سیدمهدی طالبی، خبرنگار گروه بینالملل: شامگاه پنجشنبه یک فلسطینی با انجام عملیاتی شهادتطلبانه در عمق سرزمینهای اشغالی اغلب صهیونیستها را دستکم برای یک شبانهروز بیدار نگاه داشت.
پنجشنبهشب «رعد فتح حازم» جوان 28 ساله فلسطینی با ورود به یک کلوپ شبانه در خیابان «دزنگوف» که یکی از بزرگترین خیابانهای تلآویو بهشمار میرود، حاضران را به گلوله بست. 2 تن از صهیونیستها در همان روز و یک صهیونیست دیگر نیز روز گذشته به هلاکت رسیدند تا این عملیات 3 تلفات برای رژیمصهیونیستی داشته باشد. 15 صهیونیست دیگر نیز به دنبال عملیات این جوان فلسطینی زخمی شدهاند که حال برخی از آنها وخیم گزارش شده است.
پس از این عملیات با وجود اجرای آن در قلب تلآویو و حضور پرشمار نیروهای امنیتی در این شهر، مجری عملیات توانست با انجام تاکتیکهایی مانند تعویض لباس، نهادهای مختلف رژیمصهیونیستی را به همراه هزاران تن از نیروهای تحت امر این سازمانها را تا صبح به دنبال خود بکشاند.
پس از انجام عملیات شهادتطلبانه خیابان دزنگوف، نفتالی بنت، نخستوزیر رژیمصهیونیستی جلسهای مشترک با وزیر جنگ، وزیر امنیت داخلی، رئیس ستاد ارتش، رئیس شاباک و بازرس پلیس برگزار کرد که پس از آن نیز رسانهها اعلام کردند برای شناسایی عامل حمله قرار است اتاق عملیات مشترکی میان نهادهایی مانند شاباک، پلیس و دیگر سازمانها تشکیل شود. همچنین برخی از رسانهها اعلام کردند نیروهای سایریت متکل که نیروهای ویژه تحت امر ستاد مشترک ارتش رژیمصهیونیستی هستند برای دستگیری عامل حمله در تلآویو مستقر خواهند شد. با این وجود در ساعت 6 صبح شاباک سازمان امنیت داخلی رژیمصهیونیستی اعلام کرد رعد فتح حازم را پس از خروجش از مسجدی در یافا به شهادت رسانده است. این شهید با وجود عملیات گسترده برای دستگیریاش موفق شده بود مسیر 4/5 کیلومتری از خیابان دزنگوف تا این مسجد در یافات را طی کند. او پس از اقامه نماز صبح و پس از خروج از مسجد با زبان روزه به شهادت رسید.
محاصره از چهارسو
عملیات خیابان دزنگوف چهارمین عملیات شهادتطلبانه فلسطینیها در یک ماه اخیر بهشمار میآید که منجر به کشته شدن صهیونیستها شده است. پیش از این، عملیاتهایی در بئر السبع در جنوب، الخضیره در مرکز و همچنین شرق تلآویو صورت گرفته بود که در آنها 11 صهیونیست به هلاکت رسیدند. نکته مهم در این عملیاتها انجام شدن تمامی آنها در سرزمینهای 1948 است. این سرزمینها مرزهای بینالمللی رژیمصهیونیستی بهشمار میروند، درحالی که سرزمینهای 1967 شامل کرانه باختری رود اردن و نوار غزه از لحاظ بینالمللی جزء نقشه رژیمصهیونیستی نیستند و سرزمینهایی فلسطینی به حساب میآیند.
تا پیش از این صهیونیستها بیشتر از دیگر مناطق با نوار غزه درگیر بودند که چه در دوران اشغال و چه پس از آزادسازی در سال 2005، همواره مرکز حرکتهای مقاومتی در سرزمین فلسطین بوده است. با این حال در سالهای گذشته به مرور با افزایش فشار صهیونیستها به فلسطینیها در چهارچوب طرحهایی مانند معامله قرن، کرانه باختری نیز که پس از سرکوب انتفاضه 2002 به خاموشی گراییده بود مجددا فعال شده است. غزه و کرانه باختری دو ضلع سنتی مقاومت در فلسطین هستند که با شدت و ضعف همواره علیه صهیونیستها فعال بودهاند اما اخیرا و بهویژه پس از جنگ 11 روزه ماه می 2021 ساکنان سرزمینهای 1948 نیز به معادله سرزمینهای اشغالی گام گذاشتهاند که خود به دو دسته تقسیم میشوند. دسته نخست به منطقه بالایی فلسطین تعلق دارند. بیشتر از 90 درصد از ساکنان فلسطین چه فلسطینی و چه صهیونیست در فاصله مرکز تا شمال فلسطین سکونت دارند. فلسطینیهای ساکنان در این منطقه در جریان جنگ 11 روزه سال گذشته میلادی که شامل مبارزه شهروندان شهر قدس و نوار غزه با صهیونیستها بود شاید برای اولین بار پس از تشکیل رژیمصهیونیستی دست به شورشی عظیم در داخل سرزمینهای 1948 زدند که این شورشها بهویژه در شهر لاد در نزدیکی تلآویو، برای صهیونیستها دردسرساز شد. با این حال در جنوب فلسطین نیز که کمجمعیتتر از دیگر مناطق است، فلسطینیهای مقاومی زندگی میکنند که آنها نیز بهویژه پس از عملیات 2 فروردین بئر السبع به معادله مقاومت قدم گذاشتهاند. منطقه جنوب شامل صحرای نقب است که 14 هزار کیلومتر مربع از وسعت 27 هزار کیلومتر مربعی سرزمین فلسطین را شامل میشود. این منطقه در قالب استان نقب در چهارچوب رژیمصهیونیستی قرار میگیرد که اندکی بیش از 600 هزار نفر جمعیت دارد. از این تعداد بین 200 تا 300 هزار تن اعراب بدوی هستند که زندگی عشایری دارند و به نوعی شبه کوچنشین بهشمار میروند.
این اعراب بنابه دلایلی با وجود تلاش صهیونیستها همچنان به حضور خود در این منطقه ادامه دادهاند. نخست آنکه منطقه جنوب دیرتر از مناطق مرکزی و شمالی فلسطین در اختیار صهیونیستها قرار گرفت و در همان برهه نیز اولویت حفظ مناطق مرکزی و شمالی فلسطین از دست ارتشهای عربی بهویژه سوریه و مصر بود و به همین دلیل صهیونیستها تمرکز چندانی بر جنوب نداشتند. از سوی دیگر گستردگی جنوب باعث میشد تا صهیونیستها قادر به کنترل مناسب بر آن نباشند. جنوب به دلیل صحرایی بودن برای زندگی و سکونت مناسب نیست و معدود صهیونیستهای ساکن در این منطقه نیز در شهر بئر السبع متمرکز هستند. این درحالی است که عشایر عرب در سراسر صحرا گسترش یافته و حضور دارند و هر قبیله بخشی از این صحرا را در کنترل خود دارد. همچنین این اعراب دارای پیوستگیهای قبایلی با قبایل مناطق اطراف بهویژه صحرای سینا هستند و همین امر باعث میشود محدوده سکونت آنها گستردهتر از محدوده سرزمینی فلسطین شود. این اعراب به دلیل زندگی کوچنشینیشان که مستلزم تحمل سختیهای بسیاری است از لحاظ سبک زندگی مقاومتر از دیگر فسلطینیها هستند و طرحهای رژیمصهیونیستی برای آزار آنها اغلب به همین دلیل با نتیجه مورد انتظار روبهرو نشده است.
پا گذاشتن این فلسطینیها به معادله مقاومت باعث میشود تا صهیونیستها از چهار جبهه بزرگ در محاصره قرار گیرند. نخستین جبهه از غزه که در سرزمینهای 1967 است. دومین جبهه کرانه باختری که آن نیز در سرزمینهای 1967 است. سومین جبهه فلسطینیهای ساکن در مناطق مرکزی و شمالی سرزمینهای 1948 که بهویژه در مناطق شمالی و در نزدیکی مرزهای لبنان دارای غلظت جمعیتی بالایی هستند. چهارمین جبهه نیز در جنوب شامل عشایر شبه کوچنشین عرب است که در نواحی وسیع صحرای نقب و شبهجزیره سینا در رفتوآمد هستند.
فشار جمعیتی
در سال 2017 تعداد فلسطینیها و صهیونیستها پس از سالها برتری صهیونیستها در عدد 6میلیون و 490هزار تن به یکدیگر رسید. با این حال یکسال بعد جمعیت فلسطینیها از صهیونیستها عبور کرد. در سال2018 جمعیت فلسطینیها 6میلیون و 760و جمعیت یهودیها 6میلیون و 620 نفر بود. این اتفاق ناشی از تفاوت در نرخ رشد این دو گروه است بهگونهای که این نرخ میان فلسطینیها 3/1 و میان صهیونیستها تنها 1/3 است. این فشار جمعیتی درحالی به صهیونیستها وارد میشود که بیشتر از 90درصد جمعیت فلسطینیها و صهیونیستها تنها در 13هزار کیلومترمربع (معادل استان تهران) متمرکز شدهاند. به همین دلیل کارشناسان میگویند تراکم و نزدیکی جمعیت دو گروه در سرزمین فلسطین بهگونهای است که تفکیک این دو جمعیت به شکل عملی امکانپذیر نیست. پیش از این قرار بود براساس طرح دودولتی یک دولت فلسطینی نیز درکنار رژیمصهیونیستی در داخل سرزمینهای 1967 تشکیل شود اما عدم امکان تفکیک جمعیتی و ناسازگاریهای دیگر مانع از آن شد.
هماکنون 3/1میلیون نفر فلسطینی در کرانه باختری، 2/1 میلیون در غزه و همچنین 1/8میلیون در سرزمینهای 1948 ساکن هستند که شامل 7میلیون فلسطینی میشود. درمقابل نیز 6میلیون و 800هزار صهیونیست تابعیت رژیمصهیونیستی را دارند که به شکل عملی 800هزار تن از آنان از فلسطین اشغالی خارج شده و ساکن کشورهای دیگر هستند. با این حساب هماکنون در سال2022، درحالی که جمعیت فلسطینیها به 7میلیون نفر رسیده صهیونیستها تنها 6میلیون نفر جمعیت دارند. در این صورت فلسطینیها 54درصد از جمعیت فلسطین و صهیونیستها تنها 46درصد از آن را تشکیل میدهند که بهمرور زمان اوضاع بیشتر به زیان صهیونیستها خواهد چرخید. همچنین باید توجه داشت که تنها 6/2میلیون فلسطینی در سوریه، لبنان و اردن در مجاورت مرزهای فلسطین ساکن هستند. تحت فشار جمعیتی گسترده فلسطینیها و همچنین فعالشدن 4جبهه موجود فلسطینیها در داخل فلسطین، صهیونیستها ماههای توفانیای را در پیش دارند.