در اهمیت ماجرای ناامنی فضای هنر و در نقد برداشت‌های انحرافی
همه‌چیز از سوم فروردین امسال شروع شد؛ جایی که سمیه میرشمسی در یک رشته توئیت از خشونت‌های جنسی آشکار علیه سینماگران زن انتقاد کرد و در عملکردی جسورانه از بازیگر مردی نام برد که در پشت‌صحنه یک فیلم دست او را گرفت و از وی خواست تا صورتش را ببوسد.
  • ۱۴۰۱-۰۱-۱۷ - ۰۵:۱۵
  • 30
در اهمیت ماجرای ناامنی فضای هنر و در نقد برداشت‌های انحرافی
ژانر ترسناک رادیکال‌ها در ماجرای بیانیه زنان سینماگر
ژانر ترسناک رادیکال‌ها در ماجرای بیانیه زنان سینماگر

مجتبی اردشیری، خبرنگار: همه‌چیز از سوم فروردین امسال شروع شد؛ جایی که سمیه میرشمسی در یک رشته توئیت از خشونت‌های جنسی آشکار علیه سینماگران زن انتقاد کرد و در عملکردی جسورانه از بازیگر مردی نام برد که در پشت‌صحنه یک فیلم دست او را گرفت و از وی خواست تا صورتش را ببوسد. 
مواردی از این دست اعتراف‌ها در سینمای ایران چندان کم نبوده است اما آنچه این اظهارنظر و ادعا را خاص‌تر از ادعاهای قبلی سینماگران زن می‌کرد، نام آوردن از بازیگر مرد خاطی و درخواست برای مقابله با این جریان بود.  این ادعا خیلی‌زود وایرال شد و علاوه‌بر همراهی کم‌نظیر مردم سبب شد در فاصله کمی از زمان انتشار این ادعا بیش از صد تن از سینماگران زن با انتشار بیانیه‌ای ضمن حمایت از میرشمسی خواستار مقابله با خشونت، قلدری و باج‌گیری جنسی در سینمای ایران شوند. 
اهمیت این بیانیه در آن بود که طی آن برای نخستین‌بار نام‌هایی به‌عنوان امضاکننده به‌چشم می‌خورند که تا پیش از این یا دربرابر اتفاق‌هایی از این دست سکوت اختیار کرده یا منکر وجود چنین خشونت‌هایی در سینمای ایران شده بودند. به‌عنوان مثال نیکی کریمی یکی از افرادی است که 10 سال پیش در گفت‌وگویی اعلام کرده بود: «حقیقتش را بخواهید موقعی که این اظهارنظرات را می‌خوانم، خیلی متاسف می‌شوم، چون در این 20 سالی که در این سینما هستم، سینمایی را دیدم که به‌شدت درست و انسانی است. اگر اوضاع همین‌طوری باشد که در این اظهارنظرات خواندم، پس من باید خدا را شکر کنم که درطول 20 سال گذشته یک آدم نادرست در این سینما ندیدم، پس قطعا خدا آدم‌های خیلی خوب و درستی را سر راه من قرار داده است.»
حالا کریمی نامش به‌عنوان اولین فردی است که پای این بیانیه را امضا کرده که خود اتفاق مبارکی است. 
این بیانیه البته در ادامه واکنش گسترده‌ای را به خود دیده و در یکی از این موارد خانه سینما با مکثی قابل‌تامل قول پیگیری داد اما برخی امضاکنندگان این بیانیه اعتقاد دارند که این صحبت‌های خانه سینما کلی است و آنها امیدوار به اصلاح این روند از زاویه آن نیستند.  در شبکه‌های اجتماعی نیز این بیانیه با واکنش‌های گسترده‌ای مواجه شده است. عموم کاربران بر این باورند که مقوله خشونت و قلدری علیه زنان و دختران، تنها محدود به سینما نیست و می‌توان آن را به‌عنوان یک تکه پازل از جامعه مردسالار ایران دانست. اتفاقی که می‌تواند در هر شغل و صنفی رخ دهد و نباید آن را تنها محدود به سینما کرد اما موضوع مهم آن است که صحبت امروز راجع به این نامردی در سینماست و حالا که سینماگران زن به قیام علیه این جریان برخاسته‌اند نباید آنها را تنها گذاشت.  در تمام این همدردی‌ها اما آنچه حلقه مفقوده می‌نماید نوع این خشونت‌ها و طریقه اعمال آنهاست. عنصری که سبب شده همه‌چیز شکلی کلی به خود بگیرد و مخاطب چندان متوجه زوایای مختلف این اتفاق نشود. «فرهیختگان» تلاش کرده طی تماسی با چند تن از سینماگران زن خاطرات آنان یا دوستان‌شان را از حجم خشونت و اشکال مختلف آن جویا شود.

غده سرطانی که از دوران دانشگاه با من است

یکی از بازیگران جوان در این باره به «فرهیختگان» گفت: «سال آخر دانشگاه از طریق یکی از دوستانم متوجه شدم که برای فیلمی تست می‌گیرند. خیلی سریع به محل تست مراجعه کردم و دیدم حدود 50 نفر از دختران همسن‌وسال من به اتاقی می‌روند و بعد از چند دقیقه بیرون می‌آیند.  وقتی نوبت من شد به داخل اتاق رفتم و سوالات معمول و چند تست ساده از من گرفتند و برخلاف آنچه از دیگران دیده بودم که پس از تست آنجا را ترک می‌کردند، از من خواستند در سالن منتظر بمانم تا نکته مهمی را به من بگویند. حدود یک ساعت منتظر ماندم تا آقایی -که بعدها فهمیدم دست راست آقای کارگردان است- مرا به اتاق دیگری هدایت کرد و بعد از بستن در از من پرسید آیا می‌خواهم راه 100 ساله را یک‌شبه طی کنم یا نه؟ با ذوق ناشی از امیدواری گفتم بله، چراکه نه. او روی کاغذ آدرسی نوشت و به من داد و از من خواست تا آن شب به آن آدرس بروم و برای ساعاتی خوش بگذرانم.  خیلی تعجب کردم و پرسیدم اینجا لوکیشن فیلمبرداری است؟ او خندید و گفت که نه، خانه آقای کارگردان است. من که تازه متوجه نیت آنها شده بودم، گفتم برای چه باید به خانه آقای کارگردان بروم؟ که آن آقا با ژستی که هیچ‌گاه نمی‌توانم فراموش کنم گفت الکی الکی که نمیشه وارد سینما شد. من چون دیدم هر لحظه احتمال شنیدن الفاظ رکیک وجود دارد از صندلی بلند شدم و به‌سمت در رفتم که او به‌سوی من هجوم آورد، مرا به دیوار چسباند و ضمن اصطکاک با من گفت بدبخت! حالا که شانس به‌تو رو آورده، داری خرابش می‌کنی؟ کلی از این دانشجوها از خدایشان است که این آقای کارگردان، سلام آنها را علیک بگوید. من در آن لحظه به هیچ‌چیز فکر نمی‌کردم. فقط تنها چیزی که یادم است اینکه آن آقا را با قدرت تمام به گوشه‌ای هل دادم و بلافاصله از آن اتاق خارج شدم و تا چند کیلومتر فقط دویدم و گریه کردم.  اگرچه آن اتفاق برای من ختم به خیر شد، من نسبت به محیط‌های بسته فوبیا پیدا کردم. این اتفاق باعث شد تا چندسال قید حضور در سینما را بزنم. بعدها هم که متمایل شدم، به‌دلیل تاهل من بود و اینکه حالا دیگر می‌دانستم نمی‌توانند به این راحتی‌ها به‌ من نزدیک شوند و به همین دلیل در هر قرار سینمایی طوری به طرفم می‌فهماندم که متاهل هستم. اما چرا باید من و امثال من متحمل چنین دردهایی شویم؟
بعدها بسیار شنیدم اتفاق‌هایی از این دست برای برخی بازیگران و حتی عوامل زن پشت‌صحنه رخ داده است که متاسفانه از همان سال‌ها و مطمئنا قبل از آن وجود داشته و هنوز هم وجود دارد.» 

گرفتن تست؛ راهکار رایج خشونت جنسی

در بررسی‌هایی که به‌عمل آوردیم، متوجه شدیم بیماران جنسی حوزه سینما فرآیند تست گرفتن را یکی از بهترین راهکارها برای شکار قربانیان خود می‌دانند. وقتی علت را از یکی از دستیاران کارگردان جویا شدیم، پاسخ داد: «عموما کسانی برای تست دادن می‌آیند که حاضرند تمام سدهای پیش روی خودشان را برای ورود به سینما کنار بزنند. آن کسانی که ساده هستند، می‌آیند و به گمان اینکه انتخاب‌ها، تماما بر مبنای شایسته‌سالاری است، تست را می‌دهند و می‌روند و منتظر نتیجه می‌مانند. آن زیرک‌ترها می‌دانند که در این مسیر باید از پول، اندام و... هزینه کنند تا بتوانند خود را مقابل دوربین برسانند.» 
وی ادامه داد: «بنابراین خیلی ساده است که قربانی را از میان صدها نفر که برای تست دادن آمده‌اند، انتخاب کنند. البته من اینطور حدس می‌زنم افرادی که دنبال شکار در میان علاقه‌مندان هستند، به این نکته به‌خوبی آگاهند که تمام آنها گمنام هستند و برفرض دهان باز کردن نمی‌توانند یک جریان را به راه بیندازند، چون جریان عموما از طرف افراد مشهور ایجاد می‌شود.»  این دستیار کارگردان در خاتمه افزود: «من حتی از همکارانم شنیده‌ام که یک کارگردان به قصد استفاده بازیگر در قالب نقش اول به او نزدیک شده و بهره‌برداری‌های خود را از او به‌عمل آورده و وقتی نوبت به فیلم رسیده، یک نقش فرعی به او داده و به همین راحتی زیرقول خودش زده و متاسفانه دست آن بازیگر ناشی هم به جایی بند نبوده است.» 
یک کارگردان زن هم به «فرهیختگان» اعلام کرد که یکی از دوستانش، پس از آنکه دانشگاه را تمام می‌کند، برای تست به دفتر یکی از بازیگران مرد مراجعه می‌کند تا تست بدهد. آقای بازیگر که گویا از این خانم خوشش آمده در حضور ده‌ها متقاضی تست دادن، در اتاق را می‌بندد و سعی می‌کند به این دختر نزدیک شود اما با هوشیاری او نقشه‌اش ناکام می‌ماند و دختر می‌تواند از اتاق فرار کند.  این کارگردان زن گفت: «خیلی عجیب است که چرا این بازیگر، چنین زمانی را برای این کار انتخاب کرده؛ چراکه ده‌ها نفر شاهد این اتفاق بودند و عموما و طبق آنچه که به گوش او رسیده، آنها زمانی را انتخاب می‌کنند که بعدها سخت می‌توان اثبات کرد  اصلا چنین اتفاقی رقم خورده است.» 

حربه به‌خطر انداختن موقعیت

یکی از سینماگران زن به ما اعلام کرد که در همین دهه 90 از طریق یکی از دوستانش متوجه شده یک بازیگر آقا درتلاش است ضمن فیلمبرداری به او نزدیک شود و وقتی نتوانسته به‌شکل مسالمت‌آمیز به خواسته‌اش برسد، در جلسات تمرینی که با یکدیگر داشتند با خشونت‌های رفتاری و لجاجت در کار زمینه را به‌سمتی می‌برد که آن بازیگر به اهداف شیطانی او تن دهد. 
البته طبق گفته این سینماگر این اتفاق درنهایت با آگاهی کارگردان پروژه ختم به خیر شده اما مواردی از این دست که از آنها به قلدری و باج‌خواهی جنسی تعبیر می‌شود، به‌کرات در سینمای ایران اتفاق افتاده و متاسفانه بسیاری از قربانیان به‌دلیل جایگاه خود میل چندانی برای رسانه‌ای کردن آن ندارند.  طبق اطلاعاتی که به «فرهیختگان» رسیده، یکی از ابتدایی‌ترین حربه‌هایی که متجاوزان برای قربانیان استفاده و آنان را تهدید می‌کنند، به‌خطر انداختن موقعیت حرفه‌ای بازیگران است. به‌طوری‌که وی را تهدید می‌کنند درصورت اعلام این اتفاق اجازه نمی‌دهند که کارگردانان و تهیه‌کنندگان سرشناس سراغ او بروند و حتی اگر هم بروند، فیلمش را چنان در اکران زمین می‌زنند که دیگر کسی به‌سراغش نیاید.  بنابراین این بازیگران مجبور به سکوت می‌شوند و حتی در موقعیت‌هایی از این دست که پای بیانیه وسط می‌آید، از هرگونه اظهارنظر و امضا خودداری می‌کنند. متاسفانه این اتفاق به‌شکل وسیعی در میان متجاوزان وجود دارد و اینکه در متن بیانیه آمده و به‌عنوان «سیستماتیک» اشاره شده، موید همین نکته است که فساد و خشونت جنسی از سوی یک رشته دنبال می‌شود و متاسفانه وقتی هم که این خشونت روا داشته می‌شود، نوچه‌هایی دارند که اقدام به تهدید و قربانی را وادار به سکوت می‌کنند. 

سینماگران زنی که علیه زنان فعالیت می‌کنند

یک کارگردان سرشناس زن در این رابطه به «فرهیختگان» گفت: «الان که این بیانیه منتشر شده، شاید برخی تصور کنند که سینماگران زن، علیه مردان سینما قیام کرده‌اند حال آنکه ما در همین سینما، خانم‌هایی داریم که در قالب این سیستم فعالیت دارند و برخلاف منافع خانم‌ها عمل می‌کنند.» 
این کارگردان افزود: «خوب به یاد داریم که چند سال پیش تجاوزی به یک بازیگر زن صورت گرفت و یکی از همین خانم‌ها آمد و به آن بازیگر گفت که سکوت کن و به نفع سینما نیست که بخواهی دراین‌باره صحبت کنی. موارد از این دست بسیار است. یعنی این خانم‌ها همان‌گونه که در نامه خانم یثربی هم به آن اشاره شد، در نقطه‌ای، قرار می‌گیرند که برای اینکه در سیستم قدرت بمانند، در شکل زن‌ستیز ظاهر می‌شوند و در خدمت مردان بالادست خود، حقوق و نظام‌مندی یک زن را به سخره می‌گیرند و وقتی یک زن قربانی می‌شود، سعی می‌کنند تا روی آن سرپوش گذاشته و کاری کنند که این موضوع، رسانه‌ای نشود.»  این کارگردان با بسط این مفهوم به کلیت جامعه می‌گوید: «فرض کنید که دختر کوچک یک خانواده از سوی یکی از محارم خود مورد خشونت جنسی قرار می‌گیرد و قتی این موضوع را با مادرش درمیان می‌گذارد، مادر این دختر به او می‌گوید که سکوت کن چون اگر پدرت این موضوع را بفهمد، معلوم نیست چه بلایی بر سر تو بیاورد. درواقع این مادر دارد در زمین آدم‌های آن سیستم بازی کرده و بدون اینکه متوجه باشد، به نفع آن مردان فعالیت می‌کند.»  «فرهیختگان» خیلی اتفاقی با سینماگر زنی مواجه شد که یکی از افرادی بود که در دهه‌های قبل، یکی از قربانیان را دعوت به سکوت کرده بود. این سینماگر که امضای او پای این بیانیه نیز هست، به ما گفت: «حدود 15 سال پیش که اعتراف به این شکل خشونت‌ها چندان عرف نبود یکی از نزدیک‌ترین دوستان من توسط یک کارگردان بسیار سرشناس که در مجامع جهانی نیز شناخته شده است، تحت آزار و خشونت جنسی قرار گرفت.»  او ادامه داد: «در همان زمان خیلی‌ها نزد دوست من می‌آمدند و می‌گفتند که مبادا حرفی بزنی چون به صلاح سینما نیست و می‌تواند یک جریان را به خطر بیندازد. من وقتی این حجم اعتراض را دیدم، با خودم گفتم این اتفاق چوب دوسر باخت است و همچنان که با بیان این اتفاق آن آقای کارگردان بدنام می‌شود، اما دوست من هم نابود می‌شود. این جنایت را کارگردان محبوب و معروفی رقم زده بود که حتی این امکان وجود داشت که طرفداران او و شاگردانش، رفیق من را از بین ببرند. ضمن اینکه دوست من برای اثبات ادعای خود، شاهدی نداشت و نمی‌توانست حرف خود را ثابت کند. همچنان که در همان زمان، نوچه‌های آقای کارگردان، مدام پیام می‌فرستادند که اگر این اتفاق را بازگو کنی، ما دیگر به تو اجازه نمی‌دهیم که در این سینما کار کنی.»  این چهره سینمایی ادامه داد: «من وقتی این حرف‌ها را به دوستم منتقل کردم، به او قبولاندم که با طرح این موضوع، یک جور خودت هم می‌بازی و نابود می‌شوی چون در گام اول، همکاران ما این اتفاق را باور نمی‌کنند. آن دوستم، استدلال‌های من را پذیرفت و چیزی نگفت و من هنوز نمی‌دانم که در آن زمان، کار درستی انجام دادم یا نه. اما این را می‌دانم که در زمین هیچ‌کس جز دوستم بازی نکردم و می‌دانم که با این کار ناخواسته به رشد این جریان کثیف کمک کرده‌ام اما می‌خواهم بگویم تمام این دعوت به سکوت کردن‌ها به‌خصوص در دهه‌های گذشته، به دلیل لابی و رانت و ارتباطات نبوده و گاهی فقط و فقط به خاطر سلامت روحی و روانی آن قربانی، این تصمیم گرفته شده است.»  این سینماگر در خاتمه افزود: «من و تمام کسانی که پای این بیانیه را امضا کرده‌ایم، آبرو، حیثیت و تمام کارنامه و موقعیت خودمان را گذاشته‌ایم و به این کار تن داده‌ایم و با امضای آن، پای تمام عواقب هم ایستاده‌ایم تا یک بار برای همیشه این مشکل بزرگ در سینمای ایران حل شود.» 

به‌خاطر اتفاق‌هایی که برای دوستانم افتاده امضا کردم

یکی دیگر از چهره‌های سرشناسی که پای این بیانیه را امضا کرده به «فرهیختگان» گفت: «من در تمام این سال‌هایی که به شکل حرفه‌ای در سینما فعالیت داشته‌ام، هرگز با چنین مواردی برخورد نکرده‌ام. شاید به این دلیل که بازیگر نبوده‌ام اما وقتی پیشنهاد امضای این بیانیه شد، موارد بسیاری از دوستانم را به یاد آوردم که در موقعیت‌های آسیب‌پذیر قرار داشتند. مخصوصا در دوران دانشجویی که رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی وجود نداشت و مطرح کردن این موارد، کار بسیار طاقت‌فرسا و دشواری بود.»  این چهره سرشناس ادامه می‌دهد: «البته که منظور از خشونت، تنها محدود به تجاوز و تعرض نمی‌شود. هرگونه تحقیر جنسیتی مشمول این تعریف است؛ چیزی که بسیاری از همکاران من بارها و بارها با آن مواجه بوده‌اند. اینکه توسط فرد یا افرادی که در یک دایره بسته قرار دارند، دست‌کم گرفته شوی و تا می‌شود به شکلی غیرمستقیم تحقیرت کنند، این خود بدترین شکل خشونت است.» 

تا کجا باید تاب آورد

بیانیه اخیر صدها سینماگر زن، در حکم فریادی است از چند دهه خشونت که جان بازیگران بسیاری را به لب‌شان رسانده است. برخی از کسانی که پای این بیانیه را امضا کرده‌اند یا خود از قربانیان انواع مختلف این خشونت بوده‌اند یا بارها از طریق دوستان و همکاران‌شان به انحای مختلف این تجاوز و قلدری را شنیده‌اند.  این متجاوزان در دوره‌ای که شبکه‌های مجازی نبودند، با خیال راحت به کار خود ادامه می‌دادند و حالا هم با خیالی آسوده، نسبت به اینکه تا پیش از این اتفاقی برای آنها و همنوعان‌شان نیفتاده و از این به بعد هم نمی‌افتد، با طیب‌خاطر اقدامات غیرانسانی خود را رواج می‌دهند و انگار نه انگار که جنایتی رقم خورده است.  در تمام این سال‌ها، بارها اسامی چهره‌هایی در مقام تجاوزگر منتشر شده است اما دریغ از یک خط پاسخ یا موضع‌گیری یا قانونی که این آدم‌ها را به سمت خود بکشاند تا بدانند موضوع از چه قرار است. در چنین فضایی، مشخص است که متجاوز، جری‌تر شده و قربانی به این درک می‌رسد که با بیان و اعتراف، تنها آبروی خودش رفته و هیچ تلافی یا مطالبه‌ای شکل نمی‌گیرد.  اما این‌بار بهترین زمان است چون هم جمع بسیاری از سینماگران زن پای کار آمده‌اند که حتی نسبت به موضع‌گیری نهادها اعتماد نداشته و خواستار حرکت واقعی و تاثیرگذاری مطلوب هستند و هم دبیر ستاد حقوق بشر اعلام موضع کرده و از آمادگی کامل قوه قضائیه برای رسیدگی به این شکایات سخن گفته است.  حالا که این جریان در سینمای ایران، با ذکر اسامی و مصادیق مطرح شده، این امیدواری به میزان بالایی وجود دارد تا این کوچک‌ترین امید سینماگران زن به اصلاح امور، جدی گرفته شود و زمینه فعالیت درست و مساوی برای زنان و مردان در سینما فراهم شود و در یک گام بلندتر، می‌توان حتی امیدوار بود تا این رسالت هنرمندان، به تصویب هرچه سریع‌تر لایحه صیانت، کرامت و تامین امنیت بانوان ایرانی در برابر خشونت منجر شود تا ذات هنر بار دیگر تاثیر ژرف خود را روی اجتماعش ببیند.

درهمین رابطه بیشتر بخوانید:

اینجا جای تسویه حساب سیاسی نیست (لینک)

چراغ قرمز برای وضعیت زرد (لینک)

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰