی‌ترین مطلبی که باید از آن سخن گفت این است که تحریم‌ها دلیل سیاسی دارد یا اقتصادی؟ در جعبه ابزار سیاست خارجی کشورهای غربی، «تحریم‌های اقتصادی» از مهم‌ترین ابزارهای فشار برای همراهی سایر کشورها و گروه‌های به‌اصطلاح بدرفتار است. روسای جمهور آمریکا آنقدر آن را در سیاستگذاری خارجی نیک می‌دانند که اندیشمندان آن را «سلاح اقتصادی» این کشور یاد کرده و پس از آن معنای جنگ اقتصادی در گرو آن قرار گرفت.

واکنش روسیه در قبال تحریم‌ها
پس از اعمال تحریم‌های غرب علیه مسکو و اتخاذ سیاست پرداخت روبل در برابر صادرات کالا، پرداخت تعهدات اوراق قرضه یوروبه‌روبل معادل 2/649میلیون دلار و نیز وابستگی ارزش پول ملی این کشور به طلا سبب شد ارزش پول ملی این کشور درحال افزایش باشد.
براساس فرمانی که ازسوی پوتین امضا شد، خریداران خارجی به‌جای معامله مستقیم با غول گازی دولتی گازپروم باید در یک بانک دولتی روسیه حساب باز کنند. آنها یورو را به یک حساب واریز می‌کنند و بانک یورو را به روبل تبدیل می‌کند و به حساب دیگری به‌نام خریدار منتقل می‌کند تا پرداخت هزینه‌ای گاز استفاده شود. البته این فرمان ضرب‌الاجلی صادر نشده است ولی ذات اعلام آن موجب شد ارزش پول ملی این کشور افزایش یابد.
بسیاری از اندیشمندان معتقدند پیوند پول و ارزش طلا باعث ایجاد فشار سنگین به تولید این کشور و بیماری هلندی می‌شود، البته این سخن در شرایط عادی صحیح است ولی مغالطه جنگ بیان می‌کند که در این زمان طلا به‌عنوان کالای مشترک ارزشمند در جهان می‌تواند در دوران پساجنگ نیز معتبر باشد و این موضوع در کوتاه‌مدت ارزشمند است. هرچند این همه ماجرا نیست و صندوق بین‌المللی پول پس از آن اعلام کرد تحریم‌های غرب علیه مسکو منجر به تضعیف جایگاه دلار و هژمونی آن در عرصه جهانی می‌شود.
در این بین و در اقدامی جالب عربستان اعلام کرد قصد دارد فروش خود به چین را با یوآن تسویه کند که این موضوع همان مقوله‌ای‌ است که پوتین به‌دنبال آن بود. انتخاب پوتین و نبیولینا در کوتاه‌مدت سبب افزایش تقویت بیش از پیش روبل نیز شده است ولی در بلندمدت درصورتی‌که نتواند موجب شود اقتصاد روسیه ترازتجاری خود را حفظ کند منجر به خروج سرمایه از کشور خواهد شد. به همین دلیل روسیه به‌دنبال تعمیق روابط با کشورهای تحریمی یا تغییر بازی تحریم‌ها به نفع خود خواهد بود و برای این موضوع باید سراغ معامله بر سر تحریم‌ها برود.

شکست سلطه اقتصادی آمریکا در روسیه
روسیه از سال 2015 ذخایر ارزی خود را با تمرکز بر طلا به‌شدت رشد و وابستگی به دلار را کاهش داده و تا 2017 بیش از 100 میلیارد دلار اوراق قرضه خزانه‌داری آمریکا را داشته اما ظرف سه‌سال 96 درصد آن را واگذار کرد. نسبت بدهی به تولیدناخالص روسیه 18 و آمریکا 133 درصد است، یعنی آمریکا نمی‌تواند بدهی‌اش را تسویه کند، بنابراین استحکام روسیه در مقابل تحریم‌ها بالا و وابستگی روسیه به اوراق قرضه بسیارکم است.

بحران اقتصادی در آمریکا
به‌دلیل ریسک جنگ، نفت به بیش از 100دلار رسیده و بالاترین تورم 40 سال اخیر ناشی از آن در آمریکا باعث ایجاد فشار سنگینی بر بایدن شده است و اگر فدرال‌رزرو نرخ بهره را افزایش دهد، رکود بیخ گوش آمریکاست وگرنه تورم بالاتر می‌رود. از طرفی روسیه سومین تامین‌کننده نفت آمریکا پس از کانادا و مکزیک بوده و تحریم این کشور قطعا بحران انرژی در آمریکا و اروپا را بدتر و تورم به‌ویژه در آمریکا را تشدید خواهد کرد. آمریکا به‌شدت لای منگنه تورم، رکود و نرخ بهره و نفت است.

بحران اقتصادی در اروپا
روسیه یکی از تامین‌کنندگان عمده فلزات اساسی است. «جنگ و تحریم» باعث افزایش قیمت آلومینیوم، مس، فولاد و... می‌شود که باتوجه به نقش این کالاهای اولیه در صنایع متعاقبا رشد هزینه تولید و کاهش رشد اقتصادی آمریکا و اروپا را تشدید می‌کند.
نقش روسیه در تامین محصولات کشاورزی مثل کود وگندم بی‌بدیل است. در گندم سهم 20درصد و در آمونیا سهم 62درصد دارد و از این حیث کشاورزی دنیا و ازجمله اروپا به‌شدت به روسیه وابسته است. جنگ و تحریم هزینه‌های تولید کشاورزی را هم برای مخصوصا اروپا افزایش می‌دهد.
روسیه سهم 53درصد و 46درصد در تامین نفت و گاز اروپا دارد. جنگ و تحریم باعث پرواز قیمت گازطبیعی اروپا شده و شرکت‌های پتروشیمی (خوراک گاز) اروپا را در معرض تعطیلی قرار داده و باعث شده است در آلمان قیمت برق به محدوده 20 سنت یورو (بالاترین سطح تاریخی) برسد.
بانک JPMorgan آمریکا پیش‌بینی ۱۵۰ دلاری برای نفت دارد و این یعنی توقف کامل رشد اقتصادی آمریکا و اروپا. نرخ گاز طبیعی اروپا با شروع جنگ با رشدی عجیب ۴۱درصد مواجه شد و این یعنی ریسک بزرگ اقتصاد خرد برای صنعت پتروشیمی و بالطبع کشاورزی و صنعت و ریسک کلان تورمی برای آمریکا و اروپا.

چرا تحریم سیستم مالی روسیه بسیار سخت است؟
وابستگی سنگین انرژی اروپا به روسیه هرگونه اختلال در سیستم مالی و بانکی روسیه را بسیار پرهزینه کرده است. همچنین بخش قابل‌توجهی از درآمدهای بانک‌های اروپایی مثل بانک raiffeisen اتریش تا ۳۵ درصد وابسته به تجارت با روسیه است. روسیه با استحکام داخلی خود مبتنی‌بر «کمیت و کیفیت ذخائر ارزی؛ نسبت پایین بدهی به GDP؛ سهم بزرگ در تامین انرژی و فلزات گرانقیمت» عملا پیشران‌های رکود به‌ویژه در صنایع انرژی‌بر و کشاورزی، تورم و حتی نارضایتی‌های سنگین اجتماعی اروپا و آمریکا را می‌تواند فراهم کند.

اما روسیه دنبال چه چیزی است؟
در اواخر دهه 1990 و زمانی که سلطه جهانی ایالات متحده شکست‌ناپذیر به‌نظر می‌رسید، محبوبانی دیپلمات سنگاپوری و آکادمیک دانشگاهی، این پرسش را مطرح ساخت که آیا آسیای درحال رشد، می‌تواند هژمونی آمریکا را خنثی کند یا خیر؟ به بیان دقیق‌تر کسی است که با این دیو توسعه ‌یافته مبارزه کند؟ او این موضوع را در کتابی تحت عنوان «آیا آسیایی‌ها می‌توانند بینشیند یا خیر» بیان ساخت. بحث در این کتاب حول این مطلب بود که نخبگان غربی که سبب پیروزی علیه جنگ سرد شدند با دیکته کردن مرزهای تشریعی و نه تکوینی و نیز سیاستگذاری علیه جهانیان، سلطه گر شده بودند. محبوبانی بیان می‌کند آن رابطه شاهانه که از دوران استعمار ادامه یافته بود، می‌تواند به پایان برسد و این موضوع چندان هم دور نیست. او معتقد بود آسیایی‌ها و مردمان غیرغربی ایده‌های خود را در مورد نحوه اداره جهان داشته و اتفاقا همین دموکراسی بماهو دموکراسی سبب قدرت آنان خواهد شد.
با گذشت سه‌دهه از نظریات محبوبانی می‌توان بیان کرد که او چندان هم بی‌ربط سخن نمی‌گفت، با وجود پروپاگاندای شدید نزاع روسیه و اوکراین بسیاری از کشورهای آسیایی و آفریقایی اعلام بی‌طرفی کردند. چین، هند، برزیل، ترکیه، اندونزی، آفریقای‌جنوبی و حتی مکزیک دربرابر خواسته‌های غرب برای انزوای دیپلماتیک روسیه یا پیوستن به کمپین تحریم اقتصاد این کشور خودداری کردند، بسیاری از شرکت‌ها در جهت منافع مشترک خود با روسیه در این کشور ماندند و به ادامه فعالیت خود پرداختند. مواضع بی‌طرف این کشورها سبب شد نخبگان به آینده دید جدید پیدا کرده و آنان را نسبت به دید ژئوپلیتیکی که به آن عادت کرده بودند، شوک‌زده کند. به بیان دیگر در نگاهی که غرب به‌عنوان تنها ابرقدرت بیان می‌شد دیگر نادرست است.
اگر می‌خواهید بدانید این شوک چقدر جدی بوده است و طرف غربی چقدر از آن برحذر بوده، باید به انتقاد جو بایدن از هند در قبال اعلام بی‌طرفی در این نزاع اشاره کرد که رئیس‌جمهور این کشور را متزلزل خواند. آنها انتظار داشتند هند به‌عنوان یک شریک تجاری سیاسی در موضوع مهار چین و روسیه عمل کند اما حالا هند صرفا منافع خاص خود را دنبال می‌کند، مانند کشورهای آفریقایی که روابط خوب سیاسی اقتصادی با روسیه دارند.
نزاع روسیه و اوکراین موجب شد بسیاری از اهالی آسیا و آفریقا نسبت به موضع ایالات متحده درقبال این موضوع واکنشی نداشته باشند. اهالی این کشورها دورانی را درک کردند که آمریکا منابع افغانستان، آفریقای‌جنوبی، سوریه، عراق و بسیاری از کشورهای دیگر را به نحو مختلف غارت کردند و حال نمی‌توانند با آمریکا و کشورهای هم‌پیمانش همراه باشند.
به‌نظر می‌رسد بسیاری از جهانیان به این نتیجه رسیدند که اعتبار ایالات‌متحده درمورد چنین موضوعاتی از بین رفته است و این حنا دیگر رنگی ندارد. چه خوب و چه بد هر آنچه در آینده اتفاق می‌افتد گسست هژمونی غرب است که نه‌تنها در سیاست، بلکه در عقاید، فرهنگ و اقتصاد نیز شاهد آن هستیم. افول غرب چیزی بود که پوتین آن را دنبال می‌کرد و سیاستگذاری پولی او هژمونی تحریم‌ها را حداقل در کوتاه‌مدت از بین برد. با اینکه نمی‌توانیم به‌صورت کلی در بلند مدت سخن بگوییم ولی هژمونی ۶۴۰۰ تحریم از بین رفت.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰