نامه اعتراض‌آمیز تعدادی از هنرمندان زن چه اثراتی بر روند کار سینما در آینده دارد؟
سال ۱۳۵۰ بود که یکی از بازیگران پیش از انقلاب به نام آذر شیوا که سابقه حضور در فیلم سینمایی «سلطان قلب‌ها» را داشت در اعتراض به «وضعیت حاکم بر سینمای ایران» از سینمای ایران خداحافظی کرد.
  • ۱۴۰۱-۰۱-۱۷ - ۰۸:۲۲
  • 10
نامه اعتراض‌آمیز تعدادی از هنرمندان زن چه اثراتی بر روند کار سینما در آینده دارد؟
چراغ‌قرمز برای یک وضعیت زرد
چراغ‌قرمز برای یک وضعیت زرد

سیدمهدی موسوی‌تبار، خبرنگارگروه فرهنگ: سال 1350 بود که یکی از بازیگران پیش از انقلاب به نام آذر شیوا که سابقه حضور در فیلم سینمایی «سلطان قلب‌ها» را داشت در اعتراض به «وضعیت حاکم بر سینمای ایران» از سینمای ایران خداحافظی کرد. او در حرکتی نمادین ترجیح داد روبه‌روی سینما بهمن فعلی (کاپری سابق) آدامس بفروشد. این حرکت در زمان خودش واکنش‌های محدودی در مطبوعات آن زمان داشت اما نتوانست صدایش را به گوش همه برساند و آن «وضع حاکم» تا سال 57 بر سینمای ایران ادامه داشت. شاید نامه یا بیانیه اعتراض‌آمیز تازه گروهی از بازیگران زن، شبیه و به‌شدت رفتار آذر شیوا نباشد اما آن را می‌توان از ابعاد مختلف بررسی کرد. هنوز تعطیلات عید تمام نشده بود که گروهی از سینماگران زن ایران ازجمله نیکی کریمی، هدیه تهرانی، ترانه علیدوستی، سحر دولتشاهی، پری‌ناز ایزدیار، هانیه توسلی، تهمینه میلانی، ویشکا آسایش، نگار جواهریان و... اقدام به امضا و انتشار بیانیه‌ای با عنوان «بیانیه زنان دست‌اندرکار سینما در اعتراض به خشونت علیه زنان در این عرصه» کردند؛ بیانیه‌ای که ظاهرا امضای 300 نفر از دست‌اندرکاران زن سینما را پای خودش داشته و در روزهای اخیر برخی امضای خود را پس گرفتند و برخی دیگر به عدد آن اضافه کردند. فارغ از عدد این امضاها کارکرد این بیانیه و واکنش‌هایی است که به آن در فضای مجازی و همچنین رسانه‌های رسمی شده است. مهم‌ترین واکنش‌ها را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد؛ جایی که گروه اول از انتشار این بیانیه استقبال کردند و آن را اعترافاتی برای اثبات برخی ادعاهای مطرح‌شده در سالیان گذشته درباره گستردگی فساد در همه سینمای ایران دانستند و گروهی دیگر که مدعی بودند اصلا چنین چیزهایی نیست و سینمای نجیب ایران از همه خطاها مبراست. در چنین شرایطی نیاز به بررسی دقیق این بیانیه و ابعاد و زوایای آن است؛ ابعادی که نباید گرفتار افراط و تفریط و فراتر از آن تسویه‌حساب‌های سیاسی شود. تفاوت واکنش‌های رسمی و غیررسمی به رفتار آذر شیوا به سینمای قبل از انقلاب که ابتدای مطلب گفته شد و این بیانیه ریشه در تفاوت دو نگاه اعتقادی و حاکمیتی دارد. استقبال از این بیانیه با هدف زدن همه سینما ظلم بزرگی است درحالی که همه می‌دانند چه آثار درخشانی در همین سینما و با همین نفرات ساخته شده که مورد تعریف و تمجید بزرگان نظام و اقشار متدین قرار گرفته است. به این بیانیه باید به چشم یک ادعا نگاه و آن را پیگیری کرد؛ نگاهی که هدفش مچ‌گیری نیست و حتما قرار است سراغ کشف حقیقت و بالابردن هزینه برای تکرار اقدامات مشابه برود.

فساد؟ نه برای همه سینما
عده‌ای از ابتدای انقلاب دنبال حذف سینما بودند و بهانه‌شان هم فاسدبودن سینما بود. جمله معروف امام‌خمینی درباره اینکه ما با سینما مخالف نیستیم و با فحشا مخالفیم آنها را خلع‌سلاح کرد اما همان‌ها همچنان حضور داشتند و بعدها در لباس‌های دیگری فعالیت کردند. بخشی از آن نگاه بعدها تغییرعقیده دادند و حتی خودشان هم در همان سینمای ایران فیلمساز شدند. حالا و پس از انتشار این بیانیه، باقی‌مانده‌های آن نگاه که به‌واسطه حضور در برخی مناصب، قدرت بیشتری به دست آورده‌اند دوباره سودای این را دارند که تمامیت سینمای ایران را با چوب فساد بزنند و دلیل‌شان هم اعترافات یا اعتراضات چندین زن سینماگر است. اما این همه واقعیت هنر و به‌طور خاص هنر سینما نیست. حتما مناسبات بخش‌هایی از سینمای فعلی ایران نسبت به دهه‌های شصت و اوایل دهه هفتاد تغییر کرده و در دهه‌های بعدی به‌واسطه حاکم شدن سرمایه، این تغییر شتاب بیشتری به خودش گرفته است اما این تغییرات به معنای ازدست‌رفتن همه‌چیز نیست. یادمان نرود که «روز صفر» و «موقعیت مهدی» که درحال حاضر روی پرده‌ها هستند و فیلم‌هایی مانند «بادیگارد» و «ایستاده در غبار» در دهه اخیر در همین سینمای ایران ساخته شدند. همان‌طور که به‌خاطر یک اشتباه قاضی یا کارمند، دادگاه یا قوه قضائیه را تعطیل نمی‌کنند بدیهی است اشتباه چند آدم معلوم‌الحال را پای همه سینما نباید گذاشت. در سال‌های اخیر با فساد در اصناف و طبقات مختلف اجتماعی مواجه بودیم و کسی آن را به پای همه هویت حقوقی و حقیقی‌شان نگذاشته است.

عبور از کنار این ادعاها ظلم است
اسمش را اعتراض یا اعتراف بگذاریم، فرقی نمی‌کند، باید به این ادعاها رسیدگی شود. هرچند زنان سینماگر، از نهادهایی همچون اصناف خانه سینما، سینماگران، منتقدان و مخاطبان برای رسیدگی به این ادعاها کمک خواسته‌اند اما جدا از این اسامی، ضروری است دستگاه‌های امنیتی، نظامی و قضایی هم ورود کنند و بدون ملاحظه و با رعایت حفظ آبروی قربانیان، ماجرا را پیگیری و اطلاع‌رسانی کنند. همان‌طور که در بیانیه آمده، در فرآیند بررسی، نام راوی توسط این سیستم باید محفوظ بماند و هر نوع اعلام و شفاف کردن نام یا اطلاعات راوی و روایت باید با هماهنگی با راوی صورت بگیرد.
گذشتن از این ادعاها و بی‌توجهی به آنها با هر استدلالی است ظلمی آشکار در حق هنر و هنرمند این کشور است. محدودکردن این بحث‌ها به دعواهای جنسیتی هم چاره کار نیست و گرهی هم باز نخواهد شد. بررسی این اتفاق نیاز به یک عملکرد دقیق و کارشناسانه و ظریف دارد و حتما تناقضی با سرعت عمل ندارد. عوارض چنین بیانیه‌هایی بدون پیگیری‌های بعدی، گریبان هنر و جوانانی را خواهد گرفت که با هزار آرزو و شوق وارد عرصه هنر این کشور می‌شوند و در تخیل یا نگاه‌شان می‌خواستند کشور یا جهان‌شان را آباد و اصلاح کنند. بعید به نظر می‌رسد فرد یا گروهی عاقل پیدا شود و با برخورد با خاطیان و پیگیری این ادعاها مخالفت داشته باشد و در چنین اجماعی، ضروری است به دور از هیاهوهای رسانه‌ای و شلوغ‌بازی‌های فضای مجازی پرونده‌ای تشکیل شود و نتایج آن هم به گوش مردم برسد.

 محکومیت حرکت زشت، بدون دسته‌بندی
در روزهای اخیر شاهد واکنش‌های خوشحال‌کننده محدودی نسبت به این بیانیه بودیم. آنها معتقد بودند بخشی از این تعرضات به‌واسطه نوع پوشش، رفتار و جنس تعاملات هنرمندان زن بوده و پس با این استدلال حق داشتند که پای لرز خربزه‌ خورده‌شده‌شان بنشینند. فارغ از اینکه چقدر این حرف درست و قابل‌اثبات است، نکته مهم‌تر در شکل مواجهه با یک رفتار زشت و قبیح است. یک منکر همیشه منکر است و اینکه در قبال چه کسی صورت گرفته، نمی‌تواند از اثرات و خطراتش کم کند. می‌گویند در مثل مناقشه نیست و شاید شبیه به همین نگاه در ماجرای خفاش شب و سعید حنایی بود. عده‌ای از قتل آن زن‌ها دفاع می‌کردند، درحالی‌که نه شرعا و نه اخلاقا، هیچ‌کدام از آن دو نفر، رفتار قابل‌دفاعی نداشتند و مطلقا اشتباه کردند. سکوت گروهی خاص در قبال این تعرضات به بهانه اینکه سینماگران فلان هستند و فلان، با چه مبنای دینی و اخلاقی و حتی عرفی توجیه می‌شود؟ دفاع از معروف در هر لباسی و مخالفت با منکر با هر شکلی، آن چیزی است که از آموزه‌های دینی آموخته‌ایم.
فضای پیش‌آمده سینمای ایران و این بیانیه، اتفاقا فرصت مناسبی است برای مهیاکردن شرایط صحیح فعالیت در قالب آثار درخشان و همچنین بدون حاشیه‌های اینچنینی. 

درهمین رابطه بیشتر بخوانید:

اینجا جای تسویه حساب سیاسی نیست (لینک)

ژانر ترسناک رادیکال‌ها در ماجرای بیانیه زنان سینماگر (لینک)

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران